واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: سكوت پيش از عمليات، آرامش قبل از طوفان بود
عمليات كربلاي4 در دي ماه سال 1365 يكي از بحثبرانگيزترين عملياتهاي ايران در دوران دفاع مقدس بود.
نویسنده : احمد محمدتبريزي
دامنه اين بحثها حتي تا امروز هم ادامه دارد و در بسياري از محافل و مجالس در رابطه با اين عمليات صحبت ميشود. مصطفي مانيانفر يكي از نيروهايي بوده كه در هنگامه كربلاي4 به عنوان نيروي پشتيبان غواصان در منطقه حضور داشته و در همين عمليات هم جانباز شده است. مانيانفر كه آن روزها از نزديك شاهد روند عمليات بوده در گفتوگو با ما از حال و هواي ديماه پرحادثه 65 ميگويد. براي شروع كمي از سابقه رزمندگيتان بگوييد. من فروردين سال 60 در روزهايي كه آبادان محاصره بود براي اولين بار از شهرستان خمينيشهر به ماهشهر و چويبده رفتم و در كوي ذوالفقاريه مشغول مبارزه شدم كه مجروح شدم. بعد از عمليات ثامنالائمه به جبهه انكوش اعزام شدم. يك ماه قبل از عمليات فتحالمبين به تيپ كربلا اعزام شدم و در رقابيه خطشكن بودم كه در اين عمليات روي مين رفتم و مجروح شدم. سال 62 دوباره در عمليات خيبر هم حضور داشتم. سال 65 من دانشجو بودم كه به لشكر نجف اشرف اعزام شدم. به ما خمپاره 80 دادند و لب رودخانه اروند مستقر شديم. بخشي از غواصان عمليات كربلاي4 از كنار ما وارد آب ميشدند. سال 1365 سال سرنوشت جنگ نامگذاري شده بود. وضعيت جبهههاي جنگ و رزمندگان با توجه به اين شعارها چگونه بود؟ آيا تفاوتي نسبت به ديگر عملياتها در روحيه رزمندگان وجود داشت؟ بعد از آزادسازي خرمشهر بعضي عملياتهايمان ناموفق بود. بزرگترين پيروزيمان بعد از فتح خرمشهر فتح فاو در زمستان سال 1364 بود. آن زمان مشكل زيادي از لحاظ روحيه و نيرو نداشتيم. در همان سال 1365 وقتي عمليات كربلاي4 با عدمالفتح مواجه ميشود بلافاصله ما طرح عمليات كربلاي5 را در شلمچه ميريزيم كه عمليات بزرگ و شديدي بود. از جهت آمادگي نيروها ما در عمليات كربلاي4 مشكلي نداشتيم و همه آماده انجام يك عمليات بزرگ بودند. از سوي رزمندگان هم تصور ميشد با انجام اين عمليات سرنوشت جنگ مشخص شود؟ خير، چنين صحبتهايي در سطح سياسيون مطرح بود و براي نيروهاي رزمي چنين مسائلي مطرح و مهم نبود. آن روزها مسئولان سياسي هم بايد فكر همه جا را ميكردند. مثلاً من به عنوان يك نيروي رزمنده از خيلي از مسائل پشت پرده مثل تجهيزات و پشتيباني خبر نداشتم. يك نيروي رزمنده فقط يك قسمت كوچكي از جنگ را ميبيند ولي سياستمداران مسائل جهاني و ديگر جنبههاي جنگ را ميبينند و تحليل ميكنند. به همين دليل چنين شعارهايي برآمده از صحبتهاي سياسيون بود و براي رزمندگان خيلي اهميت نداشت. ولي در همان زمان انتظار انجام يك عمليات بزرگ را داشتيد؟ ما هر سال آمادگي انجام يك عمليات بزرگ را داشتيم. عمليات ثامنالائمه(ع) پنجم مهر بعد از رفتن بنيصدر انجام شد. تا پيش از آن در عملياتهايمان تعداد نيروهايمان زياد نبود. از ثامنالائمه به بعد عملياتهايمان دهها برابر بزرگتر شد. بعد از ثامنالائمه عملياتهاي طريقالقدس، فتحالمبين، بيتالمقدس و رمضان را داشتيم. به همين دليل نيروها هر ماه آمادگي انجام يك عمليات بزرگ را داشتند. در رابطه با عمليات كربلاي4 هم ميدانستيد در سه ماهه پاياني سال يك عمليات بزرگ در پيش خواهيد داشت؟ بله، بعد از يك مدت كه عملياتهاي بدر، خيبر، والفجر مقدماتي و والفجر4 انجام شد انجام عملياتهاي بزرگمان به زمستان موكول شد. بيشتر عملياتهايمان هم در جنوب و در پاييز و زمستان انجام ميشد. به همين لحاظ در همين تاريخ ما آمادگي انجام چنين عملياتي را داشتيم. آيا پيش از شروع شدن عمليات، شما و ديگر رزمندگان متوجه مسائل غير عادي بودن شرايط عمليات شده بوديد؟ ممكن است در يك بخش به خصوصي از نيروها نسبت به برخي موارد حساسيتهايي ايجاد شده باشد ولي من به عنوان يك رزمنده هيچ اطلاعاتي از اتفاقات پيش آمده در ارتباط با عمليات نداشتم. از فرماندهان هم چيزي نشنيدم. ممكن است اين حرفها در سطح فرماندهان مطرح بوده ولي در سطح رزمندگان ما چيزي نشنيديم. گاهي در بعضي عملياتها چنين مسائلي پيش ميآمد. مثلاً در عملياتهايي كه به عنوان خطشكن حضور پيدا ميكردم وقتي به عراقيها ميرسيديم ميديديم آنها آمادگي لازم را دارند. در كربلاي4 ما سه روز در گمرك خرمشهر بوديم و دشمن در اين سه روز مدام به ما تيراندازي ميكرد و لحظهاي دستشان را از روي اسلحه و تيربار برنميداشتند. عراقيهايي كه روبهرويمان بودند شديد به ما تيراندازي ميكردند. توپخانه و خمپارهشان دائما فعال بود. البته فهميدن اينكه ما كي عمليات ميكنيم برايشان چندان سخت نبود. آنها از جهت ماهوارههايي كه داشتند تجمع نيروهايمان را تشخيص ميدادند و ميدانستند و ميفهميدند ما از كدام منطقه عمليات خواهيم كرد. ماهوارهها و هواپيماهاي آواكس تجمعات ما را خيلي راحت مشخص ميكرد و ميتوانستند تشخيص بدهند ما از كجا عمل خواهيم كرد. عراق تصور نميكرد ما در عمليات فاو از رودخانه عبور كنيم و وقتي در اين عمليات از اين منطقه عبور كرديم اين شيوه برايش لو رفت. در كنار اينها ستون پنجم هم فعاليت داشت و اطلاعات را مخابره ميكرد. حالا اگر نگوييم عمليات لو رفته ولي آنها آمادگي انجام عمليات از سوي ما را داشتند. آنها در فاو غافلگير شدند و انتظار نداشتند ما از رودخانه اروند رد شويم. يكي از عملياتهاي غافلگيركننده ما فتح فاو بود كه به خوبي توانستيم دشمن را فريب دهيم. البته چنين مسائلي را نبايد با ديد امروز نگاه كرد. بايد خودمان را در آن مقطع تاريخي بگذاريم و ببينيم اتفاقات آن زمان در آن شرايط چگونه اتفاق افتاده است. پس تا شب عمليات همه چيز طبيعي بود؟ بله، وقتي ما را شب عمليات از مقرمان در شوش پياده كردند جبهه كاملاً آرام بود. سكوت پيش از آغاز عمليات، آرامش قبل از طوفان بود. بعد از آن نحوه عملكردتان در كدام محور بود و چگونه عمل كرديد؟ ما خمپاره80 داشتيم و در گمرك خرمشهر غواصان از كنار ما داخل آب ميشدند. ما بايد از اينها پشتيباني ميكرديم. ولي آنقدر خمپاره خورده بود كه سيمهاي تلفن همه قطع شده بود. خيلي شديد مقابله كردند. چند دقيقه يا چند ساعت بعد از شروع عمليات دشمن به مقابله پرداخت؟ بلافاصله كه عمليات شروع شد دشمن هم شروع به مقابله كرد. با تمام اين درگيريها ما عمليات را ادامه داديم و در روز بعد عمليات من باز شاهد عبور غواصهايمان بودم. پشت سنگرمان آتش دشمن خيلي سنگين بود و با هواپيما و رگبار ما را ميزد. شدت حملات آنقدر زياد بود كه ساعت 9 صبح 20 متر جلوتر را از شدت گردوخاك و دود نميشد ديد. خيلي از غواصان قبل از اينكه وارد آب شوند مجروح و شهيد ميشدند. با تمام اتفاقات پيش آمده اگر تمام يگانها موفق ميشدند عمليات ميتوانست موفقيتآميز باشد؟ در خرمشهر و فتحالمبين بعضي از يگانهاي خطشكن موفق نميشدند به اهدافشان برسند. در خيبر هم ما اين مشكل را داشتيم و يكي از دلايلي كه عمليات موفق نشد همين بود. غواصها عبور كردند و تا فرداي عمليات هم در منطقه حضور داشتند. غواصها از پشت سنگر داخل آب ميشدند. غواصهايي كه جلويمان ميرفتند خط را ميشكستند و ميرفتند و اگر جناحي نتواند از اينها پشتيباني كند غواصان بايد برگردند. در عمليات اگر جناحي خط را بكشند و جناحي كه بايد حمايت كند، نتواند نبايد از يك حدي بيشتر پيشروي كنند. مگر اينكه فرماندهان تشخيص بدهند كه پيشروي ادامه داشته باشد. غواصان در عملياتها مثل يك نيروي عادي خطشكن هستند. حالا در عملياتهاي آبي غواصان كار خطشكني را انجام ميدهند. چون اول بايد از آب عبور كرد تا بتوان با خط مقدم دشمن درگير شد. روز دوم عمليات چگونه پيش رفت؟ درگيريها ادامه داشت و ما خيلي در جريان پيشرويها نبوديم تا اينكه بعدا فهميديم عمليات موفقيتآميز نبوده است. در كنار غواصان نيروهاي پدافندي در آن چند روز حضور داشتند. در آن منطقه فقط نيروهاي لشكر نجف اشرف حضور داشتند. جانبازيتان در عمليات كربلاي4 چگونه اتفاق افتاد؟ آن زمان عراق شيميايي ميزد و سيمهاي تلفنيمان قطع شده بود و من به مركز ديگري براي صحبت با پشت جبهه رفتم. همان زمان نيروهايي را ديدم كه ماسك زدهاند و به من ميگويند كه چرا ماسك نزدهاي. من در اين عمليات شيميايي شدم و ديگر به عمليات كربلاي5 نرسيدم.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]