واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: فعالیت سیاسى دختر حرث بن عبدالمطلب نمونه دیگر دختر حرث بن عبدالمطلب بن هاشم است كه معاصر معاویه بود و همانند سایر اصحاب على سلام الله علیه از مكتب والاى علوى حمایت و دفاع مىكرد. روزى معاویه با عمرو عاص و مروان نشسته بود، این بانو در حالى كه سن زیادى را گذرانده بود وارد شد. معاویه از او سؤال كرد: شما در چه شرایطى به سر مىبرید؟ گفت: ما با هیئتحاكمهاى روبرو هستیم كه كفران نعمت كرده است و نسبتبه ما بد رفتارى مىكند. اما:«كلمتنا هی العلیا ونبینا علیه الاف التحیة والثناء هو المنصور فولیتم علینا من بعده وتحتجون بقرابتكم من رسول الله ونحن اقرب الیه منكم وكنا فیكم بمنزلة بنیاسرائیل فی آل فرعون وعلی بن ابی طالب علیه الصلوة والسلام كان من نبینا بمنزلة هارون من موسى وغایتنا الجنة و غایتكم النار»این سخنان را در كمال فصاحت و بلاغت در دربار معاویه انشاء كرد. درباره این بانو گفتهاند كسى بود كه:«اذا خطبت اعجزت و اذا تكلمت اوجزت»(1)اگر خطابهاى ایراد مىكرد، دیگران را به عجز وادار مىنمود، واگر سخن مىگفت، موجز و مختصر حرف مىزد. ممكن است كسى خوب، حرف بزند ولى حرف خوب نداشته باشد اما این بانو پیام خوبى داشت. در آغاز خطبه گفت كلمتنا هی العلیا، چون:و كلمة الله هی العلیا (2)یعنى: منطق ما منطق خداست و چنین منطقى همواره عالى و پیروز و ظفرمند است«و نبینا هو المنصور»ذات اقدس اله، هم از اعتلاى كلمه خود سخن گفته و هم از منصور بودن رسولان خود خبر داده است كه:كتب الله لاغلبن انا و رسلی (3)من مقرر كردهام كه دین من و پیام آوران و حافظان دین من، از نصرت خاص برخوردار باشند. این بانوى شجاع در ادامه سخنش مىگوید: «فولیتم علینا بغیر حق» شما ظالمانه بر ما حكومت مىكنید، در صورتى كه سند ولایتشما، كه قرابتبه رسول خدا صلى الله علیه و اله است، به نام ماست، ما به رسول اكرم صلى الله علیه و اله از شما نزدیكتریم. و ما متاسفانه در حكومتشما همانند بنىاسرائیل در میان آل فرعون، به سر مىبریم. یعنى شما چون آل فرعون هستید، و ما چون بنىاسرائیل مستضعف و محرومیم.و منزلت على بن ابى طالب سلام الله علیه نسبتبه رسول اكرم صلى الله علیه و اله، منزلت هارون است نسبتبه موسى علیه السلام.این بانوى سخنور، در این خطبه كوتاه، چندین جمله قرآنى و حدیثى را گنجانیده است «كلمتنا هی العلیا» اقتباس از قرآن است، «نبینا هو المنصور» نیز از قرآن گرفته شده، وهمچنین «كنا فیكم بمنزلة بنىاسرائیل...» نیز از قرآن گرفته شده است. وبیان منزلت على بن ابى طالب علیه السلام از حدیث منزلت اخذ شده است كه:«ا فلا ترضى ان تكون منی بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبی بعدی»(4)حضور ذهنى این بانو نسبتبه آیات قرآن و بهرهگیرى از آنها در خلال خطبه، تسلط بر احادیث واعمال جملات آن در ضمن سخن، نشانه بلوغ ادبى او است. آنگاه این زن سالمند در بحبوحه قدرت امویان به معاویه مىگوید:«و غایتنا الجنة و غایتكم النار»پایان امر ما بهشت و پایان كار شما دوزخ است.عمرو عاص كه در مجلس نشسته بود اهانت نمود، واین بانو جوابى داد مشابه جواب امام دوم كه مرحوم طبرسى در احتجاج آورده است (5)گفت:«و انتیابن الباغیة تتكلم و امك كانت اشهر امراة بغی بمكة واخذهن للاجرة ادعاك خمسة نفر من قریش...»تو مشوبیت نژادى دارى، عده زیادى داعیه پدرى تو را داشتند وبالاخره تو را به عاص ملحق نمودند، بنابراین تو حق سخن گفتن با مرا ندارى. مروان اعتراض نمود، وبه او نیز جواب تلخى داد. سپس رو به معاویه كرد و گفت:«و الله ما جرا علی هؤلاء غیرك»سوگند به خدا جز توكسى اینها را بر ما - بنىهاشم - چیره ننمود.معاویه از روى ناچارى گفت: «الك حاجة؟ هات حاجتك؟ » كارى دارى؟ گفت: «ما لی الیك حاجة» من از تو حاجتى نمىخواهم و از دربار معاویه بیرون آمد. و معاویه پس از رفتن این بانو رو به درباریان نمود وگفت «لان كلمها كل من فی مجلسی لاجابت كل واحد منهم بجواب خلاف الاخر بلا توقف» اگر تك تك شما با او سخن مىگفتید او بدون تكرار و توقف همه شما را ساكت مىنمود. یعنى ممكن است در اهانتبه او همه شما یك سخن داشته باشید، ولى او در پاسخ شما براى هر یك جواب مخصوص دارد، چون «ان نساء بنی هشام اصعب من رجال غیرهن فی الكلام» زنان هاشمى در خطابه وسخن از مردان قبایل دیگر نیرومندترند ونمونه آنها همین بانو است كه: «اذا خطبت اعجزت وان تكلمت اوجزت» .اگر زنى مرثیه بخواند مىگویند: او اهل رقت و عاطفه است و نشانه حضور سیاسى نیست اما یك وقت زن سالمندى، با این كه توانمندى را از دست داده، وارد دربار نیرومند امویان مىشود وهمه آنها را محكوم مىكند و قاطعانه سخن مىگوید، این امر، حضور سیاسى یك زن سالمند را تفهیم مىكند. شعر گفتن و حرف زدن تنها نشانه حضور سیاسى نیست، اگر محتوا، رقت و مرثیه و نوحه است، آن هم نشانه حضور در صحنه نیست ولى اگر محتوا، استفاده از آیات سیاسى قرآن و احادیثسیاسى اهل بیت علیهم السلام است، و طرز برخورد، محكوم كردن حاكمان ستم مىباشد، این نشانه حضور سیاسى است.مطلب مهمى كه تاكید بر آن لازم است، آن است كه مشابه این كار را اباذر رضوان الله علیه نیز انجام داد ولى در مورد اباذر دهها گفتار ونوشتار و مقاله و رساله تهیه شده كه اگر همین رسالههاى فراوان و گفتهها و نوشتهها و مقالهها درباره حضور سیاسى این زن نوشته مىشد، دیگر كسى نمىگفت، زن حق شركت در مسائل سیاسى را ندارد، یا سابقه حضور سیاسى نداشته، یا اگر زن، فرتوت وسالمند شد دیگر رشد سیاسى ندارد و...، سبب شهرت اباذر همان مصاحبههاى سیاسى وبرخوردهاى تند او بوده كه در اثر آن شهرت، عدهاى از مردها به راه افتادند تا اباذرگونه حضور پیدا كنند، واگر برخورد این بانوان سیاسى، نیز بازگو مىشد، بانوان فراوانى همانند آنان در صحنه حضور مىیافتند.پىنوشتها:1. در المنثور فی طبقات ربات الخدور، ص 25.2. توبه، 40.3. مجادله، 21.4. سیره ابن هشام، ج2، ص520.5. الاحتجاج، چاپ دو جلدى نجف، ج1، ص411.نویسنده: آیة الله عبدالله جوادى آملى
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 392]