تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816860180
بحران سودان؛ ريشهها و زمينههاي تداوم
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: بحران سودان؛ ريشهها و زمينههاي تداوم
* مقدمه
كشور پهناور و در عين حال فقير سودان كه در شمال شرق قاره آفريقا قرار دارد، در سال 1956 از استعمار انگليس استقلال گرفت به استثناي يك دوره 11 ساله بين سالهاي 1979 تا 1983، اين كشور دستخوش ناآرامي سياسي و جنگ داخلي بوده است. سازمان ملل مي گويد در طول جنگهاي داخلي سودان كه طولانيترين جنگ داخلي در آفريقا است بيش از دو ميليون نفر كشته و حدود چهار ميليون نيز آواره شدهاند. آنچه سودان را براي تبديل شدن به يك منطقه بحراني و آشوب زده مستعد كرده، در دو نكته اساسي نهفته است: نخست، موقعيت ژئو استراتژيك و دوم، نفت خيز بودن آن. كارشناسان مسائل استراتژيك معتقدند سودان دروازه ورود به آفريقاست و تحولات اين كشور ميتواند تاثيري مستقيم بر قاره سياه بگذارد. انگليس يك سال پيش از استقلال سودان، اين كشور را ترك كرد و با خلا قدرتي كه به وجود آمد، سودان درگير شورش 17 ساله ارتش سياهپوست عليه اعراب مسلمان شد. اين شورش در سال 1972 با قرارداد صلح آديسآبابا خاتمه يافت، اما اكتشاف نفت در مناطق جنوبي در سال 1979 بار ديگر شعلههاي جنگ را برافروخت. شورشيان، واحدهايي از ارتش جنوب به رهبري بودند كه عليه اعراب مسلمان، جنگ را آغاز كردند. اين شورش نيز مانند بسياري ديگر از ناآراميهاي قاره آفريقا و سراسر جهان ماحصل رقابتهاي استراتژيك دو بلوك شرق و غرب بود. اتحاد جماهير شوروي از دولت رئيس جمهور حمايت ميكرد و شورشيان كه نام را بر خود نهاده بودند از حمايتهاي منطقهاي اريتره و اتيوپي و فرامنطقهاي آمريكا برخوردار بودند. شورش زماني آغاز شد كه دولت كوشيد با گسيل ارتش به جنوب، كنترل اين منطقه را به طور كامل در دست گيرد. تقسيمبندي مجدد زمين توسط دولت در غرب و جنوب هم نتوانست آرامش را به سودان باز گرداند.
در واقع حكومت نميري در سالهاي اوليه خود رنگ و جلاي شديد (پيروي از افكار و انديشههاي جمال عبدالناصر رهبر مصر) داشت و اين در تعهد سوسياليستي رژيم وي و مشاركت آن در طرحهاي گوناگون وحدت عربي با مصر، ليبي و سوريه متجلي بود. پس از سركوب يك توطئه كمونيستي در اواسط 1971، نميري به تكيه بر چپهاي سودان ادامه داد اما تغيير و تحولات در محيط ايدئولوژيك عربي طي دهه 1970، نميري را ترغيب كرد كه به تدريج از الگوي ناصري و سوسياليستي دور ميكند. اين شاگرد وفادار ناصر به مقلد انورسادات (رئيس جمهوري مقتول مصر) كه او هم پيشتر ناصريسم را رها كرده بود مبدل گشت و به دست نشانده آمريكا تبديل شد. به اين ترتيب در سالهاي 1977 و 1978 نميري، فرآيندي از آشتي ملي را براي جلب گروههاي اسلامگرا از جمله اخوانالمسلمين و حزب امت طرفدار مهديون آغاز كرد. در پي آن حسنالترابي و ديگر رهبران اخوانالمسلمين از زندانها آزاد شده و در كابينه سودان به مقام وزارت دست يافتند. اين در حالي بود كه صادقالمهدي رهبر حزب امّت كه تحصيلكرده آكسفورد است بلافاصله به مخالفت با دولت برخاست.
در سپتامبر 1983 نميري سرانجام با توسل به ايدئولوژي اخوانالمسلمين در سودان، جمهوري مذهبي اعلام كرد و به اين وسيله رژيم خود را در هاله مشروعيت بخشي اين جريان مذهبي قرار داد.
از يك سو نميري به دليل اجراي قوانين مذهبي مورد غضب برخي دولتهاي عرب و متحدان غربي آنها قرار گرفت و از سوي ديگر، اخوانالمسلمين نيز از اجراي قوانين مذهبي توسط نميري، ناخشنود بود.
در مارس 1985 نميري عليه اخوان وارد عمل شد و ظاهراً براي خشنود ساختن مصر و آمريكا تعداد زيادي از اسلامگرايان را بازداشت كرد. چندي بعد در جريان سفر نميري به واشنگتن، تظاهرات عظيم مردمي در سودان برپا و باعث شد كه ژنرال در كي كودتاي نظامي در چهارم آوريل 1985 قدرت را به دست گيرد. در انتخابات آوريل 1986، جبهه ناسيوناليست اسلامي ، حزب امت و حزب دموكراتيك وحدتطلب، يك دولت ائتلافي به نخستوزيري صادقالمهدي تشكيل دادند، اما حزب الترابي در جبهه مخالف باقي ماند. در ژوئن 1989 ژنرال طي يك كودتا رژيم نظامي سوار الذهب و دولت صادقالمهدي را سرنگون كرد و الترابي به ايدئولوگ ارشد و حكمران غيررسمي سودان تبديل شد. حكومت جديد، فعاليت تمام احزاب سياسي را ممنوع و شورشيان جنوب را سركوب كرد و البته در سال 1992، برخي موفقيتهاي اقتصادي نيز به دست آورد.
جنگ دارفور
نام در غرب سودان بدون ترديد تصاويري از جنگ، آوارگي، محروميت و قرباني شدن هزاران زن و كودك را در ذهن تداعي ميكند. شايد بتوان گفت جنگ داخلي ميان شورشيان دارفور و دولت مركزي خارطوم به دليل وجود منابع طبيعي سرشار و سبد غذايي غني دارفور است. آتش خشونتها در سودان و دارفور از 26 فوريه 2003 مشتعل شد؛ زماني كه شورشيان غيرعرب ضمن متهم ساختن دولت سودان به ناديده گرفتن دارفوريها، عليه خارطوم (دولت مركزي عمدتاً تحت كنترل اعراب آفريقايي است) قيام كردند. دولت سودان نيز با مسلح كردن گروهي از شبهنظاميان بيابانگرد موسوم به و حمايت از آنها، واكنش نشان داد و از آن زمان تاكنون نبرد ميان دو طرف ادامه دارد. طي سالها درگيري و خشونت در دارفور بيش از 50 هزار تن كشته شدهاند. البته تحولاتي در اين سالها همچون امضاي قرارداد صلح ميان جناح شورشي جنبش عدالت و برابري، با دولت عمرالبشير و نيز طرح استقرار 18 هزار نيروي بينالمللي در دارفور انجام گرفته، اما هيچ يك از اينها از بحران و تنش در دارفور نكاسته است.
دارفور كجاست؟
دارفور نام منطقهاي در غرب سودان است كه شامل سه ايالت دارفور شمالي، جنوبي و غربي ميشود. مساحت دارفور يك پنجم كل كشور سودان است. ساكنان اين منطقه كه 20 درصد جمعيت سودان را تشكيل ميدهند، مسلمان هستند و به گاوداري، دامداري و شترباني اشتغال دارند. بهانه مردم منطقه براي شورش ظاهراً اين است كه دولت فقط به اعراب توجه دارد، حال آنكه دارفوريها غيرعرب هستند. البته فاجعه خشكسالي نيز كه تاكنون هزاران قرباني گرفته، درآغاز و تداوم شورشهاي مردم اين منطقه بيتأثير نبوده است. در منطقه دارفور دو گروه عليه دولت مركزي دست به سلاح بردهاند: نخست كه به نوعي، از حمايت الترابي برخوردار است و دوم ويژگي مشترك شورشيان سودان، برخورداري از حمايت آمريكا است. البته تنها دولت مركزي با شورشيان در حال جنگ نيست، بلكه گروههاي حامي دولت نيز نقش خود را دارند و برخي گزارشها از گروه جانجاويد به عنوان ارتش غيررسمي دولت ياد ميكنند كه با شورشيان دارفور مبارزه ميكند. سازمانهاي بينالمللي و حقوق بشر، دارفور را جهنم توصيف ميكنند و گزارشهاي متعددي از اوضاع اسفبار مردم منتشر كردهاند. آمريكا براي اعمال فشار بيشتر به دولت خارطوم از سال 1997 اين كشور را تحريم كرده است كه اين تحريمها، تنها يك نتيجه روشن وعيني داشته است: در نشستهاي بينالمللي در مورد سودان، واشنگتن هميشه از نسلكشي و قتلعام مردم توسط حكومت سخنميگويد در حالي كه همه ميدانند موضوع اصلي، نفت است.
دخالت خارجي
در بررسي ناآراميهاي دارفور، از نقش همسايگان و ديگر قدرتها نميتوان غافل بود. چاد در غرب سودان از همسايگان تاثيرگذار بر اين بحران است. رئيس جمهوري چاد در سال 1990 با حمايت عمرالبشير به قدرت رسيد، اما وي كه با شورشيان دارفور همنژاد است، پس از شروع ناآراميها به حمايت از قبيله خود برخاست و سودان را وارد چالشي جديد كرد. خارطوم را به صدور جنگ به چاد متهم ميكند. خارطوم نيز معتقد است چاد از شورشيان سودان حمايت مالي و تسليحاتي كرده و به آنان پناه ميدهد. از سوي ديگر، نميتوان نقش رژيم صهيونيستي را در بررسي بحران سودان، ناديده گرفت. چندي پيش، وزير مشاور در امور خارجه سودان، رژيم صهيونيستي را عامل همه مشكلات سودان خواند و اعلام كرد كه اسرائيل با آموزش و تسليح شورشيان، به بحران دارفور دامن ميزند. وي علت اين دخالتها را به رسميت نشناختن اين رژيم توسط دولت خارطوم عنوان كرد. شبكه تلويزيوني نيز سال گذشته از فعاليت طولاني مدت موساد در سودان پرده برداشت و فاش كرد كه گروههاي يهودي از سال 1983 در جنوب سودان در پوشش تيمهاي امداد و كمكرساني به نفع اسرائيل فعاليت ميكنند و اكنون نيز در دارفور فعالند. اسرائيل اردوگاه آوارگان دارفور را به محلي براي آموزش شورشيان تبديل كرده است. دولت سودان معتقد است اين رژيم در پي تجزيه سودان است و به طور گسترده، پيشرفتهترين تسليحات سبك و نيمهسنگين را در اختيار شورشيان قرار ميدهد. منابع اطلاعاتي سودان، سفارت اسرائيل در اريتره را محل ملاقات و هماهنگي موساد و شورشيان دارفور معرفي كردهاند.
قبايل دارفور
قبايل دارفور به دو دسته تقسيم ميشوند: قبيله كه در جنوب منطقه قرار گرفته و ريشه عربي دارند و رنگ پوستشان روشن است و ديگري قبيله به عنوان قبيلهاي آفريقايي و كاملاً سياهپوست كه از زمينهاي كشاورزي بسيار برخوردارند. مناطق نشين بسيار زيبا، اما فاقد امكانات حياتي نظير آب لولهكشي، برق و جاده هستند. جانجاويدها عربهاي بيابانگردي هستند كه ادعاي مالكيت دارفور را داشته و معتقدند كه يها با سكونت در اين مناطق، كنترل منابع آبي را در دست گرفتهاند، لذا هرگاه كمآبي يا خشكسالي كشور را فرا ميگيرد، جانجاويدها به اراضي كشاورزي حمله ميكنند، چرا كه به دليل داشتن دام، نميتوانند منابع لازم را جهت تامين علوفه در اختيار داشته باشند. سابقه درگيري ميان جانجاويدها و يها به 300 سال پيش بازميگردد، اما تفاوت عمده درگيريهاي گذشته با اكنون، در اين است كه بچههاي امروز قبايل ، بزرگ شده و تحصيلكرده انگليس و آمريكا هستند. يها كه اغلب به زبان انگليسي تسلط و مدارك بالاي تحصيلي دارند، با دولت خارطوم روابط خوبي ندارند و بر اين باورند كه سودانيها به آنها رسيدگي نميكنند و از پستهاي وزارتي در دولت نيز بيبهرهاند. درگيري ميان يها با قبيله عربي كه از دولت حمايت ميكند، همواره وجود داشته، اما اكنون يها به محض حمله جانجاويدها، برخلاف گذشته، از طريق سازمانهاي بينالمللي اقدام ميكنند و دولت مركزي را تحت فشار قرار ميدهند.
در عين حال به اعتقاد كارشناسان، دارفور از منابع نفتي بيشتري در قياس با عربستان (بزرگترين توليدكننده نفت در جهان) برخوردار است كه همگي دست نخوردهاند و هيچ مكانيزمي براي استخراج اين منابع وجود ندارد. اورانيوم و الماس نيز از جمله ثروتهاي زيرزميني دارفور است.
همچنين بزرگترين رودخانه زيرزميني سودان از جنوب دارفور ميگذرد و به سمت ليبي جريان دارد. در تاريخ عربستان سعودي نيز اشاره شده كه پيش از آغاز حكومت وهابيها و استخراج نفت در عربستان، پشتيباني اقتصادي منطقه حجاز، توسط يهاي دارفور انجام ميشد. موضوع ديگر اينكه دولت مركزي سودان با بخشي از مخالفان در دارفور قرارداد صلح به امضا رسانده است، اما بخش ديگري از دارفوريها كه در منطقه مستقر هستند با موافقتنامه صلح مخالفت ميكنند و در حال حاضر درگيريها در منطقه زالنجي و طويله (به معني منطقه بزرگ) همچنان وجود دارد. اين درگيريها به طور عمده با دولت مركزي است و جانجاويدها در شرايط كنوني به واسطه دخالت سازمانهاي بينالمللي، به طور مخفي فعاليت ميكنند. جنبش عدالت كه در حقيقت يهاي غيرعرب هستند، چندين ماه قبل قرارداد صلح با دولت سودان را در پايتخت نيجريه امضا كردند. در اين قرارداد به جبهه عدالت، چهار پست وزارتي پيشنهاد شد. بخشي هم كه درحال حاضر درگير جنگ است، خواهان كسب سه پست وزارتي و همچنين برخورداري از يكسري امكانات نفتي (معادل 20 درصد سهم نفت) شد، اما عمرالبشير اين مسئله را نپذيرفت و هنوز هم مشغول متقاعد كردن گروههاي مخالف است. در اينجا لازم است به اين مسئله اشاره شود كه سودان شامل 29 استان است. جنوب اين كشور مسيحينشين است و به طور كلي 70درصد جمعيت سودان را مسلمانان و 30 درصد را مسيحيان و اقليت بيدين تشكيل ميدهند. رهبر مسيحيان جنوب كه يك مسيحي بود، پيش از كشته شدنش، به كمك حمايتهاي بينالمللي كه از مسيحيان ميشد، پس از 35 سال جنگ، قرارداد صلح را با دولت امضا كرد و به عنوان معاون اول رئيس جمهوري سودان انتخاب شد و بدين ترتيب، 40 درصد كابينه و50 درصد درآمدهاي نفتي كشور را در اختيار گرفت.
گارانگ از ظهور تا مرگ
جان گارانگ در سال 1945 در روستاي كوچكي واقع در جنوب سودان متولد شد. در سال 1983 از سوي جعفر نميري، رئيس جمهوري وقت سودان براي گفتگو با كه در جنوب سودان دست به شورش زده بود، انتخاب شد، اما خود او نيز به شورشيان پيوست و پس از چندي رهبر آنان شد.
سپس را بنا نهاد. گارانگ در ابتداي شورش خود شرط گفتگو با دولت خارطوم را خروج سودان از موافقتنامه دفاع مشترك عربي تعيين كرد و سپس خواستار خروج سودان از منشور دفاع مشترك امضا شده ميان سودان و مصر شد كه توسط جعفر نميري و انورسادات روِساي جمهوري وقت سودان و مصر به امضا رسيده بود.
مذاكرات دولتهاي متوالي در سودان با گروه تحت رهبري گارانگ سالها به طول انجاميد، بدون آنكه حاصلي داشته باشد. اما پروتكل كه دو طرف در جولاي 2002 امضا كردند اقدام كليدي در گشايش بحران دراز مدت سودان بود كه در نهايت به امضاي موافقتنامه نايروبي منجر شد. گارانگ روز نهم جولاي 2005 براساس موافقتنامه ياد شده به عنوان معاون اول رئيس جمهوري سودان معرفي شد، اما در اواخر همان ماه يعني كمتر از سه هفته پس از رسيدن به قدرت و تلاش براي پايان بخشيدن به جنگ چند دههاي، براثر سقوط هليكوپتر درگذشت.
يکشنبه 19 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 224]
-
گوناگون
پربازدیدترینها