واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: مهجوريت تاريخي دفاع مقدس در سريال كيميا
بخش مرتبط با دفاع مقدس و مقاومت 34 روزه خرمشهر در سريال كيميا تمام شد. ابتدا بايد از عوامل توليد اين سريال صميمانه تشكر كنم. بازسازي دوباره صحنههاي جنگ، كار بسيار مشكلي است كه عوامل سريال، به خوبي از عهده آن برآمدهاند.
نویسنده : مرتضي قاضي
در بخش مربوط به مقاومت 34روزه خرمشهر، ارتشيهايي هم نشان داده شدند كه كنار مردم عادي ميجنگيدند، اما آنچه به نمايش درآمد، تصوير دقيق مقاومت نيروهاي ارتشي در مقاومت خرمشهر نبود. من از آنجايي كه در مورد خاطرات و نقش ارتشيها در خرمشهر تحقيق كردهام و كتابي در اين زمينه نوشتهام، لازم ميدانم به چند نكته اشاره كنم. ما در سريال كيميا نيروي ارتشي ميبينيم، ولي ارتشيهايي كه اسلحه دستشان گرفتهاند و مانند مردم عادي ميجنگند، البته تفاوتهايي هم با مردم عادي دارند. بيگدار به آب نميزنند. سعي ميكنند طوري سنگر بگيرند كه بتوانند عراقيهاي بيشتري را هدف قرار بدهند و خودشان كمتر آسيب ببينند. هدفگيري بهتري در تيراندازي نسبت به مردم عادي دارند، تاكتيكهاي نظامي را بلد هستند و از آنها استفاده ميكنند. از اين تاكتيكها براي فرماندهي و هدايت مردم عادي بهره ميگيرند. اما آيا اين همه نقش نيروهاي ارتشي در مقاومت خرمشهر بوده است؟من به نقش تكاوران نيروي دريايي در مقاومت خرمشهر اشاره نميكنم كه خودش ماجراي مفصلي دارد. ارتشيها را از زاويهاي كه خودم در مورد آن تحقيق كردهام مدنظر قرار ميدهم. در كتاب «اولين روزهاي مقاومت»، منتشرشده توسط انتشارات روايت فتح، من و آقاي سيدحسين يحيوي خاطرات دو نفر از درجهداران پادگان دژ خرمشهر را نوشتهايم؛ جناب سرهنگ «عبدالله صالحي» و جناب «محمدرضا ابراهيمدخت». هر دو عزيز، اهل آبادان و خرمشهر و جزو نيرويهاي نوهد بودهاند. يعني پيش از انقلاب آموزشهاي تخصصي و سخت نوهد، اعم از آموزشهاي جنگ چريكي، چتربازي، توپ 106 و نظاير آن را ديده بودند. شروع جنگ در خرمشهر، ميداني بود تا اين نيروها تخصص خود را به خدمت جنگ بگيرند. كار بچههاي پادگان دژ در روزهاي حمله عراق به خرمشهر اين بوده: هر روز سوار جيپهاي حامل توپ 106 ميليمتري ميشدند و با توپ 106 به شكار تانكهاي عراقي ميرفتند. يك يا دو سرباز هم به عنوان كمك، كنار هر درجهدار بودند كه گلولهها را در توپ ميگذاشتند. آنطور كه جناب صالحي و جناب ابراهيمدخت در خاطراتشان بيان كردهاند، به علت كار تخصصيشان، تقريباً ارتباطي با مردم عادي نداشتند، چون كاري از دست مردم براي آنها برنميآمده. مردم نه مهمات و گلوله توپ 106 داشتند، نه تخصصي براي كمك به درجهدارها. تخصص در اين كار بسيار مهم بوده. حتي اين اتفاق پيش آمده كه يك سرباز، به علت بياحتياطي، پشت آتش توپ 106 قرار گرفته و سرش با آتش توپ از تنش جدا شده است. به همين خاطر درجهدارها سعي ميكردند كه مردم عادي را در كارهاي خودشان دخيل نكنند. صبح كه از خواب بلند ميشدند، با بيسيم خبر ميگرفتند كه تانكها از كدام طرف، وارد شهر شدهاند. جلويش كمين ميكردند، در فرصت مناسب شليك ميكردند و بلافاصله جاي خودشان را تغيير ميدادند تا تانكهاي عراقي از روي گرد و خاك شليك توپ، شناساييشان نكنند. پادگان دژ در مقاومت 34 روزه خرمشهر شهداي زيادي تقديم كرد. خود جناب سرهنگ صالحي روز پانزدهم مهر ماه مجروح و مجبور به ترك شهر شد. قصه جناب ابراهيمدخت هم عجيب است، تركشي به گردنش اصابت كرد كه سرش را آويزان كرد. طوري كه دوستانش گمان كردند شهيد شده و به سردخانه منتقلش كردند. در سردخانه، از روي بخار دهانش كه روي پلاستيك صورتش نشسته بوده، متوجه شدند كه زنده است و بعد از آن به بخش منتقلش كردند. من در سريال كيميا، اثري از اين نوع جنگ را نديدم. جنگي كه يك گروه از افراد متخصص مقابل تانكهاي عراقي انجام دادند و تأثير بسيار زيادي در توقف ماشينهاي جنگي عراق در روزهاي ابتدايي جنگ داشت. شايد در پاسخ به اين انتقاد، اين مطلب بيان شود كه در سريال كيميا، به نقش مقاومت مردمي خرمشهر پرداخته شده و نيازي نبوده كه حضور نيروهاي ارتشي به تصوير كشيده شود. اين مسئله درست است. قصه سريال كيميا در بين مردم خرمشهر ميگذرد، اما كارگردان از نقش ارتشيها آگاه بوده و آنها را در صحنههاي مختلف فيلم در نقشهاي مختلف نشان ميدهد. سؤال اين است كه اگر اين خودآگاهي در نويسنده فيلمنامه و كارگردان وجود داشته، پس چرا به نقش ارتشيها در مقاومت خرمشهر به شكل كامل و درست پرداخته نشده؟ البته بايد اذعان كنم كه اين، يك دعواي هميشگي ميان اهالي تاريخ و اهالي فيلم و سينماست. اينكه اهالي سينما معتقد به رعايت نعل به نعل تاريخ نيستند و روايت خودشان از تاريخ را تصوير ميكنند. اهالي تحقيقات تاريخي هم هميشه منتقدند كه چرا فيلمها با واقعيتهاي تاريخي همخواني ندارند. اين دعوا هميشه وجود دارد. اما مسئله اين است كه قصه اين سريال در يك برهه تاريخي شكل ميگيرد و به تاريخ كشور ايران و اتفاقات آن توجه ويژه دارد. سؤال اين است كه با توجه به اين مسئله، چرا نگاه جامعتري به تاريخ شفاهي در ساخت فيلم و سريالها نميشود؟ آيا وقت آن نيست كه با توجه بيشتر به مستندات تاريخي، بر جذابيت و تأثيرات فيلمهايمان بيفزاييم؟ از نگاه من اگر به اين بخش از تاريخ مقاومت 34روزه توجه ميكرديم و نشان ميداديم كه يك عده نيروي متخصص ارتشي كه خودشان هم اهل خرمشهر بودند، پا به پاي مردم عادي، براي دفاع از شهر و كشورشان جنگيدند، ارزش مقاومت 34 روزه خرمشهر بيشتر شناخته ميشد. منبع: خبرگزاري مهر
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]