واضح آرشیو وب فارسی:مهر: تشییع پیکر ابوالحسن نجفی-۱؛
حدادعادل: نجفی گل بیخار بود/ محقق: وجود نجفی همیشه پرثمر بود
شناسهٔ خبر: 3034244 - سهشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۳
فرهنگ > شعر و ادب
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی با بیان منش علمی و اخلاقی زندهیاد ابوالحسن نجفی او را یک گل بیخار که لطف و عنایت کرامت انسانی محسوس بود اما آزارش به کسی نمیرسید، توصیف کرد. به گزارش خبرنگار مهر، مراسم تشییع پیکر زنده یاد ابوالحسن نجفی زبان شناس، مترجم و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی صبح امروز سهشنبه ۶ بهمن با حضور جمع زیادی از اهالی فرهنگ و ادب در محل کتابخانه فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار شد. غلامعلی حدادعادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سخنانی گفت: امروز برای فرهنگستان و ادب فارسی یک روز تلخ و سخت است. ما یکی از چهرههای درخشان زبان و ادبیات فارسی ایران معاصر را از دست داده ایم و اگر بگویم فرهنگستان زبان و ادب فارسی یکی از استوانههای اصلی خود را از دست داده است، گزاف نگفته ام. وی افزود: نجفی از یک شهر تاریخی بزرگ و فرهنگ پرور یعنی اصفهان تقدیم ایران شده بود و خانوادهای عالم پرورش یافت. همه قبیله او عالمان دین بودند. خانواده نجفی در اصفهان شاید معروف ترین خانواده روحانی قرن اخیر در این شهر روحانی پرور بوده باشند. نجفی در چنین خانوادهای به بار آمد، خانوادهای که همه اهل علم بودند. رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی ادامه داد: استاد نجفی با عمر پربرکت حدودا ۸۶ ساله خود چندین دوره از دوره اجتماعی و سیاسی ایران معاصر را تجربه کرده بود؛ دوران پهلوی اول که او نوجوان و جوان بود، زمان نهضت ملی شدن نفت، قبل از انقلاب و بعد از انقلاب. او یک ناظر بیننده و آگاه نسبت به حوادث زمانه و همچنین تحولات ادبی در ایران و خارج از ایران بود. نجفی در محافل روشن فکری حاضر و با جریانات سیاسی کاملا آشنا بود. او در اروپا درس خوانده بود و با ادبیات فرانسه آشنایی کامل داشت. حدادعادل گفت: ما چند نفر بیشتر در دوران خودشان نمیشناختیم که میتوانستیم بگوییم مسلط به زبان و ادب فارسی هستند. اتفاقا دو نفر آنها در سال ۹۴ از جمع ما رفتند و از قضا نام هر دوی آنها ابوالحسن بود؛ یکی ابوالحسن جلیلی و یکی ابوالحسن نجفی. وی سپس گفت: نجفی در چندین حوزه صاحب نظر بود؛ زبان شناسی، ادبیات قدیم، ادبیات جدید، فرهنگ پژوهی، شعر فارسی، نگارش، ویرایش و ترجمه. ما کمتر کسی را سراغ داریم که در این حوزه های گوناگون قلم و قدم زده باشد و در همه آنها هم صاحب نظر باشد اما نجفی چنین بود. رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی تاکید کرد: آنچه این شخصیت علمی را درخشان تر می کند شخصیت اخلاقی او بود؛ نجفی گل بی خار بود یعنی لطف و عنایت و کرامت انسانی او محسوس بود اما آزار او به کسی نمیرسید. نجفی فوق العاده خیرخواه و مهربان بود. من تقریبا ۵۰ سال با استاد نجفی آشنا بودم و زمانی که نام او را به عنوان مترجم پشت کتاب ها می دیدم تا۲۵ سال اخیر که در فرهنگستان زبان و ادب فارسی در خدمت او بودم اما هرگز ندیدم نجفی از کسی بدگویی بکند و مطالبه ای داشته باشد. حدادعادل یادآور شد: نجفی تنها به فراغتی و کتابی و نه گوشه چمنی بلکه گوشه اتاقی دلخوش بود. نجفی به اندازهای پرکار بود که حتی تلفن کردن به او اگر نگویم محال بود، دشوار بود. او تا این اندازه پرکار، متعهد، مسئول و خدمتگزار بود. نجفی عاشق ایران و زبان ادبیات فارسی بود و از هر غلط نوشتنی چنان به ستوه می آمد که نتیجه اش شد نوشتن کتاب «غلط ننویسیم» برای درمان بیماری غلط نویسی که می توان گفت یکی از کتابهای تاثیر گذار در تاریخ ادبیات معاصر ماست. رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: ما در فرهنگستان از حضور او بهره مند بودیم. بعد از درگذشت شادروان حدیدی من از او خواهش کردم مدیریت گروه ادبیات تطبیقی فرهنگستان را برعهده بگیرد و او پذیرفت و مسئولانه مجله ادبیات تطبیقی را درآورد و همه همتش این بود که زیرساخت لازم را برای دانشگاهی شدن رشته ادبیات تطبیقی در فرهنگستان ایجاد کند که در این راه بی توفیق نبود. وی اضافه کرد: نجفی همیشه پای ثابت شوراهای واژه گزینی ما بود. او جانی سلیم و ذوقی سلیم داشت که نه در زبان و نه در مشی اجتماعی و سیاسی دچار افراط و تفریط نمی شد و تنها چیزی که در آن افراط می کرد، محبت، صفا و صمیمیت بود. یک بار بعد از دو هفته معطلی ملاقاتی با من داشت و من پیش خودم فکر می کردم چه شده است نجفی میخواهد با من جلسه داشته باشد و دیدم که در مورد یک موضوع بسیار جزئی درخصوص یک واژه و یا یک عبارت که قرار بود در مجله ادبیات تطبیقی بیاید و او خودش توانست در مورد آن تصمیم گیری کند، با من مشورت می کرد. حدادعادل گفت: حدود دو سال پیش یک روز نجفی پیش من آمد و از ضعف جسمانی شکایت کرد. من نگران شدم و بلافاصله از آقای سجادی که عضو فرهنگستان علوم پزشکی است و اتفاقا همشهری نجفی هم بود، خواهش کردم که توجه مخصوصی به ایشان بکنم. آقای سجادی اهتمام کرد و در این دو سال اخیر نجفی زیر نظر استاد سجادی بود و من هم از ایشان هم از نجفی جویای احوال آقای نجفی بودم تا حدود ۶ ماه پیش که ناچار شدیم ایشان را در بیمارستان بهمن بستری کنیم. او یک ماه آنجا بستری بود و بعد از ترخیص از بیمارستان ما خوشحال شدیم که انشاء الله کسالت او برطرف شده است اما نجفی دیگر نمی توانست به فرهنگستان بیاید و جای او در شورا خالی بود تا سه چهار هفته اخیر که بیماری او شدت پیدا کرد و گفتند که او دچار آنفلوآنزا شده است. رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی ادامه داد: من نگران شدم و به محض شنیدن این خبر گفتم که فورا ایشان را به بیمارستان منتقل کنم و این بار به بیمارستان مهر منتقل شد. من خدا خدا می کردم که آنچه من حدس میزدم نبوده باشد اما معلوم شد همانی است که حدس زده ام و او به بیماری ذاته الریه مبتلا شده بود. پزشکان آنچه در توان داشتند، گذاشتند اما دیگر دیر شده بود و نجفی ما را ترک کرد. وی تاکید کرد: امیدوارم خداوند سایه استادان بزرگی مثل نیساری، صادقی، مجتبایی و... را که باعث افتخار فرهنگستان زبان و ادب فارسی ایران هستند، بر سر ما مستدام بدارد ولی به این زودیها کسی جای نجفی را نخواهد گرفت که تا این اندازه جامع الاطراف باشد. من به جوانها توصیه میکنم که نه تنها عالم شدن را از نجفی بیاموزند انسانیت را هم از او بیاموزند. او الگوی خوبی بود از نظر علمی و اخلاقی. رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی با عرض تسلیت مجدد به خانواده زنده یاد ابوالحسن نجفی و تنها فرزند او شبلی نجفی اظهار امیدواری کرد: راه نجفی مانند چراغی روشن پیش پای نسل امروز باشد تا همگان بتوانند پاسداران خوبی برای زبان و ادبیات فارسی و خدمت به آن باشند. در این مراسم همچنین مهدی محقق رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در سخنانی ابوالحسن نجفی را مجسمه آرامش توصیف کرد و گفت: هرگاه به او نگاه می کردم، گویی روح مجسم بود و جسمی ندارد. او همه توجهش به علم و دانش بود و در فرهنگستان نکته های بسیار دقیقی را بیان می کرد. وی با ابراز امیدواری نسبت به ادامه راه پربار نجفی از سوی جوانان تلاشگر گفت: دکتر ابوالحسن نجفی مملو از آرامش و تقیه بود. من هیچوقت نشنیدم که او از کسی بد بگوید و همواره آرامش خود را حفظ می کرد. وجود او همیشه پرثمر و نافع است و آثاری هم که از ایشان در حوزه ادبیات تطبیقی به دست ما رسیده و از جمله کتاب «غلط ننویسیم»، از آثار گرانبهای روزگار ماست. از خداوند می خواهم شکیبایی و صبر به بازماندگان اعطا کند خصوص فرزند آقای نجفی.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]