واضح آرشیو وب فارسی:هورنیوز: انسان ها به بهانه های مختلف می کوشند که از خلوت رهایی یابند و با دیگران پیوند برقرار کنند.بازی فوتبال یکی از همین روشهاست.تبیین جامعه شناسی ورزش، نوعی آگاهی است که به کنش ورزشی با توجه به مسائل عمومی می نگرد.رفتارهای پرخاشگرایانه و یا انحراف امیز ،ناکامی در بازیهای رقابتی،حاصل عوامل روانی و یا پیامد ساختار تیم یا سازمان ورزشی هستند. دنیای مدرن با کلید سیاست کوک شده است.ورزش هم در چنین دنیایی نمی تواند از معادلات سیاسی ، اقتصادی و تحولات اجتماعی مصون باشد.همانگونه که آدرنو، با سنت مکتب فرانکفورتی به ورزش به عنوان توجیه گر مسائل سیاسی سخن به میان آورده است. با استناد به نظریه او می توان اینگونه استدلال کرد که فوتبال ابزاری ایدئولوژیک در دست حاکمان قدرت است تا بدین وسیله اذهان عمومی را از مشکلات عینی جامعه منحرف ساخته و به راهی دیگر بیفتند. در این میان قدرت رسانه ها نیز نباید مغفول بماند در بستر سازی رخداد مذکور وهمینطور کارگزاران ورزش(ورزشکار،مربی،تماشاچی) . منطق ورزشی و منطق نمایشی و سودجویی بصورت تفکیک ناپذیری با رویدادهای بزرگ ورزشی مانند جام جهانی فوتبال درهم آمیخته اند. فوتبال ماکتی نمادین از دنیای رقابت های بیرونی است .دنیای سرکش و رها اما قاعده مند.در دنیایی که دیگر نه اسطوره قداست دارد و نه معجزه ای در حال روی دادن است و فقط انسانها به واسطه اتکاء به عقلانیت خود ماوقع،زندگی روزمره را کم رنگ میبینند،فوتبال می تواند دنیایی سرشار از معجزه عجیب و غریب را ایجاد کند. امروزه اگر طبق دیدگاه فونکسیونالیستی به این پدیده بنگریم خواهیم دید که فوتبال بسان یک نهاد شبه مذهبی است،با مراسم وتشریفات خاص،که باعث تقویت ارزش های مشترک افراد شده و حتی سازگارشدن با نظام سیاسی از طریق انتقال و تقویت ارزش هایی چون میهن پرستی و جامعه پذیری سیاسی را ممکن می سازد.تماشاگران در جریان بازی فوتبال، در معرض القائات ارزشهای سیاسی قرار می گیرند.در بیان جمعی سرود ملی غالبا احساسات میهن پرستانه به عینیت ملاحظه می گردد. گاهی میشود اینگونه هم نگریست .فوتبال به نوعی به مثابه جنگ است و در درجه ی اول معطوف به برد و باخت وهمه مقدمات و تمهیدات در جهت تبیین هدف . مصداق یک استراتژی نظامی که توسط کارشناسانی چون مربیان،ارباب رسانه،رجال سیاسی تعریف و بسترسازی می شود. نیچه،در قطعه ۴۴۴ کتاب “انسانی ،زیاده انسانی” در مقام مخالفت با جنگ می گوید:جنگ فاتح را احمق و مغلوب را بدخواه می سازد. در بازی آرژانتین با ایران به عینیت دیدیم که ایرانی که مغلوب کارزار گشت ،چگونه حامیانش علیرغم ادعای دیرین حاکی از نسل داریوش و کورش عدالت محور، بدخواهانه و کین توزانه در شبکه های اجتماعی از ادبیات هتاکی وجلف و به دور از فرهنگ اجتماعی،بدخواهی ناشی از شکست تکنیکی خویش رانمایش دادند و چه آسان بی پروایی ها و چشم پوشی ها از ضعفها و ساده انگاری ها برملا گردید. و اما ،پیروزان میدان،آری گویان ظفرمند به خویش،به هویت خویش ،و مهارت خویش و نهایتا نوعی ارزشگذاری به کلیت جایگاهی خویش در نظام جهانی. با تأملی جدی در شیوه های نوین و تفکری انتقادی در مورد حیطه ی سیاسی ورزش فوتبال و روندهای تجاری حاکم برآن بی هیچ تردید می توان به سطح دگرگونیهای مدیریتی و سازمانی آن اشاره نمود.ساختار و پویایی فوتبال از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت است.اریک فروم ،از منظر روان شناسی می گوید: عمیق ترین نیاز بشر نیاز اوست بر غلبه بر جدایی و رهایی از این زندان تنهایی. انسان ها به بهانه های مختلف می کوشند که از خلوت رهایی یابند و با دیگران پیوند برقرار کنند.بازی فوتبال یکی از همین روشهاست. در دوران معاصر با پیشرقت نظام سرمایه داری و گسترش رفاه ،آزادی ،تشکل های مدنی و فزونی گروه های مختلف اجتماعی فرصت های مضاعف بیشتری در جهت تجلی شور جمعی انسان ها بصورت سامان مند ملاحظه می گردد و همین موضوع است که محبوبیت و شهرت فوتبال را دوچندان نموده است. امسال در جام جهانی ۲۰۱۴ ما شاهد پیشرفت فوتبال کشورهای در حال توسعه در رقابت با کشورهای توسعه یافته صنعتی بودیم .در یک نگاه جامعه شناسی توسعه محور،به باور من،در ملل توسعه یافته فوتبال ابزاری شده برای کسب درآمد بیشتر.قیمت های نجومی بازیکنان،وجود شبکه های خصوصی دارای حق پخش تلویزیونی،اسپانسرهای برند همگی حاکی از این ادعاست. در قطب مقابل،یعنی کشورهای در حال توسعه، قوتبال بستری است برای هدایت و کنترل دنیا توسط کشورهایی که نقشی در اداره کردن دنیا نداشته اند.این چرخش فرماندهی نظام جهانی حاکی از روح و عقلانیت حاکم بر ورزش فوتبال در کشورهای درحال توسعه است که به نوعی با هوش، نتیجه گرایی ،اهمیت دادن به کارجمعی عجین گردیده است.البته در لایه های مختلف طبقاتی کشورهای در حال توسعه ،به دلیل وجود دموکراسی ناقص وفقر فرصت شور جمعی اندک است .آنان از طریق فوتبال دل خوشند که دور هم جمع می شوند و یا به ورزشگاه می روند تا آنجا با تمامی شورو نشاط،فریاد بزنند ،جیغ بکشند ،به هوا بپرند و بر سر هم بکوبند تا بدین شکل برای مردمی که زیر بار فشار زندگی روزانه شکسته و خرد شده اند ،فرصتی ایجاد شود برای استراحت ذهنی و فکری .حتی اگر این فوتبال تا پاسی از شب پخش شود و فردا دیر هنگام بر سر کار حاضر گردندو متعاقب آن توبیخ سازمانی شوند. براحتی دیدیم که چگونه “تقدیر فرهنگها” را بازی ها رقم زدند.در این رقابت ها،سوگیری ترجیحات فرهنگی منجر به تکوین جامعه ای از نو شدند. شکست تیم های کشورهای فوق صنعتی چون بریتانیا،فرانسه ،ایالات متحده نشانگر دگرگونی قشربندی اجتماعی در کلیت نظام جهانی بود.حتی فوتبال در این فضای رقابتی باعث انعکاس بافت اجتماعی ،رفتاری و فرهنگی کشورها گردید.حرکات نمایشی خاص ،از دندان گرفتن لویس آلبرتوسوارزمهاجم تیم ملی فوتبال اوروگوئه تا حرکات عجیب و غریب میگل هررا ،سرمربی پر استرس مکزیک در متن این ورزش،بصورت معناداری نشانگر بافت اجتماعی ارزشها و نگرشهای حاکم بر جامعه ی آنهاست.در دهه ی ۶۰ ،نوربرت الیاس،باور داشت که شناخت ورزش کلید شناخت جامعه است.بزعم وی،بازی ها و ورزش ها وسیله ی معناداری برای تنظیم خشونت شده اند وبه نوعی ستیز بدنی را قاعده مند جلوه می دهند .شیوه های کنش و کنش متقابل به نوعی حکایت از عادت واره اجتماعی افراد داردکه از منظر بوردیو،خود وابسته به سرمایه اجتماعی و فرهنگی آنان است.این عادت واره بدنی،درصدد است که تمایز اعضای نخبه و سلطه گر را تثبیت کند. در خاتمه ،سخنی با فوتبال دوستان ایران به نظر میرسد که فوتبال ایران با جهت دهی اغراق گونه ارباب رسانه دال برادبیاتی چون: فوتبال ایران در افکار عمومی شگفتی آفرید؛ تیم ما ترسی از آرژانتین و خاصه لیونل مسی ندارد؛ بچه های ما یک سروگردن از بوستی بالاترندٰ؛ با تمهیدی خاص اقدام به ساختن اسطوره رستم دستانی نمودن که گویی حیات مجدد یافته است و همیشگی است ونامیرا!! واین یعنی افزایش بیمارگونه سطح انتظارات و توقعات مردم ،غافل از آن که پیروزی به بها بدست می آید نه به بهانه و فرصت.آرزومندی چیرگی بر رقباء،بین مردم ما شبیه به تقدیر گرایی وگذشته گرایی مذموم حاکم بر فرهنگ ماست که باعث گردیده نقاط ضعف خویش را نادیده انگاشته و براحتی عبور کنند.در حالیکه باید به خود بقبولانیم که شایستگی ها برخاسته از آموزش صحیح،تمرین وممارست ،ابداعات،خلاقیت های فردی،آینده نگری و حرکات جمعی است. رمز پیشرفت شناسایی محدودیت ها وکاستی هاست .لذا ا بایسته است که تماشاچیان و فرهنگ عمومی انتظاری معقولانه از نماینده خود در این جام داشته باشند.
دوشنبه ، ۵بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هورنیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]