تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خوشى و آسايش، در رضايت و يقين است و غم و اندوه در شكّ و نارضايتى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827670109




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تشکر از پاسداران انقلاب اسلامی در نشان دادن عزت


واضح آرشیو وب فارسی:صبح دنا: صبح دنا: تشکر از پاسداران انقلاب اسلامی در نشان دادن عزت صبح دنا: زنده باد پاسداران انقلاب اسلامی محمدکاظم انبارلویی در سرمقاله امروز رسالت نوشت : ما در جنوب کشور در دریای عمان تا خلیج فارس 2 هزار کیلومتر مرز آبی داریم. حراست از مرزهای آبی کشور در جنوب، یک کار جهادی است. انبوهی از ناوگان دریایی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی در مرز آبی ما آرایش نظامی گرفته اند. این ناوها مجهز به آخرین ادوات نظامی مدرن و پیشرفته هستند . انگیزه صف آرایی در برابر این ناوهای هواپیمابر و حراست از حریم آبی کشور، جز عشق به اسلام و میهن و ملت بزرگوار ایران چیز دیگری نیست . عصر روز سه شنبه دو ناو هواپیمابر جزء جمعی اشرار جهانی در نزدیکی جزیره فازی مشغول گشت زنی بودند، ناو گروه هواپیمابر ترومن در جنوب شرقی و ناو گروه فرانسوی شارل دوگل در شمال شرقی جزیره فارسی بودند، دو شناور رزمی آمریکایی همراه 10 تفنگدار آمریکایی به محض ورود به مرز آبی ایران توسط دریادلان سپاه پاسداران دستگیر می شوند . فروردین 59 ده ها فروند هواپیما و بالگرد نظامی آمریکا به صحرای طبس آمدند بدون اینکه در مسیر خلیج فارس تا صحرای طبس تیری به آنها شلیک شود. در شهریور همین سال 1200کیلومتر مربع از خاک میهن عزیز ما از غرب و جنوب مورد هجوم نظامی قرار گرفت بدون اینکه مقاومتی سازمان یافته از سوی قوای نظامی انجام شود.اما امروز در پهنای آبهای خلیج فارس در یک نقطه 10نظامی آمریکا وارد آبهای ما می شوند سپاه بلافاصله واکنش نشان می دهد.این مراقبت از مرزها و این میزان آمادگی واقعاً غرور انگیز است . این برخورد نشان از هوشیاری، زمان شناسی، مسئولیت شناسی و شجاعت یگان دریایی مستقر در این نقطه مرزی دارد. واکنش فرزندان ملت در سپاه پاسداران نشان دهنده تسلط کامل آنها در سراسر مرزهای جنوبی کشور است و واقعاً هم مایه مباهات می باشد. باید با صدای بلند فریاد زد؛ «زنده باد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی». اصل 150 قانون اساسی کارویژه سپاه پاسداران را نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن می داند. خداوند رحمت کند امام بزرگوار(ره) را که می فرمود: «ای کاش من هم یک پاسدار بودم.» جایگاه سپاه در حراست از امنیت داخلی و خارجی نظام مقدس جمهوری اسلامی یک امر پنهان نیست. آمریکا در تحرکات خود در سنا و کنگره در وضع تحریم های جدید غیرهسته ای به بهانه های مختلف، سپاه را هدف قرار داده است و روی محدود کردن قدرت سپاه متمرکز است . اما این آرزو را به گور می برد. سپاه دست به ماشه در همه جای کشور برای حفظ انقلاب و دستاوردهای آن حاضر است . واکنش نظامی ناو آمریکایی به این دستگیری با اقدامات به موقع نیروهای سپاه خنثی شد. باید دید واکنش های دیپلماتیک آمریکایی ها توسط دستگاه دیپلماتیک ما پاسخ شایسته ای می گیرد؟ در دولت گذشته فرزندان ملت با دستگیری تفنگداران انگلیسی در آب های سرزمینی جنوب، دست به ماشه بردن خود را در حراست از آب های سرزمینی کشور نشان دادند که متاسفانه دستگاه دیپلماسی کشور و دولت آن زمان از این رویداد بهره برداری خوبی نکردند. قوانین بین المللی، حقوقی را برای طرفین منازعه تعریف کرده اند که دقت در رعایت آن می تواند به عنوان یک رویه مورد استفاده قرار گیرد . اینکه در آستانه اجرای برجام، آمریکایی ها چرا دست به این نمایش دریایی زده اند، واقعا جای سئوال دارد. از ابتدای عملیاتی شدن تعهدات دوطرف در اجرای برجام، ایران اسلامی فراتر از پروتکل، اعتمادسازی کرده است. حتی دولت در اجرای برجام تعجیل نموده و برخی خطوط قرمز مجلس را هم درنوردیده است. اما طرف آمریکایی نه تنها هیچ علامتی از حسن نیت از خود بروز نداده است بلکه در عادی ترین شرایط 25 مورد به تحریم های گذشته افزوده و تاکنون هم هیچ تحریمی را نه لق کرده و نه لغو ! هر روز از کنگره و سنا صدایی مبنی بر تداوم خصومت علیه ملت ایران می شنویم. اوباما در واکنش به این صداها با برخی همراهی و با برخی همیاری و در مورد برخی هم سکوت کرده است. انگار نه انگار امضای دولت او همراه پنج قدرت دیگر جهانی پای این قرارداد یا تفاهم نامه برجام است . ورود به آب های سرزمینی ما توسط تفنگداران آمریکا یک تست نظامی برای سنجش هوشیاری مدافعان ما در آب های جنوب است. این نشان می دهد گزینه نظامی آنها علاوه بر روی میز بودن، در کنار رفتار خصمانه کنگره و سنا همچنان دست نخورده باقی مانده است . خوش بینی به رفتار آمریکایی ها و اعتماد کردن به آنها بر دستگاه دیپلماسی ما حاکم شده است، در حالی که هیچ نشانه ای از این خوش بینی در هیچ سطحی دیده نمی شود . از آن طرف کوبیدن بر طبل خصومت از همه ارکان دولت آمریکا علیه ملت ایران به گوش می رسد. موضوع تجاوز به آب های ایران که دیگر ربطی به کنگره و سنا ندارد. دولت آمریکا و در راس آن اوباما که مسئولیت پنتاگون و سیا و وزارت خارجه را بر عهده دارد، باید پاسخ دهد چرا هنوز بر خصومت با ملت ایران اصرار دارد؟ ما باید قدری از خوش بینی و اعتماد به آمریکایی ها بکاهیم. تا چند روز دیگر آنها قرار است تحریم ها را لغو کنند. رصد اخبار آنها در لغو تحریم ها نشان خواهد داد آنها چقدر صادق هستند. یک نکته مهم هم در این ارتباط وجود دارد و آن اینکه قرار نیست هر لحظه که جان کری اراده کرد بتواند با وزیر خارجه ما تماس بگیرد و این تماس هم برقرار شود. آنچه مربوط به ارتباط وزرای خارجه دو کشور است تنها مربوط به موضوعات برجام است . نباید اجازه دهیم آمریکایی ها هر وقت اراده کردند در هر موردی با ما گفتگو کنند . آمریکا در سال 58 ارتباط خود را با تهران قطع کرد و امام(ره) از این قطع ارتباط استقبال کردند و فرمودند: «اگر آمریکا یک کار صحیح انجام داده باشد همین کار است.» اگر قرار است آمریکایی ها به این راحتی به دستگاه دیپلماسی ما دسترسی داشته باشند باید راهی برای بازگشایی سفارت پیدا کنند. آن راه هم فقط از مسیر آدم شدن و ترک خصومت با ملت ایران می گذرد والا همه راه ها از جمله تجاوز به آب های سرزمین ایران بسته است . پیام های اقتدار دریایی ایران مصطفی انتظاری هروی در سرمقاله امروز جام جم نوشت: ورود بی اجازه تفنگداران آمریکایی به آب های ایران و واکنش مقتدرانه نیروی دریایی سپاه پاسداران، بار دیگر به همه بازیگران منطقه ای و قدرت های فرامنطقه ای نشان داد که تهران در دفاع از مرزهای آبی و خاکی خود جدی است و تحت هیچ شرایطی اجازه مانور قدرت به نیروهای بیگانه را در درون مرزهای خود نمی دهد. همزمان با این اقتدار قابل تحسین، خویشتنداری نیروی دریایی ایران در برابر اقدامات تحریک آمیز نظامیان ایالات متحده بار دیگر اثبات کرد که با وجود تبلیغات صورت گرفته از جانب رسانه های وابسته به لابی های عبری و عربی، تهران نه فقط عامل بی ثباتی در منطقه نیست، بلکه با حفظ آرامش، کوشش می کند مانع هرگونه درگیری غیرضروری در خلیج فارس شود . رسانه های آمریکایی که از چند هفته قبل ایران را متهم به موشک اندازی در کنار ناوگان دریایی آمریکا کرده و دیروز هم دقایقی پس از انتشار خبر بازداشت تفنگداران آمریکایی، کوشش می کردند تهران را متهم به تحریک ایالات متحده کنند، پس از آن که با موضعگیری پنتاگون در خصوص پذیرش اشتباه در ورود به آب های ایران و نیز پیام قدردانی وزیر خارجه آمریکا از مقامات کشورمان مواجه شدند، ضمن تغییر موضع، این واقعیت را پذیرفتند که اقتدار ایران در خلیج فارس، نه عامل بی ثباتی که مولفه ای آرامش بخش برای امنیت همه کشورها محسوب می شود . به دنبال انتشار خبر بازداشت تفنگدارانی که وارد مرزهای آبی ایران شده بودند و رایزنی مقامات مسئول درباره آزادی آنان، ایران بار دیگر با حفظ اقتدار و در چارچوب منطق و گفت وگو، زمینه آزادی آنها را فراهم کرد تا در کنار نمایش اقتدار در حفاظت از مرزهای آبی کشور، به همه کشورها نشان دهد که تهران هیچگاه زبان گفت وگو و تعامل را فراموش نکرده و همچون برخی همسایگانش، به دنبال بهانه جویی و تنش آفرینی در منطقه نیست . به این ترتیب درسی که این اتفاق برای همه کشورها دارد، امکان حفظ همزمان اقتدار و منطق است. اقتدار در برخورد با بیگانگانی که هشدارها را جدی نگرفتند و منطق در پذیرش توضیحات طرف مقابل مبنی بر نقص فنی در سیستم ناوبری و اهمیت قائل شدن برای گفت وگو و دیپلماسی به عنوان راهکاری که همواره می تواند نقش موثری در کاهش تنش های منطقه ای و فرامنطقه ای ایفا کند. شاید اگر برخی دیگر از کشورها در منطقه غرب آسیا از جمله عربستان سعودی که برای اثبات توهم خود از قدرت منطقه ای، علاوه بر تجاوز به یمن به سیاست تنش آفرینی و تحریک در منطقه دامن می زند نیز به جای قدرت نمایی تنش زا و غیرمنطقی و ترک آداب گفت وگو، به دیپلماسی بها می دادند، امروز جهان اسلام، چنین درگیر خشونت و افراطی گری نبود . عزت برای گذرنامه ایرانی یا آمریکایی؟ محمدجواد اخوان در سرمقاله امروز جوتان نوشت : ماجرای ورود غیرقانونی تفنگداران دریایی امریکایی به آب های سرزمینی کشورمان که منجر به بازداشت این نیروها شد، روز گذشته تیتر بسیاری از رسانه های داخلیو بین المللی را به خود اختصاص داد. آزادی این نیروها در کمتر از 24 ساعت پس از تجاوز نکته مهمی بود که در این ماجرا برجسته گردید. فارغ از دلیل ورود این نیروها و حاشیه هایی که در این باره مطرح می شود، مقایسه ای میان این حادثه و حادثه دیگری- که به آن اشاره خواهد شد- نکات مهمی را روشن خواهد کرد . بنا بر آنچه در رسانه ها نقل شده است ساعتی پس از دستگیری این نیروها خط دیپلماتیک امریکایی ها برای پیگیری سرنوشت این نیروها فعال می شود و به رغم قطع رابطه میان ایران و امریکا و فقدان هرگونه سفارتخانه و دفتر کنسولی این دولت در خاک جمهوری اسلامی ایران، دولت امریکا حداکثر تلاش خود را برای رهاسازی نیروهای نظامی اش انجام می دهد . تفنگداران دریایی امریکا جزو نیروهای مسلح امریکا هستند و در همه جای دنیا ورود غیرقانونی نیروی نظامی به خاک کشور دیگر در حکم تجاوز و تعرض نظامی تلقی شده و غیرقابل توجیه است . مسئولان امریکایی و دیپلمات های این کشور نیز به خوبی این واقعیت ها را می دانند، بااین حال از هیچ تلاشی برای پیگیری سرنوشت اتباع متخلف کشور خود فروگذار نکرده و تا بالاترین سطح ممکن یعنی گفت وگوی وزرای خارجه دو کشور موضوع پیگیری می شود. در کنار این پیگیری های دیپلماتیک، رسانه های امریکایی نیز فعال شده و با طرح گمانه زنی های مختلف فشار لازم را برای نتیجه بخش تر شدن هرچه بیشتر رایزنی های دیپلمات های این کشور وارد می آورند . پیگیری های مکرر امریکایی ها یا هر عامل احتمالی دیگر، همچون انعطاف دیپلماسی لبخند، بالاخره به نتیجه می رسد و تفنگداران نظامی امریکایی با رأفت طرف ایرانی رها می شوند. تا لحظه نگارش این یادداشت هنوز قضاوت درباره واکنش های بعدی امریکایی ها زود است، اما با توجه به تجربه های پیشین هیچ بعید نیست که حتی بعداً جمهوری اسلامی ایران را متهم به ربایش نیروهایشان از آب های بین المللی و گروگان گیری آنها نیز بکنند ! اما رویداد دیگری در صدها کیلومتر دورتر از جزیره فارسی و در غرب شبه جزیره عربستان در بیش از 110 روز پیش افتاد که هرچند نوع حادثه و افراد مواجه شده با آن زمین تا آسمان با ماجرای تفنگداران دریایی امریکا در خلیج فارس تفاوت دارد، اما مقایسه ای سودمند میان این دو نهفته است. نزدیک چهار ماه پیش در وادی منا در حرم امن الهی در مکه مکرمه و در روز عید سعید قربان هزاران حاجی بی گناه قربانی فاجعه ای شده اند که اگر نتیجه توطئه آل سعود نباشد، بی شک نتیجه سوءمدیریت و سوءتدبیر این رژیم بود . در اثر فاجعه منا تا ظهر عید قربان بیش از 7 هزار حاجی در لباس احرام به شهادت رسیدند که در میان خیل شهدا بیش از 460 نفر از حجاج، از اتباع جمهوری اسلامی ایران بودند. از محرمات احرام، حمل سلاح است و حجاج بیت الله الحرام برخلاف تفنگداران امریکایی نه تنها سلاحی در اختیار نداشتند، بلکه کاملاً قانونی و با در دست داشتن روادید عربستان سعودی وارد سرزمین حجاز شده بودند. در عرف روابط بین الملل اعطای روادید از سوی دولت میزبان به مسافر به معنای تأمین شرایط اولیه سفر و امنیت جانی لازم برای میهمان است و مخصوصاً وقتی مسافر میهمان خداوند باشد، رعایت احترام او دوچندان ضرورت خواهد داشت . بااین حال بر اساس شواهد و مستندات موجود رژیم آل سعود پس از حادثه نیز در تأمین امداد و نجات برای آسیب دیدگان حادثه اقدام لازم را فراهم نیاورد و همین امر سبب شد تا تعداد شهدای این فاجعه در تاریخ حج ابراهیمی بی سابقه باشد . هرچند جنس دو حادثه منا و خلیج فارس شباهت چندانی به هم ندارد و افراد درون حادثه نیز کمترین شباهتی به یکدیگر ندارند، اما مقایسه میان عملکرد دستگاه های دیپلماتیک دولت های درگیر تأمل برانگیز است. هرچند نیروهای امریکایی قانوناً متجاوز محسوب شده و جای پیگیری چندانی را برای دولت متبوعشان نمی گذاشتند، اما وزیر خارجه امریکا ساعتی پس از حادثه از وزیر خارجه ایران درخواست آزادی این افراد را مطرح می کند و با پیگیری فراوان موفق می شود قبل از 24 ساعت از حادثه نیروهای متجاوز خود را رهایافته دریافت کند . در ماجرای منا، رژیم سعودی نه تنها خود به مجروحان امدادرسانی نکرد، بلکه از امدادرسانی دیگر کشورها از جمله جمهوری اسلامی ایران نیز جلوگیری کرد و همین امر باعث شد که چه بسا آمار شهدای این فاجعه چند برابر شود. پس از فاجعه نیز تا سه روز از دسترسی ایران و دیگر کشورها به ابدان مطهر شهدای خود جلوگیری کرد و در روزهای نخست نیز هرگونه انتقال اجساد به کشورهای متبوع را نیز نفی می کرد. این در حالی است که بر اساس ابتدایی ترین مناسبات بین المللی، دسترسی، تحویل و انتقال اجساد اتباع جزو حقوق کنسولی کشورهای متبوع است . در تمام این مدت رئیس جمهور محترم و وزیر محترم امور خارجه ایران مشغول رایزنی در نیویورک بودند و کسی از هیئت اعزامی زحمت بازگشت به کشور و پیگیری ماجرا از نزدیک را به خود نداد. تنها لطفی که برخی از مسئولان اجرایی به خانواده های شهدای منا داشتند، کوتاه کردن یک روزه سفر نیویورک بود. از مجموعه رایزنی های دیپلماتیک دستگاه های مسئول کشورمان تنها چیزی که به چشم آمد تصویری بود که از زانو زدن وزیر امور خارجه کشورمان در کنار امیر کویت در صحن مجمع عمومی سازمان ملل در رسانه ها منتشر شد که ظاهراً این پادرمیانی پرهزینه نیز چندان فایده بخش نبود . تنها پس از سخنان عتاب آمیز و هشداردهنده رهبر معظم انقلاب در نوشهر بود که لحن و رفتار حکام آل سعود به یک باره تغییر کرد و مجبور به انعطاف و احقاق حقوق حداقلی ایرانیان شدند . نگارنده به عنوان کسی که از نزدیک با واقعه و رویدادهای پس از آن مرتبط بوده و در خصوص آن تاکنون تحقیقات مفصلی را به انجام رسانیده است، با قاطعیت ادعا می کند دستگاه دیپلماسی کشورمان، در ماجرای منا به وظیفه خود آن گونه که شایسته بوده، عمل نکرده است. بهترین دلیل این ماجرا این است که تا لحظه تنظیم این یادداشت و در حالی که بیش از 110 روز از فاجعه منا گذشته است، هنوز ابدان مطهر تعدادی از شهدای منا در عربستان باقی مانده است . متأسفانه برخی مسئولان در روزهای اخیر دلیل تأخیر انتقال این ابدان مطهر را قطع رابطه دیپلماتیک میان ایران و عربستان سعودی که اخیراً رخ داد اعلام می کنند و خوب است به این سؤال مهم پاسخ دهند که چگونه دولت متخاصم ایالات متحده امریکا در حالی که 36سال است روابط خود را با ایران قطع کرده است، در کمتر از 24 ساعت می تواند نظامیان متجاوز خود را زنده از جمهوری اسلامی ایران تحویل بگیرد، اما دستگاه دیپلماسی کشورمان نمی تواند پس از 110 روز ساده ترین حق کنسولی ـ یعنی تحویل گرفتن اجساد- را برای اتباع خود اعمال کند؟ به راستی آنچه که به عنوان دیپلماسی شناخته می شود آیا توانسته است عزت ملی ایرانیان را پاس دارد؟ آیا این همان تحقق شعار بازگرداندن عزت به پاسپورت ایرانی است؟ آیا مزایای دیپلماسی لبخند تنها شامل نظامیان متجاوز امریکایی می شود و یا می توان به امید روزی بود که دارندگان گذرنامه ایرانی نیز از مزایای آن برخوردار شوند؟ دشمن ناامید است سیدمحمد سعید مدنی در سرمقاله امروز کیهان نوشت: از تعابیر معروف و معنی داری که درباره انقلاب اسلامی ایران به کار رفته یکی هم این است که: این انقلاب نهضتی است در تداوم نهضت انبیاء(علیهم السلام) به ویژه نهضت انسان ساز و عدالت محور پیامبر خاتم(ص)، تعبیری که برای اثبات درستی آن دلایل گوناگون و شواهد بسیار در دست هست، برای نمونه مقایسه «دشمنان» آن نهضت و این انقلاب، چه دشمنان درونی (نفاق و تحجر و التقاط و کژفهمی و…) و دشمنان بیرونی (رژیم استکبار) این هر دو، یکی هستند! کفار و اشراف مستکبر مکه، وقتی از ماهیت ضد ستم و عدالتخواه دعوت رسول خدا(ص) آگاه شدند، ضمن تقسیم وظایف و همدستی با یکدیگر (از بیرون و درون) با انواع و اقسام سلاح و تاکتیک ها و ترفندها، از سلاح تطمیع و ارعاب و تحریم گرفته تا… درگیری نظامی و… درپی نابودی آن برآمدند و بعد که همه راه های دشمنی مستقیم و بی نقاب را آزمودند و موفق نشدند، درصدد انحراف و مسخ و خنثی کردن ارزش ها و اصولی افتادند که به نهضت رسول خدا، هویت می بخشید و ماهیت آن را تعیین می کرد و بالاخره تداوم و ماندگاری آن را تضمین می کرد و… امروز هم دشمنان انقلاب اسلامی، در رأس آن نظام سلطه و جبهه استکبار، همان حرکات و اهداف را دنبال و همان دشمنی ها را عیناً تکرار می کنند. آنها از ابتدای پیروزی انقلاب توحیدی و ضداستکباری ایران و وقتی جهت گیری و ماهیت انقلاب را دریافتند، دشمنی خود را بی نقاب آغاز کردند و علیه آن هر کاری توانستند، انجام دادند، و به تعبیر حضرت امام(ره) آنچه را هم که انجام ندادند، نه اینکه نخواسته اند، بلکه نتوانسته اند! (نقل به مضمون) و وقتی در نبرد نظامی و درگیری فیزیکی و تن به تن راه به جایی نبردند، آن وقت «جنگ نرم» را آغاز کردند و به این فکر افتادند که تاکتیک «ضربه از درون» را علیه انقلاب عملی سازند. به این معنی که اگر نمی توانند انقلاب را شکست دهند و به کل نابود و از صحنه خارج سازند، پس تلاش کنند آن را منحرف سازند، ولو اگر صورت و ظاهرش حفظ شود، سیرت و باطنش را تغییر دهند، با وسایل در اختیار (به ویژه رسانه ها) ذائقه ها را عوض کنند، ارزش هایش را مسخ و دگرگون نمایند و بالاخره اصول و عناصری که هویت و رمز ماندگاری انقلاب است، خنثی کنند. بر مبنای این واقعیت است که رهبر انقلاب هشدار می دهند: «اصلی ترین هدف مراکز فکر و اندیشه در دنیای استکبار، از بین بردن عناصر ماندگاری انقلاب است…. تمام تلاش دشمنان در طول سال های گذشته اعم از جنگ تحمیلی، محاصره اقتصادی و تحریم های گسترده اخیر، با هدف از بین بردن ماندگاری انقلاب اسلامی بوده است که البته در هر دوره ابتکارات جدید هم انجام می دهند.» 2- وقتی قبول و باور داشته باشیم که انقلاب اسلامی، حرکتی است در تداوم نهضت الهی اسلام، پس باید این را هم بپذیریم که هر آنچه نهضت اسلام را تهدید می کرد و آفت آن محسوب می شد، امروز این انقلاب را هم تهدید می کند. بنابر تصریح و هشدار قرآن کریم، بزرگ ترین خطری که نهضت پیامبر(ص) را تهدید می کرد، فراتر از هجمه ها و توطئه های مستقیم و علنی دشمنان بیرونی، خطر «درون» بود. بعد از واقعه غدیر- که هیچ مسلمانی در وقوع آن کوچک ترین تردیدی ندارد- آیه «الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون، الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی» نازل شد. به این معنی که دیگر از امروز (که روز غدیر است) به بعد از دشمن خارجی و رودررو نترسید، از توطئه های موذیانه آنها نهراسید. بلکه باید اکنون فقط از من (خدا) بترسید. یعنی اینکه اگر به دست خود کاری بکنید که لیاقت و استحقاق خود را از دست بدهید، غافل شوید، دشمنان و بدخواهان را دست کم بگیرید یا با آنان ساده لوحانه، طرح دوستی بریزید و اجازه رخنه و نفوذ به آنها دهید و… طبق سنت الهی و براساس قاعده «ان الله لا یغیرا ما بقوم، حتی یغیروا ما بانفسهم»، آنان بر سرنوشت شما سوار می شوند و… به دست خود «نعمت» را به «نقمت» تبدیل می کنید و… امروز نیز که دشمن از نبرد رویاروی و نظامی طرفی نبسته بزرگ ترین خطری که متوجه انقلاب اسلامی است، خطری است که از «درون» آن را تهدید می کند، خطر غفلت و انحراف و دست کم گیری و… است. دشمن که انقلاب اسلامی را سخت جدی گرفته است، شعارها، هویت، ماهیت، آرمان ها و اهداف آن را خوب درک کرده است، سعی می کند از هر صحنه و اتفاقی در جامعه ما، رخ می دهد، خدای ناکرده از غفلت و سهل انگاری و بی مسئولیتی ما روزنه ای بسازد و برای رخنه و نفوذ و… وارد آوردن ضربه ای که او را به هدف خود برساند و مهم تر از همه مسیر و سیرت و آرمان های انقلاب اسلامی را تغییر دهد. 3- انتخابات پیش رو، به سهم خود، اتفاقی بزرگ و عرصه ای مهم و صحنه ای حساس است که همان قدر که می تواند استقلال و آبادی و آینده روشن این سرزمین را تضمین کند، از بزنگاه هایی است که دشمنان برای نفوذ به مراکز حساس و تعیین کننده و ضربه زدن و تحقق اهداف خود به آن دلبسته و امیدوارند و سعی می کنند مثل هر صحنه و اتفاق دیگری با نقشه های ظریف و موذیانه و تدارک گسترده اما پنهان، در آن نقش آفرینی کنند. این است که اولاً حضور در انتخابات وظیفه هرکسی است که هر چه باشد، نسبت به این مملکت و ملت «خائن» نیست! ولو به هر مرام و مسلکی تعلق داشته باشد حتی اگر انقلابی و هوادار نظام هم نباشد، اما «وطن فروش» نیست و «ایرانی» است و دغدغه عزت و استقلال کشورش را دارد. این است که از زبان رهبر معظم انقلاب می شنویم که: «همچون گذشته اصرار داریم که همه، حتی کسانی که نظام را و رهبری را قبول ندارند، به پای صندوق ها بیایند، چراکه انتخابات متعلق به ملت، ایران و نظام جمهوری اسلامی است.» و بی انصافی است اگر به این واقعیت غیرقابل انکار اشاره نکنیم که آرمان های انقلاب اسلامی همواره تأمین کننده منافع ملی و ضامن تمامیت ارضی و سربلندی این سرزمین بوده است. ثانیاً علاوه بر شرکت حداکثری و همه جانبه، رأی دهندگان باید (به تعبیر استاد شهید مطهری)، «رشید» و بالغ بودن خود را با احترام به رأیی که به صندوق می اندازند ثابت کنند و برای نظر و گرایش خود ارزش قائل شوند و عملاً ارادت خود را به کشور، به اعتقادات، به انقلاب، ثابت کنند و به کسانی رأی دهند که به مردم و سرنوشت سرزمین و آینده انقلاب خود متعهد هستند، و… بدین سان هم لیاقت و شایستگی خود را بار دیگر به اثبات رسانیده، هم بار دیگر شکر نعمت را به جا آورده و هم راه رخنه و نفوذ دشمن را به مراکز حساس (مجلس، خبرگان و…) مسدود ساخته و هم حرکت توفنده و سازنده انقلاب تمدن ساز اسلامی را که تداوم بخش راه انبیاء و نهضت جاوید پیامبر خاتم است، تضمین کرده اند. تروریست ها می آیند توریست ها می روند شروین طاهری در سرمقاله امروز وطن نوشت: رجب اوغلین یل احمغی… سونرا تیفان پیشمغی…. با آنکه بخش زیادی از جمعیت ایران، زبان آذری را پاس می دارند اما باز هم ضوابط انتشار متنی در یک روزنامه سراسری این ضرورت را ایجاب می کند که فارسی را هم پاس بداریم و این جمله معترضه موزون آذری را به پارسی برگردانیم: باد کاشتن رجب اوغلی… سپس توفان درو کردن او…! احتمالا این جمله معترضه سلطان قلابی نوعثمانی را در کاخ سفیدش – آق سارای – متوحش می کند. قطعا او که یک روز هیتلر را تمجید می کند و روز دیگر توسط داعشی ها تمجید می شود، از ارتباط فرهنگی ما و مردمش که با همکاری آمریکا و اسرائیل و سعودی و لولوی داعش به گروگان شان گرفته، وحشت دارد. واکنش های هیستریک رجب طیب اردوغان به افشاگری رسانه های ایرانی از حمایت های پنهان و آشکارش از تروریسم و آتش افروزی بر کسی پوشیده نیست. همین هفته پیش بود که دولت آنکارا به نیابت از رئیس جمهور ترکیه به تهران به خاطر شریک دانستن اردوغان در جنایت اعدام شهید آیت الله نمر به دست سعودی ها شکوه کرده بود. اما چرا وقتی تابوی نوشتن از فساد و جنایات سازمان یافته اردوغان و خانواده اش در رسانه های اروپایی و آمریکایی و حتی خود ترکیه شکسته شده، او این قدر روی افکار عمومی ایران حساس است؟ آن هم در حالی که منبع چنین خبرهای رسواکننده ای در روزنامه ها و تارنماهای کشورمان عمدتا رسانه های غربی، عربی و روسی هستند. به جز تاثیری که افکار عمومی پارسی و آذری بر طرف ترکی می گذارند، قطعا یکی دیگر از دلایل وحشت اردوغان و حزب حاکم عدالت و توسعه از رسوایی شان در کشورمان، قطع شریان پول کلانی است که متاسفانه بسیاری از ما ایرانی ها برای تفریحات غیرضروری و خریدهای تجملاتی خود به خزانه رجب اوغلی می ریزیم تا با آن کفتارهای تکفیری داعش، جبهه النصره و… را پروار کند و به جان مردم ترکیه و همسایگانش بیندازد. واردات موج توریست ایرانی به آنتالیا، ازمیر و استانبول بدون تردید با صادرات فوج تروریست ها از آنکارا نسبت مستقیم دارد و بر ماست که در این مورد تصمیمی تاریخی بگیریم. در حالی که پس از فاجعه منا تبلیغاتی کاملا مغرضانه در شبکه های اجتماعی، ایرانی جماعت را از عمره مفرده و حتی حج تمتع به بهانه ریخته شدن پول به جیب سعودی های وحشی باز می داشت، باید گفت ترکیه اردوغانی 5/1 میلیارد دلار فقط از توریست های ایرانی درآمد دارد و این به جز سود کلان تر آن از ایران بابت تجارت چمدانی، قاچاق، صادرات پوشاک و کالاهای لوکس و گرفتن حق ترانزیت باربری و ترابری از ماست که دست کم 4 تا 5 میلیارد دلار نصیبش می کند، یعنی حدودا 4 برابر آمار رسمی درآمدزایی سعودی ها از همه حجاج ایرانی. حالا با لغو سفرهای عمره به عربستان این فاصله بسیار بیشتر هم شده است. اما سه شنبه انفجار تروریستی بی سابقه در قلب استانبول فرصتی تاریخی بود برای اینکه هم ما و هم مردم ترکیه در احوالات خود تعمق کنیم. اگر ما در مقابل یک آزمون اقتصادی قرار گرفته ایم، مساله ترک ها و کردهای ترکیه حیاتی است، چراکه استانبول قلب اقتصاد ترکیه شامل صنایع و تجارت و ترانزیت و بویژه صنعت گردشگری 36 میلیارد دلاری این کشور و سرانجام پایتخت سنتی و حقیقی جامعه آن است. حال صدای پای تروریست ها بلند تر از هر زمان دیگری در قلب ترکیه شنیده می شود و لاجرم توریست هایی می روند که مایه نجات زندگی دشوار ترک ها از دهه های واپسین قرن بیستم میلادی بودند. عملیات انتحاری یک زن آن هم در روز روشن در میدان احمد سلطان، قلب فعالیت های استانبول، با اینکه به اندازه کافی مهلک بوده و به جز کشتن 11 نفر و زخمی کردن 15 تن دیگر – شامل چندین توریست آلمانی – سراسر شهر را هم لرزانده است اما بیش از آن، اهمیتی نمادین دارد. این شهر زیبای به جا مانده از یونانی ها و رومی های بیزانس بر کرانه تنگه بسفر، یکی از کلیدی ترین آبراهه های جهان و اصلی ترین پل میان آسیا و اروپا محسوب می شود و از نظر بسیاری چهارراه شرق و غرب و مرکز ثقل جغرافیای سیاسی جهان مدرن است. امنیت استانبول بسیار پیچیده است و تنها ابعاد توریستی و تجاری ندارد بلکه یک سرپل راهبردی نظامی هم هست که برای تامین امنیت آن بزرگ ترین سازمان های اطلاعاتی و ضدخرابکاری جهان به پیچیده ترین شکل ممکن و به طور توامان با هم رقابت و تشریک مساعی دارند. حال رخنه تروریست ها به آن می تواند غرب و شرق را به اجماع برساند که اردوغان و مافیایش لیاقت اداره چنین سرپل حساسی را ندارند. این قطعا به معنای پایان خواب های نوعثمانی رجب اوغلی برای ترکیه خواهد بود اما در عین حال این کشور را همانند دوران اواخر امپراتوری عثمانی صحنه جنگ خواهد کرد، چرا که با بیداری خرس روسی از خواب زمستانی 3 دهه اخیر و جولان داعش در منطقه بویژه در خود ترکیه، شاید برای نخستین بار پس از روزهای پایانی جنگ اول جهانی، غرب تسلطش بر سرپل خود با شرق را از دست داده باشد. نکته اینجاست که هم شرق و هم غرب تا پیش از انفجار سه شنبه 12 ژانویه نیز چند سالی بود می دانستند محله های شلوغ و عرب نشین استانبول به اقامتگاه بسیاری از سران داعش و القاعده و مرکز اداره تروریسم بین المللی تکفیری تبدیل شده است اما بنا به پاره ای ملاحظات این موضوع تا همین اواخر مسکوت مانده بود. آمریکا و متحدانش خود از پروژه داعش و نظایر آن حمایت می کنند اما بنا به شروطی. از سوی دیگر بویژه پس از تهدیدآفرینی های احمقانه اردوغان برای روسیه و ایران، ملاحظات این طرفی نیز از میان رفته اند. روزنامه حریت، نشریه مخالف دولت آنکارا نیز اخیرا در سلسله گزارش هایی درباره به تسخیر درآمدن استانبول توسط عرب ها، به این موضوع کنایه زده است. تازه فیلم های فراوانی در شبکه های اجتماعی رفت و آمد آزادانه چهره های داعشی در سطح استانبول را نشان می دهند. در ضمن 3 هفته پیش خبرگزاری رویترز اعلام کرد مقامات امنیتی یک وهابی سرشناس اصالتا اهل سوریه را که قصد داشت به کنسولگری آمریکا در استانبول حمله کند، دستگیر کردند و کنسولگری آمریکا نیز یک هفته به همین خاطر تعطیل شده بود. البته با همه اینها پس از آتش بس سراسری 5 سال پیش، هیچ گاه استانبول هدف حمله تروریستی تکفیری ها قرار نگرفته بود و فقط یکی ـ دو باری گروه های شبه نظامی چپ گرا و نه حتی پ ک ک تلاش های ناکامی در این زمینه داشته اند. این بار اما ماجرا فرق دارد.این حادثه جرقه ای در انبار باروت تکفیری ها بود. پس از این شاید ترکیه کماکان بهشت تروریست ها باشد اما قطعا به جهنم توریست ها تبدیل خواهد شد. عبداللطیف شنر، معاون مستعفی رجب طیب اردوغان در مصاحبه ای که یکشنبه گذشته در روزنامه شرق منتشر شد پیش بینی خوبی از اوضاع آینده کشورش نداشت. او علاوه بر اینکه حکومت اقتدارطلب اردوغان را محکوم به شکست دانست، آن را فاقد اراده و اقتدار در مقابل دخالت های قدرت های بزرگ دنیا از طریق تروریست ها در کشورش توصیف کرد. استانبول قبل از اردوغان هم شاهد انقراض نسل سلاطین متوهم اما بی اقتدار در مقابل بیگانگان بوده است. دیپلماسی اقتدار الیاس حضرتی در سرمقاله امروز اعتماد نوشت: ماجرای توقیف و آزادی قایق تفنگداران امریکایی هرچند به ظاهر تنها طی ٢١ ساعت خاتمه یافت اما بی تردید در پس دقایق آن رازها و درس های بسیاری نهفته است. شاید پس از اظهارات فرمانده محترم نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مبنی بر توقیف قایق نیروی دریایی امریکا و بازداشت ١٠ تفنگدار امریکایی در آب های سرزمینی ایران در خلیج فارس برخی گمان کردند پس از فاجعه حمله به سفارت عربستان سعودی ایران وارد تجادل جدیدی در روابط بین المللی خواهد شد اما انتشار اطلاعیه سپاه پاسداران و رها سازی این تفنگداران در ساعاتی بعد این فرضیه را باطل کرد. اما رمزها، پیام ها و درس های داخلی و خارجی این اتفاق چه بود؟ اول) باید توجه داشت که ایران حدود ٨٧٠٠ کیلومتر مرز با کشورهای همسایه اش دارد که از این میزان مرز حدود٢٧٠٠ کیلومتر آن مرز آبی در دریای خزر، خلیج فارس و دریای عمان است. نکته قابل توجه این است که نیروی دریایی سپاه پاسداران که پاسدار مرزهای آبی ایران است توانسته به سرعت از ورود قایق تفنگداران امریکایی در آب های خلیج فارس آگاه شده و نسبت به توقیف این قایق و سرنشینان آن مقتدرانه وارد عمل شود. کنش سپاه در این ماجرا حکایت از آن دارد که سپاه پاسداران به عنوان نیروی نظامی و مسوول حفظ امنیت مرزی ایران از اشراف اطلاعاتی و قدرت نظامی بالایی برخوردار است که در این مرز وسیع آبی بی هیچ تعلل و ضعفی و بدون توجه به اینکه قایق فوق متعلق به تفنگداران امریکایی است رسالت و ماموریت نظامی خود را به درستی انجام داده و نشان دادند ایران در حفظ امنیت خود با هیچ کشوری شوخی ندارد و هیچ تسامح و تساهلی نخواهد داشت و به راحتی دیده خود را روی عبور از خطوط قرمزش نمی بندد. ازهمین رو «هوشیاری و اقتدار» نیروی دریایی سپاه بی شک مایه مباهات مدیران نظام و همه ایرانیان است و خاطر ایرانیان را از اینکه هیچ قدرتی با وجود سپاه نمی تواند به راحتی به مرزهای سرزمینی و آبی ایران تعدی کند را آسوده می سازد. تحقق دفاع مقتدرانه وبا صلابت از سیادت دریایی و مرزهای آبی جمهوری اسلامی ایران همان چیزی است که ملک وملت از پاسداران انقلاب اسلامی می خواهند. دوم) اگرچه نیروهای اطلاعاتی و فنی سپاه اقدامات لازم جهت دریافت این مساله که ورود غیرقانونی قایق امریکایی به مرز های آبی جمهوری اسلامی ایران عمدی یا سهوی بوده را انجام دادند اما در این ساعات برخورد محترمانه با تفنگداران امریکایی و پذیرایی از آنها از سوی نیروی دریایی سپاه بار دیگر اخلاق اسلامی-ایرانی را به افکار عمومی بین الملل به نمایش گذاشت. از سوی دیگر رها سازی قایق امریکایی به آب های بین المللی هم چیزی نبود جز رافت اسلامی، چرا که ایران می توانست تفنگداران امریکایی را برای ساعات و روزهای بیشتری نگهداری کند که البته با رهاسازی آنان رافت ایرانی-اسلامی را به امریکایی ها نشان داد. سوم) رهاسازی قایق تفنگداران امریکایی در آب های بین المللی پس از کشف سهوی بودن ورود آنان به مرزهای آبی ایران نشان داد که ایران به دنبال ماجراجویی بین المللی نیست و سیاست تنش زدایی و تعامل با دنیا را به عنوان راهبرد اصلی در سیاست خارجی دنبال می کند؛ سیاستی که بر مدار اعتماد دوطرفه، رفع سوءتفاهمات، احترام متقابل و پرهیز از درگیری وصرف نظر کردن از سیاست های برتری جویانه و هژمونیک استوار است. ضمن آنکه درسی برای ماجراجویان منطقه ای است که هنوز اقتدار و صلابت ایران را درک نکرده اند. سوم) پس از توقیف قایق تفنگداران امریکایی، سپاه پاسداران وزیر امورخارجه را در جریان کامل این اتفاق می گذارد که این نشان دهنده همکاری ملی دو ارگان مهم نظام سیاسی ایران است. تماس تلفنی محمدجواد ظریف و برخورد قاطع او با جان کری، وزیر امورخارجه و اینکه امریکایی ها به علت ورود غیرقانونی به مرزهای آبی ایران باید عذرخواهی کنند دقیقا گام دوم اقدام اقتدار آمیز نیروی دریایی سپاه بود. قاطعیت سپاه و وزارت خارجه در حفظ حاکمیت ملی ایران و دفاع از مرزهای کشور بار دیگر نشان داد که دستگاه ها و نهادهای حاکمیتی در حفظ «امنیت ملی و منافع ملی» در یک مسیر و جهت قرار دارند. همسویی و همکاری سپاه پاسداران و وزارت امورخارجه در این ماجرا می تواند این پیام را در داخل به همراه داشته باشد که همسویی نهاد ها و ارگان های حاکمیت در مسائل مهم می تواند ضریب منافع ملی و امنیت ملی را در عرصه بین الملل بالا ببرد. اگرچه اتفاق دیروز مرا به دوران دفاع مقدس برد، جایی که رزمندگان اسلام در سپاه و ارتش در جبهه های مختلف غرب و جنوب برای حفظ استقلال ایران جان خویش را در کف دستان شان گرفتند و همزمان پاسداران دیپلماتیک کشور در مجامع بین المللی به دنبال اثبات حقانیت ایران بودند. این اقتدار – قاطعیت نظامی و صلابت دیپلماسی – در روزهایی که قرار است ایران و جهان با اجرای برجام وارد مرحله ای تازه از روابط بین الملل شوند پشتوانه ای حیاتی است. نمایش تعقل در ماجرای شناورهای آمریکا صادق زیباکلام در سرمقاله امروز شرق نوشت: خبر آزادشدن سرنشینان دو فروند شناور رزمی نیروی دریایی آمریکا باعث شد ایرانیان، طرف های خارجی و رسانه های بین المللی، شاهد پایان مسالمت آمیز، منطبق بر عرف دیپلماتیک و درعین حال عزتمندانه ماجرا باشند. از زمان بازداشت دو قایق و ١٠ سرنشین آن تا ساعتی که اطلاعیه ای رسمی، خبر آزادشدن آنها را منتشر کرد… تا وقتی طرف آمریکایی بازگشت صحیح و سالم این نیروها به ناو این کشور و اعزام آنها به پایگاه آمریکا را تأیید کرد اگرچه ساعت های پراضطرابی در تهران و واشنگتن سپری شد، اما حالا که موضوع فیصله یافته، می توان نگاه عمیق تری به آن انداخت. در بررسی کلی این ماجرا می توان به چند نکته اساسی اشاره کرد. این نکات زمانی ارزش و اهمیت بیشتری می یابند که کل این ماجرا را با حادثه کم وبیش مشابهی که در دوران دولت اول محمود احمدی نژاد درباره ملوانان انگلیسی اتفاق افتاد، مقایسه کنیم. نخستین نکته هشیاری و سرعت عمل نیروی دریایی سپاه پاسداران در خلیج فارس است. سپاه نشان داد پاسداری نیروهای نظامی ما از آب های ما در خلیج فارس چقدر دقیق، باانضباط و منطبق با پروتکل های جهانی است. نکته دوم رفتار مسئولانه و سعه صدر سپاه در این ماجرا بود.  این نیروی نظامی کشورمان نشان داد به هیچ روی، تمایلی به بهره برداری سیاسی و تبلیغاتی از این ماجرا ندارد و آن طور که در خبر فرمانده نیروی دریایی سپاه آمده، مدیریت صحیح صحنه پس از توقیف شناورها با وجود حرکت های ناو آمریکایی، اتفاق قابل توجهی است. این در حالی است که کم نبودند جریانات و چهره هایی که بدشان نمی آمد از چنین ماجراهایی بهره برداری سیاسی علیه آمریکا یا حداقل دولت یازدهم کنند. نکته بعدی اینکه؛ با وجود برخی اختلاف نظرها، این ماجرا در کل نشان داد در مواقع بحران علیه تمامیت ارضی کشور و در مسائل اساسی کشور که مرتبط با منافع و مصالح ملی است هماهنگی، وحدت و اتفاق نظر میان ارکان تصمیم گیرنده در همه سطوح وجود دارد. چهارم اینکه نشان داده شد ارتباط مستقیم میان ایران و ایالات متحده در چنین مواقعی چگونه می تواند جلوی بسیاری از سوءتفاهم های احتمالی و بازیگران طرف های مجعول و مجهول را بگیرد. این مسئله پس از ماجرای سفارت عربستان در تهران هم در منطقی شدن موضع کاخ سفید، تأثیر بسزایی داشت. این بار هم هنوز ساعتی از بازداشت اعضای نیروی دریایی آمریکا نگذشته بود که جان کری، وزیر خارجه ایالات متحده مستقیم با دکتر ظریف تماس می گیرد. احتمالا سخنان ظریف هرچه بوده تا حدود زیادی باعث آرامش خاطر طرف مقابل می شود و درعین حال آنها را متوجه موضع محکم ایران دراین باره می کند، چراکه هیچ یک از مقامات کاخ سفید جز درباره اصل ماجرا، سخنی درخصوص این موضوع نگفته اند. می توان تصور کرد اگر تماس مستقیم میان واشنگتن و تهران برقرار نشده بود، امکان داشت آمریکا اعلام کند عمل ایران خصمانه بوده و درباره ترتیبات آزادی تفنگداران آمریکایی هم اظهارنظر کند. تهران هم که نشان داده بیدی نیست که با این بادها بلزرد، پاسخ می داد این هشت نفر باید نخست به پایتخت منتقل شده و تحت بازجویی قرار بگیرند که چرا وارد مرزهای آبی ایران شده اند و سپس درباره آنها تصمیم گرفته شود. در یک کلام، گرهی که با دست می توانست باز شود، به سرعت به یک مسئله جدی دیپلماتیک میان دو کشور تبدیل می شد. صد البته که در آن صورت می توانستیم لبخند را روی لبان نتانیاهو و مقامات عربستان تصور کنیم. چه آنها و چه تندروها در آمریکا می گفتند چقدر گفتیم اوباما فریب لبخند ظریف و روحانی را خورده و متقابلا، برخی هم در داخل مدعی می شدند… الی آخر. از یک منظر دیگر هم می توان به این ماجرا نگریست؛ مقایسه رفتار احمدی نژاد با روحانی و ظریف. در جریان بازداشت ملوانان انگلیسی در نوروز ٨٦، رئیس دولت وقت مدیریت کل ماجرا را به دست خودش گرفت. در ابتدا صحبت از تجاوز به آب های ایران و دادن درس به متجاوزان و… به میان آمده بود. بعد تونی بلر، نخست وزیر وقت انگلستان، عرف دیپلماتیک را کنار گذاشته و با توپ پر از دولت احمدی نژاد خواست هرچه سریع تر ملوانان بازداشت شده آزاد شوند؛ درست نقطه مقابل رفتاری که آمریکایی ها نشان دادند. در پایان هم احمدی نژاد، با کت وشلوار یک برند ایرانی که بر تن ملوانان انگلیسی شده بود، آنها را در برابر چشمان گردشده از تحیر ایرانیان بدرقه کرد. مقایسه میان رفتار مسئولان دولت در سال ٨٦ با رئیس جمهور و وزیر خارجه در سال ٩٤ از پختگی دیپلماسی و تفاوت آشکار در رفتار بین المللی و داخلی مسئولان حکایت دارد. دولت یازدهم علاقه ای به استفاده از چنین ماجراهایی برای مطرح شدن در جهان ندارد. می ماند نکته آخر؛ کاش در قبال برخورد با سفارت عربستان سعودی هم شاهد همین شیوه مدیریت ماجرا در داخل کشور بودیم تا غلبه دغدغه منافع ملی بر عواطف و احساسات زودگذر را می دیدیم. در آن صورت امروز، عربستان همچنان بابت اقدام قرون وسطایی خود در اعدام یک منتقد غیرمسلح، باید به افکار عمومی جهان پاسخ می داد. بیم و امیدها اجرای برجام رضا دهکی در سرمقاله امروز ابتکار نوشت: بنا بر آن چه وزارت امور خارجه اعلام کرده است، برجام از یکشنبه یا دوشنبه هفته آینده اجرایی خواهد شد. اجرای توافق هسته ای در شرایطی انجام می شود که فضای اقتصادی و سیاسی ایران مدت هاست در انتظار چنین روزی به سر می برد. این انتظار هم از سوی حامیان برجام و هم از سوی منتقدان و مخالفان مذاکرات و توافق هسته ای به چشم می خورد. دلیل انتظار موافقان برجام قابل درک و پیش بینی است؛ این گروه با بیم و امید در انتظار حاصل تلاشی هستند که اعتقاد دارند نسخه بخشی از دردهای دیپلماسی خارجی و اقتصادی ایران به شمار می رود. اقتصادی – همچون نرخ بالای تورم، بیکاری و شاخص فلاکت و …. – مواجه بود، مرهمی بر دردهایی به شمار می رود که همین تحریم ها نیز تا حدی در شکل گیری شان نقش داشته است. این در حالی است که دولت یازدهم با مسائلی همچون قیمت پایین نفت نیز دست و پنجه نرم می کند و بنا بر برخی پیش بینی ها، در سال ها 94 و 95، سخت ترین سال های اقتصادی پس از جنگ تحمیلی را تجربه می کند. با این حال اجرایی شدن برجام با آزاد کردن دارایی های بلوکه شده ایران، تسهیل شرایط سرمایه گذاری خارجی، عدم نیاز به واسطه هایی که هزینه واردات کالا را برای ایران چند برابر می کردند، کاهش فسادهای ناشی از تحریم ها و …. می تواند دست دولت را برای مدیریت اقتصاد بازتر کند. از دیدگاه سیاست خارجی نیز فضای بدبینانه ای که در دولت های نهم و دهم علیه ایران شکل گرفته بود، با بروز و نمود باور ایرانی ها به گفت وگو و تعامل شکست و گسترش ارتباط دیپلماتیک با کشورهای جهان شکسته شد. این موضوع را می توان در ماجرای تنش میان ایران و عربستان مشاهده کرد که بسیاری از کشورهای مهم و تاثیرگذار جهان، به جای جانبداری از سعودی ها – که پیش از این نه محتمل که قطعی می نمود – تنها دو کشور را به آرامش دعوت کرده و حتی اعلام آمادگی کردند که در رفع اختلافات واسطه شوند. در ماجرای دستگیری اخیر ملوانان آمریکایی به دنبال ورود غیرقانونی به حریم قانونی آب های ایران، تماس های دیپلماتیک جان کری وزیر امور خارجه آمریکا با محمدجواد ظریف همتای ایرانی اش و حل مسالمت آمیز و با تدبیر ماجرا، به اذعان مقام های آمریکایی، اهمیت ارتباط دیپلماتیک با ایران را به نمایش گذاشت. اجرایی شدن برجام که به دنبال نمایش تعهد دو طرف توافق هسته ای به آن انجام می شود، خود می تواند آغازی بر گسترش تعامل ایران و جهان محسوب شود که پیشتر دیوارهای اعتماد در آن فرو ریخته بود. اما این که چرا مخالفان مذاکرات هسته ای و منتقدان برجام منتظر اجرایی شدن آن بودند حکایت جداگانه ای دارد. واقعیت این جاست که این طیف را اغلب می توان در میان منتقدان دولت یازدهم جستجو کرد که در واقع ایرادهایشان به برجام بیشتر سنگ اندازی در مسیر ثبت توافق هسته ای در کارنامه روحانی و تیمش محسوب می شد. هر چند در این میان همواره این شائبه وجود داشته است که شاید در میان دلواپسان برجام، کاسبان تحریم یا کسانی که سودشان در عدم اجرای آن است، وجود داشته باشد. این جماعت تمام تلاش خود را برای به ثمر نرسیدن مذاکرات هسته ای انجام دادند و پس از حصول توافق نیز تلاش کردند که برجام در سازوکار قانونی خود در ایران مورد تصویب قرار نگیرد. سیاه نمایی درباره آن چه ایران در این توافق داده و آن چه گرفته است نیز تلاش می کرد محبوبیت حاصل از این توافق را برای دولت روحانی میان مردم کم کند. با این همه، برجام در مجلس ایران نیز تصویب شد و حال در آستانه اجرایی شدن قرار گرفته است. در این فاصله، دلواپسان امیدوار بودند که با خلف وعده طرف مقابل، اجرایی شدن برجام به تاخیر بیفتد یا لغو شود، اما این اتفاق نیز روی نداد. به نظر می رسد طیف منتقد برجام علاوه بر همه نیت های دانسته و ندانسته در این مخالفت، حال در ماه های منتهی به انتخابات باید مچ خود را خوابیده ببیند و در واقع بازی را هم در عرصه سیاسی و هم در عرصه افکار عمومی باخته است. با این همه این طیف هر چند به مصداق «حرف مرد یکی است»، هیچ گاه روی به تایید برجام نمی آورند، اما مدتی است تلاش می کنند انتظارها را از نتایج

[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: صبح دنا]
[مشاهده در: www.]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن