واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: خودت خودتو خوشبخت كن!
كسي كه در قبال خود قبول مسئوليت ميكند نشان ميدهد كه از عزّتنفس برخوردار است.
براي آنكه احساس كنيم شايسته ي زندگي و سعادت هستيم بايد بتوانيم بر زندگي خود مسلط باشيم و به اختيار برسيم و لازمه ي اين مهمّ تمايل به قبول مسئوليت در قبال رفتار و دستيابي به هدفهاست. اين بدان معناست كه در قبال زندگي و سعادت خود قبول مسئوليت كنيم.
كسي كه در قبال خود قبول مسئوليت ميكند نشان ميدهد كه از عزّتنفس برخوردار است. رابطه ي ميان عزّتنفس و اركان تشكيل دهنده ي آن، رابطهاي هميشه متقابل است.
قبول مسئوليت در قبال خود مستلزم تحقّق موارد زير است:
- مسئول تحقق خواستههايم هستم.
- مسئول انتخابها و اعمال خود هستم.
- مسئول ميزان آگاهي هستم كه در كارم وارد ميكنم.
- مسئول ميزان آگاهي هستم كه به روابطم با ديگران ميآورم.
- مسئول روابط خود با ديگران هستم- همكاران، مشتريان ، همسر، فرزندان، دوستان .
- مسئول تعيين اولويتهاي زندگي خود هستم.
- مسئول كيفيت ارتباطات خود با ديگران هستم.
- مسئول خوشبختي خود هستم.
- مسئول بالا بردن عزّتنفس خود هستم.
براي روشنتر شدن مطلب به توضيحات زير توجّه كنيد.
مسئوليت در قبال تحقّق خواسته. جز من هيچ كس مسئوليتي در قبال تحقق اميال و خواستههاي من ندارد. اگر خواستهاي دارم مسئوليت تحقق اين خواسته صرفاً بر دوش من است. وظيفه ي من است كه برنامه ي اقدامي براي تحقق خواستههايم تدوين كنم.
اگر تحقّق خواستههاي من نيازمند مشاركت ديگران باشد، مسئوليت من است كه بدانم آنها متقابلاً از من چه انتظاري دارند، بايد به علائق و منافع ديگران احترام بگذارم و بدانم كه اگر همكاري و كمك آنها را ميخواهم بايد متقابلاً خواستهها و منافع آنها را رعايت كنم.
كسي براي تحقّق خواستههايم به من مديون نيست.
اگر من نخواهم كه براي تحقّق خواستههايم كاري صورت دهم ، بايد بدانم كه اينها به راستي خواستههاي من نيستند.
مسئوليت در قبال انتخابها و اقدامات. در قبال گزينهها و اقدامات و رفتارم مسئول هستم اگر من انتخاب كننده هستم بدون ترديد مسئوليت خوب و بد انتخابهايم نيز بر عهده ي من است. بايد به اين حقيقت توجّه داشته باشم. مسئوليت در قبال آگاهي در كار. كسي جز من در قبال آوردن آگاهي به فعاليتهاي روزانهام مسئوليت ندارد. ميتوانم با آگاهي تمام و يا بدون آگاهي و يا جايي در حد فاصل اين دو نهايت كار كنم.
مسئوليت در قبال آگاهي در روابط با ديگران. آنچه در مورد كار گفتيم در مورد رابطه با ديگران نيز مصداق دارد.
مسئوليت در قبال رفتار با ديگران. همكاران، معاشرين، مشتريان، همسر، فرزندان و دوستان. من مسئول هستم كه چگونه حرف ميزنم و چگونه گوش ميدهم. مسئوليت پايبندي يا عدم پايبندي به قول و قرارهايم با من است. مسئوليت منطقي بودن يا نبودن رفتارم با ديگران برعهده ي من است. وقتي ديگران را مسئول اقدامات خود معرّفي ميكنيم در واقع از واقعيت فرار ميكنيم: «او مرا ديوانه ميكند»، « سربه سرم ميگذارد» «در صورتي رفتارم عقلايي ميشود كه او ...»
مسئوليت در قبال اولويتبندي زمان. اين كه آيا انتخابهاي من به سود من يا به زيان من است، موضوعي است كه به من مربوط ميشود. اينكه نيرو و زمان خود را صرف انجام دادن چه كارهايي بكنم موضوعي مربوط به خود من است. اين كه اوقاتم را صرف خانوادهام بكنم يا آن را با دوستانم بگذرانم، موضوعي است كه به خود من مربوط ميشود.
وقتي در جلسات آموزش مديران از آنها ميخواهم عبارت «اگر مسئوليت در قبال اولويتبندي اوقاتم را به عهده داشته باشم....» را تكميل كنند، اغلب عباراتي از اين قبيل را براي تكميل جمله در نظر ميگيرند: «اوقاتم را صرف آموختن «نه» گفتن ميكنم»؛ «۳۰ درصد فعاليتهاي جاري خود را كنار ميگذارم،» «مولّدتر ميشوم» «از كارم بيشتر لذت ميبرم،» «از امكانات بالقوهام بيشتر استفاده ميكنم.»
مسئوليت در قبال كيفيت ارتباط با ديگران. من مسئول ارتباط خود با ديگران هستم. مسئوليت اين كه آيا مستمع يا مستمعين حرفم را درك كردهاند بر عهده ي من است. مسئوليت به اندازه كافي بلند و شمرده حرف زدنم بر عهده من است.
مسئوليت در قبال سعادت خود. باور اشتباهي است اگر گمان كنيم كه سعادت و خوشبختي ما به دست ديگران است. اشتباه است اگر گمان كنيم كه تنها در صورتي ميتوانيم خود را دوست بداريم كه ديگران ما را دوست بدارند. اشتباه است اگر گمان كنيم تنها در صورتي ميتوانيم خشنود باشيم كه ديگران برايمان كاري صورت دهند.
مسئوليت در قبال انتخاب ارزشها. تصميم اينكه كدام ارزش را براي زندگي خود انتخاب كنيم برعهده ي ماست، همانطور كه مسئوليت تجديدنظر در ارزشهايي كه تاكنون پذيرفتهايم با خود ماست.
مسئوليت در قبال بالا بردن عزّتنفس.
● يك نكته مهمّ :
وقتي تاكيد ميكنيم مسئوليت زندگي و سعادتمان بر عهده ي خود ماست. هرگز منظورم اين نيست كه عوامل خارجي و حوادث و اتفاقات نميتوانند در اين ميان نقشي داشته باشند. اين را هم نميگويم كه هر شخصي بهطور كامل مسئول اتفاقاتي است كه براي او ميافتد.
من موافق اين گفته نيستم كه مسئول همه ي اتفاقاتي كه براي شخص ميافتد خود اوست.
بسياري از امور هستند كه بر آن كنترلي نداريم. اگر خود را در قبال كارهايي كه بر آن اختياري نداريم مقصّر بدانيم، عزّتنفس خود را به مخاطره مياندازيم. وظيفه ي ماست كه بدانيم چه اموراتي مربوط به من است و چه اموراتي مربوط به من نيست.
شنبه 18 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 294]