تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش، نابود كننده نادانى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846572540




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چند کرامت از حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)


واضح آرشیو وب فارسی:وارث: وجود ذی جود کریمۀ اهل بیت علیهم السلام حضرت معصومه سلام الله علیها در شهر قم نه فقط برای این شهر بلکه برای ایران و جهان تشیع منشاء خیر و برکات فراوانی بوده اند.وارث: حضرت معصومه سلام الله علیها بر اثر کمال عبودیت و عرفان و دستیابی به مقامات عالی معنوی به مرحله ای رسیدند که دارای چنین امتیازی شده و می تواند از مقام ولایت خود استفاده کرده و کارهای معجزه آسا و کرامت های شگفت انجام دهند. نجات گروه سرگردان با راهنمایی حضرت معصومه(س) سال ها قبل از انقلاب، گروهی از مردم یکی از شهرهای دور در فصل زمستان برای زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها عازم قم شدند. شب فرا رسیده و برف سنگینی در زمین نشسته بود. این گروه در چند فرسخی قم راه را گم کردند؛ آن ها در بیابان بدون وسیله سرگردان و در مخاطره شدید قرار گرفتند. همانجا دست توسل به دامن حضرت معصومه سلام الله علیها زدند تا با نشان دادن راه، آن ها را از خطر برهاند. یکی از خدام آستانه مقدسه حضرت معصومه(س)، مرحوم سید محمد رضوی می گوید: در آن شب (بدون اطلاع از زائران در به در و سرگردان) در حرم بودم؛ اندکی خوابیدم؛ در عالم خواب حضرت معصومه(س) نزد من آمده و فرمود:"برخیز، چراغ گلدسته ها را روشن کن. به ساعت نگاه کردم، اندکی از نیمه شب گذشته و هنوز چهار ساعت به اذان صبح باقی مانده بود. (و ما طبق معمول اندکی قبل از اذان، چراغ های گلدسته ها را روشن می کردیم). باز خوابیدم و دوباره حضرت معصومه(س) را در خواب دیدم. این بار آن حضرت با تندی به من فرمود: برخیز، مگر نگفتم چراغ های گلدسته ها را روشن کن. برخاستم و چراغ های گلدسته ها را روشن کردم. دیدم برف سنگینی آمده و همه جا را سفید پوش نموده است، ولی شگفت زده شدم که چرا امشب به دستور حضرت معصومه(س) چراغ ها را زودتر روشن نموده ام؟. صبح روز بعد که هوا آفتابی بود از حرم عبور می کردم، شنیدم چند نفر از زائران به همدیگر می گویند: حضرت معصومه(س) به داد ما رسید؛ چقدر باید از محضر مقدسش تشکر و سپاس گزاری نماییم!؛ اگر چراغ های گلدسته ها روشن نمی شد، ما در تاریکی شب در بیابان پر از برف و هوای سرد، که راه را گم کرده بودیم، جان سالم به در نمی بردیم؛ اگر چراغ گلدسته ها روشن نمی شد ما جهت شهر قم را در آن تاریکی ظلمانی هرگز پیدا نمی کردیم. راز خواب خود را دریافتم که چرا حضرت معصومه(س) به من می فرمود: برخیز و چراغ گلدسته ها را روشن کن! امام زمان(عج) در کنار حرم نقل می کنند: شخصی به نام سید عبدالرحیم که مورد وثوق بود، گفت: در عالم خواب دیدم، در قبرستان بزرگ قم، جمعیت بسیاری حضور دارند؛ در این هنگام شخص بزرگواری را که سوار بر اسبی بود و از بازارچه می آمد، مشاهده کرده و دیدم پشت سر آن سوار، شخصی گفت: این سوار حضرت حجت (عج) می باشد. تا این خبر را شنیدم، سراسیمه به دنبال آن حضرت شتافتم؛ دیدم آن حضرت به صحن مطهر آمده و آنجا پیاده شدند. صحن خلوت بود؛ کسی را جز آن حضرت و شخصی که همراهش بود در آنجا ندیدم. مشاهده کردم که آنها عبور کرده تا به در صحن عتیق رسیدند. افسار اسب را به دست من دادند تا آن را نگهدارم. با خود گفتم: نگهداشتن اسب خوب است یا همراه حضرت بودن؟. سرانجام همراهی حضرت را برگزیدم و افسار اسب را به دست همان شخصی که همراه امام بود، دادم و خودم به دنبال حضرت روانه شدم. دیدم حضرت وارد حرم شده و در بالاسر مرقد حضرت معصومه(س) توقف کردند. هیچ کس از خُدّام نبودند. پیش خود فکر می کردم آیا به حضور حضرت بروم یا خیر؟. در کنار رواق ایستادم، صدای آن حضرت را می شنیدم، اما چیزی نمی فهمیدم. پس از مدتی آن حضرت از حرم بیرون آمد و من نیز از حرم بیرون آمدم و پشت سر او به راه افتادم. ولی ناگهان ناپدید شده و هرچه جستجو کردم، دستم به دامن ایشان نرسید و از فیض حضور آن بزرگوار محروم گشتم. شفای چشم طلبه نخجوانی آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دام ظله) نقل کردند: پس از فروپاشی شوروی سابق و آزاد شدن جمهوری های اسلامی از جمله جمهوری نخجوان، شیعیان نخجوان تقاضا کردند: عده ای از جوانان خود را برای تحصیل علوم حوزوی به حوزه علمه قم بفرستند تا در آینده برای تبلیغ در آن منطقه، آماده گردند. استقبال عجیبی از این امر شد. از بین سیصد نفر داوطلب، پنجاه نفر که معدل بالایی داشتند، انتخال شدند؛ ولی در این میان جوانی با داشتن معدل بالا به خاطر اشکالی که در چشمانش بود، انتخاب نشد. با اصرار پدر وی، مسئول مربوط به ناچار او را نیز پذیرفت. هنگام فیلم برداری از مراسم بدرقه این کاروان علمی، مسئول فیلم برداری، دوربین را روی چشم معیوب این جوان، متمرکز کرد و تصویر برجسته آن را به نمایش گذاشت. جوان با دیدن این منظره، بسیار ناراحت و دل شکسته شد. کاروان به قم رسیده و در مدرسه علمیه ساکن شد. این جوان به حرم حضرت معصومه(س) مشرف گردید و با اخلاص تمام به آن حضرت متوسل شد؛ در همان حال خوابش برد و در عالم خواب، عوالمی را مشاهده کرد. پس از بیداری، چشمانش را سالم دید و به حجره اش بازگشت. دوستان و آشنایان با مشاهده چنین کرامتی از حضرت معصومه (س) تحت تأثیر قرار گرفته و دسته جمعی به حرم برای دعا و مناجات آمده و ساعت ها در حرم آن حضرت به دعا و توسل پرداختند. هنگامی که این خبر به نخجوان رسید، شیعیان آنجا با اصرار تقاضا کردند که جوان شفا یافته به آنجا باز گردد تا دیدار او موجب بیداری و هدایت دیگران و استحکام عقیده مسلمانان شود. کراماتی از قول حضرت آیه الله العظمی شیخ محمدعلی اراکی (ره) از طرف آستانه مقدسه حضرت معصومه(س) چند ماه قبل از ارتحال آن فقیه فرزانه آیت الله العظمی اراکی به خدمت ایشان رسیده و درخواست نقل کرامات حضرت فاطمه معصومه(س) را از ایشان نمودیم. کراماتی که نسبت به خود معظم له اتفاق افتاده بود. شفای آیت الله اراکی  دستم باد می کرد و قاش می شد. لذا باید همیشه خاک تیمم همراهم بود و تیمم می کردم؛ چون نمی توانستم وضو بگیرم و معالجات هم تأثیر نمی کرد. تا اینکه به حضرت معصومه(س) متوسل شده و به من الهام شد که دستکش دست کنم. چنین کردم و خوب شد. لطف حضرت معصومه(س) به مداح خود حجت الاسلام حسن احتشام فرزند مرحوم حجت الاسلام سید جعفر احتشام از منبری های قم از قول آقا شیخ ابراهیم صاحب الزمانی تبریزی (که مرد روضه خوان با اخلاصی بود و قبل از درس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره) چند دقیقه خطبه ای از نهج البلاغه و ذکر مصیبت مختصری می خواند) نقل کردند که او گفت: ما اهل منبر در مواقع تعطیلی با هم دوره ای داشتیم و دور هم جمع شده و روضه می خواندیم. شبی من (آقا شیخ ابراهیم صاحب الزمانی) در خواب دیدم که می خواستم به حرم حضرت معصومه(س) مشرف شوم. گفتند: ورود به حرم ممنوع است، چون حضرت معصومه(س) با حضرت زهرا(س) در بالای ضریح خلوت کرده اند و کسی را راه نمی دهند. من گفتم مادرم سیده بوده و من مَحرم هستم؛ به من اجازه دادند و بعد از ورود دیدم دو بانوی بزرگوار با هم نشسته و در بالای ضریح با همدیگر صحبت می کنند. از جمله صحبت ها این بود که حضرت معصومه(س) به حضرت زهرا (س) عرض می کند: حاج سید جعفر احتشام (روضه خوان) برای من مدحی گفته است و ظاهراً حضرت معصومه (س) آن مدح را برای حضرت زهرا (س) می خواند. آقا شیخ ابراهیم این خواب را در آن جلسه دوره ای که اهل منبر در آن جمع بودند و حاج احتشام هم حضور داشت نقل می کند. حاج احتشام می گوید: از آن شعرها چیزی یادت هست. گفت: بله! در آخر شعر این جمله را داشت:دخت موسی بن جعفر. تا این را گفت. حاج احتشام به گریه افتاده و گفت: بله توی اشعار من این کلمه وجود دارد.  ای فاطمه به جان عزیز برادرت بر احتشام لطف نما قصر أخضری وی گفت قصر أخضر هم لطف کردند. گفتم چطور؟. گفت: همانجا که آیت الله العظمی مرعشی (ره) سجاده می انداختند، آنجا را به رنگ سبز گچ کاری کردند با سنگ مرمر و قبر حاج احتشام در همان قسمت از مسجد بالا سر واقع شد. یک کرامت تازه آیت الله مسعودی خمینی تولیت محترم آستانه حضرت معصومه(س) در حدود ساعت 5/9 صبح روز جمعه 21 دی سال 1380 در جلسه ای اظهار داشت: پانزده روز قبل چند نفر ترک زبان به دفتر من آمدند. چون فارسی نمی دانستند، مترجم سخنان آنها را برای من ترجمه می کرد؛ ماجرا از این قرار بود: دختر پانزده ساله ای به همراه مادر خود به نزدم آمده و مادرش می گفت: دختر من، یک سال بیمار روانی بوده و حال غیر عادی داشت. پرسیدم: مدارک دارید؟. او مدارک متعدد به همراه عکس ها، فیلم ها، نسخه ها، نظریه پزشک ها و... را به من نشان داد. مدارک مورد بررسی قرار گرفت و همه آنها بر بیماری روانی آن دختر دلالت داشت. مادر وی افزود: یک شب همین دخترم از خواب برخاست و گفت: مرا به قم ببر! ما در اطراف زنجان سکونت داشته و بی بضاعت هستیم. به دخترم گفتم: پول ندارم که خرج سفر را تأمین کرده و شما را به قم ببرم. دخترم گفت: گوشواره ام را بفروشید. من قبول کرده و گوشواره اش را فروختم؛ با پول آن، همراه دخترم به قم سفر کردیم. صبح زود وارد حرم شدیم. کنار ضریح به حضرت معصومه (س) متوسل شده و با سوز و گداز و گریه، شفای دخترم را از آن حضرت طلبیدم. دخترم نیز همین سوز و گداز را داشت. ولی همان حالت بیماری روانی او در چهره او دیده می شد. ناگاه دیدم دخترم فریاد زد. گفتم: چه شد؟. گفت: ده دوازده نفر مرد را در اینجا می بینم به من می گویند: برخیز!. من به آنها می گویم: نمی توانم برخیزم. باز دختر به حالت روانی خود فرو رفته و سکوت کرد. پس از مدتی با فریاد برخاسته و گفت: خوب شدم!؛ آن ده دوازده نفر به من گفتند: خانمی می آید و تو به دست او شفا می یابی. آنها رفته و خانمی آمد و به من فرمود:برخیز!. من گفتم: نمی توانم. خانم فرمود: برخیز! تو دیگر بیمار نیستی. در این هنگام دختر که در دفتر بود به گریه افتاده و گفت: من یک سال بود، چیزی را درک نمی کردم؛ اکنون همه چیز را درک می کنم. من به مادر دختر گفتم: شاید این دختر، امروز خوب شده باشد. شما بروید و پس از یک هفته به اینجا آمده و گزارش کار را بدهید. آنها قبول کردند. آنها رفته و پس از هفت روز از زنجان بازگشتند. دختر در دیدار دوم گفت: از لحظه شفا تاکنون کاملاً خوب شده و هیچ گونه عارضه ای ندارم. در این هنگام اطمینان به شفا دادن حضرت معصومه(س) پیدا کرده و گفتم: برای اطلاع مردم، نقاره را به صدا درآورند. نقاره چند روز به صدا درآمد و آنها که در اطراف حرم بودند از کرامت آن حضرت اطلاع یافتند. توجه حضرت معصومه(س) به خدمت گزاری شهدا آقا سید ابوالفضل رضوی زاده یکی از خدمتگزاران حرم مطهر می گوید: در اوائل جنگ که شهدا را برای طواف به حرم مطهر حضرت معصومه (س) می آوردند، مجلس آنها را با سینه زنی، نوحه سرایی، مداحی برای رضای خدا گرم می کردم. یکی از شب ها، آقای اشعری مداحل اهلبیت(ع) به من گفت: سید ابوالفضل! شب چهارشنبه برای دعای توسل به گلزار شیخان بیا! با تو کار دارم. وقتی رفتم، بعد از مراسم دعا به من گفت: مادرم خواب پسر شهیدش را دیده و او سراغ شما را گرفته و از مادرم پرسیده است: آیا سید ابوالفضل زنده است یا مرده؟. مادرم به برادر شهیدم می گوید: حالا چرا سراغ ایشان را می گیری؟؛ او در جواب می دهد: وقتی به شهیدان پیوستم، همگیِ آنها سراغ سید را از من گرفته و او را دعا کردند و گفتند: سید آدم خوبی است، چون در مراسم شهدا خیلی خدمت می کند. به همین خاطر مورد توجه بی بی حضرت معصومه (س) و امام زمان (عج) هستند و ما از او راضی هستیم. منبع: کتاب: حضرت معصومه سلام الله علیها، فاطمه دوم- حجت الاسلام محمد محمدی اشتهاردی


شنبه ، ۱۹دی۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: وارث]
[مشاهده در: www.vareth.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 77]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن