تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هركس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد سخن خير بگويد يا سكوت نمايد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820420410




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کارگردان ˝کیمیا˝ از برادر شهیدش سخن می گوید


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری پانا: حماسه ای در کوچه پس کوچه های قم کارگردان ˝کیمیا˝ از برادر شهیدش سخن می گوید کارگردان سریال کیمیا نحوه اعزام خود و برادرش را به جبهه طی خاطره ای بازگو می کند.
۱۳۹۴ چهارشنبه ۱۶ دي ساعت 01:51

خبرگزاری پانا+استان قم+کیمیا+جواد افشار+شهید محمدرضا افشار

جواد افشار در گفتگو با خبرنگار پانا در قم، گفت: "من و برادرم هر دو در یک عملیات بودیم و من بدلیل قطع پا از زانو، جانباز شدم اما برادرم "محمد رضا" به شهادت رسید" جواد و محمدرضا افشار دو نوجوان از خانواده ای متوسط در قم بودند که در محله میرزای قمی سکونت داشتند. محمدرضا متولد سال 1348 بود که به عنوان نیروی بسیجی لشکر 17 امام علی بن ابی طالب(ع) از مسجد جامع قم اعزام و طبق اسناد موجود، در چهارم دیماه سال 65 در عملیات کربلای چهار به فیض شهادت نائل آمد و پس از حدود 11 سال مفقودیت، پیکر مطهر وی تفحص شد. در بخشی از خاطره جواد افشار درباره نحوه اعزام همراه با برادر شهیدش چنین آمده است: " گفت: جواد چه کار کنیم من که دیگر کلافه شده ام از بس توی تلویزیون و خیابانها دیده ام که بسیجی ها گروه گروه به جبهه ها عازم می شوند گفتم یک فکری به ذهنم رسیده البته بچه بسیجی ها برایم تعریف کرده اند. اولا: بیاییم شناسنامه هایمان را دستکاری کنیم و سنّمان را بزرگ کنیم. ثانیا: ما که نمی خواهیم برویم جبهه گناه کنیم. اصلا کی گفته لازمه که به پدر و مادر بگوییم. رضا گفت: آخه احترام آنها شکسته می شه. تو درست می گی ولی پدر و مادر هستند دلشان نمی آید ما را رها کنند توی میدان توپ و تانک. خلاصه بعد از کلی چونه زدن رضا قبول کرد که... " و بدین شکل بود که جواد و محمدرضا افشار به جبهه اعزام شدند. با درس خواندن مشت محکمی به دهان آمریکا بزنید شهید محمدرضا افشار در قسمتی از وصیتنامه اش که در تاریخ 28 آذر 65 یکهفته قبل از شهادت نوشته شده چنین می گوید: پدر و مادر عزیزم من یك امانتی بیش در دست شما نیستم و امانت را هم باید به صاحبش داد؛ مادرم اگر من لیاقت شهید شدن را داشتم و شهید شدم برای من گریه نكنید اگر هم گریه می كنید برای علی اكبر و علی اصغر امام حسین(ع) گریه كنید؛ ... از خرجهای بیهوده خودداری كنید و از شما ای برادرم جواد و هادی و مهدی می خواهم كه راه مرا ادامه دهی و با درس خواندن مشت محكمی به دست آمریكا بزنی و از تو ای خواهرم می خواهم حجابت را حفظ كنی چون حجاب تو كوبنده تر از خون سرخ من است و از شما ملّت شهید پرور می خواهم كه نماز جمعه را ترك نكنید حرف امام حرف امام زمان است و حرف امام زمان حرف خدا بنابراین حرف امام مقدّم است و دیگر در آخر از امت شهید پرور می خواهم كه مرا حلال كنید. بمانی/













این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاری پانا]
[مشاهده در: www.pana.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن