واضح آرشیو وب فارسی:مهر: نگاهي به فيلم "مه"/روند تخت يك سفر مجازي حج
در فيلم تلويزيوني "مه" ساخته اكبر منصورفلاح سير معنوي قهرمان فيلم به گونهاي تخت و غيردراماتيك طراحي شده كه جذابيتي براي پيگيري مخاطب ايجاد نميكند و پرداخت اغراق شده شخصيتها و گفتگوها ايده جذاب اوليه را هم به ركود كشانيده است.
به گزارش خبرنگار مهر، كارگردان در فيلم "مه" سير معنوي شخصيتي را محور قرار داده كه بدون رفتن به سفر حج شايستگي رسيدن به اين مقام را پيدا ميكند. مسيري كه وراي معنويات براي جذابيت پيدا كردن نياز به گرههاي دراماتيك دارد.
از آنجا كه فيلم به گونهاي طراحي شده كه براي قهرمان اصلي يك مسير تصادفي را بر پايه نشانهها تدارك ببيند، آنچه از ابتدا برجسته شده همين وجه اتفاقات لحظهاي است كه ميتواند روندي پويا و زنده به كليت فيلم ببخشد. اما چگونه است كه سرتاسر فيلم "مه" درگير روندي كند و كسل كننده از اتفاقاتي است كه انگار تنها بهانهاي براي رد و بدل شدن شعر و شعارهاي پر تعداد بخش مياني هستند؟
طرح داستان فيلم با سفر مردي (كمال - علي دهكردي) براي حج عمره آغاز ميشود كه راهي مقصدي ديگر ميشود. اين موقعيت همراه با خود علامت سوالاتي را ايجاد ميكند كه قرار است تا مقطع مياني پيام معنوي فيلم را پوشش داده و مسئله فيلم را در حد شك و گمانهاي زن و شوهري و احتمال خيانتكاري مرد مطرح كند.
هر چند با اين شيوه طراحي تلاش شده معنويات به عمق و لايههاي دروني تر فيلم برده شود، اما اين وجه جاي خود را به رخوت و سكوني فراگير داده كه مخاطب را پس ميزند. در واقع قرار است با تصاوير طبيعت نوعي تغيير در فضاي شهري فيلم ايجاد شود و زمينه براي طرح گفتگوهاي معنوي بخش مياني باز شود.
اما واقعيت اين است كه تصاوير طبيعت و گم شدن كمال در راهي ناآشنا كه در نهايت او را به كلبه عيسي (سيدجواد هاشمي) ميرساند، به قدري تخت و عاري از زيبايي بصري است كه با ريتم كند فيلم نوعي ملامت را وارد كار ميكند. وجهي كه به نظر ميآيد به ضرر فيلم تمام شده و به فضايي كه بايد در روندي پويا به عرصه معنا و معنويت وارد شود، لطمه وارد كرده است.
در فيلم "مه" هر چند تلاش شده به گونهاي موازي به خط قصه كمال در سفر و خط قصه همسر و دخترش در خانه پرداخته شود، ولي به دليل كم بودن بار قصه در هر دو خط، به نوعي رفت و برگشتهاي مداوم هم كارايي نداشته و نميتواند پتانسيلي خاص را براي پيگيري مخاطب وارد كار كند.
اين گونه است كه در يك خط قصه بايد شاهد گم شدن و پيدا شدن چند باره كمال در ناكجاآباد باشيم و از سوي ديگر شك و گمانهاي زن (پرديس افكاري) را نسبت به او پيگيري كنيم كه با چند فلاش بك ناكارآمد و چند برگه بانكي، ظن قديمياش به شوهر برانگيخته شده و وارد يك بازي از پيش تعيين شده ميشود كه سرانجام آن مشخص و تنها براي پر كردن زمان فيلم است.
اطلاعاتي كه در اين بخش از سوي زن ارائه ميشود در واقع نه پيشبرنده است نه ميتواند به ظن نمايشي او عمقي بيشتر ببخشد. مواردي مانند بچهدار نشدن زن و فرزندخواندگي دخترشان و البته دير كردن هاي مداوم مرد كه به سرعت اين گزينه عام را بر زبان زن جاري ميكند كه (زير سرت بلند شده). به اين ترتيب به اولين بهانهها تكيه شده تا هاله نوراني كه قرار است دور سر كمال به عنوان انساني بهتر قرار بگيرد، اندكي تار شود و در پايان فيلم وضوح پيدا كند!
به اين ترتيب خيلي اهميت ندارد كه زني كه پشت آيفون خود را معرفي ميكند كه با كمال كار دارد، هيچ تناسب سني براي برجسته كردن حس خيانتكاري او ندارد يا اينكه زن كمال در شب شاگرد مغازه را تعقيب ميكند و ادامه اين تعقيب در روز به تصوير درميآيد و موارد مشابه.
همه اين مقدمات براي غيرمستقيم بودن بخش مياني فيلم طراحي شده كه ناكارآمدي آن از پيش مشخص است. در بخش مياني كه پاشنه آشيل فيلم است و سازندگان همه تلاش خود را براي پرداخت آن به كار بستهاند، قرار است يك سفر حج مجازي براي كمال طراحي شود كه لابد با نشانههايي كه در فيلم قرار گرفته شايستگي حاجي شدن را پيدا كرده است.
همين ايده جذاب كه به نظر ميآيد در شيوه روايت و اجرا به كلي از دست رفته، با يك بازخواني ديگر در فيلم "وقتي همه خواب بودند" فريدون حسن پور بدل به روندي جذاب شد كه حتي مفاهيم معنوي و گاه شعاري را در زيرلايه قرار داد و كمتر بوي شعر و شعار از آن ميآمد.
اما در فيلم "مه" بخش مياني به طور كلي طراحي شده براي رد و بدل شدن يك سري گفتگوهاي تخت و نمادين بين عيسي و كمال تا حكم شايستگي او را براي رفتن به حج مجازي صادر شود. قرار است هر عملكرد كمال در اين بخش ارجاع داده شود به مناسك و آداب واقعي حج مانند سعي بين صفا و مروه، رمي جمرات، احرام بستن و ... كه در واقع فقط نمايشي از يادآوري آن رفتار است و اصلاً قابل مقايسه با روندي دراماتيك كه در فيلم "وقتي همه ..." براي اين آداب در نظر گرفته شده بود، نيست.
به نظر ميآيد بازگشت كمال به ميان خانواده به عنوان زائر حج رفته بايد نقطه پاياني براي نشانههاي معنايي فيلم باشد و تحليل بخشي از اتفاقات به مخاطب واگذار شود. اما از آنجا كه همه چيز در فيلم به گونه مستقيم و پررنگ نمود پيدا كرده، در طراحي سرانجام هم حقنه كردن حرفها و پيامهايي كه احتمالاً در زيرلايه مانده مورد توجه قرار گرفته است.
اين گونه است كه با آمدن جواني در ظاهر عيسي، تلنگري به كمال وارد ميشود و اين تطابق ظاهري چند بار با تصوير هم موكد ميشود تا مخاطب چيزي را از دست ندهد. اما هنوز ماجرا ادامه دارد و كمال با سر زدن به همان كلبه با غريبهاي به جاي عيسي مواجه ميشود كه ميگويد عيسي چند سالي است مرده و باز هم تكرار چند فلاش بك تأكيدي ...
در "مه" سير معنوي قهرمان فيلم به گونهاي تخت و غير دراماتيك طراحي شده كه جذابيتي براي پيگيري مخاطب ايجاد نميكند و پرداخت اغراق شده شخصيتها و گفتگوهاي جاري ايده جذاب اوليه را هم به ركود كشانيده است.
فيلم تلويزيوني "مه" به كارگرداني اكبر منصورفلاح و تهيهكنندگي اميرحسين شريفي شنبه 18 خرداد ساعت 10/14 از شبكه تهران پخش شد. داستان فيلم درباره مردي است كه به قصد زيارت عمره مفرده از خانوادهاش خداحاقظي ميكند، ولي به جاي رفتن به مكه براي ديدن دوستش به شهري ديگر ميرود.
سيدجواد هاشمي، علي دهكردي، پرديس افكاري و غزاله نظر بازيگران، شكيل مظفري مديرتوليد، مجتبي رحيمي تدوينگر و علياصغر سعادتي نويسنده فيلم "مه" هستند.
يکشنبه 19 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 500]