واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: درس های فرجام نیک برجام در سیاست خارجی
دیپلمات مثل فرمانده میدان نبرد هم لازم است پیشروی و هم اگر اقتضا نمود عقب نشینی به موقع را هم یاد بگیرد. در اینجا این عقب نشینی دیگر به معنای عقب نشینی نیست بلکه عقب نشینی مصلحت جویانه و مدبرانه عین موفقیت است.
آفتاب : سرویس سیاسی- شهروز ابراهیمی*- به سرانجام رسیدن برجام حاصل تلاش شبانه روزی تیم تدبیر و امید است. به سرانجام نیک رسیدن، یکی از پیچیده ترین پرونده های مربوط به صلح و امنیت بین الملل در طی دهه های گذشته نشان داد که وقتی کار را به کاردان بسپاری با صبر و حوصله و بردباری گره از کلاف سردرگم موضوعات پیچیده گشوده خواهد شد.
اولین درس به سرانجام خوب رسیدن این پرونده این است که میدان دیپلماسی عرصه مردان کار کشته و نخبگانی است که بازی در صحنه بین الملل را هم در عرصه نظری و هم در عرصه عملی به خوبی بلدند. میدان دیپلماسی شبیه میدان جنگ است. در میدان جنگ اگر پشت جبهه سست و ضعیف و فاقد اراده باشد مردان عرصه جنگ و فرماندهان نمی توانند به دستاوردی برسند و اگر دستاوردی هم داشته باشند ممکن است به باد فنا رود. در عرصه دیپلماسی نیز اگر وفاق ملی حاکم نگردد و جامعه ی پشت سر دیپلماتها حمایت لازم را نکنند ممکن است دیپلماسی شکست بخورد.
شکست دیپلماسی اگر نه به جنگ منتهی گردد ،حداقل هزینه اش این است که قرار گرفتن سایه ابرهای تیره بر فراز آسمان شور یا کشورها هزینه را برای جامعه زیاد کرده و بگذریم از این که غیر از هزینه های مادی چگونه هزینه های روحی وروانی گزافی بر جامعه تحمیل خواهد کرد. طی سال های گذشته حداقل کسری از هزینه های مادی به این موضوع بر می گشت. وقتی که دولتی با درامد بالای ۱۰۰ دلار در هربشکه نفت و با درامد ۹۰۰ میلیارد دلار، رشد اقتصادی منفی ۶ گشته بود این هزینه مادی ناشی از عدم آشنایی با دیپلماسی بود. جدای از این که ابرهای تیره جنگ همچون شمشیر داموکلس بربالای سر کشور همواره آماده بارش بوده و چه هزینه های روحی و روانی نگرانی از جنگ، بر جامعه وارد نشده بود.
دومین درس این است که عرصه دیپلماسی همچون میدان جنگ عرصه ای است که مردان دیپلمات همچون فرماندهان میدان جنگ نه فقط پیشروی را بلکه باید عقب نشینی به موقع را هم بدانند. پیشروی بدون نگاه کردن به عقب می تواند فاجعه بیافریند. فرماندهی که فقط به پیشروی بیاندیشد و پل های پشت سر خود را یکی یکی تخریب کند به احتمال زیاد دچار شکست و یا محاصره خواهد شد.
در سال های گذشته کوبیدن بر طبل ناهنگام و نامنضبط پیشروی باعث حصر اقتصادی و تحریم شد که در نتیجه دولت تدبیر و امید نزدیک سه سال تلاش نمود که در حین پیش بردن دیپلماسی و ارائه خلاقیتها، بخش عمده ای از توان خود را برای رفع آن حصرهای بیجای تحمیل شده بکار گیرد. موفقیت برجام نشان می دهد که هیچ گاه نباید صرفأ به فکر پیشروی بود.
دیپلمات مثل فرمانده میدان نبرد هم لازم است پیشروی و هم اگر اقتضا نمود عقب نشینی به موقع را هم یاد بگیرد. در اینجا این عقب نشینی دیگر به معنای عقب نشینی نیست بلکه عقب نشینی مصلحت جویانه و مدبرانه عین موفقیت است. نباید به عرصه دیپلماسی همچون برخی دوستان دلواپس همچون دشت هناور و صاف و بدون مانع نگاه کرد. عرصه دیپلماسی همچون دشت مین گذاری شده و همراه با قله های بلند، موانع و سنگلاخهاست. باید این قله ها و موانع را با تدبیر و کاردانی پشت سر گذاشت.
درس سوم این است که اگر دیپلماسی دانش مبنا باشد می توان انتظار موفقیت از آن داشت. اگر شایسته سالاری -که شاید آنچنان که باید هنوز در جامعه جا نیافتاده است- نهادینه شود، در تمام عرصه ها می توان موفقیتی همچون موفقیت موضوع هسته ای داشت. به نظر می رسد یک عزم جدی لازم است برای زدودن آثار ناشایست سالاری و ملوک الطوایفی که متاسفانه ریشه در فرهنگ ما دارد، انجام گیرد. حال وقت آن است که دولت تدبیر و امید پس از باز کردن قفل هسته ای شاه کلید خود را در طی سال های بعدی بر قفل شایسته سالاری بندازد و گام به گام در تمام لایه های اجتماعی و سیاسی و اداری تا آنجا که می تواند ضوابط را جایگزین روابط کند. جایگزین کردن ضوابط به جای روابط عین عدالت است. وقتی که عدالت اداری و اجتماعی حاکم باشد نتیجه آن این است که هر کس برجای خود بنشیند و چون هرکس برجای خود نشست، فردی این احساس را نخواهد داشت که به جایگاه واقعی خود نرسیده و جایگاه واقعی او توسط فرد ناشایست دیگری غصب شده است و ریشه بسیاری از نخبه کشی ها و فرهنگ برچسب زنی و حسادت خشکانده خواهد شد. بخش عمده ای از احساس نارضایتی در یک جامعه از رابطه سالاری سرچشمه می گیرد.
سپردن سکان کشتی به گل نشسته ی هسته ای به کاردان امور روابط بین الملل که هم دانش آموخته ی روابط بین الملل و هم اهل تجربه ی این عرصه است و پیش بردن گام به گام آن به ساحل امن و آسایش درسی است که باید گرفت و برای یک بار هم که شده بدون شعار کار را در همه ی حیطه ها به کاردان سپرد و ریشه فرهنگ عشیره ای و ملوک الطوایفی را قطع نمود.
بالاخره درس آخر این است که در سیاست خارجی نه وادادگی و سرسپردگی و نه مبارزه محض جواب نمی دهد. وادادگی و وابستگی محض نتیجه اش آن خواهد بود که بر سر وابستگان همچون شاه ایران، حسنی مبارک، بن علی و غیره آمد و نتیجه مبارزه محض آنست که بر سر عراق و لیبی آمد. سیاست خارجی باید سیاستی باشد که بداند در دنیای وابستگی متقابل چگونه استقلال را با وابستگی توام نموده و برونداد سیاست خارجی را با رفاه مادی و ارتقاء منزلت معنوی شهروندان گره بزند. سیاه و سفید دیدن عرصه دیپلماسی بسیار خطرناک است.
آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود عاقبت در قدم باد بهار آخر شد باورم نیست ز بد عهدی ایام هنوز قصه غصه که در دولت یار آخر شد
* استادیار روابط بین الملل دانشگاه اصفهان
تاریخ انتشار: ۰۴ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]