تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):کسی که از روی بی میلی،بدون عذر و علت نمازجماعت را که اجتماع مسلمانان است ترک کند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829154151




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آن که می آید، شکوه آسمان، عظمت زمین، صداقت ایمان و نجابت آب است


واضح آرشیو وب فارسی:شلمچه نیوز: سالروز ولادت با سعادت امام یازدهم حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) را به تمامى شیعیان جهان تبریک عرض نموده، امیدواریم خداوند متعال توفیق پیروى آن امام همام را به همه ما عنایت فرموده ودر فرج فرزند بزرگوارش حضرت مهدى (علیه السلام) تعجیل فرماید به گزارش شلمچه نیوز، حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) در سال ۲۳۲ هجرى قمرى در روز هشتم ماه ربیع الثانى در شهر مدینه به دنیا آمد، پدر آن حضرت امام بزرگوار حضرت هادى، ومادرش خانمى به نام حدیثه بود. نام ایشان حسن، وکنیه آن بزرگوار ابو محمّد واز القاب ایشان زکى و عسکرى است. آنچه از صفات بزرگ وفضائل که لازمه امامت است در آن حضرت جمع بود، یعنى: در علم، وزهد، کامل بودن در عقل وخرد، عصمت، شجاعت، کرم وبزرگوارى از تمام مردم زمان خود برتر بود، وعلاوه بر نصوص که از پیامبر (صلى الله علیه وآله) وامامان گذشته در باره امامت آن حضرت وارد شده بود، حضرت امام هادى (علیه السلام) یعنى پدر بزرگوارشان نیز تصریح به امامت آن جناب فرمودند، ودر روایتى که مرحوم شیخ مفید (رحمه الله) در کتاب گرانقدر ارشاد نقل کرده است، حضرت امام هادى (علیه السلام) چهار ماه قبل از شهادت امام عسکرى (علیه السلام) را وصىّ خود قرارداد، وبه امامت آن حضرت تصریح کرده وگروهى از دوستان و شیعیان را بر این امر گواه گرفت. آن حضرت در میان مردم وبزرگان وحتّى افراد مخالف از احترام خاصى برخوردار بود، به حدّى که حتى ناخواسته آن حضرت را احترام مى کردند. در اینجا به همین مناسبت وبراى آنکه فضل آن بزرگوار براى خواننده عزیز معلوم شود، داستانى را که مرحوم شیخ مفید (رحمه الله)در کتاب ارشاد نقل کرده است مى آوریم. مرحوم شیخ مفید (رحمه الله) از ابن قولویه نقل کرده است که: احمد بن عبیدالله بن خاقان متصدى املاک وخراج شهر قم بود که از طرف بنى عباس به این کار گماشته شده بود، پس روزى نام علویان و مذهب آنان، در مجلس او برده شد و او مردى بود که با اهل بیت دشمنى بسیار داشت. در عین حال گفت: من مردى از علویان مانند حسن بن على «حضرت امام عسکرى» در وقار وآرامش وعفّت وپاکدامنى وبزرگوارى در نزد خاندان خود ندیده ونشناخته ام، به طورى که همه فامیل او را بر سالمندان وبرزگان خود مقدّم مى داشتند، همچنین همه سران لشگر ووزراء وعموم مردم او را بر سایرین مقدم داشته احترام مى کردند. روزى پدرم براى دیدار با مردم نشسته بود، ومن بالاى سر او ایستاده بودم، ناگاه در بانان آمده وگفتند: ابو محمّد ابن الرضا بر در خانه است، پدرم به آواز بلند گفت: اجازه اش دهید تا وارد شود. من از آنچه از ایشان شنیدم واز جرأت آنان که نام مردى را در حضور پدرم با کنیه نام بردند متعجب شدم، با آنکه جز خلیفه یا ولیعهد، یا کسى را که سلطان دستور داده بود نزد پدرم، با کنیه نام نمى بردند. پس دیدم مردى گندمگون، خوش اندام، خوش صورت، جوان، باجلالت و هیبتى نیکو وارد شد. چون چشم پدرم به او افتاد، از جا برخاست وچند قدم به سوى او رفت، ومن به یاد ندارم با هیچ یک از بنى هاشم و افسران و برزگان چنین رفتارى کرده باشد، چون به او نزدیک شد او را در آغوش کشیده صورت وسینه او را بوسید، و دست او را گرفته بر مسند خود که روى آن مى نشست نشانید، و در کنار او نشسته رو به او کرد وبا او به گفتگو پرداخت. در ضمن سخنان به آن حضرت مى گفت: قربانت شوم، فدایت شوم، ومن همچنان از آنچه مى دیدم در تعجب بودم، در این هنگام دربانان آمدند، وخبر از ورود «موفق» برادر خلیفه دادند، امّا پدرم همچنان سر گرم گفتگو با امام عسکرى (علیه السلام) بود اعتنایى به آنچه دربانان گفته بودند نکرد، تا زمانى که غلامان ونوکران برادر خلیفه آمدند، پدرم در این حال آن حضرت را بااحترام وعزت هر چه تمام تر بدرقه کرد، وبه طورى که موفّق آن حضرت را نبیند او را در آغوش کشیده وبا آن حضرت خداحافظى کرده وآن بزرگوار رفتند. من که همچنان متعجب بودم به نوکران گفتم: واى بر شما این چه کسى بود که شما وپدرم او را این چنین احترام نمودید؟ گفتند: این شخص مردى علوى است به نام حسن بن على ومعروف به ابن الرضا، من همچنان در تعجب بودم تا آنکه شب شد، ورسم پدرم آن بود که شبها بعد از نماز گزارش کارهاى روزانه را تنظیم مى کرد، چون نماز را خواند در برابر او نشستم، گفت: اى احمد کارى دارى؟ گفتم: آرى، اگر اجازه دهى پرسش کنم، گفت: اجازه ات دادم، گفتم: پدر جان این مردى که امروز به اینجا آمد وتو به او مى گفتى: پدر ومادرم فداى تو، وآنچنان او را احترام کردى که بود؟ گفت: پسر جان این امام وپیشواى رافضیان حسن بن على معروف به ابن الرضا است، سپس کمى سکوت کرده ومن نیز ساکت بودم، آنگاه گفت: پسر جان! اگر خلافت و زمامدارى از خاندان بنى العباس بیرون رود، هیچ کس از بنى هاشم غیر او شایسته خلافت نیست، واین به خاطر برترى وفضل وپاکدامنى وپارسایى وزهد وعبادت وخوش خلقى وشایستگى اوست، واگر پدرش را دیده بودى مردى بود خردمند وهوشیار ودانشمند. احمد مى گوید: من که این سخنان را از پدرم شنیدم وآن رفتار را باامام عسکرى (علیه السلام) از او دیدم دچار حیرت وخشم وسرگردانى شدم، بعد از آن تصمیم گرفتم که خود در این باره تحقیق کنم، به دنبال این تصمیم از افراد مختلف راجع به او پرسیدم، از هیچ یک از بنى هاشم، وسرکردگان ونویسندگان وقاضیان وفقهاء ودیگر مردم نپرسیدم جز آنکه همه به فضل وکمال او اعتراف کرده او را مردى محترم شمردند، از این رو مقام وشخصیت او در نظرم بزرگ شد، زیرا دیدم دوست ودشمن او را به نیکى یاد کرده تمجید وستایش مى کنند. آن بزرگوار همانند پدران گرامى خویش از چنان اخلاق ورفتار والائى برخوردار بود که دشمنان نیز تحت تأثیر اخلاقش قرار مى گرفتند، به عنوان مثال آن حضرت را به زندانبانى به نام على بن اوتاش سپردند، این شخص به شدّت باخاندان پیامبر دشمنى مىوزرید، وبا آل ابى طالب با شدت وخشونت رفتار مى کرد، وقتى آن حضرت را به زندان او فرستاند به او گفتند: با او چنین وچار رفتار کن، بیش از یک روز نگذشته بود که آنچنان در مقابل امام (علیه السلام)تواضع مى کرد که گونه بر خاک مى گذشت، وسر بزیر انداخته به آن بزرگوار نگاه نمى کرد، وهنگامى که آن حضرت از زندان او بیرون رفت این شخص از بهترین شیعیان شده بود، واین بواسطه جلالت ومهابت واخلاق امام عسکرى (علیه السلام) بود. آن حضرت همانند پدران بزرگوارش داراى کرامات ومعجزایى نیز بوده اند که مورخان نقل کرده اند وما در اینجا فقط به ذکر دو مورد مى پردازیم. اول: شخصى مى گوید: سر راه امام عسکرى (علیه السلام) نشستم، وقتى آن حضرت رسید از تنگدستى خویش به آن بزرگوار شکایت کردم وقسم خوردم که نه درهم ودینارى دارم ونه غذاى صبح وشام، آن حضرت فرمود: آیا به دروغ سوگند مى خورى با اینکه دویست دینار در زیر خاک پنهان کرده اى، واینکه مى گویم نه براى آن است که چیزى به تو ندهم، اى غلام آنچه باخود دارى به او بده، غلامش صد دینار به من داد، سپس روى بمن کرده فرمود: تو آن دینارها که در زیر خاک پنهان کرده اى در وقتى که سخت بدانها نیازمند هستى از آنهامحروم خواهى ماند، وراست فرمود، زیرا آن پول که حضرت داد خرج کردم، ودرهاى روزى بر من بسته شد، وبه ناچار به سراغ پولى که در زیر خاک پنهان کرده بودم رفتم اما اثرى از آن نیافتم، بعد فهمیدام که پسرم جاى پولها را دانسته، وآنها را برداشته وگریخته است، وبه هیچ چیز از آن پولها دست نیافتم. دوم: شخصى به نام احمد بن محمد مى گوید: در زمانى که مهتدى عباسى دست به کشتار موالیان ترک ووابستگان خود زد، من نامه اى به حضرت عسکرى (علیه السلام) نوشتم که: سپاس خداى را که او را از ما به خود سرگرم کرد، زیرا من شنیده بودم که او شما را تهدید به قتل کرده است وگفته است که: من ایشان را از روى زمین بر مى دارم، حضرت عسکرى (علیه السلام) به من نوشت: عمر او به این کارها کفاف نخواهد داد، از امروز پنح روز بشمار وروز ششم پس از خوارى وذلتى که به او برسر گشته خواهد شد، وچنان شد که آن حضرت فرموده بود. ودر اینجا بعض از کلمات حکمت آمیز حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) ذکر میکنیم. ۱ ـ فرمود جدال مکن میرود خوبى و حسن تو و مزاح مکن که جرئت مى کنند ودلیر مى شوند بر تو. ۲ ـ وفرمود از تو اضح است آنکه سلام کنى بر هر کس که میگذرى بر او، وآنکه بنشینى در جائى که پست تر است از مکان شریف مجلس ۳ ـ وفرمود پارساترین مردم کسى است که توقف کند نزد شبهه، وعابدترین مردم کسى است که بپا دارد فرائض را، وزاهدترین مردم کسى است که ترک کند حرام را، واز همه مردم کوشش ومشقّتش بیشتر است کسى که ترک کند گناهان را. ۴ ـ وفرمود مشغول نسازد تورا روزى که خدا ضامن آن شده از عملى که بر تو فرض است. ۵ ـ وفرمود از ادب دور است ظاهر کردن خوشحالى نزد شخص غمناک. ۶ ـ وفرمود: همانا از براى جود وبخشش اندازه ومقدارى است پس هر گاه زیاد شده از آنمقدار پس آن اسراف است. براى خرم واحتیاط مقدارى است پس یرگاه زیاد شد از آنمقدار پس آن جبن وترس است. واز براى اقتصاد ومیانه روى مقدارى است پس هرگاه زیاد شد بر آن پس آن بخل است. واز براى شجاعت مقدارى است پس هرگاه زیاد شد بر آن تهوّر وبى أدبى است. وکافى است تورا از براى ادب کردن نفست اجتناب کردنت از چیز یکه مکروه وناپسند بیشمارى از غیر خودت.


سه شنبه ، ۲۹دی۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شلمچه نیوز]
[مشاهده در: www.shalamchenews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 7]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن