تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه خداوند براى خانواده اى خير بخواهد آنان را در دين دانا مى كند، كوچك ترها بزرگ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805421977




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چرا یک هفته زودتر ؟! | معرفی جاذبه های گردشگری ایران


واضح آرشیو وب فارسی:سیری در ایران: -بله… بله… اصلا نگران نباشید قربان.همین امروز… همین امروز انجام میشه…
گوشی تلفن را که گذاشتم سر جایش، عرق سردی روی پیشانیم نشسته بود و احساس می کردم ستون فقراتم تیر می کشد. آب دهانم را به سختی بلعیدم و سعی کردم حواسم را متمرکز کنم. اما آن تلفن کذایی همه چیز را بر هم زده بود. تازه به یاد قولی افتادم که چند لحظه پیش، خوش خیالانه به رئیسم داده بودم! آخر به من چه ربطی داشت که آن هیئتهای تجاری یک هفته زودتر سر و کله شان پیدا شده بود؟! من را بگو که تازه داشتم برای مسافرت آخر هفته با خانواده برنامه ریزی می کردم و حتی صفحه رزرو هتلها هم هنوز روی مانیتور لبتاپ باز مانده بود! اما نهتنها سفر آخر هفته کنسل بود، که باید به فکر پیدا کردن یک جای آبرومند برای جلسه با نماینده های گروههای تجاری می بودم که بعد از توافق وین، به ایران سرازیر شده بودند. تحریم ها کم کم حذف می شدند و فضای جدید رقابتی در ایران به وجود آمده بود. ایران بازاری هفتاد میلیونی بود که از دور به کمپانی-های بزرگ بین المللی چشمک می زد. البته این چیزها الان برای من مهم نبود. بلکه مهم برگزار شدن جلسه مشترکی بود که شرکت ما مسئولیت برگزاریش را به عهده گرفته بود. شرکای تجاری جدید از راه می رسیدند و اولین جلسه هماهنگی و آشنایی، خیلی خیلی مهم بود. آمفی تاتر آبرومندی داشتیم که تازه قرار بود همین هفته صندلی هایش را عوض کنند و برای هفته دیگر کاملا آماده بود. ولی حالا که برنامه جلو افتاده بود باید فکر دیگری می کردیم. با خودم آرزو کردم که کاش حداقل دو سه روزی زودتر خبردار می شدم. اینجوری می شد جستجو کرد و یک مکان مناسب با امکاناتی خوب پیدا کرد. یک لحظه به فکرم خطور کرد به دوستم در اتاق بازرگانی زنگی بزنم و همه چیز را به آنها واگذار کنم. آنها میزبان اصلی هیئتهای خارجی بودند و خیلی راحت می توانستند امکانات خودشان را بکار بگیرند اما می دانستم که رئیسم از چنین کاری خوشش نخواهد آمد و حتما توبیخ می شوم. ناخودآگاه گوشی را برداشتم و یک شماره گرفتم. جوابی نبود. انتظار اینکه کسی آن ساعت عصر جوابگوی تلفنهای اداری باشد انتظار ابلهانه ای بود. گوشی را قطع کردم و دوباره به فکر رفتم. حتی اگر یک سالن مناسب هم پیدا می شد غیر ممکن بود که تا پیش از وقت اداری فردا بتوانم آنرا هماهنگ کنم درحالیکه میهمانان همان شب در تهران بودند. با ناامیدی چشم به صفحه مانیتور دوختم و درحالیکه با موس صفحه را بالا و پایین می کردم، این ایده را در ذهنم سبک و سنگین می کردم که شماره دوستم در اتاق بازرگانی را بگیرم و خودم را خلاص کنم. اما ناگهان چیزی روی صفحه مانیتور چشمهایم را متوقف کرد. تمام آن سردرگمی که از دقیقه های پیش به وجودم ریخته بود در ثانیه ای ناپدید شد و از اینکه جواب سوال از همان ابتدا مقابل چشمم بود به خودم پوزخند زدم! باورم نمی شد که پاسخ مشکلم در هتلیار Hotelyar.com ، همان سایت محبوبی نهفته بود که صرفا هتلهای سفر خانوادگی ام را از آن رزرو می کردم. انگشتهایم بلافاصله به حرکت افتاد. یک تماس تلفنی کوچک انجام شد. از کارت تنخواه شرکت مبلغ را اینترنتی واریز کردم و در کمتر از نیم ساعت، سالن جلسات یک هتل پنج ستاره در پایتخت، برای سمینار فردا رزرو شده بود. گوشی را برداشتم و با اینبار خیال راحت شماره رئیس را از حافظه فراخوانی کردم.

چرا یک هفته زودتر ؟!

چرا یک هفته زودتر ؟!

چرا یک هفته زودتر ؟!






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیری در ایران]
[مشاهده در: www.seeiran.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن