واضح آرشیو وب فارسی:اعتماد: خبرنگار، روزنامه نگار و هر آن نیروی حرفه ای که در یک رسانه کار می کند، تابع نظام فکری حاکم بر آن رسانه است. این یک اصل حرفه ای و قاعده مشخص است که باید وجود داشته باشد و در واقع درک آن هم از سمت مخاطبان اتفاق بیفتد. هر روزنامه نگار و خبرنگاری که در یک رسانه مشخص کار می کند، می پذیرد که خط مشی و اهداف آن رسانه را تامین می کند و باید پاسخگوی نیازها، مطالبات و هر آنچه خاستگاه آن رسانه است باشد؛ حالا این خاستگاه می تواند سیاسی، اجتماعی، جناحی و... باشد. اما در واقعیت امر، روزنامه نگار با پذیرش و آگاهی آن خط مشی در رسانه، همکاری را قبول می کند و وقتی فعالیتش آغاز می شود، دیگر نمی تواند برخلاف خط مشی ها و اهداف حرکت کند و انتظار بیشتری داشته باشد. درباره مخاطب هم همین است. مخاطب به فراخور خط مشی ها و اهدافی که یک رسانه دارد، جذب آن می شود و اخبار و محصولات دیگر آن را دنبال می کند. حق انتخاب برای همه است و هرکس حق دارد آن خط مشی و خط فکری که به او نزدیک تر است را انتخاب کند و نمی توان کسی را به خاطر انتخاب یک رسانه خاص، چه برای کار کردن و چه برای دنبال کردن اخبار، سرزنش کرد. این همگرایی باید وجود داشته باشد و همین همگرایی است که رسانه های مختلف با جایگاه های مختلف را می سازد. با این اصل و اصول و قواعد حرفه ای، مدیریت سلیقه ای و نظری در رسانه معنای دیگری پیدا می کند. براساس قاعده، سلیقه و نظر جایی اعمال می شود که در شکل پوشش اخبار و وقایع است و نه در کلیت این ها. یک رسانه ای ترجیح می دهد با لحن محاوره اخبار را پوشش دهد و رسانه ای دیگر با لحنی جدی و رسمی. این سلیقه و نظر حاکم بررسانه است که بازهم مخاطبان هم جنس و هم سلیقه خود را پیدا می کند و همگرایی میان مخاطب و رسانه ها رخ می دهد. به این ترتیب نمی شود به هر نوع پوشش اخبار و اتفاقی را برمبنای خوش آمدن و خوش نیامدن، برچسب مدیریت سلیقه ای بزنیم. به طور مثال اتفاقی که این روزها برای گفت وگوی عادل فردوسی پور و محمد جواد ظریف رخ داده و بعد از چند هفته همچنان حاشیه خبر، مورد توجه است. انتقادها همه به سمت رسانه ملی است که در این ماجرا سلیقه ای عمل کرده و مدیران بدون درنظر گرفتن سلیقه و خواست مخاطب، رفتاری برمبنای سلیقه خود انجام داده اند. در حالی که این نظرات و انتقادهای اینچنینی براساس اصول حرفه ای رسانه ای درست نیست. رسانه ملی خط مشی ای دارد تعریف شده، خط مشی ای که برای گروه مخاطبی خاص تعریف شده و مدیرانش براساس این خط مشی تصور می کنند که پخش مصاحبه براساس منافع ملی و امنیت ملی نیست. حالا اینکه چرا این خط مشی براساس گروه مخاطبی خاص تعریف شده یا چقدر درست و همین طور چطور از نظر مدیران صدا و سیما پخش شدن یک مصاحبه منافع ملی را تهدید می کند، مبحث دیگری است که مورد بحث نیست. اما خط مشی رسانه ملی همین است و مدیران آن براساس سلیقه که نه، براساس همین خط مشی عمل کرده اند. در این میان باید تکلیف مخاطب با این رسانه مشخص شود، مخاطبی که خط مشی رسانه ملی را می پذیرد یا کارمندان این نهاد رسانه ای، دیگر نباید دربرابر چنین تصمیماتی، «چرایی» برای آنها ایجاد شود. آنها این رسانه را با این خط مشی خاص دنبال می کنند و در حالت کلی هم نمی توانند نسبت به تصمیمات این چنینی انتقادی وارد کنند. مخاطب یا روزنامه نگاری که همراه و همگرا با این رسانه نیست هم تکلیفش روشن است؛ برای آنچه می خواهد به سراغ رسانه همسو و همگرا مدنظر خود می رود و این سوال که چرا رسانه ای که ملی است، تنها در جذب گروهی خاص موفق است، نکته ای کاملا متفاوت از رفتار سلیقه ای مدیران و خط مشی سازمان صدا و سیماست. واقعیت این است که در حال حاضر جذب گروه خاص خط مشی مدیران صدا و سیماست و براساس قاعده ها و اصول حرفه ای همه رسانه ها برای تعیین اهداف و خط مشی خود آزاد هستند، همان طور که مخاطب هم آزاد است که در عصر اینترنت، شبکه های مجازی و ماهواره ای دست به انتخاب های دیگر بزند و اگر خط مشی ها و اهداف رسانه ملی را نپذیرفت، سراغ رسانه های دیگر برود؛ اتفاقی که مدت های زیادی است رخ داده و مخاطبان رسانه ملی روزبه روز کمتر می شوند و به رسانه های دیگر گرایش پیدا می کنند.
یکشنبه ، ۲۰دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اعتماد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]