محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1847191348
غرب تروریسم را خلق می‌کند تا برتر جلوه کند
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۲:۴۴
پس از فروپاشی اتحاد شوروی، غرب به یک دشمن بسیار قدرتمند برای منطقی جلوه دادن بودجه عظیم اطلاعاتی و نظامی‌اش نیاز داشت؛ برای همین به چیزی بسیار دهشتناک نیازمند بود تا هم بتواند اقدامات سرکوب‌گرانه وحشتناک خود در آفریقا، خاورمیانه، آمریکایی لاتین و آسیا را توجیه کند و هم به استعمار کشورها در لوای دموکراسی و آزادی بپردازد. بنابراین غرب تروریسم را با اسلام پیوند داد. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، آندرو ولچک، روزنامه نگار و محقق در پایگاه اینترنی گلوبال ریسرچ نوشت: تروریسم چهره‌ها و شکل‌های بسیاری دارد؛ اما وحشتناک‌ترین آن قساوت و بی‌رحمی سرد است. از ما خواسته شده تا باور کنیم که تروریست‌ها بر رفتار جنون‌آمیز کثیف مبتنی هستند و با بمب، اسلحه و کمربندهای انفجاری در اطراف پرسه می‌زنند. به ما گفته شده که آنها را این‌گونه تصور کنیم. بسیاری از آنها ریش دارند، تقریبا همه آنها بیگانه به نظر می‌رسند و نیز غیرسفیدپوست و غیرغربی هستند. به طور خلاصه آنها همسران‌شان را کتک می‌زنند، به کودکان تجاوز می‌کنند و مجسمه‌های یونانی و رومی را نابود می‌کنند. در واقع در خلال جنگ سرد تعدادی سفید پوست تروریست هم وجود داشتند - چپ‌گراهایی که به چندین سلول انقلابی در ایتالیا و برخی نقاط دیگر اروپا تعلق داشتند. اما در برهه کنونی است که فهمیدیم اقدامات تروریستی نسبت داده شده به آنها در واقع کار امپریالیسم، برخی دولت‌های راست‌گرای اروپایی و سرویس‌های اطلاعاتی بوده است. این کار باید به منظور بی‌اعتبار کردن جناج چپ انجام می‌شد تا اطمینان حاصل شود که مردم در زمانی که به کمونیست‌ها یا سوسیالیست‌های واقعی رای می‌دهند، وظیفه‌نشناس می‌شوند. هم‌چنین چندین گروه تروریستی آمریکایی لاتین وجود داشت – جنبش‌های انقلابی که برای آزادی و در برابرسرکوب و ظلم و عمدتا در برابر استعمار غرب می‌جنگیدند. آنها باید محدود و حذف می‌شدند و اگر به قدرت می‌رسیدند باید سرنگون می‌شدند. اما تروریست‌ها تنها پس از آن مشهور شدند که اتحاد شوروی و بلوک کمونیست از طریق هزاران ابزار اقتصادی، نظامی و تبلیغاتی نابود شدند و به طور ناگهانی غرب به شدت احساس تنهایی کرد. غرب تنها ماند بدون این که کسی باشد که با آن به جنگ بپردازد. به هر طریقی غرب احساس کرد که نیاز دارد تا اقدامات سرکوب‌گرانه وحشتناک خود در آفریقا، خاورمیانه، آمریکایی لاتین و آسیا را توجیه کند. غرب به یک دشمن بسیار قدرتمند برای منطقی جلوه دادن بودجه عظیم اطلاعاتی و نظامی‌اش نیاز داشت. برای غرب به اندازه کافی خوب نبود تا با چند صد دیوانه در جایی داخل جنگل کلمبیا یا در شمال ایرلند یا جزیره کورسیکا رو به رو شود. در این جا باید چیزی واقعا بزرگ، چیزی که با تهدید شیطانی شوروری برابری کند، وجود می‌داشت و برای همین غرب تروریسم را با اسلام پیوند داد که یکی از بزرگ‌ترین فرهنگ‌ها در زمین با 1.6 میلیارد پیرو به شمار می‌آید. اسلام به اندازه کافی قدرتمند و بزرگ است که زنان خانه‌دار قشر متوسط غرب را به شدت بترساند و بالاتر از همه اسلام باید کنترل می‌شد؛ زیرا اسلام ذاتا بسیار سوسیالیست و بسیار صلح‌آمیز بود و در آن برهه از تاریخ همه رهبران سکولار و سوسیالیست کشورهای مسلمان (مانند ایران، اندونزی و مصر) توسط غرب سرنگون شدند و بر میراث آنها آب دهان انداخته شد یا به سادگی ممنوع شدند. اما این اقدامات برای غرب کافی نبود. برای این که اسلام را به دشمنی ارزشمند تبدیل کنند، امپریالیسم مجبور بود تا نخست جنبش‌های مسلمان را تندرو و منحرف کند، بعد جنبش جدیدی خلق کند و در نتیجه آنها را آموزش دهد، تجهیز کند و بودجه بدهد تا آنها بتوانند به اندازه کافی ترسناک به نظر برسند. البته یک دلیل بسیار مهمی وجود دارد که چرا تروریسم و به طور خاص تروریسم مسلمان برای بقای دکترین غرب و دیکتاتوری جهانی ضرورت دارد. این تروریسم مفهوم غرب از فرهنگ مطلق و برتری اخلاقی را توجیه می‌کند. برای قرن‌ها، غرب مانند یک هیولای تشنه به خون رفتار کرده است. با وجود تبلیغات خودشکوفایی که از طریق رسانه‌های غربی در سراسر جهان پخش می‌شود، دیدگاه رایجی وجود دارد که امپریالیسم در همه اطراف جهان مشغول قتل، تجاوز و غارت بود. اگر چند دهه دیگر می‌گذشت جهان منحصرا غرب را به عنوان یک بیماری سمی و منحوس می‌دید. از بروز چنین سناریویی به هر طریقی باید جلوگیری می‌شد و برای همین ایده پردازان و مبلغان امپریالیسم به یک فرمول درخشان و جدید دست یافتند: اجازه بدهید چیزی خلق کنیم که حتی بدتر از ما به نظر برسد و رفتار کند و بعد ما می‌توانیم جار بزنیم که هنوز ما معقول‌ترین و صبورترین فرهنگ در زمین هستیم! بگذارید با مخلوق خودمان بجنگیم؛ اجازه بدهید با نام آزادی و دموکراسی با آن مبارزه کنیم. این‌گونه است که نسل جدید و نژاد جدید تروریسم متولد شد ادامه حیات داد و اکنون زنده و تندرست است. اگرچه اشکال خشونت‌آمیز و بسیار افراطی تروریسم غربی به طور بی‌رحمانه‌ای جهان را نابود می‌کند، اما این تروریسم غرب به درستی مورد کاوش قرار نگرفته است. حتی لژیونرها و گلادیاتورهای امپریالیسم مانند مجاهدین، القاعده و گروه داعش نیز هرگز نمی‌توانند به وحشیگری که توسط بریتانیا، فرانسه، بلژیک، آلمان یا اربابان آمریکایی به نمایش گذاشته شد، نزدیک شوند. بنابراین تروریسم واقعی چیست و چطور گروه داعش و دیگران از آن پیروی می‌کنند؟ آنها می‌گویند که داعش قربانیانش را گردن می‌زند، اما استاد آنها چه کسی است؟ برای قرن‌ها امپراطوری اروپا در همه کشورهای جهان به قتل، شکنجه، تجاوز و قطع عضو کردن مردم می‌پرداخت. آن کشورهایی که مستقیما این کارها را انجام نمی‌دادند در هیات‌های استعمارگر سرمایه‌گذاری می کردند یا افراد خود را برای پیوستن به نبردهای نسل کشی می‌فرستادند. شاه لئوپارد دوم (پادشاه بلژیک) و پیروانش حدود 10 میلیون نفر را درغرب و مرکز آفریقا جایی که اکنون کنگو نامیده می‌شود، نابود ساختند. او مردم را مانند حیوانات شکار و مجبور می‌کرد تا در مزارع کائوچو کار کنند. او اگر فکر می‌کرد که آنها به سرعت صندوق‌هایش را پر نمی‌کنند در بریدن دست‌ها و زنده زنده سوزاندن افراد روستا درون کلبه‌های‌شان تردید نمی‌کرد. آلمان‌ها در جنوب غربی آفریقا و نامیبیای کنونی هولوکاست برپا کرد. قبلیه هیدرو نابود شد یا دست کم نزدیک به 90 درصد از آن را از بین رفت. مردم در ابتدا از زمین‌ها و خانه‌های‌شان بیرون رانده و به صحراها کشیده شدند. اگر زنده می‌ماندند توسط هیأت‌های اعزامی آلمان نازی تعقیب و توسط گلوله‌های آنها کشته می‌شدند. آزمایش‌های پزشکی بر روی انسان‌ها انجام می‌شد تا برتری قومیت ژرمن و نژاد سفید به اثبات برسد. این‌ها فقط افراد بی‌گناهی بودند. افرادی که تنها جرم‌شان این بود که سفید پوست نیستند و در زمین‌های اشغال شده توسط اروپاییان ساکن بودند. طالبان یا حتی داعش حتی به چنین جنایتی نزدیک هم نشده‌اند. تا به امروز دولت نامیبیا خواستار برگرداندن سرهای بریده مردم‌اش است. سرهایی که بریده شدند و سپس به دانشگاه فرایبورگ و چند بیمارستان دیگر در برلین برای آزمایش‌های پزشکی ارسال شدند. فقط تصور کنید که گروه داعش برای انجام آزمایش‌های پزشکی با هدف نشان دادن برتری نژاد عرب سرهای هزاران نفر از اروپاییان را ببرد. این امر کاملا غیرقابل تصور است. و همین طور بریتانیا و برنامه کمبود غذایش که به عنوان ابزاری برای کنترل جمعیت و تاکتیک ارعاب دهنده مورد استفاده قرار گرفت. در بنگلادش دست کم 5 میلیون نفر در 1943، 5.5 میلیون نفر در بین سال‌های 1876 تا 1878 و 5 میلیون نفر دیگر نیز در سال 1897-1896 مردند. این‌ها تعداد کمی از اقدامات تروریستی بریتانیا علیه مردم بی دفاعی بود که مجبور شدند تحت رژیم ترور وحشتناک و سرکوبگر زندگی کنند. اما همه این‌ها در ورای آگاهی غربی‌ها قرار می گیرد. مردم آمریکایی شمالی و اروپا ترجیح می‌دهند چیزی درباره گذشته و حال ندانند. تنها به این توجه دارند که آنها جهان را اداره می‌کنند چون آنها آزاد، باهوش و سخت کوش هستند. نه به این دلیل که کشورهای‌شان دست به غارت و قتل دیگر کشورها و بالاتر از همه ارعاب جهان برای فرمانبرداری از آنها می پردازد. تجربه و تجارت تروریست از اربابان غربی به سربازان مسلمان آنها منتقل شده است. تاکتیک‌های مجاهدین، القاعده و داعش در ارعاب و ایجاد وحشت به هیچ وجه اصل نیست. آنها از تجربیات استعمارگرانه و امپریالیستی غرب ساخته شده‌اند. اخبار مرتبط با این زمینه یا حتی درباره وحشتی که توسط غرب سیاره زمین را در برگرفته با دقت بسیار سانسور می‌شود. این اخبار را در برنامه‌های بی.بی.سی نمی‌بینید و یا آنها را در روزنامه‌ها و مجلات جریان اصلی نمی‌خوانید. در عوض خشونت و ظلم سازمان‌های تروریستی به طور همیشه برجسته می‌شود. این اخبار با جزییات دقیق پوشش داده می‌شوند و تکرار و تحلیل می‌شوند. در بخش دیگری از این مقاله آمده است: همگی خشمگین و وحشت زده‌اند. سازمان ملل عمیقا نگران است؛ دولت‌های غربی خشمگین شدند و جوامع غربی به اندازه کافی کشیده‌اند و نمی‌خواهند مهاجران از آن کشورهای وحشتناک که تروریسم و خشونت را پرورش می‌دهند به کشور وارد شوند. به همین راحتی غرب مجبور است تا مداخله کند و جنگ علیه ترور شکل می‌گیرد. این جنگی علیه "فرانکشتاین" خود غرب است. این جنگی است که هرگز در آن پیروز نباید شد. زیرا اگر در این جنگ پیروز شوند صلح شکل خواهد گرفت و صلح به معنی کاهش بودجه دفاعی و مواجه با مشکلات واقعی سیاره زمین خواهد بود. صلح به این معنی خواهد بود که غرب به گذشته‌اش نگاه کند. صلح به معنی فکر کردن به عدالت و باز طراحی ساختار قدرت در زمین خواهد بود و این‌ها هرگز نباید رخ دهند و برای همین غرب بازی‌های جنگی را اجرا می‌کند و در حالی که مردم بی‌گناه در حال مردن هستند با سربازان خود می‌جنگند یا این که تظاهر به جنگ می‌کند. هیچ جای جهان جز غرب توان ابداع و رهاسازی چیزی به غایت پست و وحشی مانند گروه داعش و یا النصره را نخواهد داشت. نگاه نزیکی به استراتژی القایی این گروه کنید: این گروه‌ها به هیچ وجه ریشه‌ای در فرهنگ اسلامی ندارند. اما به طور کامل از فلسفه استعمارگرانه تروریسم غرب نشات می‌گیرند: اگر شما به طور کامل اصول عقاید و مذهب ما را به آغوش نکشید خب ما سرشما را قطع می‌کنیم، گلوی شما را می‌بریم، به همه اعضای خانواده شما تجاوز می‌کنیم یا شهر یا روستای شما را به آتش می‌کشیم. ما میراث فرهنگی شما را نابود خواهیم کرد. (همانطور که غرب 500 سال پیش در آمریکایی جنوبی و دیگر نقاط این کار را انجام داد) بازی‌هایی که غرب در آن نقش آفرینی می‌کند، پیچیده و استادانه است. آنها تیره و پوچ هستند. آنها بسیار مخرب و وحشیانه هستند که حتی تیزبین‌ترین تحلیل گران اغلب قضاوت خود را زیر سوال می‌برند و می‌پرسند: آیا همه این‌ها واقعا می‌تواند رخ دهد؟ در جوابی کوتاه باید گفت: بله می‌تواند. این‌ها برای سال‌های زیاد و قرن‌ها رخ داده است. به لحاظ تاریخی تروریسم سلاح بومی غرب است. فقط نگاه کنید چقدرهمه چیز دوست داشتنی است. پس از قتل صدها میلیون نفر در سراسر جهان غرب اکنون به عنوان قهرمان حقوق بشر و آزادی ایستاده است. غرب هنوز هم جهان را به وحشت می‌اندازد، آن را غارت می‌کند و به طور کامل تحت کنترل خود دارد اما غرب به عنوان رهبر معظم، مشاور خیراندیش و قابل اعتماد پذیرفته شده است. اجازه بدهید هرگز فراموش نکنیم که استعمار و امپریالیسم دو شکل بسیار کشنده تروریسم هستند و این‌ها هنوز دو سلاح اصلی سواره نظامی هستند که جهان را به اختناق می‌کشاند. *آندرو ولچک، فیلسوف، نویسنده، فیلم ساز و روزنامه نگار محقق است. وی بسیاری از جنگ‌ها را در کشورها دیده و کتاب‌های بسیاری نوشته است. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]
-
سیاسی
پربازدیدترینها