محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830168385
احساس میکنم پنجاه سالهام/ با دیدن برخی کارها تأسف میخورم
واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:
گیل نگاه/ وحید شعبانی: جعفر ذهنی متولد ۱۳۱۸ در رشت است. تعزیه خوان و شاعری که در تئاتر و سینما تحصیلات آکادمیک دارد. وی بانی تئاتر در فومن و از مدیران سابق وزرات فرهنگ و هنر قبل از انقلاب و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بعد از انقلاب است. محمد جواد ذهنی بازیگر، سعید ذهنی آهنگساز، و سپیده ذهنی ترانه سرا، فرزندان او، همگی در عرصه هنر خوش درخشیده اند. هنرمند ۷۶ ساله گیلانی، سالهای بازنشستگی را در بندر انزلی سپری می کند. در ادامه گفتگوی با این هنرمند پیشکسوت را می خوانید: از چه زمانی به عرصه تئاتر قدم گذاشتید؟من در زمان نوجوانی به خوانندگی علاقه زیادی داشتم. به گونه ای که در خانه زیر آواز می زدم. بعدها پایم به مسجد باز شد. در خیابان لاهیجان در مسجد ثارالهی در خدمت یک روحانی به نام ناصرالواعظین پای منبری می خواندم. بعدها بخصوص در ماه محرم پیش از آنکه مداحان و روحانیان به مسجد بیایند نوحه خوانی می کردم تا کم کم همه از راه برسند. این باعث شد یک تعزیه گردان به نام صفری صدای مرا بشنود و مرا به تعزیه خوانی دعوت کند. من گفتم باید با خانواده ام مشورت کنم.دوست دارم تعزیه بخوانم ولی هدفم پول نیست. به هر حال شروع به بچه خوانی در تعزیه کردم تا جایی که به شهادت خوانی رسیدم و تعزیه حضرت علی اکبر (ع)، حضرت قاسم (ع)، و حضرت قمر بنی هاشم (ع) و سرانجام در نرگستان صومعه سرا حُر را خواندم. سال سوم متوسطه بودم که به بخاطر انتقال شغل برادرم به فومن من هم به فومن رفتم. مدیر مدرسه ما در فومن، تراب کمایی از چهره های خوب فرهنگ آن زمان بود، از من خواست در فومن تئاتر بر پا کنم. من گفتم اینجا کسی نیست. گفتند تا الان در فومن تئاتر ندیده اند.من پیش از آن در دبیرستان اسلامی رشت، در نزدیکی خواهر امام (س) در یک تئاتر یک نقش داشته ام و روی صحنه رفته ام. این مربوط به سال ۱۳۳۴ است. بعد از یکی دو ماه با مشورت دوستانم قرار شد در راهروی مدرسه صحنه ای را آماده کنیم. اوایل بیشتر نمایشهای کمدی بستیم. چون مردم بیشتر دوست داشتند. و اگر برای شروع با نمایشهای کلاسیک و جدی شروع می کردیم ممکن بود باعث دفع مخاطب می شد.این نمایشها را در چه زمان هایی اجرا می کردید؟نمایشهای من همیشه در چند سانس بود. برای خانوم ها، برای آقایان، برای دختران مدرسه، و برای پسرهای مدرسه سانس های جداگانه داشتیم. حتی برای بازاریان شهر هم سانس جداگانه ای داشتیم. قیمت بلیط بازاریان ده تومان بود. در آن زمان بلیط سینما حتی در لژ یک و نیم تومان بود. و این پولها به نفع دانش آموزان بی بضاعت استفاده می شد.خاطره انگیزترین نمایشهای شما در فومن کدام بود؟نمایش خواستگاری میرزا بود که من لهجه دماوندی گرفتم که آن موقع مجید محسنی با همان لهجه در رادیو برنامه هایی داشت و من بر اساس آن، متن خواستگاری میرزا را نوشتم. فرماندار فومن، موسی سنگ، روی سن آمد و کتاب دو جلدی بینوایان ویکتور هوگو را به من هدیه کرد و گفت تو مجید محسنی آینده خواهی شد. (می خندد) و من آن را به آموزش و پرورش آن زمان تقدیم کردم.
چه شد از تهران سر در آوردید؟بعد از اخذ دیپلم به تهران رفتم. آنجا با ابراهیم مکی، از نویسنده های بزرگ و با ارزش در تئاتر و نویسندگی، و محسن یلفانی آشنا شدم، که هر دو الان فرانسه هستند. در آن زمان من در وزارتخانه فرهنگ و هنر استخدام شده بودم که ۳۸ سال هم در آن خدمت کردم، که آقای مکی هم در کنارم بود. حسین ترابی هم بود که الان در تهران دفتر فیلمسازی دارد که هر سه اینها بهترین دوستانم بودند.اولین حرکت شما در تئاتر تهران چه بود؟در راه کاردیف اثر یوجین اونیل که نقش کوکی را ایفا کردم، که اینها به پیشنهاد ابراهیم مکی بود. البته این نمایش در نهایت به دلیل سفر برخی از بازیگرها با آلمان به اجرا نرسید.نقطه پیشرفت شما کجا بود؟خب من با چیزهای ابتدایی که یاد گرفته بودم شوقم برای آموختن بیشتر شده بود. این مصاف بود با آمدن حمید سمندریان از آلمان. شنیده بودم که در هنرکده دراماتیک که نزدیک میدان بهارستان بود و هنوز دانشکده نشده بود. من در آنجا دو دوره هنرپیشگی را پشت سر گذاشتم. من بازیگر ممتاز آن کلاسها بودم. نمیخواهم پز بدهم. ایکاش حمید سمندریان زنده بود و از او می پرسیدید. وقتی کسی نقشی را اتود می زد حمید سمندریان از دیگران میخواست که نظر بدهند. و هرگز کسی نمی توانست از اجراهای من ایرادی بگیرد. حتی یکبار دکتر فروغ که رییس و استاد دانشکده هنرهای دراماتیک بود یکبار سر تمرین ما آمد. آنجا بازی من را دید و گفت به طور حتم شما از بازیگران هنرهای زیبای ما قوی تر هستید.مورد خاصی از اجراهایتان هست که اشاره کنید؟یک مونولوگ به اسم اشک هنرپیشه بود که من اجرا کردم. همه می آمدند مثل انشا میخواندند. اما هر متن لحن و صدای خاص خودش را می طلبد. این اشک هنرپیشه را که من اجرا کردم و روی صحنه افتادم و زارزار گریه کردم، وقتی بلند شدم دیدم همه دست می زنند. آنوقت حمید سمندریان آمد در گوشم گفت تو اهل مازندران هستی؟ گفتم نه، اهل رشتم. چطور؟ گفت در کلمه نشئه، کسره را فتحه خواندی. گفتم پس شما خطای مرا گرفتی. (می خندد) آن وقتها بخاطر نمایشنامه خوانی هایم لهجه ام درست شده بود. الان لهجه دارم. حمید سمندریان استاد و دوست خیلی عزیزی بود. جالب است که بعدها پسرم سعید هم در دانشگاه شاگردش شد.چه کسانی هم دوره شما در آن کلاس ها بودند؟شیراندامی و حفاظی را به یاد می آورم.درباره تحصیلاتتان بگویید:من بعد از دو سال که در رشته زبان و ادبیات فرانسه درس خواندم حمید سمندریان گفت باید بیایی تئاتر، که به حرمت سمندریان دو سال تئاتر خواندم. سپس تحصیلاتم را در رشته سینما ادامه دادم و در سال ۵۲ فارغ التحصیل شدم که تز پایان نامه ام مستندی از رشت بود. کارم مونتاژ فیلم بود و در لابراتور فیلم کار مشغول بودم.گویا فیلمی هم درباره ترور شهید انصاری، استاندار گیلان ساخته بودید:بله. مدیر کل ارشاد از من خواست تا این فیلم را بسازم. فیلمی ۴۵ دقیقه ای و رنگی بود به نام سرود خون، که آقای آگاه فیلمبردارمان بود.اما هنر را ادامه ندادید. چرا؟ترجیح دادم که کار اداری بکنم. بعد از فارغ التحصیلی دیگر به سراغ فیلمسازی نرفتم. بعدها رییس امور سینمایی استان و بعد از آن رییس امور ادبی – هنری استان شدم، و زمانی هم مسئول موزه رشت بودم.و بعد از آن به بندرانزلی منتقل شدید:بله. وقتی رفتم دیدم یک مغازه هست که شش متر پایین و شش متر بالا داشت. گفتند کتابخانه بالاست. یک اطاق بود که کتابها را روی زمین چیده بودند. گفتم اینجا که نام خاندان سلنطنت را بر آن گذاشته اند، یک کتابخانه هم ندارد؟ من بلافاصله بزرگترین ساختمان شهر را که سه طبقه بود که مالکش دکتر زادگل بود و پشتش خانه سازمانی داشت. سپس گروههای تئاتر را با دوستانی نظیر کهن قنبریان به وجود آوردیم. و با رساندن پرسنل به ۲۵ نفر آن مغازه را تبدیل به اداره فرهنگ و هنر بندرانزلی کردم. بعد از ۳۴ سال خدمت بازنشسته شدم. که بعدها که برای دیدار دوستان قدیمی به وزارتخانه رفته بودم آقای ثابت صنعت گفت شما خودت را بازنشسته کرده ای؟گفتم بله، من چهارسال هم اضافه ماندم. گفت غلط کردی! شما هم سابقه کار سینمایی داری و هم اینکه چندین سال رییس اداره بوده ای، به وجودت در اینجا نیاز داریم. که چهار سال دیگر هم خدمت کردم که دو بار مدیر نمونه شناخته شدم. که تا کرج و قزوین زیر پوشش معاونت هنری بود. ضمنا سرپرست نظارت و ارزشیابی بودم. در نهایت به خاطر بیماری دیابت همسرم استعفا کردم و به انزلی برگشتم، که همسرم هم در سال ۸۵ درگذشت و مرا تنها گذاشت.از بین هنرمندان گیلانی نزدیکترین دوستان شما چه کسانی بودند؟مرحوم بدرطالعی، انوش نصر، و حاج علی عسگری که در دانشکده تئاتر هم دوره بودیم، که وقتی رییس ادبی – هنری استان گیلان بودم گروه تئاتر آتوسا را ایجاد کردیم.شیرین ترین خاطره شما از تئاتر چیست؟در فومن، آقای ورزل دوست در یک نمایش طنز همبازی من بود، که چسبی که سبیل مربوط به گریم را به صورتش چسبانده بود شل شده بود و سیبیل آویزان بود، که من با زدن یک سیلی آنرا به صورتش چسباندم که هم من هم خودش و هم تماشاگران زیر خنده زدند. (می خندد) گاهی هم در محوطه فرمانداری فومن اجرا می کردیم. ناظمی داشت به اسم ثابت رفتار که با آن بلندگوی شیپوری در حضور مهمان هایی مثل فرماندار و رییس بهداری می گفت: (امشب ذهنی غوغا می کند!) دوستانم می گفتند ذهنی چه غلطی می خواهی بکنی؟ من میگفتم اگر در حین تماشا توانستید جلوی خنده تان را بگیرید جایزه دارید. همیشه خنده بود. استقبال هم به گونه ای بود که گاهی پنج سانس اجرا می کردیم.شما ۵۰ سال پیش در نمایش های طنز را روی صحنه می بردید. چه تفاوتی بین اجراها و ذائقه خنده مردم وجود دارد؟الان که برخی کارها را می بینم که خیلی بد است و تاسف می خورم. قرار نیست به هر قیمتی بخندانیم. باید قابلیت طنز در خود متن باشد. لودگی نباشد. ادا نباشد. اینها درست نیست. که ته اش میشود همین الواحی که در خیابانها می فروشند. این طنزهایی که امروز می بینیم سرگرمی هستند. میخواهند بخندانند. ذاتا بد نیست. ولی سعی کنند نمایششان پرمغزتر و بامحتوای زیباتر باشد. متون طنز خیلی خوب هست که می توانند که استفاده بکنند.
پسر شما جواد ذهنی که کمدین است در سیاه بازی هم مهارت دارد. نظرتان در این گونه نمایشی چیست؟سیاه بازی را می پسندم. چون انتقادی است. در سیاه بازی از شاه هم به گونه ای در لفافه انتقاد می شود که برخورنده نیست که حتی خود شاه هم به خنده می افتد. سیاه آزاده است و آزادانه حرفهایش را می زنند. به هیج طرفی وابسته نیست.درباره اجراهای درام چه نظری دارید؟ تئاتر امروز چه تفاوتی با زمانه شما دارد؟خیلی تفاوت دارد. تفاوتش خیلی زیاد است. آنوقتها هنر تازه پا گرفته بود. کم کم رشد کرد. الان بین المللی شده است. دانش هنر بالا رفته. سطح سواد بالا رفته. کتابها چاپ شده.آخرین باری که بازیگری کردید مربوط به چه زمانی می شود؟در سال ۱۳۵۰ بود که در فیلمی برای حسین ترابی در کنار بهمن مفید و محمد مطیع بازی کردم. فیلمی به نام رضا هفت خط، به نویسندگی ابراهیم مکی بود.دلتان برای صحنه و بازیگری تنگ نمیشود؟نه.اگر پیشنهادی باشد نمی پذیرید؟دیالوگها یادم می رود.اگر نقش بدون دیالوگ باشد چطور؟بله، میمیک بازی میکنم. (می خندد)صحبت پایانی؟به هنرجویان می گویم که در ابتدا تحصیلات آکادمیک را کامل کنند. و نکته مهمتر اخلاق در هنر است، که امیدوارم هر دو را مد نظر داشته باشند.
۲۹ دی ۱۳۹۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: گیل نگاه]
[مشاهده در: www.gilnegah.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]
صفحات پیشنهادی
خطاهایی که با دیدنش شما هم احساس درد می کنید+فیلم
خطاهایی که با دیدنش شما هم احساس درد می کنید فیلم تصاویر ذیل حاوی خطاهایی است که با هر ضربه ببیننده ی آنها هم احساس درد می کند به گزارش گروه ورزش باشگاه خبرنگاران جوان در فیلم زیر خطاهایی نشان داده شده که هر ببیننده ای با دیدن آنها نیز احساس درد می کند دانلود ویدئو اشتراک گذاریبرخی کشورهای منطقه در رفتارهای اشتباه خود تجدیدنظر کنند
رئیس قوه قضائیه ضمن حمایت دستگاه قضایی از فعالیت های اقتصادی و سرمایه گذاری های داخلی و خارجی با هدف رونق تولید و اشتغال در کشور گفت قوه قضائیه به همه سرمایه داران داخلی و خارجی که از راه صحیح در صدد سرمایه گذاری در کشور هستند اطمینان می دهد که از آنها حمایت می کند به گزارش اداباید در روابط خود با برخی از کشورهای عربی تجدیدنظر کنیم
باید در روابط خود با برخی از کشورهای عربی تجدیدنظر کنیم وبلاگ > خبر وبلاگ - دکتر محمد مسجدجامعی در مطلب تازه خود در وبلاگ نخبگان خبرآنلاین به بررسی تاریخی ظهور وهابی ها و آل سعود پرداخته است سفیر سابق ایران در واتیکان و مغرب در بخشی از مطلب خود نوشته است «شایاحراز نشدن صلاحیت برخی داوطلبان، به منزله ناسالم بودن آنها نیست/داوطلبان احراز صلاحیت نشده براساس احساسات، وا
گیل نگاه رئیس کل دادگستری استان گیلان با تاکید بر لزوم پایبندی همه افراد به قانون گفت احرازنشدن صلاحیت برخی داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی به منزله ناسالم بودن آنها نیست احمد سیاوشپور روز یکشنبه در نشست ستاد پیشگیری از جرائم و تخلفات انتخاباتی گیلان افزود محور کار همهاستاندار زنجان: اقدامات برخی از کاندیداها بهمثابه بازی با احساسات مردم است
استاندار زنجان اقدامات برخی از کاندیداها بهمثابه بازی با احساسات مردم استاستاندار زنجان با اشاره به اقدامات برخی از کاندیداها در کمک به مساجد هیئتهای مذهبی سمن و هیئتهای ورزشی گفت این اقدامات بازی با احساسات مردم است و بدون توجه به هوشیاری آنها انجام میشود به گزارش خبرگزامامجمعه لامرد: شورای نگهبان با هیچکس تعارف ندارد/برخی کشورها کارهای بچهگانهای انجام میدهند
امامجمعه لامرد شورای نگهبان با هیچکس تعارف ندارد برخی کشورها کارهای بچهگانهای انجام میدهندامامجمعه لامرد گفت در مدتزمان ثبتنام از داوطلبان مجالس خبرگان رهبری و شورای اسلامی استقبال بسیار خوبی صورت گرفت که شورای نگهبان با دقت تائید و یا عدم صلاحیت این داوطلبان را اعلام خدر آستانه پیکارهای جام تختی صادقی: به قهرمانی فکر میکنم
در آستانه پیکارهای جام تختیصادقی به قهرمانی فکر میکنمدارنده دو مدال طلای مسابقات کشتی جوانان جهان در آستانه پیکارهای جام جهان پهلوان تختی گفت به قهرمانی فکر میکنم ایمان صادقی امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در جویبار با اشاره به حضورش در رقابتهای بینالمللیسوارز: بابت محرومیتم تأسف نمیخورم
سوارز بابت محرومیتم تأسف نمیخورم مهاجم اروگوئهای تیم فوتبال بارسلونا تأکید کرد دلیلی برای تأسف خوردن بابت محرومیتی که او را از همراهی کاتالانها در جام حذفی اسپانیا منع میکند نمیبیند خبرگزاری تسنیم تیم فوتبال بارسلونا که شب گذشته در هفته بیستم لالیگا اتلتیک بیلبائو را باشیرکوند:آقایان در همه کارهای والیبال نفوذ میکنند/برخی کارشناسان تلویزیون کارمند فدراسونند
یکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۷ ۲۷ لیبروی تیم والیبال متین صالحین ورامین با انتقاد از وضعیت داوری و نظارت بر لیگ برتر والیبال گفت تا وقتی برخی آقایان خاص از پیش همه چیز را تعیین کنند همین میشود که دیدید و ما زورمان به این مسائل نمیرسد به گزارش ایسنا احسنالله شیرکوند لیبروی تیم والیکارهای شجاعانه شیبانی سرلوحه ادامه کار جامعه پزشکی است
آیین نکوداشت دکتر عباس شیبانی کارهای شجاعانه شیبانی سرلوحه ادامه کار جامعه پزشکی است شناسهٔ خبر 3024994 - پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ - ۱۸ ۵۲ سلامت > درمان رئیس کل سازمان نظام پزشکی ایران به گزارش خبرگزاری مهر دکتر علیرضا زالی در آیین نکوداشت دکتر عباس شیبانی اولین رئیس سازمان نظام-
گوناگون
پربازدیدترینها