واضح آرشیو وب فارسی:شهرآرا: من شنیده ام سابقه مطبوعاتی خوبی داشته اید. لطفا کمی از سابقه کاری تان بگویید و اینکه از چه زمانی وارد این فضا شدید. بنده هم مثل پدر و برادرم این کار را انجام دادم و ما خانوادگی سابقه ای ٨٠ ساله داریم. آن زمان خاطرم هست پدرم می گفت ما عاشقیم و وقتی من الآن با این همه سابقه مطبوعاتی در این سن به اینجا رسیدم، فهمیدم که عاشقم و آخر عشق هم دیوانگی است. همه افرادی که حرفه مطبوعاتی را انتخاب می کنند از عشاق هستند، برای اینکه در این حرفه نان و آب نیست و عشق و علاقه است و بس. از عشق هم کار انسان به دیوانگی می رسد. من خودم یک روزنامه سراسری به نام «سایه» دارم، دخترم هفته نامه سراسری «سرافرازان» را دارد و همسرم هم یک ماهنامه به نام «عشق و خلاقیت» دارد. در کنار این ها، مدیرعامل تعاونی مطبوعات کشور هستم. بنده در این سن ۶٠ سالگی بیشتر از روزی ١٧ساعت نمی توانم کار کنم! تا ساعت۵ بعدازظهر در تعاونی هستم و از آن به بعد می روم تا ١٠شب در روزنامه و این را هم بگویم که همسر بنده توفیق دیدار بنده را زودتر از ساعت١٠ ندارد و شاید هم اصلا از این نکته راضی باشد! (می خندد) در کنار این، عضو هیئت علمی دانشگاه هستم و دکترای تربیت بدنی و دکترای مدیریت آموزشی دارم. در خارج از کشور هم تدریس می کنم و در رفت وآمدم. مجموعه این ها از بنده یک انسان درگیر ساخته است و شاکرم به الطاف بی کران خداوندی که مقداری از نظر حافظه یاری ام می کنم. به نظر شما ،عمده ترین چالشی که مطبوعات کشورمان امروزه با آن دست به گریبان هستند چیست؟ عرض کنم خدمت شما که مطبوعات ما صدسال است که با چالش روبه رو هستند. مشکلی که ما داریم این است که تا زمانی که از مسئولان و از افراد قدردانی کنیم و وقایع و فعالیت هایشان را انعکاس بدهیم، می گویند وظیفه است. وای به حال زمانی که یک نوشته خبرنگارمان را چاپ کنیم و بگوییم مثلا از در و دیوار فان شهر زباله بالا می رود! آن موقع است که ما با چالش مواجهیم. آن موقع، ما هستیم و اتهامات نشر اکاذیب و افترا و فلان و بهمان که همکاران من متعدد با این موضوع درگیر هستند. تا زمانی که از شخص شما تعریف کنیم، ما وظیفه مان را انجام داده ایم، اما یک بار نقد کنیم، سر از دادگاه درمی آوریم. این بزرگ ترین چالش ماست. با وجود این، به نظر می رسد از فعالیت خبری پشتیبانی مناسبی هم صورت نمی گیرد و در مشکلات و گرفتاری های پیش آمده، مطبوعات تنها می مانند. بله، همینطور است. از مطبوعات نه در گذشته و نه در حال آن پشتیبانی کامل صورت نمی گیرد، در حالی که شما نگاه کنید، شبکه ای به نام VOA آمریکا سال گذشته ٧٠٠میلیون دلار بودجه گرفته برای بخش فارسی که به ما بدوبیراه بگوید و برای ما نقشه بریزد؛ اما ما زمانی که ۴٠٠تا نشریه داشتیم، همین یارانه بود و الآن هم که ٨هزار نشریه داریم، همین یارانه است! خودبه خود مطبوعات ضعیف تر می شوند. کاغذ در همان موقع کیلویی ۵٠تومان بوده و الآن شده کیلویی ٢هزارتومان. یارانه هم به همان اندازه کمتر شده است، به خصوص که مردم در این چندساله روآورده اند به سیستم های مجازی. تیراژ خیلی کمتر شده و خواننده کمتر شده و نوشته های مکتوب در ١٠سال آینده با چالش های شدیدتری روبه رو خواهدشد. خوشبختانه در این دولت، آقای جنتی و آقای انتظامی از طریق سیستم اشتراک مقداری از این چالش ها را کم می کنند. آرزوی من به عنوان یک مطبوعاتی این است که این برنامه در بودجه دولت گنجانده شود؛ یعنی هیئت محترم دولت در بودجه ای که به مجلس تقدیم کرده یارانه خواننده را تصویب کنند تا از این یارانه که ارشاد به مطبوعات کمک می کند کم نشود.
دوشنبه ، ۵بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شهرآرا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]