واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه ستاره صبح: به روال معلوم و به عنوان سوال نخست، از نخستین جرقه هایی بگویید که در نوجوانی یا جوانی، علاقه به شعر را در شما ایجاد کرد. در واقع من قبل از آن که از دانشگاه انصراف بدهم، علاقه زیادی به ادبیات نداشتم. گرچه از اول کتابخوان بودم و کتاب های تاریخی پدرم را در دوران دبیرستان کم و بیش خوانده بودم، ولی بیشترین علاقه من به فیزیک و ریاضی بود. وقتی دانشگاه را ترک گفتم تنها راهی که پیشِ رویم بود همین ادبیات معاصر بود و اولین کتاب جدی ادبی که خواندم رمان «بیگانه» آلبر کامو بود. سوای آثاری که در گذشته خوانده بودم، بیگانه ی کامو تاثیر بسیاری بر من نهاد و شاید از آنجا بود که ادبیات برایم بسیار جدی شد. اگر ممکن است از فعالیت های ادبی و کتاب هایی که تاکنون منتشر کرده اید بگویید. اولین مقاله من که نقدی بود به رمان طاعون، اثر آلبر کامو در بهمن ماه سال 1379 در بخش ادبیات روزنامه همشهری چاپ شد و از این سال تا اوایل سال 1383 حدود 20 مقاله ادبی و فلسفی از من در روزنامه های ایران و همشهری و اغلب در بخش های ادبیات و اندیشه این روزنامه ها به چاپ رسیده است. آخرین مقاله ای که از بنده چاپ شده نقدی است بر نمایشنامه «گوشه نشینان آلتونا» که در فصلنامه زنده رود چاپ شد. در ضمن در سال 1385 رمانی از من به نام «بیمار مقیم» توسط انتشارت ققنوس به چاپ رسید که جزو پنج کاندیدای نهایی جایزه ادبی گلشیری بود. از فضای ادبی مراغه بگویید، آیا محافل و مجامعی هست که فرصتی برای شعرخوانی و ارائه آثار فراهم کند. راستش را بخواهید من آدمی انزواطلب هستم و از حلقه های شعری و از فضای ادبی شهر و استان مان چندان اطلاع محصلی ندارم. شرایط امروز شعر ایران را به خصوص در بین شاعران جوان چگونه می بینید؟ حقیقتا من خودم را در موقعیتی نمی یابم که بتوانم نظر و نقدی قرین به حقیقت از وضعیت شعر در ایران بیان کنم. این کار به نظرم کار منتقدان حرفه ای ادبیات معاصر ایران است و من چندان خودم را صاحب نظر در این باره نمی دانم. با توجه به انبوه کتاب های شعری که این روزها منتشر می شود، به نظر شما چاپ یک مجموعه شعر چقدر می تواند در تثبیت یک هنرمند به عنوان شاعر موثر باشد؟ در حال حاضر وضعیت امروز شعر چندان خوشایند نیست و خواننده زیادی هم ندارد، از طرفی ناشران هم کمتر علاقه ای به چاپ شعر از خود نشان نمی دهند. با این همه من گمان نمی کنم با چاپ یک یا دو مجموعه شعر شخصی بتواند موقعیت خودش را به عنوان یک شاعر مطرح در عرصه شعر ایران تثبیت کند. درباره مجموعه شعر «مانیفست خانوادگی» و وجه تمایزش با دیگر مجموعه شعرهایی که این روزها منتشر می شود، آنچه بیش از همه حائز اهمیت است، به نظر من توجه به زبان است. در شرایطی که اغلب مدعیان شعر و آنان که اقدام به انتشار آثارشان می کنند، حرف تازه ای در زبان ندارند و شعرشان فاقد هرگونه خلاقیت فرمی و زبانی است، به نظر می رسد شما به وجه فرمالیستی شعر توجه دارید. اگر ممکن است در این باره اندکی توضیح دهید. وقتی من شعرهای کتاب مانیفست خانوادگی را برای دوستانم می خواندم همه نظرشان این بود که این شعرها به شعرهای براتیگان خیلی شبیه هستند. اگر شعرهای براتیگان را نوعی ادبیات پست مدرن بتوان به حساب آورد، لابد شعرهای بنده نیز واجد یک چنین عنوانی می تواند باشند. هر چند اظهارنظر شاعر درباره مجموعه اش بنابر نقد ادبی مدرن چندان خوشایند نیست، با این حال از نگاه خودم وجه تمایز شعرهای من نخست در زبان ژورنالیستی آن هاست و ثانیا توجه و تأکید بر موضوعاتی که اصولا در شعر مدرن به حاشیه رانده می شوند. هنرمند مدرن خود را در مقام و موقعیتی می بیند که سلیقه ادبی مخاطب هایش را تعیین کند و به این وسیله خط پر رنگی بین فرهنگ متعالی و فرهنگ عامیانه می کشد و به اصطلاح برای ذائقه مردم نسخه می پیچد. اما در ادبیات پسامدرن، هنرمند در خود آن قدرت سلطه جویانه ادبی و آن نبوغ هنرمند مدرن را نمی بیند و وظیفه هنر را ارائه الگوی زندگی و شیوه فکری به مردم نمی داند. در پست مدرنیسم هنرمند دیگر آن برج عاج نشینی نیست که به خود این حق را بدهد که خویش را در مرتبه والاتری از مخاطب هایش بنشاند. اگر شعر را تعادلی بین فرم و محتوا بدانیم و اگر بپذیریم که افراط و تفریط از هر دو سو، به مرگ شعر می انجامد، نگاه تان به این مقوله چگونه است. من نیز به فرم علاقه دارم و اگر شاعری خیلی به فرم اهمیت بدهد، به نظرم خود فرم تبدیل به محتوا می شود. نمی دانم در شعرهای من هم یک چنین اتفاقی افتاده است یا نه، این بر عهده منتقدین ادبی است، ولی زبان ژورنالیستی شعرهای من با هجوی که این شعرها در خود نهفته دارند کم و بیش همخوانی دارد. شاید بتوان گفت که محتوا و فرم در این شعرها به نوعی تعادل رسیده باشند. به نظر شما آگاهی شاعر از تئوری شعر چقدر می تواند به درک بهتر او از شعر و خلق تجربه های نو یاری رساند. این که شاعر تئوری ادبی بداند، البته که خوب است. آگاهی نسبت به فرایند آفرینش هنری نمی تواند چیز بد و منفی ای باشد مگر آن که کسی بخواهد از روی تئوری، شعر یا داستان بنویسد!؟ به عنوان یک دوستدار شعر که خود نیز شاعر است، تجربیات خود را به کدام جریانات شعری نزدیک می بینید و علاقمند به کدام سبک و سیاق شعر معاصر ایران هستید. در نظرم همه شاعران نامدار ایران تا آن جایی که من آثارشان را مطالعه کرده ام در من تأثیر گذاشته اند و اعتقاد دارم اسم بردن از شخصی به معنای نادیده گرفتن کار و تأثیر هنرمند دیگری است. در میان نسل شاعران امروز، اشعار کدام شاعر را واجد کیفیتی منحصر به فرد می دانید. واقع این است که من نظری که قرین به حقیقت باشد، ندارم. چون همیشه بسیار دور از پایتخت و محافل ادبی معاصر بوده ام. به عنوان کار بعدی، آیا قصد انتشار مجموعه دیگری را دارید؟ بله، در همین ماه مجموعه شعر دیگری به نام «بیابان در باغ» توسط نشر ناصرالدین در تبریز به چاپ خواهد رسید. و حرف آخر؟ از این که به بنده این فرصت و امکان را داده اید که با مخاطبانم سخن بگویم از شما و همکاران محترم تان سپاسگزارم. این جا بر خود لازم می دانم که از همه کارکنان و به خصوص از مدیر محترم انتشارات پیام امروز جناب آقای محمدعلی مرادی، کمال سپاسگزاری را داشته باشم که همیشه با بلند نظری به نوشته های من بها داده اند.
دوشنبه ، ۲۸دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روزنامه ستاره صبح]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6]