واضح آرشیو وب فارسی:شهرآرا: حجت احمدی زر* از زمانی که هیتلر بر سر کار آمد و حتی برای اینکه برخی اوقات اخبار جنگ را وارونه جلوه دهد، از مستند استفاده می شد. حتما شنیده اید که فیلم های معروفی مثل «پیروزی اراده» در همین حوزه ها قرار می گیرند. در حوزه های جنگ و مسائل سیاسی، تمام کشورهایی که وارد می شوند به شدت وارد حوزه سیاسی شدند، هم برای توجیه عملکرد خودشان و هم برای فضاسازی و رغبت افکار عمومی، اما یک اتفاقی این وسط افتاد که هم به خاطر تغییراتی که در تکنولوژی مستندسازی ایجاد شد و هم رشد افکار عمومی در دنیا، صداهای مختلف هم بلند شد؛ یعنی اگر یک مستندساز آمریکایی در موافقت حمله آمریکا به عراق مستند می سازد، برخلاف او هم یکی دیگر در جهت مخالف مستند می سازد. به نحوی شده که الآن در جشنواره ها خود مستند سیاسی یک جایگاه ویژه ای پیدا کرده است. حتی در سال های اخیر، افراد با مستندهای سیاسی شان شناخته می شوند. الآن اسکار می آید به مستند سیاسی جایزه می دهد یا نامزدشان می کند. به شکل جدی، مستندسازی سیاسی وارد جشنواره ها شده و مورد توجه قرار گرفته است. چون به طور مستقل هم وارد شده، این طور نیست که بگوییم دولت ها صرفا برای تبلیغ این کار را می کنند.از زمان پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان پرچالش ترین اتفاق قرن بیستم در یک فضای زمانی کوتاه چندساله این قدر اتفاقات مختلف افتاد که بعضی هایش مثل تسخیر لانه جاسوسی جهانی بود که فضای بسیار مناسبی برای سوژه پردازی به وجود آمد. یک سری فیلم ها همان زمان که از طرف ارگان های رسمی بودند شروع کردند به مستندسازی سیاسی. یک عده ای هم در کنار آن، آمدند کار را شروع کردند و همین اتفاقی که در ایران افتاد در دنیا هم بود؛ اما مشکلی که مستندسازی از اول تا الآن داشته همان نگاه رسمی سیاست زده و محافظه کار است که دوست ندارد وضع موجود به هم بخورد و آن نگاه آرمان گرای مستندساز و نگاه چالش دار مستندساز را برنمی تابد و به همین دلیل حاضر نیست به آن کمک کند. لذا دوست دارد مستندساز همواره وضع موجود را تایید کند و یا اگر وارد حوزه های تاریخی می شود، وارد حوزه های تاریخی رسمی شود و پای خودش را خیلی این طرف تر نگذارد. این اتفاق که می افتد، باعث می شود به راحتی یک گروه اعظمی از مستندسازان از رده کاری خارج شوند و سازمان های دولتی و رسمی حاضر نباشند به آن ها کمک کنند و بودجه به آن ها اختصاص دهند، تا جایی که حتی آدمی در قد و قواره شهیدآوینی ممنوع الصدا و ممنوع التصویر می شود در صداوسیمای این کشور. مثلا مستند «خنجر و شقایق» آقای نادر طالب زاده تا مدت ها به دلیل اینکه صدای شهیدآوینی روی آن بود ممنوع پخش می شود، تا بعدها از آوینی تجلیل می شود و مدیران می بینند نان در این است که از آوینی دفاع کنند که نگاه ها در نهایت به او عوض می شود. این اتفاق برای همه بچه هایی که در حوزه مستندسازی تلاش می کنند می افتد. وقتی وارد این فرایند بشوید، بودجه که به شما نمی دهند، کمکی هم نمی کنند و اگر بتوانند سنگی جلو پای شما می گذراند و اگر نیاز به آرشیو داشته باشید، در اختیار نمی گذارند. این راه حلش در همان سینمای مستند مستقل است که امکان پخش داشته باشد و خودش خودش را اداره کند و یا اینکه نگاه مدیران در برخی بخش ها عوض شود. هرجا نگاه مدیران عوض شد، نتیجه گرفتیم و مستندهای خوبی داشتیم، چون کلا در ایران مستندسازی که بخواهد رسمی باشد و کارمندی باشد و حقوق بگیر باشد، خروجی کارش بدرد نمی خورد. * مستندساز
یکشنبه ، ۴بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شهرآرا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]