واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: لطفعلی خان زند به دست آقا محمد خان قاجار کشته شد. آقا محمد خان قاجار کوتاه زمانی پس از سلطنت به دست ملازمان خود کشته شد. جنگهای ایران و روسیه در زمان فتحعلیشاه قاجار با شکست ایران از روسیه پایان یافت و بخش هایی از ایران (قفقاز و ترکمنستان امروزی) به قلمرو امپراتوری روسیه پیوست . ناصرالدین شاه به دست میرزای کرمانی کشته شد. محمد علی میرزا پس از تصرف تهران توسط مشروطه خواهان به روسیه تبعید شد. پسرش احمد شاه در نهم آبان 1304 با رای مجلس شورای ملی از پادشاهی خلع و سلسله قاجاریه منقرض اعلام شد . او که به فرانسه تبعید شده بود 4 سال بعد یعنی در 1308 براثر بیماری در حومه پاریس درگذشت. سرنوشت شاهان پهلوی اما دردناک تر و البته عبرت آموزتر است. هر دو با خواری و خفت به آفریقا تبعید شدند. اولی توسط متفقین به جزیره موریس تبعید شد و در جنوب آفریقا (ژوهانسبورگ) درگذشت و دومی که آخرین شاه ایران بود در 26 دی 1357 (37سال پیش در چنین روزی) روانه مصر شد و پس از یکسال و نیم در به دری در مرداد 1359 در شمال آفریقا یعنی در قاهره دفن شد. شاهان پهلوی به زعم خود استادانه با قدرتهای خارجی بازی می کردند. افسوس ملت خود را در این بازی به حساب نمی آوردند. در طول دوران قاجار و پهلوی قدرتهای بزرگ هر چه اراده می کردند اجرا می کردند بدون اینکه با حاکمان ایرانی مشورت کنند. اساساً آنها را بازیگر موثری به حساب نمی آوردند. اقدامات اصلاحی امیرکبیر با دسیسه نوکران روس و انگلیس ناکام ماند و تلاشهای دکتر مصدق که با احتجاجات قانونی وی در مجامع بین المللی به ملی شدن صنعت نفت انجامید دیری نپایید که به سرنگونی وی منجر شد.1 پس از پیروزی انقلاب مسئولان کشور خود تصمیم می گرفتند اما دشمنان انتظار داشتند با فشارهای خارجی مسئولین را دچار تردید کنند. در واقع آنان استقلال ملی ایران را به رسمیت نمی شناختند چون این طور عادت کرده بودند. به تعبیری استقلال ایران در ابتدای پیروزی انقلاب ناپایدار بود چرا که توسط قدرتهای جهانی نقض می شد. سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران بر فراز خلیج فارس و اصرار قدرتهای بزرگ بر کنار گذاشتن غنی سازی اورانیوم نمونه ای از اقدامات ظالمانه آنهاست. رویکرد قدرتهای بزرگ در مواجهه با ایران تا دو سال پیش یعنی آغاز مذاکرات به منظور توافق هسته ای رویکرد غیر همکارانه بوده است. آنها نه با ایران مشورت می کردند نه دنبال توافق بودند. از ابزارهای قانونی و فراقانونی استفاده می کردند تا قدرت ایران را محدود کنند. از دو سال پیش تا کنون بازی آنان با ایران همکارانه بوده است. در واقع آنان حس کرده اند از گفتگوی با ایران بیشتر بهره مند می شوند تا از مقابله یک طرفه. آنان دریافته اند گزینه واقعی برای مقابله با ایران ندارند و تهدیدات آنها تهدیدات باور کردنی نیست. زمانی یک تهدید باور کردنی است که یک بازیگر بتواند بازی را به صورت یکجانبه به وضعیتی ببرد که برای خودش بهتر باشد و برای رقیبش بدتر. قدرتهای بزرگ از دو سال پیش دریافتند که حقیقتاً فاقد چنین گزینه ای هستند. توانمندیهای نظامی ایران از جمله فناوریهای نوین در جنگ الکترونیک در تغییر نگرش دشمنان ایران موثر بوده است. به نظرم دکتر روحانی با درکی صحیح از صحنه بازی هسته ای تغییراتی در آن ایجاد کرد. او با ایجاد یک پارادایم جدید بازی را از حالت غیر همکارانه به حالت همکارانه سوق داد. در واقع طرفین احساس کردند به جای بازی در یک مناقشه غیر همکارانه با مجموع صفر می توانند ائتلافی تشکیل دهند که مجموع عایداتشان مثبت باشد. از یک سال پیش تا کنون پیشرفتهای زیادی در رفع مناقشه هسته ای صورت گرفته است. ابتدا تفاهم بر سر جزئیات حاصل شد. سپس توافق بر سر جزئیات. آنگاه طرفین تلاش کردند در بازیهای جداگانه به اجماع داخلی دست پیدا کنند. هم دولت ایران و هم دولت ایالات متحده تلاش کردند تا با اقناع نیروهای داخلی توافق هسته ای بتواند اجرایی شود. اینک درموقعیت زمانی حساسی هستیم. سنگی که دیگران در چاه انداخته بودند روحانی به زحمت از چاه در آورده است. دستاورد های این توافق تاریخی را دست کم نگیریم. اجرای این توافق در واقع سندی است بر استقلال پایدار جمهوری اسلامی ایران. پدیده ای که پس از 210 سال برای اولین بار بروز کرده است.2 این دستاورد محصول درایت و زحمات گروههای متعددی است. از محققین دانشگاهی گرفته تا نظامیها و دیپلماتها. اما بیش از همه محصول ابتکار و درایت شخص رئیس جمهوری است. دکتر روحانی مرد با درایتی است. بازی را خوب می فهمد و راهبردهای موثری ارایه می کند. فرصت اخیر را قدر بدانیم. ملت نباید اجازه دهد که هیجانات افرادی خاص بازی را به نفع رقبای جمهوری اسلامی به هم بزند. 1ـ بنابر برآنچه گفته شد، شرایط سیاسی ایران در دو قرن گذشته ناپایدار و بی ثبات بوده است. علت اصلی آن نیز عدم اقتدار حاکمان داخلی به واسطه فشار قدرت های خارجی بوده است. 2ـ تا قبل از انقلاب قدرت های بزرگ استقلال ایران را به رسمیت نمی شناختند. تا دوسال پیش ما را به عنوان یک بازیگر مستقل قدرتمند نمی شناختند. از دید قدرت های خارجی، اینک جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک بازیگر مستقل قدرتمند شناخته می شود که تنها از طریق تعامل مثبت می توان با ایران همکاری کرد.
شنبه ، ۲۶دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]