تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816736297
وقتی غیرت یک ایرانی افسر بعثی را منقلب کرد
واضح آرشیو وب فارسی:دولت بهار: دولت بهار: چند ماه بعد برای سرکشی آمده بود، شب تولد بی بی دو عالم، فاطمه زهرا (س) بود، پشت پنجره آمد، بلند گفت: «من در حضور همه شما از شعبان عذر می خواهم. »به گزارش دولت بهار به نقل از فارس، تبیین و شناساندن فرهنگ ایثار و شهادت از مکانیزم های دفاعی اسلام برای تسلیح جامعه در برابر هجوم فرهنگ های غیرخودی است، ایثارگری و شهادت طلبی نقش به سزایی در حفظ دین و ارزش های آن و استقلال کشور ایفا می کند؛ ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و تلاش برای احیای آن به منظور مقابله با تهاجم فرهنگی، موضوعی است که نیازمند بررسی ابعاد مختلف آن است. ایجاد کردن و سپس توسعه یک فرهنگ در میان یک جامعه، فعالیتی تدریجی و زمان بر است، البته بعضی از حوادث تاریخ در ایجاد و گسترش یک فرهنگ نقش تسریع کننده ای دارند، مثلاً درباره توسعه و گسترش شهادت در جوامع، حوادث بزرگی در زمان معاصر، پدیده انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی (ره) و سپس جنگ تحمیلی و دفاع مقدس 8 ساله، در رشد و تسریع و گسترش فرهنگ شهادت در میان دیگر جوامع نیز نقش داشته اند اما برای تداوم و گسترش این فرهنگ در زمان کنونی به عنوان یکی از رسانه های ارزشی و متعهد به آرمان های انقلاب اسلامی در سلسله گزارش هایی در حوزه دفاع مقدس و به ویژه تاریخ شفاهی جنگ، احساس مسئولیت کرده و در این استان پای صحبت ها و خاطرات رزمندگان و خانواده های شهدا نشسته و مشروح گفته های آنها را در اختیار مخاطبان قرار داده که در ادامه بخش دیگری از این یادگاری ها از نظرتان می گذرد. شعبانعلی نائیجی می گوید: برای اینکه علیه امام شعار ندادم، تنبیه سختی شدم و نهایتاً به قسمت دو اردوگاه تبعید شدم، در محوطه قسمت دو، تیم اسرای ایرانی با نگهبانان مسابقه فوتبال داشتند و همه بچه ها به گرد محوطه حلقه زده بودند. این قسمت اردوگاه، سربازان ارتش جمهوری اسلامی در آن بودند و علت تبعیدم به اینجا همین نکته بود و فقط 50 نفر از یک هزار و 400 نفر، بسیجی در میان شان حضور داشتند و من در دو ماه حضورم در آنجا، تشکیلات منظمی را به اتفاق «شعبان صالحی، مصطفی علی اکبری و ...» برپا کردم ولی هنوز نتوانسته بودم ترس شکنجه را از جان دیگر اسرا بیرون بریزیم و خداوند موقعیت این چنینی را برایم مهیا کرد تا به آنها عملاً نشان دهم که می توان مقاومت کرد و مردانه در اسارت زیست. بچه فیل همان نگهبان بعثی درشت اندام مرا به وسط میدان بازی کشاند، او همان کسی بود که به دلیل شعار ندادن علیه امام خمینی (ره) مرا تنبیه سختی کرده بود، بازی متوقف شد، بچه ها همگی نگاه شان به ما بود، فرمانده قسمت، سیدمجید به بچه فیل گفت: «چی شده؟» بچه فیل با فریاد با اشاره به من، گفت: «او اخلال گر است، در قسمت یک، اغتشاش به پا کرد و به امام خمینی (ره) فحش نداد.» سیدمجید به من نگاه کرد و تازیانه را گرفت و هنگام بلند کردن آن، فحش رکیکی به من داد، من هم خشمگین از اهانتش فریاد زدم: «این توهین به مادرت رواست.» او که فکر نمی کرد در وسط نگاه های اسرا، هیبتش بریزد، با تازیانه ضربات بیشتری را به من زد و در همان حال گفت: «به من فحش دادی؟» گفتم: «من اسیر شما هستم، هر جور می خواهی شکنجه کن ولی حق نداری به خانواده ام توهین کنی و از من بخواهی به مقدسات کشورم توهین کنم.» عراقی ها مرا به داخل اطاق بردند، در آنجا شروع کردند به شکنجه من و بچه ها در بیرون ناراحت، نگران عاقبت کار بودند، پس از مدتی رهایم کردند و به همه اسرا گفتند: «به اطاق های تان بروید، وقت آمار است.» بچه های اطاق آمدند، برخی به رسیدگی ام پرداختند و زیر بغلم را گرفتند و به انتهای صف بردند، من که نمی توانستم بنشینم، دو طرفم را گرفتند تا بتوانم در موقع آمار در صف باشم، سیدمجید وقتی به من رسید، گفت: «بلند شو!» با هزار بدبختی بلند شدم، گفت: «برو بیرون!» نیم خیز به طرف بیرون رفتم که ناگهان از پشت سر با جفت پا ضربه ای به من زد که با سر به درب آهنی خوردم، قطرات خون از سرم جاری شد، کسی جرأت نداشت به کمکم بیاید. کشان کشان به بیرون اطاق رفتم، درب را بستند، هوا، گرگ و میش شده بود، به طرف مقر نگهبانی راه افتادیم، هر نگهبانی که به من می رسید، با یک ضربه مهمانم می کرد، در نزدیکی های مقر، لحن سیدمجید تغییر کرده بود، گفت: «چرا آبروی مرا پیش اسرا بردی؟ چرا به مادرم توهین کردی؟ مگر نمی دونی مادرم مرده و من خیلی دوستش داشتم؟» من گفتم: «شما چرا به مادرم توهین کردی؟ اگر مادرت برات مهمه، مادر من هم برام دارای قدر و منزلت است، حق ندارید توهین کنید، من از شکنجه شما ناراحت نیستم، از فحش شما ناراحت شدم.» دیدم سخنم بر دلش نشست و در سکوت فرو رفت، به نگهبانی رسیدیم، با مشقت زیادی بر تخت نشستم، ناگهان با دیدن بچه محل خائنی که عنبرشان بود، خشمگین شدم، البته او هم وضعیت مرا دید، بسیار ناراحت شد، سیدمجید به او گفت: «براش غذا بیار.» غذایی آورد، من به بچه محل توپیدم و گفتم: «برو گم شو! از دست تو هیچی نمی خورم.» سیدمجید نگاهی کرد و گفت: «چرا نمی خوری؟» گفتم: «بچه ها جیره مرا نگه می دارند، اگر رفتم، می خورم.» تلویزیون روشن بود، گفت: «سرت را بلند کن، تلویزیون را نگاه کن.» گفتم: «رقص و آواز نگاه نمی کنم.» معلوم شده بود او می خواهد از دل من در بیاورد، گفت: «چیزی می خواهی؟ لباس، کفش، پیراهن؟» گفتم: «منم مثل بچه های دیگر، چیزی بیشتر از آنها نمی خواهم.» گفت: «ما همه به بچه هایی که مقاومت می کنند از ته قلب آفرین می گوییم، این هایی که به ما خدمت می کنند را قبول نداریم، چه کنیم که باید اردوگاه را اداره کنیم.» این جمله اعترافی از یک درجه دار عراقی بود، سپس آهی کشید و گفت: «بیا تو را ببرم به اطاقت.» روزهای بعد، سعی می کرد به من نزدیک شود که محلش نمی گذاشتم حتی برای اینکه برای روح مادرش فاتحه ای از بچه ها بگیرد، دو تا سه بار از بیرون میوه و یخ آورده و بین بچه ها توزیع کرده بود و وقتی صدام مدت سربازی از دائمی را به هفت سال تقلیل داد، او مرخص شد و برای خداحافظی به پشت میله های پنجره آمد ولی باز محلش نگذاشتم؛ بلند گفت: «شعبان! اگر زمانی من به ایران بیایم، تو با من چه می کنی؟» گفتم: «ما با هیچ کس کینه شخصی نداریم، وقتی نظام ما، اجازه داد، شما به کشورمان بیایید، مهمان ما خواهی شد، رسم مهمان نوازی را به جا می آوریم.» گویا منقلب شده بود و سریع آنجا را ترک کرد. چند ماه بعد برای سرکشی آمده بود، شب تولد بی بی دو عالم، فاطمه زهرا (س) بود، پشت پنجره آمد، بلند گفت: «من در حضور همه شما از شعبان عذر می خواهم.» گفتم: «من عذرت را نمی پذیرم ولی تقارن عذرخواهی شما از من با این شب عزیز که متعلق به حضرت زهرا (س) است و نام مادرم که فاطمه است را به فال نیک می گیرم.» او رفت و دیگر هیچ گاه ندیدمش ولی این جریان باعث شد، تغییرات شگرفی در روحیه اسرا ایجاد شود که مسیر اردوگاه را کاملاً دگرگون کرد.
پنجشنبه ، ۱بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دولت بهار]
[مشاهده در: www.dolatebahar.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]
صفحات پیشنهادی
روایت مقاومت یک مرد وقتی غیرت یک ایرانی افسر بعثی را منقلب کرد
روایت مقاومت یک مردوقتی غیرت یک ایرانی افسر بعثی را منقلب کردچند ماه بعد برای سرکشی آمده بود شب تولد بیبی دو عالم فاطمه زهرا س بود پشت پنجره آمد بلند گفت من در حضور همه شما از شعبان عذر میخواهم به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان ساری تبیین و شناساندن فرهنگ ایثار و شهادتوقتی با افسردگی پیر می شویم!
هلندی ها در مطالعه خود به وضوح نشانه های پیری سلولی را در اندازه تلومرها مشاهده کردند و دریافتند که افسردگی روند کوچک شدن و از بین رفتن تلومرها و در نتیجه پیری زودرس را سرعت می بخشد به گزارش سرویس سلامت پایتخت افراد مبتلا به افسردگی حاد حتی کسانی که پیش تر مبتلا بوده اند و دورهنباید فریب لبخند های زهرآلود فرانسوی ها را بخوریم/ ملاقات کاشانک بوی نفوذ می دهد نباید فریب لبخند های زهرآلود
یک کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به اینکه نباید فریب لبخند های زهرآلود فرانسوی ها را بخوریم زیرا هنوز جنایت هایشان یادمان هست گفت ملاقات کاشانک بوی نفوذ می دهد زیرا نفوذ همیشه دزدانه نیست به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا سید هادی افقهی کارشناس مسائل سیاسی در گفت و گو با خبر٨٠٠ میلیارد دلار سرمایه ایرانیان خارج نشین
برآورد سازمان توسعه صنعتی ملل متحد یونیدو حاکی از استفاده بالغ بر ٨٠٠ میلیارد دلار سرمایه ایرانیان خارج از کشور برای مشارکت و تلاش در جهت رشد و توسعه در عرصه های اقتصادی کشاورزی خدماتی و حوزه نفت و گاز پس ازعادی شدن روابط با غرب است به گزارش اتاق بازرگانی صنایع معادن وکشاومستند زندگی «محرم ترک» اولین شهید مدافع حرم ایرانی
شهیدخبر شهیدنیوز محرم ترک یکی از فرماندهان ایرانی است که در همان روزهای اول درگیری به سوریه رفت و نامش بعنوان اولین شهید مدافع حرم ایرانی ثبت شد او چهار سال قبل در دیماه سال ۱۳۹۰ بشهادت رسید مستند ملازمان حرم به گفت وگو با همسران شهدای مدافع حرم اهل بیت ع اختصاص دارد دکتر شهالسفیر الایرانی یقدم اوراق اعتماده لنائب وزیر الخارجیة السلوفاکی
شهیدخبر شهیدنیوز قدم السفیر الایرانی فی فیینا وغیر المقیم فی براتیسلافا عبادالله مولائی اوراق اعتماده لنائب وزیر الخارجبة السلوفاکی ایغور سلوبودنیک وفی اللقاء تبادل الجانبان وجهات النظر حول الطاقات المتاحة والافاق المستقبلیة للعلاقات الثنائیة بین البلدین واکدا على تنویع وبلورةوفد اقتصادی تجاری ایرانی یزور بولندا
شهیدخبر شهیدنیوز یعتزم وفد اقتصادی و تجاری ایرانی بزیارة بولندا وذلک فی اطار تعزیز التعاون بین البلدین ویراس محافظ خراسان رضوی شرق ایران الوفد التجاری والاقتصادی الذی یضم 40 شخصا من مختلف الشرکات الناشطة فی المجالات الزراعیة و الصناعیة و المناجم والمعدات الطبیة والشحن والتامیتبریک سال نو میلادی به سبک لژیونر ایرانی (عکس)
متاورزش- در آغاز سال 2016 میلادی تمامی باشگاهها به طریقی جالب سال نو میلادی را تبریک گفتند باشگاه روستوف نیز که سردار آزمون بازیکن جوان تیم ملی ایران در آن عضویت دارد به طریقی جالب سال نو میلادی را تبریک گفته و این بازیکن ایرانی را به شکل حاجی فیروز نماد سال نو ایرانی و نماد سآمادگی اتحادیه اروپا برای رفع تحریم های ضد ایرانی
انتظار می رود که آژانس بین المللی انرژی اتمی بزودی و احتمالا تا شامگاه جمعه یا در روز شنبه با انتشار گزارشی اجرای تعهدات ایران در چارچوب توافق هسته ای برجام را تایید کند اتاق خبر 24 خبرگزاری فرانسه روز جمعه به نقل از منابع آگاه دیپلماتیک گزارش داد که اتحادیه اروپا آماده است تجرایداقتصادی/سرمایه ایرانیان خارج ۸۰۰میلیارد
روزنامه های اقتصادی شنبه ابرار اقتصادی شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ اقتصاد پویا شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ تجارت شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ تعادل شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ تفاهم شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ جهان صنعت شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ دنیای اقتصاد شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ صبح اقتصاد شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ کسب و کار شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ گسترش-
گوناگون
پربازدیدترینها