واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: آشنايي با انديشمندان جهان اسلام/ ابنقدامه مقدسي«لمعةالاعتقاد» و «لمحةالاعتقاد»؛ مهمترين آثار «ابنقدامه مقدسي»
گروه انديشه: «ابنقدامه مقدسي» در زمينههاي گوناگوني همچون فقه، نحو، حساب، فرايض و نجوم دست داشت و كتابهاي فراواني از خود به يادگار گذاشت كه مهمترين آنها «لمعةالاعتقاد» و «لمحةالاعتقاد» هستند.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، 809 سال پيش، 5 جماديالثاني سال 622 هجريقمري «موفقالدين ابو محمد» معروف به «ابنقدامه مقدسي» فقيه، متكلم و محدث حنبلي در شهر دمشق درگذشت.
آل قدامه، خانداني فلسطينيالاصل و حنبليمذهب هستند كه فقيهان، حافظان و قاضيان بسياري از آن برخاستند و فعاليت علمي ـ ديني آنان در انديشه اسلامي آن روزگار و گسترش مذهب حنبلي تأثير بزرگي به جاي نهاد. نام اين خاندان از نياي بزرگشان «قدامه بن مقدام ابن نصر بن عبدالله» گرفته شده است.
زادبوم او روستاي جماعيل يا جماعين از توابع نابلس بود. محمد بن قدامه و سپس فرزندش احمد و نوهاش «محمد ابو عمر» رياست مذهبي اين روستا را به عهده داشتند. زندگي علمي و آوازه آلقدامه پس از حمله صليبيان به فلسطين آغاز شد. به دنبال سقوط بيتالمقدس در 492ق./1099م. به دست صليبيان، اميران صليبي به صورت فئودال درآمدند و زندگي را بر مردم سخت گرفتند.
كشاورزان جماعيل و روستاهاي اطراف آن كه از فشارهاي گوناگوني گوناگوني همچون بيگاري و پرداخت خراج و نيز از زندان و حتي بريدن پا رنج ميكشيدند، تسلاي خاطر خود را در سخنان صليبيان بر جماعيل فرمان ميراند، به بهانه آنكه گرد آمدن كشاورزان پيرامون شيخ احمد آنان را از كار باز ميدارد، درصدد كشتن وي برآمد.
از اينرو احمد در سال 551ق./1156م. به دمشق كه زير فرمان «نورالدبين محمود بن زنگي» بود، مهاجرت كرد. اين كوچ سرآغاز فعاليت علمي مداومي شد كه در چند سده از اواسط سده 6 تا 11ق/12 تا 17م ادامه يافت. آلقدامه نخست در مسجد ابوصالح دمشق اقامت گزيدند و شيخ احمد در آنجا به امامت حنبليان پرداخت، اما كوچ كردن بسياري از مردم جماعيل و روستاهاي ديگر، جا را بر آوارگان تنگ كرد و شيوع بيماري بسياري از آنان را از ميان برد.
از سوي ديگر داشتن مذهب حنبلي گرفتاريهايي را براي آنان پيش آورد. سرانجام، حدود 3 سال بعد، مسجد ابوصالح را ترك گفتند و به دامنه كوه قاسيون كه مردگان خود را از پيش در آن به خاك ميسپردند، كوچيدند. از آن پس اين منطقه به نام آنان صالحيه خوانده شد. شيخ احمد در آنجا ديرالحنابله را ساخت كه اكنون جامعالحنابله نام دارد و آثارش هنوز برجاست. سپس خانهها، بازارها، مدارس و مساجد بيشماري ساخته شد و صالحيه به صورت يكي از كانونهاي فعاليت علمي و ديني درآمد و نقش مهمي را در گسترش مذهب حنبلي در دمشق، مصر، بعلبك و بغداد به عهده گرفت.
آلقدامه گذشته از عالمان، قاضيان بزرگي پروراند كه منصب قاضيالقضاتي دمشق بارها به آنان رسيد. همچنين توجه اين خاندان به آموزش زنان، به رشد زناني انجاميد كه در دانشهاي ديني روزگار خويش صاحبنام بودند. آلقدامه با خاندانهاي علمي سرشناسي همچون بنيسرور، بني عبدالواحد، راجح و جماعه پيوندهاي خويشاوندي داشتند كه گاه افراد آنان را در شمار خاندان آلقدامه نام بردهاند.
موفقالدين ابو محمد در روستاي جماعيل به دنيا آمد. دهساله بود كه خانوادهاش از ستم صليبيان به دمشق كوچ كردند. او در اين شهر قرآن و «مختصر الخرقي» را از بر كرد و از پدرش و «ابوالمكارم بن هلال» و ديگران حديث شنيد. در 561ق/1166م با پسر خالهاش «حافظ عبدالغني» به بغداد رفت و از «هبهالله دقاق» و «ابنبطي» و «عبدالقادر گيلاني» و ديگران حديث شنيد و سپس در مكه از «مبارك بنالطباخ» و در موصل از خطيب شهر «ابوالفضل» حديث شنيد.
وي همچنين مدتي در مدرسه عبدالقادر اقامت داشت و خرقي را نزد او خواند و پس از مرگ عبدالقادر از «ابوالفتح بن مني» فقه آموخت. 4 سال در بغداد ماند و سپس به دمشق بازگشت و در 567ق./1172م. بار ديگر به بغداد رفت. موفقالدين در جنگهاي «صلاحالدين ايوبي» شركت ميجست و در سال 574ق/1178م به حج رفت و در بازگشت يك سال در بغداد ماند. سپس به دمشق بازگشت و در همين زمان به نوشتن كتاب «المغني» در شرح «الخرفي» پرداخت.
او در جامع مظفري دمشق امامت ميكرد و حديث ميگفت و درس ميداد و روزهاي جمعه خطبه ميخواند. «منذري» در دمشق با او ديدار كرده و از وي حديث شنيده است. موفقالدين در زمينههاي گوناگوني همچون فقه، نحو، حساب، فرايض و نجوم دست داشت و كتابهاي فراواني به يادگار گذاشت.
مهمترين آثار وي عبارتند از: «لمعةالاعتقاد»، «لمحةالاعتقاد»، «التوابين»، «المغني في شرح مختصر الخرقي»، «عمدةالاحكام عن سيدالانام»، «العمدة»، «الكافي؛ التبيين في انساب القرشيين»، «ذمالمؤسوسين»، «اثبات صفهالعلو الله الواحدالقهار»، «ذم التأويل»، «العقائد»، «التنزيه و التفويض»، «روضةالناظر و جنةالمناظر».
وي دو دختر به نامهاي «صفيه» و «فاطمه» و سه پسر به نامهاي «ابوالفضل محمد»، «ابوالعز يحيي» و «ابوالمجد عيسي» داشت. همه پسرانش در زمان حيات وي درگذشتند و از اين 3 تن تنها عيسي 2 پسر داشت كه آن دو نيز نا بههنگام مردند و به اين ترتيب از نسل موفقالدين كسي نماند.*
*منابع: دائرةالمعارف بزرگ اسلامي، جلد دوم، مقاله شماره 448؛ ويكيپدياي فارسي؛ پايگاه اطلاعرساني صدا و سيما.
دوشنبه 20 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]