واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
وعدههای توخالی انتخاباتی وبلاگ > تاجیک، نصرت اله - فصل انتخابات، نه ایام وعدههای توخالی و گولزننده بلکه زمان ارائه برنامه است. اگرچه رشد، فرایندی است تدریجی اما توسعه سیاسی، فرایندی است جهشی که با آزادشدن ظرفیتهای ایجاد و متراکمشده محقق میشود. اولین هدف توسعه سیاسی، تحقق ترکیبی از اقتدار حکومت و توزیع قدرت سیاسی بین شهروندان از طریق صندوقهای رأی است که در آن اقتدار حکومت، کمترین فشار را به توزیع قدرت در میان شهروندان وارد کند و آن را بیمعنا نکند زیرا پخششدن قدرت و نبود اقتدار در دولت، آفت بزرگی است که ابتدا آن را تضعیف و سپس فاسد میکند. ماجرای حمله به سفارت عربستان باعث شد نقشنداشتن دولت در تحولات و ایجاد مشکل برای کشور در ابعاد سیاست خارجی بهخوبی قابلاحساس شود.
در مقابل، حضور شهروندان پای صندوقهای رأی، صحنه اغواکنندهای خلق میکند تا قدرت سیاسی شهروندان کمترین تهدید را نسبت به اقتدار حکومت داشته باشد و از سوی دیگر نیز از ناتوانی و بیرمقی آن جلوگیری کند. یکی از خصوصیات جامعه توسعهیافته، وجود کارایی با بیشترین فاصله با قدرت متمرکز و در عین حال بیشترین فاصله با قدرتی توزیعشده و ناکاراست؛ یعنی جامعه توسعهیافته از یک سو صاحب بیشترین اقتداری است که به انحصار نینجامد و از طرف دیگر صاحب بیشترین قدرتی است که به فلجشدن منجر نشود. بنابراین اصلیترین وظیفه حکومت، تبدیل قدرت به اقتدار برای رسیدن به توسعه سیاسی است. این امر زمانی میسر است که هم مردم به صندوقهای رأی ایمان بیاورند و هم دولت و حکومت اجازه انجام اقداماتی را که باعث بیاعتمادی بین مردم و صندوق رأی شود، ندهد. در این صورت مشارکت شهروندان افزایش پیدا میکند و با بسط مشارکت شهروندان، قدرت به اقتدار تبدیل میشود.
در مباحث قدرت و اقتدار در فلسفه سیاسی حکومت و در دولتهای مدرن، قدرت، ظرفیت اثرگذاری و اقتدار توانمندی و توانایی است. اقتدار نشان ميدهد که انسان براي قبولاندن هدفهاي خود چه تواناييهايي دارد؛ درحاليکه قدرت، توانايي انسان براي تغيير رفتار افراد ديگر و سازمان است. اقتدار، هميشه مشروع و قانوني است؛ اما قدرت الزاما اینگونه نیست. اقتدار، مبتني بر رضايت است؛ اما قدرت بعضا بر زور مبتني است. بنا بر سرشت، اقتدار دموکراتيکتر از قدرت بوده و اگر از راههای قانوني و مبتني بر پشتيباني و مشارکت همگاني و از طریق صندوق رأی تبلور پیدا کند، بر قلبها سلطه پیدا میکند. در نقطه مقابل، شیوع بیاعتمادی در میان مردم و بین آنها و دولت و حکومت، باعث کاهش قدرت و اقتدار حاکمیت شده که نهتنها خود یک عامل ضدتوسعهای بوده و جهت حرکت یک جامعه به سمت توسعه را عوض کرده و یا سرعت آن را کاهش میدهد، بلکه یک عامل تهدید امنیت ملی نیز میتواند باشد.
تنها نکتهای که دولت باید به آن توجه داشته باشد این است که مشارکت را نباید با نگاه تقلیلگرایانه در حد صرفا رأیدادن شهروندان دید. رأیدادن، شروع کار است نه پایان کار. شروعی سخت با نتایجی شیرین و گوارا. رأیدادن یک سازوکار است برای بیان خواستها و مطالبات و مترادف با دموکراسی و مشارکت نیست. اگر مردم در پرتو رأیدادن احساس کنند در قدرت شریک شده و جامعه، سیاست و حکومت از انباشت قدرت دور شده و با اخذ آرای شهروندان به سمت توزیع مجدد قدرت رفته است...
در این صورت قدرت تبدیل به اقتدار میشود و جامعه به سمت توسعه سیاسی حرکت میکند. سازمانهای مدنی یا نهادهای با رویکرد مردمسالار مانند احزاب و نهادهای صنفی، نمایندگیکردن خواستههای متعارض در جامعه و تبدیل خواستهها به سیاست برای پاسخگویی به مردم را بر عهده دارند. کمبود حضور و ایفای نقش واقعی احزاب در جامعه و انتخابات، باعث شیوع پوپولیسم و دادن وعدههای بیمعنی شده که مجددا به بیاعتمادی دامن میزند. مردم ایران هماکنون از چند مقوله در رنجاند که حلقههای زنجیری هستند که در زندگی روزمره به دست و پایشان بسته شده است. حلقههایی همچون ١- مشکلات اقتصادی و معیشتی و سطح پایین رفاه عمومی، خانوار و افراد، ٢- فساد اداری، ٣- کمتوجهی به سازماندهی و مدیریت و ٤- زدگی از سیاست بهمعنای گولزدن یکدیگر که این محورها باید در اولویت داوطلبان دهمین دوره مجلس شورای اسلامی باشد؛ انشاءالله! منبع: روزنامه شرق 21.10.94
شنبه 26 دی 1394 - 19:37:27
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]