تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 20 مرداد 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):غيرت از ايمان است و بى بند و بارى از نفاق.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سایت ایمالز

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

الکترود استیل

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1810528573




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

لزوم تشکیل شوراها و انجمن‌های برنامه‌ریزی زبانی


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: سه‌شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۷




1420546259996_image.php.jpg

یاسر سنایی- کارشناس ارشد زبان‌شناسی «برج بابیلون» یا همان «برج بابل»، همان‌طور که نماد غرور آدمیزادی است که می‌خواهد تنها با بازوان خود به آسمان برسد، مظهر ناتوانی او در وحدت‌بخشیدن به زبان‌های کل بشر نیز هست. پس از پایان کار، ‌آمیزش اقوام میسر نشد، ‌زبان مشترکی پدید نیامد و همگی، با احساس عجزی که تاریخ به ما منتقل کرده است، به دیار خود بازگشتند. اهمیت زبان سخن درباره «پیچیده‌ترین موفقیت عقلانی بشر» بسیار است؛ تاریخ بشر همواره شاهد آن بوده که زبان، این عنصر تمایز دهنده‌ بشر و حیوان، توانسته گویش‌وران زبانی خاص را نیرومند کند و بر جهان چیره سازد و یا مسیر سقوط ملل را هموار کند و زبان‌دانان یک ملت را به چاه تاریخ بیندازد. از آن پس می‌بینیم که زبان با هویت و ذات یک ملت گره می‌خورد و پرزوری و نیرومندی کشورها را تبیین می‌کند. اکنون دیگر علم و دانش است که قدرت می‌آفریند و کشورهای قدرتمند به واسطه‌ «زبانی قدرتمند» می‌توانند یکه‌تازی کنند. جامعه‌شناسان و مردم‌شناسان امروزین نیز همین واقعیت را به بیانی دیگر به زبان می‌رانند و معتقدند که هر چه زبان یک جامعه دارای رشد بیشتر باشد و بتواند مفاهیم بیشتری را در خود جای دهد، آن جامعه رشد بیشتری خواهد داشت، ‌پس شاید بتوان ادعا کرد که بازسازی، نوسازی و رشد یک جامعه تابع سیاستگذاری زبانی آن است. از سوی دیگر، گاه روندی ویرانگر و نومیدکننده بر جریان زبانی ملل و اقوام چیره می‌شود و عنصر «زبان» بنا به دلایل انسانی و یا غیرانسانی از اولویت‌های مردم بیرون رانده می‌شود. وقتی زبان، دل‌مشغولی و دغدغه‌ی افراد جامعه نباشد نوعی «غفلت‌زدگی زبانی» از سوی اعضای آن رخ می‌دهد. در چنین حالتی نشانه‌هایی از رخوت و کندی بر فضای جامعه چیره خواهد شد و از همین رو سستی و بیراهه رفتن جامعه را که خود نشانه‌ای از روند کند پیشرفت زبانی است باید از چشم بی‌توجهی افراد جامعه به زبان دید. در برابر این روند ویرانگر،‌ مفهوم سرزنده و شاداب «هوشیاری زبانی» (linguistic consciousness) قد علم می‌کند و توصیف‌گر جوامعی می‌شود که از مؤلفه‌های سازنده‌ی «هوشیاری زبانی» برخوردارند. مؤلفه‌هایی نظیر توجه به مساله تنوع زبانی و استاندارد، اهمیت سره‌گرایی در مقابل لیبرالیسم زبانی و غیره. از این رو، کومه‌های انسانی امروزین، با «هوشیاری زبانی» و نگاه دانش‌محور به عنصر «زبان» تلاش نموده‌اند شکوه و پیروزی و قدرت ملت‌هایشان را بر پایه‌های ساخت زبان استوار سازند. چنین روند و گامی به دست عده‌ای متخصص و کاردان شکل می‌گیرد و حکومت‌ها نیز با بهره‌ای که از همین کارگروه‌ها و انجمن‌های زبانی به دست می‌آورد راه گسترش و نیرومندی خود را هموار می‌کنند. انجمن‌های برنامه‌ریزی زبانی (فرهنگستان) به طور کلی جنبه‌های برنامه‌ریزی زبان، فعالیت‌هایی سازمان‌یافته و متمرکز به شمار می‌رود و طبیعتاً مستلزم بهره‌گیری از امکانات مالی و نیروی انسانی قابل ملاحظه‌ای است که به طور معمول در اختیار افراد و یا مؤسسات خصوصی نیست؛ بنابراین مؤسسات و سازمان‌های غیردولتی که به برنامه‌ریزی زبان می‌پردازند باید از حمایت مادی و معنوی دولت‌ها و نهادهای قدرت برخوردار باشند. این مؤسسات با نام‌های گوناگونی از جمله «شورای زبان»،‌«کمیته زبان»، ‌«مجمع زبان» در کشورهای مختلف فعالیت می‌کنند. سابقه‌ فعالیت برخی از این آکادمی‌ها و مؤسسات به 500 سال پیش (1540 م.) برمی‌گردد. در اروپا که در آن زمان، آکادمی‌های فلورانس و دلاکروسا شروع به فعالیت کردند. این مؤسسات از سوی شعرا و نویسندگان و زبان‌شناسان با هدف نگهداری و پالایش و گسترش زبان‌ها به لحاظ تئوریک مورد حمایت قرار می‌گیرند. تعریف «برنامه‌ریزی زبانی» و انواع آن برنامه‌ریزی زبانی (language planning) هنگامی مطرح می‌شود که نیاز به حل یک «مساله زبانی» احساس شود. تعاریف گوناگونی از این اصطلاح نوساخته، از سوی زبانشناسان ارائه شده است. برخی «برنامه‌ریزی زبانی» را تغییرات آگاهانه‌ای دانسته‌اند که در ساخت یا کاربرد زبان اعمال می‌شود. عده‌ای دیگر برنامه‌ریزی زبان را فعالیتی روشمند برای سامان‌دادن یا اصلاح زبان‌های موجود تعریف می‌کنند. به طور کلی در بیشتر تعاریف، بر تشخیص چالش زبانی، ‌یافتن راه حل و ایجاد تغییرات تأکید شده است. می‌شود این گونه برداشت کرد که برنامه‌ریزان به صورتی آگاهانه، دگرگونی‌های زبانی را در مسیری معین و از پیش تعیین شده هدایت می‌کنند و سعی در برداشتن و حذف نارسایی‌ها و نواقص زبانی دارند و از انحراف و فساد زبان جلوگیری می‌کنند. حل یک مشکل زبانی وقتی میسر است که برنامه‌ریز بداند به دنبال چه چیزی است و راه‌حل‌های مختلف وقتی رخ می‌نمایند که ناکارآمدی راه حل قبلی مشخص و قطعی شده باشد. مراحل عمومی برنامه‌ریزی زبانی زبان‌شناسان تعاریف و تقسیم‌بندی‌های متفاوتی از مراحل برنامه‌ریزی زبان ارائه داده‌اند. برای نمونه می‌توان به تقسیم‌بندی زیر اشاره کرد: هر تصمیم زبانی چهار مرحله دارد: انتخاب هنجار، مدون‌سازی صورت، گسترش نقش، قبول توسط جامعه زبانی؛ در هر حال بیشتر زبان‌شناسان هر چند از اصطلاحات متفاوت و نزدیک به هم برای تعریف و بیان مراحل برنامه‌ریزی زبانی، بهره برده‌اند اما می‌توان کلیات آن را بدین صورت دانست: گردآوری اطلاعات: در این مرحله برنامه‌ریزان زبان باید به گردآوری اطلاعات جامعی درباره‌ی جامعه‌ مورد نظر و ویژگی‌های فرهنگی، ‌اجتماعی، ‌تاریخی، روانی و اقتصادی آن بپردازند و شناختی کلی نسبت به بافت اجتماعی یک برنامه‌ زبانی در آن به اجرا درخواهد آمد، ‌به دست آورند. بر همین اساس، واقعیات فرهنگی و نژادی افراد جامعه واکاویده می‌شود، اطلاعاتی دقیق و متقنی از مشکلات زبانی جامعه به دست می‌آید، ‌انواع گویش‌ها و یا زبان‌های موجود در سطح جامعه رصد می‌شوند و توانایی‌های زبانی از نوع نحوی- واژگانی هر زبان یا گویش تحلیل می‌شود و نتایج این اطلاعات به دست برنامه‌ریزان زبانی می‌رسد. برخی زبان‌شناسان این مرحله را مرحله‌ تشکیل «کمیته حقیقت‌یاب» دانسته‌اند که در آن افرادی تعیین می‌شوند تا حقایقی را درباره وضع زبان به دست آورند. برنامه‌ریزی: در این مرحله برنامه‌ریزان بر پایه اطلاعات گردآوری شده به تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی می‌پردازند. این مرحله دقیق‌ترین و دشوارترین بخش برنامه‌ریزی است. مسائل زبانی موجود اولویت بندی می‌شوند و نیازهای اجرایی برنامه از نظر بودجه و نیروی انسانی و نیز مدت اجرا، همچنین حوزه‌ دربرگیرنده‌ آن برنامه، تعیین می‌شوند. در جوامعی که با تکثر زبانی مواجهند یک زبان به عنوان معیار برگزیده می‌شود و از ذخیره واژگانی و حتی نحوی سایر زبان‌ها برای تقویت زبان معیار استفاده می‌شود. هدف از انجام چنین کاری در واقع «پالایش زبانی» است. برخی زبان‌شناسان معتقدند که بین پیکره‌ پالایش شده و میزان بالای سواد ارتباط وجود دارد. منظور این است که اگر پیکره‌ واژگانی و نحوی یک زبان یا گویش پالایش شده باشد قطعا چنین جامعه‌ای از سطح سواد بالایی برخوردار است. نکته‌ای دیگر که باید گفته شود این است که تأثیر ایدئولوژی ناسیونالیستی و مذهبی در برنامه‌ریزی زبانی باید به کمینه و کمترین میزان خود برسد. در جوامعی که با چالش‌های زبانی مواجهند اعتقادات مذهبی و ناسیونالیستی نباید دست‌مایه‌ای شوند برای دست‌کاری عامدانه و غیرعلمی در ساختار زبان و یا انتخاب هنجارهای نحوی و واژگانی مشترک؛ از همین رو به واسطه‌ اینکه یک گویش و یا زبان خاص، از ایدئولوژی و یا مذهبی خاص و یا پیشینه‌ای تاریخی و ملی برخوردار باشد دلیل بر انتخاب آن زبان و یا گویش به عنوان «معیار» به شمار نمی‌آید. اجرای برنامه: در این مرحله برنامه‌ریزان محصولات کار خود را به جامعه زبانی عرضه می‌کنند. همکاری و همیاری مردم در اجرای برنامه‌های مصوب، عامل مهمی در موفقیت برنامه است. البته بدیهی است که هر چه نرخ باسوادی در جامعه‌ای بیشتر باشد اجرای برنامه بسیار آسان‌تر صورت می‌گیرد و بالعکس. این بخش از برنامه‌ریزی بیشتر و عموماً توسط رسانه‌های گروهی صورت می‌گیرد و کار آنها در اجرای برنامه ملموس‌تر از کار نهادهای دولتی است. با این وجود مهمترین عامل در هر برنامه‌ریزی زبانی‌، «سیاستمدار» است و در سوی دیگر «متخصصان» که وظیفه تهیه‌ برنامه را بر عهده دارند؛ به عبارتی، کار برنامه‌ریزی وقتی می‌تواند به سرانجام برسد که این دو عامل یعنی سیاستمدار و متخصص هماهنگ باشند و اقدامات یکی،‌ مکمل دیگری باشد. متقاعد کردن مردم و افراد جامعه نسبت به تغییرات و دست‌کاری‌های زبانی گامی مهم در جهت تثبیت یک گونه‌ زبانی و یا کاری نو در امر زبان است. امروزه با گسترش و فراگیرشدن رسانه و پیشرفت تکنولوژی، مهمترین ارگان و یا نهادی که می‌تواند از نتایج و اقدامات علمی چنین مؤسسات و شوراهای زبانی­‌ای بهره گیرد رسانه‌های گروهی و از همه مهمتر رادیو و تلویزیون‌اند؛ زیرا با بخش‌های وسیع‌تری از جامعه سر و کار دارند و دامنه نفوذ آنها نیز بیشتر است. ارزیابی نتایج: در این مرحله نتایج به دست آمده با نتایج پیش‌بینی شده از سوی برنامه‌ریزان مقایسه می‌شود. در صورتی که نتیجه‌ای دلخواه به دست نیامد باید در ارزیابی‌ها و برنامه‌ریزی‌ها تجدید نظر شود. این نکته را هم باید در نظر گرفت که سیاست زبانی باید طوری طراحی شود که نیازها و علائق همه اقشار جامعه را به طور مؤثر و منصفانه برآورده سازد. برای نمونه اگر برابریابی یک واژه‌ وارداتی در شورا یا انجمن زبانی در دست اقدام است باید همه اقشار جامعه در نظر گرفته شوند و مانند ساخت یک «محصول» جدید، حداقل بتوان عکس‌العمل اقشار مختلف را پیش‌بینی کرد. سهل‌انگاری‌هایی در برنامه‌ریزی زبانی سهل‌انگاری و آسان‌پنداری مراحل برنامه‌ریزی زبانی، به شکست برای ابقای یک زبان یا گویش منجر می‌شود. برای نمونه 83 درصد مردم ایرلند اعتقاد داشته‌اند که نمی‌توان زبان ایرلندی را ابقا کرد و سبب اصلی آن، اجرای نادرست مراحل برنامه‌ریزی زبانی بود. عدم انتخاب زبان معیار: برخی جامعه‌شناسان زبان معتقدند که جامعه‌ای که زبان یا گویش معیار نداشته باشد در واقع نمی‌تواند ارتش و نیروی نظامی داشته باشد و کمبود زور و نیروی نظامی، بنیان‌های اجتماعی و فرهنگی و جمعیتی آن جامعه را با آسیب‌های جبران ناپذیر روبرو می‌کند؛ از همین رو توجه‌نکردن به زبان معیار و یا گام‌برنداشتن در این راستا آسیب‌زا و مخرب است. رسانه‌های گروهی باید بتوانند تولیدات و آثار خود را بر پایه‌ یک زبان و گویش رسمی و معیار که در انجمن برنامه‌ریزی زبانی مصوب شده بسازند؛ به همین سبب شاخصه‌ ایلی و قومی یک نژاد یا زبان خاص، بر دیگر زبان‌ها و گویش‌ها برتری نمی‌یابد. متأسفانه در برخی رسانه‌ها شاهد آن هستیم که گویش یک ایل یا قوم، چیرگی نامحدودی پیدا کرده است. اگر جامعه با مشکل چند گویشی مواجه باشد یک گویش که بنا به هر دلیلی توانسته است رواج عام یابد به عنوان گویش معیار انتخاب می‌شود و رسانه‌های گروهی به تقویت آن می‌پردازند. همزمان با آن توانایی و پتانسیل واژگانی سایر گویش‌ها و لهجه‌ها نیز به استخدام در می‌آیند، واژه‌سازی صورت می‌گیرد و ساخت‌های نحوی مناسب و بومی برگزیده می‌شوند. برخی منابع از این مرحله تحت عنوان «انتخاب هنجار» نام برده‌اند که تا حدودی هم‌معنی است با استانداردسازی یک صورت زبانی. انتخاب هنجار فعالیتی است در جهت افزایش هنجارهای زبانی مشترک؛ در واقع میزان بالای فعالیت‌های استانداردسازی، ‌نشان‌دهنده‌ وحدت جامعه و وجود حس هویت مشترک است. آن زمان که برنامه‌ریز ببیند پراکندگی و تکثر زبانی و گویشی در پهنه‌ای از یک جغرافیای خاص به دور از مزایای فرهنگی آن، دیده می‌شود، ‌این خود پی‌بردن به مسئله و چالش زبانی است و هنگامی که چنین چالشی خودش را بروز داد، وقت آن می‌رسد که به صورتی واقع‌گرایانه دنبال یافتن راه‌ حل بود. اینجاست که «انتخاب هنجار مشترک» و به عبارتی «انتخاب گویش و زبان معیار» راهگشا خواهد بود. چنین اقدامی «حس هویت مشترک» را تقویت می‌کند و «وحدت جامعه» را فزونی می‌بخشد. زبان معیار توانایی آن را دارد که مناطق دارای لهجه‌ها و گویش‌های مختلف را زیر لوای جامعه‌ای با زبان معیار واحد، ‌متحد کند. عدم انتخاب خط: در خصوص مسائل خط و املاء نیز باید به یک نظر واحد و علمی رسید. ملت‌های «بی‌خط» همان‌هایی هستند که هیچ کتابت و تاریخ مکتوبی از خود به جای نمی‌گذارند و نامشان از پهنه‌ تاریخ محو خواهد شد؛ از همین رو یا باید در «ایجاد خط» بکوشیم یا «خط مشترک» انتخاب کنیم و یا به «اصلاح خط» بپردازیم. البته شاید به این نتیجه برسیم که باید «تغییر خط» صورت گیرد. شتابزدگی در ترجمه قرضی برخی واژه‌ها: روی‌آوردن به واژه‌سازی‌های «من درآوردی» و دساتیری که عموماً حالتی از مسخرگی و طنز را در خود دارند،‌ نوعی دستکاری و دخالت نابجا در برنامه‌ریزی زبانی است که عموماً با شکست مواجه می‌شود. حقیقت این است که این شتابزدگی‌های بیشتر عامدانه که همراهی اقشار جامعه را به دنبال ندارد بیشتر توسط رسانه‌های گروهی دنبال می‌شود. همچنین می‌توان به جبهه‌گرفتن فرهنگستان‌ها و یا شوراهای برنامه‌ریزی زبانی در برابر هر واژه‌ی وارداتی اشاره کرد که آن هم اشتباه است. برابریابی واژه‌های فنی آسان است اما ساخت اسم‌هایی که بار سنگین تاریخی دارند و به خاستگاه فرهنگی و تاریخی خود وابسته‌اند، به بیراهه رفتن است؛ لذا باید به بر پایه‌ دانش و واقعیات علمی، به «نوسازی» و «پالایش» زبان بپردازیم. برجسته‌سازی یک صورت زبانی: یکی دیگر از سهل‌انگاری‌های زبانی،‌ «برجسته‌سازی» صورت طنز یک زبان یا یک گویش است. این در حالی است که چنین رویه‌ای باعث شده که صورت رسمی یک گویش یا زبان، نازایا شود و رو به فنا رود. اثبات شده که ادامه این روند، مخرب و آسیب‌زاست. برای نمونه در برخی رسانه‌های گروهی دیده شده است که جنبه‌هایی از صورت طنز یک گویش یا زبان برجسته‌تر می‌شود و مایه‌ مسخرگی و استهزاء و شوخ‌طبعی یک زبان یا گویش را فراهم می‌آورد. تلخ‌تر آن زمان است که صورت رسمی یک زبان یا گویش نتواند خود را به پای صورت طنز آن برساند. چنین موردی بیشتر زمانی رخ می‌دهد که یک زبان یا گویش محلی با پتک زبان ملی، ‌نیست و نابود شود. غفلت از آرای مردم: در برنامه‌ریزی زبانی، بخشی تحت عنوان ارزیابی نتایج هست که اگر به صورت درستی صورت نگیرد تمامی بنیان‌های برنامه‌ریزی زبانی را از هم می‌پاشد. اگر برنامه‌ای زبانی اجرا شد و ارزیابی درستی از آن صورت نگرفت نمی‌توان به درستی یا کارایی آن پی برد. به همین خاطر مرتباً و بعد از اجرای هر برنامه‌ی زبانی‌ای باید نظرسنجی صورت گیرد و به آرای مردم رجوع شود. برای نمونه ناکارآمدی طرح تغییر زبان آموزش در فیلیپین به این دلیل بود که آرا و نگرش مردم را در نظر نگرفته بودند. و در پایان باید گفت واقعیت این است که در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که در پهنه‌ جغرافیایی آن، ‌گویش‌ها و لهجه‌ها و حتی زبان‌های متنوعی وجود دارند و همگی زنده هستند و متکلم و گویش‌ور دارند. به پیروی از قوانین علمی، ‌و حرکت در مسیر دانش و علم نوین جهانی، برای پرهیز از هرگونه خطر نابودی و جهت حفظ هویت خویش باید به تشکیل شوراها و یا انجمن‌های برنامه‌ریزی زبانی،‌ چه در سطح کلان و چه در سطح خرد تن داد. در این میان نهادها ارگان‌های حکومتی هستند که بیشترین منفعت را از این تصمیم می‌برند و افراد جامعه نیز در حالی که بنیان‌های هویتی خویش را تقویت می‌کنند همراه و همیار تصمیمات حکومتی خواهند شد. ادب و فرهنگ جامعه بر پایه‌ همان تصمیمات «معیار محور»، زایا و نمادی از سطح بالای شعور و دانش جامعه می‌شود. انتهای پیام








این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 65]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن