تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 22 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر که ما را پس از مردنمان زیارت کند گویا ما را هنگام زنده بودنمان زیارت کرده است....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828646889




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفتگو با مسعود ده نمکی درباره اخراجی ها!+تصاویر


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: «اخراجی ها» در نیمه دهه 80 راه به اکران عمومی پیدا کرد و از آن زمان تا دهه 90 توانست عنوانی باشد که تعداد قابل توجهی از مخاطبان را راهی سالن سینما کند.

گفتگو با مسعود ده نمکی درباره اخراجی ها!+تصاویر
مسعود ده‌نمکی

«اخراجی ها» در نیمه دهه 80 راه به اکران عمومی پیدا کرد و از آن زمان تا دهه 90 توانست عنوانی باشد که تعداد قابل توجهی از مخاطبان را راهی سالن سینما کند.مسعود ده نمکی سازنده این فیلم ها نگاه و ایده خاص خود را به این ترتیب وارد سینما کرد و به تعبیر خود به این شکل موجب ایجاد جریانی شد که در آثار دیگر سینماگران می توان رد آن را یافت.مسعود ده‌نمکی خود بر این باور است که چه وقتی نشریه منتشر می کرده و چه زمان فیلمسازی، آنچه موجب اقبال مخاطبان می شد برند خود «ده نمکی» بوده است. او حتی تاکید می کند به عمد با «رسوایی» و «معراجی ها» می خواست سراغ نوع دیگری از فیلمسازی برود و شاید مخاطبان کمتری را جذب کند. ده نمکی در گفتگو درباره سینمای جریان «اخراجی ها» و تاثیر پیشینه و نام او بر این فیلم ها صحبت کرد.
 گفتگو با مسعود ده نمکی درباره اخراجی ها!+تصاویر
مسعود ده‌نمکیآقای ده نمکی؛ شما قبل از این که وارد سینما شوید، فعال رسانه ای بودید و موضع گیری هایی داشتید که باعث شد با شناسنامه وارد سینما شوید. این شناسنامه را با «فقر و فحشا» هم نشان دادید که از چه جنس می خواهید کار کنید تا به «اخراجی ها» به عنوان اولین فیلم سینمایی تان رسیدید و افراد بسیاری هم مقابل مخالف شما بودند. «اخراجی ها» را بر چه اساسی ساختید؟ بر اساس ذهنیت هایی که در مورد شما وجود داشت یا بر اساس دغدغه های خودتان؟ یا این که می خواستید در سینما کاری کنید که همه از شما صحبت کنند؟- شاید ورود من به عالم رسانه بی ارتباط به ورود من به عالم سینما نباشد. هیچ کدام را به عنوان شغل انتخاب نکردم. وقتی جنگ تمام شد و وارد شهر شدم، برای مطالبه آرمان هایی که زمانی برایش می جنگیدم باید به سمت ابزاری می رفتم که ظرفیت، پتانسیل و قابلیت این را داشته باشد که بتوانم آنها را طرح کنم. در این مسیرم از هر ابزار مشروعی در حد توان خودم بهره می بردم. چه داد زن، چه نوشتن و چه فیلم ساختن. بر حسب شرایط زمانه تغییر مدیوم دادم. سعی کردم جریان ساز باشم، نه جریان. شاید روزی که در خصوص مسائل اجتماعی، فرهنگی در اوایل دهه 70 شروع به کار کردم، شاید خیلی از آدم هایی که مثل من فکر می کردند، قائل به این روش ها نبودند. احساس کردم آن فریادها که حالا عقبه اجتماعی پیدا کرده و از سمت نقد مردم به سمت نقد دولتمردان رفته، احتیاج به یک عقبه تئوریک دارد؛ یعنی پشت این سوز و گداز اجتماعی یک عقبه فکری وجود دارد و صرفا احساس نیست. پس به سمت نشریه رفتم و حدود 10 سال در این حوزه کار کردم. از جایی به بعد به این نتیجه رسیدم که رسانه مکتوب دیگر کارکرد خودش را ندارد، رسانه های جدید شکل می گیرند. در اوج قرار داشتم. بعد از سه، چهار نشریه ای که تیراژ چند صد هزارتایی داشتم، پرمخاطب ترین هفته نامه ایران را در طول 10 سال داشتیم. احساسم این بود که الان مخاطب به سمت رسانه های دیداری و شنیداری می رود. پس همان حرف ها را به مدیوم دیگری بردم. همان صفحه جنگ و فقر و غنا در نشریه جبهه شد فیلم «فقر و فحشا»، نه چپ، نه راست شد «کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟» مقالاتم تبدیل به تصویر شدند. وقتی تاثیرگذاری آن را دیدم که یک مستند می تواند میلیون ها مخاطب داشته باشد و تاثیر اجتماعی بگذارد، دیدم کارکردش از رسانه مکتوب بیشتر است. بیشتر ترغیب شدم تا این مدیوم را دنبال کنم. تغییر از عالمی به عالمی دیگر سخت بود. باید تعلقات را قطع می کردم. در آن دوران ورود به رسانه جدید تبعات زیادی داشت. 10 سال دیگران را نقد کردی، حالا داری وارد حوزه ای می شوی که خودت را در معرض نقد قرار می دهی. همه آنهایی که در این 10 سال در حوزه مطبوعات به آنها پرداختی، حالا قلم ها و شمشیرها را تیز می کنند تا به تو بپردازند. بالطبع منتظر آن واکنش های تند بودم ولی برایم مهم نبود.واکنش تند منتقدان را حق خودتان می دانستید؟- انصاف نبود ولی حق آنها بود که هر طور می خواهند برخورد کنند. حالا دیگر آنها آن سوی میز بودند و من این سو. کما این که زمانی نیز ما دیگران را نقد می کردیم اما مسئله این بود که نوع برخورد از حد انصاف خارج بود. نگاه شان دیگر نگاه کارشناسی از زاویه سینما نبود، نگاه صنفی و انتقام سیاسی از یک گذشته ای بود. آن نگاه انتقادی ابعاد مختلفی داشت. آدم های زیادی بودند و می خواستند انتقام همه آن جریانات سیاسی را از من بگیرند اما به هر حال خود «فقر و فحشا» نشان داد که این جنس حرف ها از زبان هر کسی زده شود، فارغ ازت این که من باشم یا دیگری، می تواند مورد اقبال واقع شود و آن جریان اجتماعی را رقم بزند. آنهایی که از بیرون گود به قصه نگاه می کردند، از زاویه دید آنها می شد مایکل مان ایران، از نگاه اینها می شود فیلم مستندی که ساختار ندارد اما در همان مقطع ایده های خاصی داشتم و برنامه ریزی هایی برای دهه های مختلف زندگی ام کرده بودم. مشخصا ایده اولیه 10 تا طرح را داشتم. اولویت بندی کردم. بعضی را در مدیوم مستند، بعضی را در قالب سریال و بعضی را برای سینما در دهه 80 به بعد اجرایی کردم. این که ژانرشان طنز یا جدی باشد، به اقتضائات سینما و مخاطب شناسی برمی گشت.شما در میان حرف های تان فریاد را هم رسانه عنوان کردید. از مسعود ده نمکی که اینطور شناخته شده بود، انتظار نمی رفت اینطور با جنگ شوخی کند و کمدی بسازد. شاید فکر می کردند مسعود ده نمکی عقایدش را عوض کرده و فاز دیگری را در زندگی شروع کرده و با فیلمسازی آن را نشان می دهد. چنین بود؟ خودتان هم از خودتان توقع نداشتید یا بقیه شما را به اندازه کافی نشناخته بودند؟- به عدم شناخت برمی گردد. قضاوت از روی حرف های دیگران و حرف هایی که در روزنامه ها می نوشتند. کسانی که از نزدیک من را می شناختند، می دانستند. من عموم مطالب طنز نشریات خودم را خودم می نوشتم. اگر فرصت کافی داشتم، سعی می کردم کاریکاتور و طراحی یاد بگیرم و خودم آن را انجام دهم و کسانی که جنگ را درست بشناسند، می دانند که طنز بخشی از جنگ بوده. زمانی قابل درک است در قالب خاطرات یا کتاب فرهنگ جبهه که آن را نگاه می کنیم، می بینیم با همه چیز شوخی می شده یا آهنگ های آهنگران تا سایر تکه کلام ها وقتی ما از جنگ برگشتیم، شوخی های مان وارد ادبیات اجتماعی شد. بعضی ها ایراد گرفتند که شوخی های امروزی را به عنوان دیالوگ در فیلم به کار بردید. می گفتم شما ها عقب هستید، 10 سال پیش این شوخی های ما در زمان جنگ بود. منتها وقتی این شوخی ها در قالب ادبیات داستانی شفافی هست، مورد اقبال قرار می گیرد. مسئولان از کتاب هایی که دوز طنزشان بسیار بیشتر از اخراجی ها بوده و خط قرمزهای بیشتری را رد کرده اند، تعریف می کنند ولی اگر نیمی از همین ها تبدیل به فیلم شود در مقابل آن گارد می گیرند. حتی خود آدم هایی که در جبهه بودند، انگار نمی خواهند کسی وارد گذشته شان شود. می خواهند در همان تاریخ بمانند.در فیلم به اختلاط ژانرها قائلم. من طی مطالعاتی که داشتتم، خلاف نقدهایی که می کردند، در تمام دنیا اختلاط ژانرها مسئله ای پذیرفته شده است ولی این که بخواهی کمدی – تراژدی بسازی بسیار سخت تر از زمانی است که بخواهی فیلم کمدی یا جدی بسازی. هم می خنداند و هم می گریاند. به علاوه، این که این اتفاق در جنگ می افتد، آدم هایی که تا دقایقی قبل با هم می خندیدند، حالا بالا سر جنازه ای هم گریه می کردند، من زندگی را وارد سینمای جنگ کردم.گفتید سینما رسانه است. بخشی از سینما وجه رسانه بودن آن است ولی گویا شما بیشتر به این وجه آن قائل هستید.- سینما، سینماست. سینما چند وجه دارد؛ صنعت، رسانه و هنر. سینمایی که مخاطب نداشته باشد یعنی رسانه نیست، یعنی یک یاز اضلاع مثلث را از دست می دهد. من حتما نمی خواستم فیلمی بسازم که مردم نبینند، مثل بقیه دوستان؛ برایم مهم بود فیلمی بسازم که مردم ببینند.یعنی بقیه دوستان فیلمی می سازند که مردم نبینند؟- باقی دوستان برای شان مهم نیست. مهم این است که این فیلم ساخته شود. دغدغه شان این است که اگر در سینما دیده نشود، در تلویزیون بارها و بارها دیده شود. سینما هنر است. حتما باید آن را مدیوم شناخت و دیالوگ را به تصویر و درام تبدیل کرد. سعی کردم در خلق آن لحظات تصویری هم گامی جلوتر از تصاویری باشم که در سینما دیده ام و نزدیک به صحنه هایی شود که خودم لمس شان کرده ام.فکر می کنید مخاطبانی که برای تماشای فیلم شما به سینما می آمدند، می دانستند فیلم چه کسی را با چه عقبه فکری کمی بینند؟- بله، خیلی هایشان می دانستند.بر چه اساسی این را می گویید؟- به خاطر این که نشریات هم چنین بود. وقتی عنوان نشریه ای تغییر می کرد، این را می بستند، آن یکی باز می شد و با تیراژ دو برابر به فروش می رفت. یعنی برند خود من بودم نه لوگوی نشریه. دولتی ها فکر می کردند این را ببندند، دیگر فلانی ساکت می شود. نشریه دیگری می زدم. حتی اگر مدیرمسئولش شخص دیگری بود ولی باز هم همان اتفاق می افتاد.یعنی فکر می کنید نگاه و فکر شماست که طرفدار دارد؟- بله، گفتمان بود که مردم را جذب می کرد.سر «اخراجی ها» قضیه فرق می کند. شوخی و کمدی وارد می شود. فکر می کنید چقدر تابوشکنی و شوخی با جنگ در ایجاد جذابیت تاثیر داشت؟ البته پیش تر آقای تبریزی با فیلم «لیلی با من است» این کار را به نوعی انجام داده بودند ولی شما شکل دیگری از شوخی را وارد کردید. مردمی که در نیمه دهه 80 بودند و خیلی از شعارهای جنگ فاصله گرفته بودند، حالا می بینند با آدم های جبهه شوخی می شود. این بخش چقدر مردم را جذب کرد؟- باید در قالب یک مجموعه دید. از طرفی مردم هم با مضمون عرفانی همذات پنداری می کردند. با آن هجو ریاکاری حاجی گرینف هایی که نان جنگ را می خوردند. برای خیلی از مردم زبان انتقاد فیلم برای شان مهم بود. یعنی مردم پلن هایی را که حاجی گرینف با ماشینی که به جنگ اعزام شده بود می دیدند که روی آن نوشته بود: استفاده اختصاصی ممنوع! مردم خیلی هوشمندانه به فیلم نگاه می کردند. خلاف خواص که فقط تیتراژ فیلم را می دیدند، مردم هم فیلم و هم تیتراژ را می دیدند و هم بازیگر، هم داستان و هم صحنه های جنگ را. برای شان هر سه تازگی داشت، حتی خود داستان. قالب طنز «لیلی با من است» یک خط داستانی بود، آدمی که می ترسید بیاید جبهه ولی اینجا عنصر چیز دیگری بود. آدمی که داوطلبانه با نیازها و انگیزه های دیگری وارد جبهه می شد. بخش اخراج شده آدم های جنگ در جبهه حضور داشتند. امام که می گفتند «جبهه، دانشگاه آدم سازی است»، چه کسانی در جبهه آدم می شدند؟ آدم های سانسورشده جنگ را که همه در کوچه هایشان می دیدند، حالا در فیلم در کنار سیدها و حاجی ها می دیدند. در یک گردان، هم سید جواد هاشمی و هم مجید سوزوکی بود، تازه تعداد حاجی ها و سیدها خیلی بیشتر بود. به هر حال پذیرفتند این نسبت باید حقش ادا شود. مردم همه وجود را می دیدند. معتقدم کستینگ فیلم به اندازه قصه و ایده اولیه و ساختار فیلم مهم است.فکر نمی کنید از نگاه جامعه شناسی شوخی با جنگ موجب عقده گشایی گروهی می شد و همین فیلم را جذاب جلوه می داد؟- بعدها فیلم های دیگری آمدند و شوخی های به مراتب سخیف تری کردند اما اقبالی از آنها نشد. خیلی ها تقلید «اخراجی ها» را کردند و دست شان هم بازتر بود ولی این اتفاقت نیفتاد. پس نشان می دهد همه علت ها اینها نیست.فکر می کردید اینقدر مخاطب بیاید؟- من دوره ای در نشریات، تیراژهای حداکثری را تجربه کرده بودم و اگر می خواستم کاری کنم و تیراژش پایین تر از حد نرمال باشد، نمی ارزید عمرم را صرف آن کار کنم و اگر این اقبال نمی شد، حداقل دیگر به این شکلش ادامه نمی دادم. بله منتظر این استقبال بودم.چرا «اخراجی ها 2» بیشتر از «اخراجی ها 1» گرفت؟ مردم کد را گرفته بودند و سراغ آن می رفتند یا اتفاقی افتد که «اخراجی ها 1» دیده نشد؟- ظلمی که در حق «اخراجی ها 1» شد این بود که تعمدا سی دی فیلم را بیرون دادند.همان کسانی که با شما بد بودند؟- بله، به طور قطع و یقین، سازماندهی شده از جاهای خاص، این فیلم را بیرون دادند و هیچ جا پیگیری درست نکردند چون زورشان به آنجاها نمی رسید.آنقدر جریان قوی بود؟- بله معتقدم جریان قوی بود و نمی خواستند فلانی در سینما تبدیل به چهره شود. کما اینکه یکی از مسئولین وقت گفته بودند ما فکر می کردیم این فیلم مثل بقیه فیلم هاست. مجوز بدهیم و دهانش را ببندیم، می آید، شکست می خورد و در خانه می نشیند ولی وقتی آن استقبال شد، گفتند اگر می دانستیم مجوز نمی دادیم. وقتی استقبال شبانه روزی فیلم در اکران شروع شد، اگر ادامه پیدا می کرد، از «اخراجی ها 2» بیشتر فروش می کرد ولی در 20 روز اول فیلم را بیرون دادند که این استقبال ادامه پیدا نکند ولی نمی دانستند چه کرده اند. فیلم به صورت موریانه ای وارد شبکه خانگی شد.و همه دیدند.- و همه دیدند. من برای این که ثابت کنم این یک اتفاق نبوده، قصه دیگری را سوار بر برند «اخراجی ها» کردم چون قرار نبود قسمت دوم آن را بسازم و فیلم، فیلم دیگری بود. در جشنواره آن سال برای اینکه فضاحت جشنواره قبل را تکرار نکنند، فیلم در بخش مسابقه نیاید و سیمرغ بهترین فیلم انتخاب مردمی را نبرد، فیلم را از آن بخش خارج کردند و آن سال بخش فیلم های اول و دوم را ایجاد کردند.
 گفتگو با مسعود ده نمکی درباره اخراجی ها!+تصاویر
عکس مسعود ده‌نمکی و اخراجی هاگفتم لابد سال بعد هم که من فیلم بسازم این بخش را سال اول و دوم و سوم می کنند تا نگذارند آن اتفاق بیفتد! کما این که در نظرسنجی های تلویزیون بارها می پرسیدند محبوب ترین فیلم جنگی مردم چیست؟ و هر بار که «اخراجی ها» رأی می آورد، نظرسنجی را حذف می کردند.یادتان هست چه برنامه ای بود؟- در برنامه هفت که آقای جیرانی مجری آن بود. در برنامه شب شیشه ای رشیدپور، در برنامه پارک ملت آقای شهیدی. جهت می دادند به آرای مردمی. کارشناس می آوردند که به این فیلم رأی ندهید.ولی تلویزیون سر «اخراجی ها 2» با شما خوب بود، حضور شما هم زمان با سال تحویل در تلویزیون و ...- تلویزیون به خیلی ها تیزر رایگان داده بود اما ما با تخفیف تیزر گرفته بودیم. فیلم های دیگر هم مورد حمایت صدا و سیما بودند چرا از آنها نمی گویید.آقای جیرانی خودشان شیطنت کرده بودند؟- بله. شیطنت خودشان را داشتند ولی ایشان بهترین گزینه برای برنامه هفت بودند. حداقل اگر می باختند در نظرسنجی اعلام می کردند ولی دیگران آن را کلا حذف می کردند. فیلم که وارد شد، بعد از برخوردی که در جشنواره داشتند، در بخش فیلم های اول و دوم، جایزه ویژه هیئت داوران را به آن دادند و اعتقاد داشتند فیلم کیفیت لازم را ندارد. فیلمی که برای اولین بار دوربین دیجیتال SI2K را به طور حرفه ای وارد سینما کرد. جلوه های ویژه بصری که به طور جدی وارد سینمای جنگی شد، نوع فیلمبرداری صحنه های جنگ، نوع پروداکشنی که داشت. آمدند گفتند قابلیت ورود به بخش مسابقه را ندارد. زمان اکران، مردم انتقام فیلم «اخراجی ها 1» را گرفتند. سالن های سینما شبانه روزی شد و تا صبح ادامه پیدا کرد. حداقل 5-4 میلیون نفر فیلم را در سینما دیدند. حتما اگر سر چهلمین روز سی دی فیلم را بیرون نمی دادند، رقم فروش فیلم از 8.5 میلیارد به 12 میلیارد هم می رسید. این روند ادامه داشت ولی نسخه قاچاق فیلم بیرون آمد. فیلم های استقبال مردم و صف های طولانی هنوز هست. متر و ملاک هجوم چندین میلیونی مردم به سینما با توجه به ظرفیت های صندلی های سینما این است که صف های طویل جلوی سینماها تشکیل شود. اگر تشکیل نشد، بدانید اتفاق های دیگری در حال رقم خوردن است. بله، من منتظر استقبال مردم از «اخراجی ها 2» بودم.گفتید مردم انتقام فیلم «اخراجی ها» را گرفتند؛ بر چه اساسی این را می گویید؟- آمدن مردم به سالن های سینما آن زمان باب شده بود که همه می دانستند فیلم را در خانه ببینند ولی جوی که بعد از قاچاق «اخراجی ها 1» ساخته شد که مردم بیایند و در سینما فیلم را ببینند. مردم لطف کردند و منتظر قاچاق نشدند.«داد»ی که از آن یاد کردید به سینما هم آوردید. در اختتامیه جشنواره سال 85 بیست و پنجمین دوره وقتی برای سیمرغ آرای مردمی روی سن رفتید، جوی که شما ساختید، کل فضای اختتامیه تغییر کرد.- وقتی فیلمش را هم ببینید، می بینید مردم هم همراه بودند. در اختتامیه جشنواره وقتی آرای فیلم ها را می خواندند، در همه بخش ها مردم داد می زدند «اخراجی ها». مردم که برای من نبودند. مدعوین خود جشنواره بودند. لحظه ای که من به اجبار روی سن رفتم، مردم جو اصلی را دادند. آن تشویق ها و فریادهایی که سر «اخراجی ها» می کردند. فیلم محبوب مردم که در تمام نظرسنجی ها رأی می آورد. به نوعی هم فریاد من و هم فریاد مردم اجحافی بود که سر فیلم می شد. الان اگر برگردم به آن زمان، قضیه را آنقدر جدی نمی گرفتم. نه داوری ها، نه جشنواره، نه آرای مردمی. الان دیگر گیشه را هم جدی نمی گیرم. فکر می کردم داوری ها خیلی مهم است، دیدم سلیقه ای است. خیلی متر و ملاک ها ثابت نیست. بعدتر دیدم آرای مردمی را هم می شود سازماندهی کرد. مکانیسم رأی گیری در برابر فیلمی که 100 هزار نفر مخاطب دارد با فیلمی که 1000 نفر مخاطب دارد، در یک سبد قرار می گیرد. مثل آرای آمریکا به صورت الکترال شمارش می شود. دموکراسی شمارش آرا نیست. نسبت گیری است. بعد هم در مرحله اکران، دیگر از زمانی که احساس کردم برای اینکه صدرنشینی گیشه را از یک فیلم بگیرند و تاریخ سازی کنند، حاضرند هر کاری بکنند، کسانی که در عالم سیاست معتقد به تقلب در انتخابات بودند، حالا در عالم سینما تقلب می کنند، دیگر گیشه و آمارش هم خیلی برایم مهم نیست. بعد در «اخراجی ها 3» تغییر مدیوم و ژانر دادم به سمت فیلم خلوت تر و تراژیک تر و ملودرام تر رفتم.بعد از وردتان به سینما، وجه موضع گیری های سیاسی تان بسیار در حاشیه رفته. دیگر سراغ این کارها نمی روید؛ چرا؟- چون سینما جایگاه مهم تری دارد. خلاف سینمایی هایی که دوست دارندبه عالم سیاست بیایند، من وزارت و وکالت را رد کردم چون احساس کردم جایگاهی که الان دارم، مهمتر از حتی روزنامه نگاری و مدیریت یا ریاست و ... است. حداقل برای من در این 10 کاری که انجام داده ام، چنین بوده که اینجا حرفی که من می زنم، جریان ساز بوده. من روزی که «فقر و فحشا» را با دوربین هندی کم ساختم، مطمئن بودم جرأت می دهم به کسانی که سینما را حیاط خلوت عده دیگری می دانستند و جسارت ورود به آن را ندارند. مثل دوران روزنامه نگاری. روزی که شلمچه را درآوردم، اولین نشریه رنگی در کنار همشهری بود. همشهری یک ارگان دولتی محسوب می شود و یک روزنامه رنگی بود. آن زمان اولین هفته نامه چهاررنگ، تنها نشریه سیاسی ما بودیم. وقتی خیلی ها دیدند ده نمکی می تواند نشریه داشته باشد و آن را اداره کند، چرا ما نتوانیم؟ خیلی ها دل و جرأت ورود به این حوزه را پیدا کردند. ورود من به سینما جریان ساز بوده برای خیلی از نسل های بعد ولو این که خود من را هم قبول نداشته باشند و منتقد آثار من باشند. خیلی ها از روی مین رد شدند تا بتوانند نسل جدید وارد سینما شوند. آیا روزی حرف سیاسی نخواهم زد؟ مشخص نیست.سینما این معذوریت را برای تان به وجود نیاورده که حرف سیاسی نزنید یا این انتخاب تان بوده؟- در سینما حرف هایی که دارم می زنم، آخر سیاست و انتقاد است. از من برای سخنرانی در دانشگاه ها دعوت می شود ولی می گویم چرا بیایم برای 300 نفر حرف بزنم، در حالی که می توانم فیلمی بسازم که همان حرف ها را برای میلیون ها نفر بزنم و تاثیرگذارتر هم باشد. وقت مرفته می شود، نه این که به آن کارها قائل نیستم.شما که از عالم سیاست و رسانه به سینما آمده اید، در مورد کیفیت ساختاری فیلم های تان فکر می کنید سینما را همانقدر خوب بلدید که کسانی که از ابتدا در سینما کار کرده بودند؟- مطمئن باشید اگر کسی سینما را بلد نباشد، اصلا نمی تواند آن را ادامه بدهد. آنهایی که در سینما اهل فن هستند، در محافل خصوصی شان، خودشان می دانند من چه کار کردم. آنهایی که نخواهند و سینما را نشناسندو فکر می کنند، تصادف، این اتفاقات را رقم می زند، روزی متوجه واقعیت می شوند. آنها که سینما، بازیگران، بازی گیری از بازیگر، دکوپاژ و میزانسن و بضاعت سینمای ایران در خلق صحنه های اکشن را می شناسند، آن وقت می فهمند که ساختن فیلمی با صدها و هزاران هنرور چقدر سخت است و اگر کسی سینما را بلد نباشد، اصلا نمی تواند این کار را انجام دهد و اگر قرار باشد کسان دیگری بلد باشند، چرا این اتفاقات در فیلم های دیگر نمی افتد؟ اگر قرار باشد بازیگر مهربان باشد، چرا این بازیگران وقتی در فیلم های دیگر هستند، این اتفاق رقم می خورد؟ یا حتی خود قصه، خیلی از دوستان پول می گیرند برای رفتن به مضامین ملتهب، بهشان سفارش داده می شود. به اسم بخش خصوصی ولی رسما به آنها گفته می شود در مورد این مسائل فیلمنامه بنویسید، فیلم بسازید. فرق من با آنها این است که من بر اساس دغدغه  و انتخاب خودم فیلم می سازم، آنها بر اساس سفارش و نیازهای مالی و مسائل دیگر. سینما صداقت دارد. سازنده اثر را شفاف می کند و روی پرده می آورد.اگر امضای کارگردان دیگری پای همین فیلم های خودتان بود و در زمانی که هنوز وارد سینما نشده بودید، بعد از تماشای آنها روی پرده سینما به این فیلم ها معترض نمی شدید؟- اساسا وارد سینماش دم تا فیلم هایی بسازم که دیگران نمی ساختند. دلیلش این بود که فک رمی کردم من تا چه زمانی باید در حوزه نقد بنویسم که چرا این فیلم ها اینطور هستند و آنطور ساخته نمی شوند و ... کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من. اگر تو قائل به این حرف هستی، این گوی و این میدان. بیا در همین زمینه ای که می گویی فیلم بساز. قرار نیست دیگران بر اساس مطالبات تو فیلم بسازند و این دلیل بر این نیست که بگویم آثار من قابل نقد نیستند و ایراد ندارند. مطلق نیست. سیاه و سفید نیست. خاکستری است. ایراداتی که ممکن است در هر اثری باشد. اقتضائات، آدم را وارد به تصمیماتی می کند که شاید خودش هم آن را قبول نداشته باشد.البته بیشتر به لحاظ اندیشه و فکر می گویم نه از لحاظ ساختاری.- از لحاظ اندیشه و فکر که حتما قائل به اثر هستم و هیچ اقتضای دیگری مرا وادار به ساختن اثر نمی کند. نه سفارتش و نه چیز دیگری. موضوعی را که به آن قائل هستم، می سازم. شاید هم بلد نیستم ایده های دیگران را بسازم. تکنسین نیستم. بساز و بفروش هم نیستم. اگر چیزی را نفهمم و قبول نداشته باشم، نمی توانم آن را بسازم. به خاطر همین همه فیلم های خودم را خودم نوشته ام.فکر می کنید همچنان بتوانید کارگردان پرفروش ترین آثار سینمای ایران باشید/ و همچنان رگ خواب مخاطب را در دست تان نگه دارید؟- اعتقاد به وجود چیزی به نام رگ خواب مخاطب ندارم.خودش اتفاق می افتد؟- مجموع شرایط، مخاطب احساس می کند خودش و حرفش را می بیند. تا روزی که حرف جدیدی برای گفتن داشته باشید، مخاطب دارید. خدا چک سفید امضا به هیچ کسی نداده است. نه در حوزه ژورنالیسم و نه در حوزه سینما. دنیا برای آدم ها اقبال و ادبار دارد؛ یعنی روزی برای آدم و روزی علیه آدم است. من هم می دانم ممکن است روزی اثری بسازم که این حجم از مخاطب را نداشته باشد. بروم به سمت اثری که مخاطب بیاید و طنز نبیند. مثل کاری که در «رسوایی» کردم. شدت طنز و تعداد بازیگران را به شدت پایین آوردم. اصلا خواستم فیلمی بسازم که در صدر نباشد ولی باز هم خدا نخواست و شد پرمخاطب ترین فیلم سال. در «معراجی ها» هم همینطور. 40 دقیقه پایانی فیلم تلخ ترین صحنه های جنگی را دارد. یک نگاه ژورنالیستی به این قصه هست که دیگر ندارم. از همین چند سال پیش که بحث آمارسازی و این فضاهای دیگر با بسیج شدن مجموعه عواملی که می خواهند فیلمی دیگر دیده شود، شروع شد. صدر بودن با هیچ کدام از متر و معیارهای جهانی نخواهد خواند. من هم توقعی ندارم. به سینما به عنوان صنعت قائلم و باید حجمی از مخاطب را داشته باشم که هزینه فیلم برگردد.روزنامه سینما اخبار مرتبط :مسعود ده‌نمکی این روزها مشغول چه کاری است؟آخرین خبر از فیلم جدید مسعود ده‌نمکیدختر مسعود ده نمکی در آغوش پدر! +عکس


یکشنبه 27 دی 1394





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن