واضح آرشیو وب فارسی:فرهیختگان: سیدحسین رسولی فیلم «کمپ ایکس ری» به کارگردانی پیتر ستلر و با بازی پیمان معادی، کریستین استوارت، لین گریسون و جوزف جولیان سوریا به عنوان یک فیلم هالیوودی در چهار سینمای تهران و از روز چهارشنبه نمایش خود را آغاز کرده است. داستان این فیلم درباره اولین اردوگاه زندانیان یازده سپتامبر در گوانتانامو است که اکران آن با واکنش تند بعضی از گروه ها مواجه شده است. این فیلم در سال ۲۰۱۴ در سینماهای آمریکای شمالی و بین الملل به اکران درآمد. همزمان با اکران سراسری آن کشورهایی مانند امارات متحده عربی و قطر نیز آن را اکران کردند و مخاطبان استقبال خوبی از آن به عمل آوردند. البته، این فیلم نمی تواند به خوبی شرایط ضدانسانی و خشن اردوگاه های گوانتانامو را روایت کند و شاید تنها شمه ای ناچیز از آن را به مخاطب نشان بدهد. ماموران امنیتی دولت آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم و حوادث یازدهم سپتامبر، شکنجه های ضدانسانی و وحشی گرانه ای را روی زندانیان عرب و مسلمان این زندان پیاده و روح و جسم آنها را نابود کردند. طبق گزارش هایی که بعد از چند سال از این زندان مخوف مخابره شد، کاشف به عمل آمد بسیاری از این زندانیان به اشتباه در این مکان زیر شکنجه و فشار روحی شدید قرار داشتند. شما را دعوت می کنم که گفت وگوی جردن رائوپ منتقد مجله فرهنگی هنری «صحنه فیلم» را با پیتر ستلر کارگردان فیلم کمپ ایکس ری بخوانید که به موضوع ساخت این فیلم و انتخاب پیمان معادی به مثابه بازیگر آن می پردازد. وقتی اسم تعدادی از عوامل فیلم شما را دیدم متوجه شدم سابقه طولانی در همکاری با دیوید گوردون گرین دارید، کسی که مدیر اجرایی تولید این فیلم هم بود. امکان دارد در این باره کمی توضیح دهید؟ بله، دیوید از دوستان عزیز من است و رابطه ای طولانی مدت با یکدیگر داریم. ما حتی با یکدیگر به مدرسه فیلمسازی در شهر کارولینای شمالی می رفتیم و دوستی مان از همانجا شکل گرفت. او چندسالی جلوتر از من وارد مدرسه شده بود و من تازه وارد بودم. او برای تولید اولین کار هنری خود با اکثر دوستانش در مدرسه فیلم همکاری می کرد. یادم می آید روزی به من زنگ زد و گفت: «من مشغول کار روی یک فیلم هستم. می خواهم تو هم به این پروژه اضافه شوی.» من هم در ابتدا گفتم: «من هستم ولی دقیقا از من می خواهید چه کاری انجام بدهم؟» گفت که: «شما باید مسئول کمد لباس ها بشوید» من هم در جواب گفتم: «ای بابا... من هیچ چیزی در مورد لباس و کمد لباس ها در فیلم نمی دانم.» او هم جواب داد: «نه نه... سخت نیست. به راحتی یاد می گیری. فقط آرام باش و بیا. تو در کنار افراد خیلی خونسرد و راحتی کار خواهی کرد.» خب من هم به گروه آنها اضافه شدم و پس از انجام کارهای پیش پاافتاده شروع کردم به نوشتن و به تحقیق و بررسی در زمینه سینما پرداختم. مدتی از کمیک بوک ها-کتاب های داستانی مصور برای نوجوانان- اقتباس می کردم که به فیلم تبدیل می شدند. وقتی به دنبال ایده برای ساخت فیلم بودم برای اولین بار در مورد زندان گوانتانامو شنیدم و رفتم آنجا را دیدم و به خودم گفتم: «خودش است!» این دقیقا فیلمی بود که من تمام این مدت منتظر ساختنش بودم. از صمیم قلب تمام تلاشم را کردم تا بتوانم این فیلم را بسازم و دوستم دیوید گردون نیز با نفوذ و قدرتی که داشت بسیار مثمرثمر واقع شد تا این قوه به فعل درآید. شما درجایی اشاره کردید بیش از یک میلیون کار به شخصه در این فیلم انجام داده اید. آیا این کار برای کارگردانی که اولین فیلم هایش را تولید می کند درست است؟ من می دانم که تجربه ساخت فیلم و مخصوصا فیلم های اول بسیار دلهره آور است. آیا شما با انجام کارهای بسیار و طولانی احساس تسلط بیشتری می کردید؟ بله، من احساس تسلط زیادی می کردم. بسیاری از افراد گروه گفتند که من در روزهای اول آدم بسیار عصبی و عجولی بودم ولی من این مساله را به طور قاطع تکذیب می کنم. من در تمام زمینه های ساخت فیلم دخالت کرده ام و خواهم کرد. حتی از زمانی که از کالج فیلمسازی بیرون آمدم این رویه را تا امروز ادامه داده ام. به نظرم دانستن و انجام چنین کارهایی به یک کارگردان کمک زیادی خواهد کرد. زیرا شما باید از بازیگری هم سررشته داشته باشید تا بتوانید بازیگران تان را هدایت کنید. یک کارگردان بزرگ می تواند هرچیز و هر مساله ای را در صحنه به صورت خلاقانه ای ایجاد کند. بـــرویم سروقت انتخاب بازیگران فیلـــم. پیمان معادی یک بازیگر فوق العاده در فیلم اصغر فرهادی بود. شما او را از روی فیلم «درباره الی» و «جدایی» انتخاب کردید؟ من آن دو فیلمی را که مثال زدید ندیده بودم تا اینکه مدیر انتخاب بازیگران پیمان معادی را پیشنهاد داد. من فیلم «جدایی» را دیدم و به شدت شگفت زده شدم. من به شدت از وسواس های هنری اصغر فرهادی جا خوردم. او کارگردان بسیار خوبی است. پیمان معادی در نقش خود فوق العاده بازی کرده بود. البته این خیلی جالب است که پیمان را برای نقشی انتخاب کرده ام که مانند یک کنترل دائم دکمه خاموشش زده می شود، یعنی مکرر در سکوت به سر می برد. ولی نقش ما احتیاج به صدایی بلند و خشن و بیان الفاظی رکیک داشت. شخصیت کریستین بسیار آرام، ساکت و ملایم است و در تضاد با کاراکتر علی قرار می گیرد. برای همین کمی در شک و شبهه فرورفتم. مدیر انتخاب بازیگری فورا به من گفت: «فقط با او در تهران تماس بگیر.» و من هم دست به کار شدم و یک تماس تصویری با پیمان برقرار کردم. ولی او در همان اولین تماس، شخصیتی را که می خواستم نشان داد. دائم به من می پرید و می گفت: «هی آقا، به چه کاری مشغولی؟» او یک شخصیت بسیار زنده است. او قادر است هر نقشی را بازی کند و من نتوانستم دیگر او را از ذهنم خارج کنم و باز کمی تردید داشتم. وقتی تماس سه نفره ای با کریستین و پیمان داشتیم مانند یک ماده شیمیایی در یک تماس تصویری در کنار یکدیگر قرار گرفته بودیم. من و کریستین درمورد پیمان صحبت کردیم و کریستین فیلم «جدایی» را دیده بود. یادم است وقتی به آخر گفت وگوی خودم با کریستین رسیدم او گفت: «ما باید این نقش را به پیمان بدهیم.» و من هم گفتم: «آره، ما باید همین کار را بکنیم.» آخر سر هم به این نتیجه رسیدیم که هیچ کس به غیر از پیمان نمی تواند این نقش را بازی کند. بله. واقعا او بازیگر بزرگی است. وقتی کریستین به گروه و هیات مدیره اضافه شد تامین مالی ها انجام شده بود یا با حضور او توانستید بودجه خود را تهیه کنید؟ بله به اندازه کافی ما تدارک دیده بودیم و یقین دارم تمام تلاش خود را از پیش انجام داده بودیم. شما می دانید که حضور کریستین در هیات مدیره چقدر مثمرثمر است. اما این حضور فقط به تامین مالی ربط پیدا نمی کند، به این موضوع نیز ربط پیدا می کند که مردم این فیلم را جدی بگیرند. سخت بود فیلمنامه را به دست پیمان معادی بفرستیم و سخن خاصی درباره او از هیچ مدیر خاصی نشنیده بودیم. بعضی ها این قضایا را زیاد جدی نمی گیرند. ما خیلی خوش شانس بودیم که فردی مثل جان کارول لینچ را در کنار خودمان داشتیم. داشتن کریستین یعنی داشتن یک بازیگر با وزن و جاذبه مناسب برای توجه مردم به فیلم. یک نکته خیلی مهم در مورد ساختن اولین فیلم یک کارگردان وجود دارد و آن این است که کسی که به شما بگوید: «هی» اعتقاد دارم کارش را بلد است و می تواند آن را به نحو احسن انجام بدهد؛ هم گوردون این کار را در حق من کرد و هم کریستین با سخنان و رفتارش این مهم را برای من به سرانجام رساند. کریستین می گفت: «ما این فیلم را با هم به سرمنزل مقصود می رسانیم.» این اتفاقات بسیار به من اعتمادبه نفس می داد. منبع: thefilmstage
شنبه ، ۱۹دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهیختگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]