تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):شادی مومن در رخسار او و اندوهش در دل است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829369208




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«یادگاران» به خاطرات «شهید محید پازوکی» رسید


واضح آرشیو وب فارسی:شهیدنیوز: شهیدخبر(شهیدنیوز): این کتاب شامل یکصد خاطره کوتاه درباره شهید مجید پازوکی از دوران کودکی تا زمان شهادت به قلم افروز مهدیان است.بیست و نهمین جلد از مجموعه «یادگاران» انتشارات روایت فتح شامل خاطراتی از «شهید محید پازوکی» منتشر شد. این کتاب شامل یکصد خاطره کوتاه درباره شهید مجید پازوکی از دوران کودکی تا زمان شهادت به قلم افروز مهدیان است. شهید پازوکی همراه با شهید محمودوند از سال 1361 در گردان تخریب لشگر 27 محمد رسول الله حضور داشتند. پس از جنگ تحمیلی به صورت خود جوش و بدون امکانات به تفحص شهیدان می پردازند و بعد، رفته رفته ساز و کار اداری برای آن ترتیب می دهند تا بتوان با امکانات بیشتری به تفحص شهیدان پرداخت. به این ترتیب، گروه تفحص لشگر 27 محمد رسول الله تشکیل می شود. این شهید بزرگوار سال 1380در جریان تفحص شهدا با انفجار مین به شهادت نایل گردیده است. شایان ذکر است «یادگاران» عنوان کتاب هایی است که بنا دارد تصویرهایی از سال های جنگ را در قالب خاطره های بازنویسی شده، برای آنها که آن سال ها را ندیده اند، نشان بدهد. این مجموعه راهی است بر سرزمینی نسبتا بکر میان تاریخ و ادبیات، میان واقعه ها و بازگفته ها، خواندن شان تنها یادآوری است، یادآوری این نکته که آن مردها، بودند و آن وقایع، رخ داده اند؛ نه در سال ها و جاهای دور، بلکه در همین نزدیکی؛ در مقدمه ی این کتب می خوانیم: "مجید ساده بود. همه چیزش ساده بود. از آن آدم هایی که می توانست شب عروسی همان کفشی را بپوشد که توی زمین های خاکی پر از مین می پوشید. این سادگی همیشه همراهش بود. فرقی نمی کرد، چه آن زمان که یک تخریب چی جسور بود چه وقتی که فرمانده شد. جنگ که تمام شد همه برگشتند به شهر و دیارشان. زندگی در شهر راحت بود و بی دردسر. مجید لذت این زندگی راحت را می فهمید. مثل همه مردهای جنگ صدای خنده های کودکانش را دوست داشت، وقتی از سر وکولش بالا می رفتند. اما او وسط این زندگی آرام، چشم های منتظری را دید که بی تابش کرد. دل های مضطربی را فهمید که دیگر نتوانست پای زندگی و خانه اش بنشیند. خیلی ها ندیدند و نفهمیدند، سوز جگر مادرانی را که شاید فقط یک نشانه، یک پلاک یا یک تکه استخوان آرام شان می کرد. مجید چیزهایی دید که دلش را کند و برد به جایی که از جنس همان خاک بود. همان جا که تمام نوجوانی و جوانیش را بزرگ شده بود. مرد شده بود. زندگی توی آن بیابان گرم سخت بود. خیلی سخت. خطر همراه همیشگی شان بود. میدان های مینی که گذر سال ها روی شان را خروارها خاک پوشانده بود. آن قدر لابلای خاک ها به دنبال نشانه ها گشت تا خودش هم نماد و نشانه ای شد برای رفقای گمنامش." در ادامه چند خاطره از این کتاب را می خوانیم: یک چادر بزرگ زده بود سر خیابان آهنگ. اسمش را هم گذاشته بود جلوه گاه. بچه های قدیم جنگ را جمع کرده بود. ماکت ساخته بود، تانک، تفنگ و خمپاره، یادگاری های جبهه را دور هم جمع کرده بود. آن جا را درست کرده بود برای دل خودش. اما شد الگوی اولین نمایشگاه های جنگ. 1. کارم گرفته بود، درآمد خوبی داشتم. دلم نمی خواست موقعیتم را از دست بدهم. می دانستم تفحص هم نیرو لازم دارد. با خودم درگیر بودم. رفتم پیش مجید. همین طور که حرف می زدیم خودکار را برداشت و نوشت:« بگذارید و بگذرید که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت» به خاطر مجید کار را گذاشتم کنار. رضایتش خیلی برایم مهم بود، خیلی. 2. آخرین بار قبل از شهادت، ما را برد مشهد. من و خانواده اش را. محل اقامت مان طبقه دوم بود. زانوهایم درد می کرد. هر وعده غذا را می گذاشت توی سینی از پله ها می آورد بالا. با دستش درست نمی توانست چیزی را بگیرد. دلم ریش می شد وقتی جسم درب و داغانش را می دیدم. هرچه می گفتم «پسرجان نکن.» می گفت «مادرجان حاضرم تا حرم کولت کنم.» 3. بر اساس این گزارش کتاب یادگاران شهید مجید پازوکی در 112 صفحه، با شمارگان 1100 نسخه و قیمت 5500 تومان توسط انتشارات روایت فتح منتشر شده است. دفاع پرس


پنجشنبه ، ۲۴دی۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شهیدنیوز]
[مشاهده در: www.shahidnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 89]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن