واضح آرشیو وب فارسی:نگاه آزاد: برهنگی و اختلاط و امتزاج بی قید و شرط زن و مرد باهم ، یکی از پایه های اصلی فرهنگ غربی می باشد و از روز اول، برای فساد انسان ها بنیانگذاری شد. آنها که دلشان برای انسانیت نسوخته است...به گزارش نگاه آزاد ؛ تمدن غربی در تمامی وجوه به شکل حاد و انکارناپذیری تمامی تمدن های بشری را تحت تأثیر قرار داده است. البته این فقط وجه منفی غرب است. وجه مثبت آن نیز در جای خود می بایست بحث گردد. پس اکنون که ما خواسته یا ناخواسته در معرض فضای تأثیر پذیری از تمدن غرب قرار گرفته ایم؛ شناخت قوی از تمدن غرب مورد نیاز است. این در حالی است که تمدن غرب به این وسعت مثلاً از تمدن چین یا دیگر تمدن ها تأثیر نپذیرفته اما عکس آن صورت پذیرفته است. این تأثیر گذاری غرب بر دیگر تمدن ها هم در شکل است و هم در محتوا. اگر در شکل بود نوع برخوردها ساده تر و تأثیرات منفی آن کمتر بود. اما هم در شکل است و هم در محتوی. منظور از شکل و محتوی چیست؟ تأثیرات تمدن غربی هم ظاهر ما را تغییر می دهند و هم باطن ما را؛ هم باورها را تغییر می دهد و هم محتوای اندیشه را لذا شناخت آن بسیار اهمیت دارد و گرنه در آینده به انسان هایی بی هویت تبدیل خواهیم شد که در تمدن شرقی و اسلامی زندگی می کنیم اما شرقی و مسلمان نیستیم. ملتی که بتواند بفهمند، ضریب امنیت خود را بالا برده است. از این رو با توجه به اینکه رهبر معظم در زمینه غرب شناسی موضوعات مختلفی را بیان کرده اند، بران شدیم تا به بررسی دیدگاه های ایشان در رابطه با غرب بپردازیم. علت گریز ما از فرهنگ غرب ممکن است شما سوال کنید که چرا باید از فرهنگ غرب و اروپا و امریکا گریخت و چرا باید ذهن خود را به روی آن بست؟ این سوال بجایی است که مردم بعد از انقلاب، تا حدودی پاسخ آن را دریافته اند؛ لیکن در این مورد جمله کوتاهی را مطرح می کنم: فرهنگ غرب، فرهنگ برنامه ریزی برای فساد انسان است، فرهنگ دشمنی و بغض با ارزشها و درخشندگیها و فضیلتهای انسانی است، فرهنگی است که همچون ابزار در اختیار خداوندان زور و زر و امپراطوران قدرت است. با این فرهنگ، در صددند نسل بنی آدم را از همه فضایل انسانی تهی دست کنند و انسانها را به موجودات فاسد و مطیع و تسلیم و غافل از یاد خدا و معنویت کنند. منافع آنها، جز از طریق گسترش این فرهنگ تامین نمی شود. این فرهنگ، برهنگی و اختلاط و امتزاج بی قید و شرط زن و مرد باهم است که یکی از پایه های اصلی فرهنگ غربی می باشد و از روز اول، برای فساد انسانها و خروج انسانیت از دایره ی فضایل انسانی بنیانگذاری شد. آنها که دلشان برای انسانیت نسوخته است. علت مقابله ملت ایران با فرهنگ غربی شما ببینید در دوران حکومت پهلوی ها و اندکی قبل از آن در اواخر حکومت قاجارها، که همین حمله غربی ها شروع شده بود و در دوران پهلوی ها به اوج خود رسید، پرورش یافته های آن دوران، ملت ایران را اصلاً قابل این نمی دانستند که بتواند خودش را اداره کند، بتواند کاری بکند، بتواند چیزی بسازد، چیزی به دنیا ارائه دهد و یا بر معلومات دنیا اضافه کند. این به خاطر چیست؟ این به خاطر تحقیر فرهنگ ملت، تحقیر هویّت ملی و تحمیل فرهنگ بیگانه است. هویّت ملی با «فرهنگ» شکل می گیرد. هویت هر ملتی، فرهنگ اوست؛ این را نبایستی زخمی و جریحه دار کرد. علت مقابله ملت ایران با فرهنگ غربی این است، والاّ بله، فرهنگ غربی محسّنات و زیبایی هایی هم دارد. البته زشتی هایی هم دارد که آن زشتی ها بیخ ریش خودشان! اشکالی ندارد که ما زیبایی های فرهنگ آنها را فرا بگیریم. این که حالا آن زیبایی ها چیست، می تواند مورد بحث قرار گیرد. گرایش به سمت مدگرایی و تجمل گرایی، کمند بسیار خطرناک فرهنگ غربی به اعتقاد من ، گرایش به سمت مدگرایی و تجمل گرایی و تازه طلبی و افراط در کار آرایش و نمایش در مقابل مردان، یکی از بزرگترین عوامل انحراف جامعه و انحراف زنان ماست. در مقابل اینها خانمها بایستی مقاومت کنند. غربی ها برای اینکه از زن، آن چنان موجودی به وجود بیاورند که مورد نظر خودشان است، محتاج این هستند که دایما مد درست کنند و چشم ها و دل ها و ذهن ها را به همین چیزهای ظاهری و کوته نظرانه مشغول کنند. کسی که به این چیزها مشغول شد، کی به ارزش های واقعی خواهد رسید؟ مجال پیدا نمی کند برسد... زنی که در فکر باشد از خود وسیله ای برای جلب نظر مردان بسازد، کی فرصت این را پیدا خواهد کرد که به طهارت اخلاقی فکر کند و بیندیشد؟ مگر چنین چیزی ممکن است؟ آنها این را میخواهند. آنها مایل نیستند که زنان جوامع دنیای سوم، دارای فکر روشن و آرمانخواه باشند؛ خودشان دنبال هدف های بزرگ حرکت کنند و شوهر و فرزند خود را هم حرکت بدهند. زنان جوان در جامعه ما باید خیلی مراقب باشند، تا این کمند ناپیدای بسیار خطرناک فرهنگ و تفکر غربی را بشناسند، از آن پرهیز کنند و جامعه زنان را از آن جدا و برحذر بدارند. عصیان جوانان غربی، پاسخی در برابر فشار تمدن غربی در محیط بسیار شکننده و پر فشار تمدن صنعتی که در آن از معنویت،عواطف ،دلبستگی های حقیقی ،روحی و معنوی کمتر خبری هست و هرچه هست انظباط دروغین و زرق و برق ظاهری است، در جامعه ای که شرط ورود به یک فروشگاه، منظم و مرتب بستن کراوات و پوشیدن فلان نوع لباس است جوان از لج سنتها، درست زشت ترین شکل ضدیت با سنتها را انتخاب میکند و در معرض عام ظاهر می شود. این یک پاسخ گویی طبیعی ازسر عصیان است نه اینکه آن جوان فیلسوف است که این کار را میکند. نه،آن جوان یک فرد عامی است. اما در آن محیط که چرخ پرِ فشار تمدن مادی و صنعتی که بند از بند انسان جدا میکند یک جوان چگونه عصیان خود را نشان دهد؟ اینگونه عصیان می کند. آن وقت جوان مقلد جهان سومی خیال میکند این یک مد است و از او تقلید می کند. مسائل جوانان، یکی از گرفتاری های بزرگ کشورهای غربی در هر جامعه ای مسأله جوانان یک مسأله بسیار مهم است. یکی از گرفتاریهای بزرگ کشورهای غربی - که گاهی میگویند، گاهی هم کتمان میکنند - مسأله جوانان آنهاست. شما خیال نکنید که مسأله جوان - چه دختر و چه پسر - در جوامع غربی حل شده است؛ نه. در بین هزار نفر جوان در آن جا، شاید نتوان یک نفر را پیدا کرد که این همه صفا و نورانیّت و پاکی و طهارت در او مشاهده شود. خاصیت نظامهای مبتنی بر مادّیت و متّکی به ارزش و اهمیت سرمایه و پول و آزادی شهوات، جز آنچه که امروز دارند آن را تجربه میکنند، چیز دیگری نیست. سقوط ملتها همیشه یک امر ناگهانی نیست؛ یک امر تدریجی است. این امر تدریجی را چشمهای تیزبینِ متفکّران غربی در امریکا و اروپا مشاهده میکنند. در آن جوامع، جوان به طور معمول مایل به بیبندوباری، نابرخوردار از حیا و مایل به ارتکاب جنایت و تجاوز و تعدّی تربیت میشود و در فساد اخلاقی غرق است. چنین نسل جوانی برای هر جامعه ای، در هر حدّی از علم و معرفت و ثروت هم که باشد، مثل موریانه ای پایه های آن جامعه و نظام را میجود و از بین می برد. نقطه مقابل آن را شما امروز در کشور خودمان مشاهده میکنید؛ شوق جوانی، نورانیّت جوانی، صفای جوانی، دینداری و ایمان در جوانان؛ پدیده ای که از اوّل انقلاب تا امروز به طور مستمر مثل یک رودخانه زلال و پُرخروش در جریان بوده است. جوانان و نوجوانان کشور ما، در دوران جنگ و پس از جنگ توانستند پاکی خودشان را حفظ کنند. بعضی از آمارهایی که عکس این را ادّعا میکند، آمارهای واقعی نیست. نه این که من از وجود جریانها و حرکات بدآموز در میان جوانان بی اطّلاع باشم - نه، من میدانم چه میگذرد - اما در زیر این کفها و این گل و لایها، من جریان عظیم و خروشان نجابت و دیانت و اصالت و نورانیّت را هم مشاهده میکنم.
جمعه ، ۱۸دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نگاه آزاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]