واضح آرشیو وب فارسی:فارس: 3 دلیل برای اینکه سفر رئیسجمهور چین به ایران، مهم است
اژدهای زرد در جستجوی متحد در غرب آسیا
اگرچه در افکارعمومی ایران، تجارت با چین را به معنی واردات کالاهای نامناسب توصیف میکنند، اما واقعیت این است که حتی در بدبینانهترین محاسبات، پکن تا سال 2035 به قدرت اول اقتصادی جهان تبدیل شده و آمریکا را پشت سر میگذارد.
رئیسجمهور چین درحالی راهی تهران شده که سفر او آن هم پس از سفری که به عربستان سعودی داشت و 18 توافقنامه با آن ها به امضا رسانید و یکی از آن ها توافق بر سر ساخت یک نیروگاه اتمی بود، از چند جهت واجد اهمیت است. 1) اولین نکته اینجاست که اولین سفر شی جین پینگ به غرب آسیا نشان میدهد که چین قصد دارد به سیاست دیپلماسی انزواگرایانه خود پایان داده و حالا پس از تجربه موفق مشارکت در برجام، به سایر بازیهای سیاسی غرب آسیا هم ورود پیدا کند. این ورود به حوزه بازیگری در غرب آسیا، هرچند همراه با برخی ملاحظات سیاسی و برخوردار از راهبردی محتاطانه است، اما بیتردید میتواند به کاهش نفوذ غرب در منطقه و افزایش قدرت بلوک شرق منتهی شود. اتفاقی که تهران نیز پس از مشارکت مسکو در حفظ دولت اسد در سوریه، از آن استقبال میکند. پیش از این، علیاکبر ولایتی از دیپلماتهای کشورمان گفته بود که پکن قصد دارد در ائتلاف سوریه، ایران، عراق و روسیه مشارکت داشته باشد و حالا سفر شی جین پینگ به تهران، نشان از آمادگی چین برای مشارکت در این ائتلاف دارد؛ هرچند نمیتوان انتظار داشت پکن در قالب نظامی به این ائتلاف بپیوندد. اینکه چینیها سیاست انزوای خود را کنار گذاشته و وارد عرصه منازعات غرب آسیا شدهاند، میتواند چند دلیل داشته باشد. تبدیل موضع پکن نسبت به واشنگتن در آسیای شرقی که از سطح «تعامل» به سطح «رقابت» وارد شده، از یکسو، اهمیت بازار انرژی برای چینیهایی که یکی از بزرگترین واردگنندگان نفت هستند، از سوی دیگر و نیز راهبرد توسعه اقتصادی چین با محوریت احیای جاده ابریشم، باعث شده است تا چینیها حتی در اوج تنش میان تهران و ریاض به ایران و عربستان سفر کنند تا شاید بتوانند جای پای خود در این منطقه ملتهب را محکم کرده و در روزگاری که آمریکا اندک اندک در حال خروج از غرب آسیا است، جایگاه خود را تثبیت کند. شی جین پینگ که ساختار محافظهکار چین اجازه سفر او به تهران در اردیبهشت امسال – شاید به دلیل جنگ ریاض در یمن – را نداده بود، حالا در دوره انزوای عربستان به منطقه آمده تا شاید موقعیت تازه تهران در نظم نوین غرب آسیا را برای رقبای منطقهای ما روشن کند. 2) سفر رئیسجمهور چین به تهران، اولین سفر یک مقام عالیرتبه از یک کشور عضو 1+5 به ایران است. در واقع میتوان این سفر که 14 سال پس از آخرین سفر رئیسجمهور وقت چین به کشورمان صورت گرفته را نوعی افتتاحیه برای موقعیت تازه تهران در دوران پسابرجام توصیف کرد. امضای 17 سند همکاری میان ایران و چین از یکسو و نیز امضای یک سند جامع مشارکت راهبردی میان دو کشور و برنامهریزی برای همکاریهای بیشتر در 25سال آینده، نشان میدهد که چین میخواهد سهم 35درصدی خود از تجارت با ایران– که در سال 2014 معادل 5/52میلیارد دلار بود –را افزایش داده و به عنوان یک کشور دوست ایران در دوران تحریم، از امتیازات سرمایهگذاری در دوران پساتحریم نیز استفاده کند. اگرچه در افکارعمومی ایران، تجارت با چین را به معنی واردات کالاهای نامناسب توصیف میکنند، اما واقعیت این است که حتی در بدبینانهترین محاسبات، پکن تا سال 2035 به قدرت اول اقتصادی جهان تبدیل شده و آمریکا را پشت سر میگذارد. چین با ذخیره ارزی 6/2 تریلیون دلار، کشور مناسبی برای سرمایهگذاری در پروژههای توسعهای کشورمان محسوب میشود و اینکه 120 کشور جهان، پکن را بهعنوان شریک اول تجاری خود برگزیدهاند، نشان میدهد، میتوان چین را کشوری مهمی از نظر همکاریهای اقتصادی برشمرد. حجم تجارت 550 میلیارد دلاری چین و آمریکا، 520میلیارد دلاری چین و اروپا و 320 میلیارد دلاری چین و ژاپن نشان میدهد همه کشورهایی که در افکارعمومی ایران، مشهور به تولید جنس باکیفیت هستند، مشتری تولیدات چینی محسوب میشوند و اگر در ایران اجناس چینی با کیفیت نازل عرضه میشود، به دلیل سیاستهای نامناسب واردکنندگان ایرانی است که سود واردات از چین را در خرید اجناس بیکیفیت چینی و عرضه این محصولات در داخل کشورمان میدانند. 3) با این همه بهنظر میرسد که چینیها برای بازگشت با قدرت به اقتصاد ایران باید برای اصلاح چهره خود در افکارعمومی تلاش کنند. ذهنیتهای منفی شکل گرفته از چین در اذهان عمومی ایرانیان، تاریخی نیست و چون در کوتاهمدت بهوجود آمده، میتواند در کوتاه مدت نیز از بین برود. اولین راه برای اصلاح این ذهنیت، تغییر راهبرد اقتصادی در صادرات محصولات از چین به ایران است. افزایش نظارت بر کیفیت محصولات وارد شده به بازار ایران از یکسو و سرمایهگذاری همزمان در ایران برای راهاندازی خط تولید برخی محصولات برای عرضه به بازار غرب آسیا از سوی دیگر، میتواند افکارعمومی را به همکاری اقتصادی ایران و چین امیدوار کند. پکن نباید فراموش کند که ایران دیگر مانند دوران تحریم، بهطور انحصاری درهای بازار خود را به روی محصولات چینی باز نمیگذارد. امروز رقبای قدرتمند چین در اروپا، چشم به بازار ایران دوختهاند و اگر چینیها میخواهند موقعیت خود در بازار 75میلیونی ایران را حفظ کنند، باید بتوانند از نظر کیفیت با محصولات تولیدی در اروپا، ژاپن و کره جنوبی رقابت کنند. همزمان پکن برای بهدست آوردن اعتماد ایران، باید با دفاع همهجانبه از عضویت کشورمان در پیمان شانگهای، برای همیشه، نگرانیهای امنیتی مردم ایران از یک تجاوز نظامی را کاهش داده و کمک کند تا با حفظ ثبات ایران، دغدغهها بابت بیثباتیهای منطقه و برهم خوردن امنیت بازار انرژی از بین برود. چینیها میدانند که برای رسیدن به اهداف بلندمدت خود در جهان، چه از حیث تامین انرژی، چه احیای جاده ابریشم و چه نقشآفرینی اقتصادی، سیاسی و امنیتی در غرب آسیا، وابسته به ایران هستند و بنابراین اگر با این دید کلان به موقعیت منطقهای تهران بنگرند، میتوان امیدوار بود که افزایش همکاریهای ایران و چین در پی سفر رئیسجمهور این کشور به تهران، این پیام را برای سیاستگذاران در پکن داشته باشد که بهترین متحد برای پکن در غرب آسیا، ایران است، نه کشورهای تنشآفرینی چون عربستان. مصطفی انتظاری هروی پایگاه رصد انتهای متن/
http://fna.ir/51IB10
94/11/04 - 01:34
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]