محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845928022
نويسنده: مهدى مهريزى رويكردهاى مذهبى در تاريخ معاصر ايران به زن (قسمت اول)
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: مهدى مهريزى رويكردهاى مذهبى در تاريخ معاصر ايران به زن (قسمت اول)
خبرگزاري فارس: طرح مسأله زن به صورت جدى به دوره مشروطه بر مى گردد و مهمترين جلوه آن چالش با باورها و ديدگاه مذهبى و سنتى است. موضعى كه طيف هاى مذهبى و دينى درباره اين مسأله در اين يكصد سال از خود نشان داده اند, موضوع اين نوشتار است.
يكم. مسأله زن در ايران به دوران مشروطه (1284 ـ 1289ش/ 1905م ـ 1909م) بر مى گردد. آگاهى از انديشه هاى دنياى جديد و تحولات و جنبش هاى زنان نقش اصلى را در اين زمينه داشت. اين ارتباط و آگاهى سبب نقد و رد برخى باورهاى مذهبى و سنتى در ميان قشرهاى جديد جامعه گرديد. در مَثَل تاج السلطنه (تولد 1301ق) دختر ناصرالدين شاه, خاطرات خود را با عنوان خاطرات تاج السلطنه در سال 1343ق /1303ش به قلم آورد و در آن مسائل جديدى در حوزه امور زنان مطرح كرد, مى نويسد:
اگر زن ها در اين مملكت مانند ساير ممالك آزاد بودند و حقوق خود را مقابل داشته و مى توانستند در امور مملكت و سياسى داخل بشوند و ترقى كنند يقيناً من راه ترقى خود را در وزير شدن و پايمال كردن حقوق مردم و خوردن مال مسلمانان و فروختن وطن عزيز خود نمى دانستم… افسوس كه زن هاى ايرانى از نوع انسان مجزا شده و جزو بهايم و وحوش هستند و صبح تا شام در يك محبس نااميدانه زندگانى مى كنند و دچار يك فشارهاى سخت و بدبختى هاى ناگوارى عمر مى گذرانند. 1
در جاى ديگر مى نويسد: (زندگانى زن هاى ايران از دو چيز تركيب شده: يكى سياه و ديگرى سفيد. در موقع بيرون آمدن و گردش كردن هياكل موحش سياه عزا و در موقع مرگ, كفن هاى سفيد. و من كه يكى از همين زن هاى بدبخت هستم آن كفن سفيد را ترجيح به آن هيكل موحش عزا داده, و هميشه پوشش آن ملبوس را انكار دارم). 2
و نيز تكليف زن هاى ايرانى را چنين شرح مى دهد: (استرداد حقوق خود مانند زن هاى اروپايى, تربيت اطفال, كمك كردن به مردها مانند زن هاى اروپايى, پاكى و عفت, وطن دوستى, خدمت به نوع, طرد كردن تنبلى و خانه نشينى با برداشتن نقاب).3
و نيز مى نويسد: (خرابى مملكت و بداخلاقى و بى عصمتى و عدم پيشرفت تمام كارها حجاب زن است).4
به جز كارهاى نظرى در اين دوره شكل گيرى انجمن هاى زنانه از قبيل انجمن آزادى زنان (1907م), اتحاديه غيبى نسوان (1907م), انجمن مخدرات وطن (1910م) و… 5 و نيز نشريات اختصاصى مسائل زنان مانند دانش, شكوفه, زبان زنان, نامه بانوان, عالم نسوان, جهان زنان, جهان نسوان وطن خواه, مجله نسوان, مجله سعادت نسوان شرق و دختران ايران 6 در دفاع از حق آموزش و تعليم زنان و تأسيس مدارس دخترانه و نيز مسأله حق رأى زنان تأثير چشمگيرى داشت.7
ناگفته نماند كه پيش از مشروطه نيز كسانى به اين مسأله دامن زدند كه مى توان از اين نمونه ها ياد كرد. قرة العين (1852 ـ 1814م) در سال 1848م/1265ق در كنفرانس بدشت شاهرود كشف حجاب كرد.8
بى بى خاتون استرآبادى كتاب معايب الرجال را در نقد و رد تأديب النسوان از نويسنده اى ناشناس و تحرير شده در سال 1304ق يا 1309ق, 9 در سال 1313ق/1895م به رشته تحرير در آورد 10. وى از برترى مردان بر زنان, تفسيرى نسبى دارد:
هر چند [به] مرتبه, مردان به مقتضاى ادله و برهان و آيات قرآن از زنان برترى و بالاترى دارند. قال اللّه تبارك و تعالى الرِّجَالُ قَوَّمُونَ عَلَى النِّسَآءِ الى آخر آيه, ولى نه هر مردى از هر زنى فزون تر است و نه هر زنى از هر مردى فروتر. و مريم و زهرا(س), آسيه و خديجه كبرى از زنانند, فرعون و هامان, شمر و سنان از مردانند.11
در مورد مكر زنان مى گويد: (اگر چه مردان به دليل آيه قرآن كه خداوند فرموده إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمُ 12 [مكر شما بزرگ است] مكر را تماماً از زنان مى دانند, اما به دليل و برهان معلوم مى شود كه مكر زنان هم از مردان است. اگر مكرى بدانند از ايشان آموخته اند… و خداوند تبارك و تعالى در قرآن نيز از مكر مردان فرموده: وَ إِن كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ 13; هر چند از مكر آنان كوه ها از جاى كنده شود).14
ميرزا فتحعلى آخوند زاده (1877 ـ 1812م) نمايشنامه نويس آذربايجانى تعدد زوجات را محكوم كرد و از لزوم تحصيل زنان سخن گفت. وى در نمايشنامه وزير خان لنكران, تعدد زوجات و زندگى زنان در اندرونى را مورد نقد قرار مى دهد و در نمايشنامه وكلاى مرافعه, مبارزه زنان را براى احقاق حقوق خويش مطرح مى سازد.
وى همچنين در كتاب اثر لرى و ملحقات كمال الدوله از حقوق برابر زن و مرد, تحصيل زنان و حقوق اجتماعى آنان سخن گفته است.15
ميرزا آقاخان كرمانى (1896 ـ 1854 يا 1852م) اصلاح برخى از رسوم اجتماعى را كه زنان را محصور مى ساخت خواستار شد, وى در برخى نوشته هايش مى گويد:
حجاب و توارى زنان و عدم مخالطه ايشان با مردان و اسقاط آنان از حقوق بشريت به طورى كه آنان را از اعداد بشر نمى شمردند موجب هزار گونه فساد در عالم انسانيت شده… عالم انسانيت, به سرحد كمال نخواهد رسيد مگر اين كه زنان در جميع امور و حقوق با مردان مشترك و برابر باشند.16
اعتصام الملك آشتيانى (م 1316ش) سردبير مجله بهار در تبريز و پدر پروين اعتصامى, ايرانيان را با آثار برجسته نويسندگان اروپايى و عربى آشنا ساخت; يكى از اين آثار كتاب تحرير المرأة نوشته قاسم امين مصرى بود كه تحت عنوان تربيت نسوان در سال 1318ق/1900م به فارسى ترجمه و منتشر شد.17
به جز اينها كسان ديگرى در اين دوره چون شيخ احمد روحى (م1314ق) و ملك المتكلمين (1277 ـ 1326ق) و ميرزا جهانگيرخان شيرازى سردبير صور اسرافيل نيز از حقوق و آزادى هاى زنان دفاع كرده و به دنبال حضور اجتماعى زنان بوده اند.
با اين همه طرح مسأله زن به صورت جدى به دوره مشروطه بر مى گردد و مهمترين جلوه آن چالش با باورها و ديدگاه مذهبى و سنتى است.
دوم. موضعى كه طيف هاى مذهبى و دينى درباره اين مسأله در اين يكصد سال از خود نشان داده اند, موضوع اين نوشتار است. در اين نوشتار سعى مى شود گزارشى از آرا و منابع و منهج و منطق دين داران در مسأله زن در اين يكصد سال گزارش گردد و تحولاتى كه در ميان اين طيف گسترده اجتماعى شكل گرفته از لوازم اين بحث و بررسى خواهد بود, البته تلاش گرديده توصيفى بى طرفانه از اين مسأله ارائه گردد.
سوم. پيش از اين, در دو نوشته (تا آن جا كه نويسنده بدان دست يافته) به گزارش رويكردها درباره زن در تاريخ ايران توجه شده است:
نوشته اول كتابى است با عنوان جريان شناسى دفاع از حقوق زنان نوشته آقاى ابراهيم شفيعى سروستانى.18
در اين اثر در بخش دوم كه عنوان جريان شناسى دفاع از حقوق زنان را به خود اختصاص داده از سه جريان ياد مى كند:
1. جريان سياسى دفاع از حقوق زنان با اين ويژگى ها:
الف) ضديت با اسلام و ارزش هاى اسلامى;
ب) مخالفت با نظام جمهورى اسلامى;
پ) بى توجهى به ارزش هاى اخلاقى;
ث) تضعيف نهاد خانواده.
2. جريان غير دينى (سكولار) دفاع از حقوق زنان
اين جريان را با اين ويژگى ها معرفى كرده است:
الف) استفاده ابزارى از دين;
ب) ارائه نكردن طرح و الگويى مشخص و عملى;
پ) پذيرش منفعلانه حقوق غربى;
ت) دين زدايى از حركت اصلاحى زنان.
3. جريان دينى دفاع از حقوق زنان
اين جريان را در دو طيف معرفى مى كند:
الف) طيف تجديد نظر طلب, كه برايش دو ويژگى بر مى شمارد:
ـ ناآگاهى يا تجاهل به منابع اجتهاد;
ـ غفلت از منابع اجتهاد.
ب) طيف اصول گرا و اين ويژگى ها را معرفى مى كند:
ـ توجه به تفاوت هاى طبيعى زن و مرد;
ـ نفى تقابل و تضاد زن و مرد;
ـ توجه به خانواده به عنوان واحد بنيادين جامعه;
ـ حفظ استقلال و پرهيز از انفعال;
ـ پرهيز از تجدد مآبى و تحجر گرايى.19
درباره اين نوشته و تقسيم بندى هايش توجه به چند نكته مفيد است:
ـ دايره زمانى كه در اين تقسيم بندى ملحوظ شده, گزارش جريان هاى پس از انقلاب اسلامى است.
ـ در گزارش جريان ها نيز تنها به ديدگاه هاى دينى و جريان دينى منحصر نيست, بلكه ساير طيف ها را نيز در برمى گيرد.
ـ در گزارش جريان دينى به نظر مى رسد جاى يك جريان خالى است و ضمناً نيز در اين نوشتار بدان اشاره شده است, آن جا كه ويژگى هاى طيف دينى اصول گرا را مى شمارد, پنجمين خصلتش را پرهيز از تجددگرايى و تحجرگرايى مى داند. پس معلوم مى شود برخى دين داران به زن نگاه تجدد مآبانه دارند كه بدان در طيف تجديد نظر طلب پرداخته است, ولكن طيف تحجرگرا را معرفى نكرده است با اين كه وجود اين جريان و ديدگاه هاى مربوط بدان در جامعه ايرانى جاى انكار ندارد و همين كه نويسنده طيف اصول گرا را راهى ميانه تجددگرايى و تحجرگرايى مى داند دلالت بر اين نكته دارد.
ـ در اين نوشتار هدف نويسنده تنها گزارش جريان ها نيست, بلكه نقد و بررسى و معرفى جريان مطلوب نيز مورد نظر بوده است.
دومين نوشته اى كه به اين مسأله پرداخته كتاب الگوى جامع شخصيت زن مسلمان نوشته آقاى محمد تقى سبحانى است.20 در اين كتاب تنها رويكردهاى دين داران گزارش شده است و به جريان هاى غير دينى يا ضد دينى نپرداخته است, در اين اثر ديدگاه هاى دينى را به سه رويكرد تقسيم مى كنند:
1. رويكرد سنت گرا
و آن را با اين مشخصه ها معرفى مى كند:
الف) اصول گرايى;
ب) حقوق محورى و تكليف محورى;
پ) اجتهاد گرايى و روشمندى در فهم دين;
ت) خلوص گرايى و التقاط ستيزى;
ث) گذشته گرايى.
2. رويكرد تجددگرا
براى اين رويكرد نيز پنج مشخصه بدين شرح, معرفى مى كند:
الف) نگرش انسان مدارانه;
ب) علم گرايى و تكيه بر خرد ابزارى;
پ) تاريخيت و نسبيت در فهم دين;
ت) آينده گرايى;
ث) توسعه گرايى.
3. رويكرد توسعه گرايى
در معرفى اين رويكرد نيز اين مشخصه ها به چشم مى خورد:
الف) اصول گرايى در حوزه فهم, توسعه گرايى در حوزه تحقق دين;
ب) نگرش نظام مند در مقابل تكليف گرايى;
پ) تكامل روش اجتهاد و تجديد نظر در روش علوم;
ت) ضرورت تدوين الگوى جامع شخصيت زن مسلمان;
ث) پى ريزى تمدن نوين اسلامى.21
درباره تحليل هاى اين نوشته نيز توجه به چند نكته مفيد است:
ـ دايره تعريف و گزارش به دوران انقلاب اسلامى ايران مربوط است.
ـ هدف نويسنده نقد و بررسى رويكردها و ارائه رويكرد مطلوب است.
ـ رويكرد مطلوب در حقيقت تلفيقى از ويژگى هاى مثبت رويكرد سنت گرا و تجددگرا مى باشد.
چهارم. با توجه به مطالب پيش گفته اين مقاله مى كوشد ديدگاه ها و آراى دين داران را در مسأله زن در ايران معاصر يعنى يكصد سال اخير باز گو كند, در اين گزارش چند نكته را لازم به يادآورى مى داند:
الف) در معرفى رويكردها, تفاوت هاى كلى و اساسى, مبناى تقسيم بندى قرار گرفته, وگرنه در درون هر يك از رويكردهاى معرفى شده مى توان تفاوت آرا و ديدگاه ها را نشان داد.
ب) به نظر نگارنده و با توجه به مطلب بندِ نخست, رويكردهاى دينى را در سه دسته مى توان دسته بندى كرد:
ـ رويكرد سنتى (از دوره مشروطه);
ـ رويكرد كلامى ـ اجتماعى (از دهه چهل);
ـ رويكرد حقوقى (از دهه هشتاد).
پ) رويكردهاى سه گانه فوق از نظر شكل گيرى در طول زمانى يكديگر قرار دارند, ولى اين به معناى نسخ هر يك و جايگزينى ديگرى نيست, بلكه به معناى رويكرد غالب در هر دوره است وگرنه در هر دوره رويكردهاى قبلى نيز با حضور كمتر و در اقليت وجود دارد; از اين رو در زمان حاضر مى توان هر سه رويكرد را نشان داد گرچه غلبه با يكى از آنهاست.
ت) در بررسى هر يك از سه رويكرد بر پايه اهم منابع مكتوب, سعى مى شود ديدگاه آنان در حوزه انسان شناختى, حقوق و تكاليف, خانواده و مشاركت اجتماعى ارائه گردد و در آخر تحليلى به عنوان منطق و منهج اين رويكرد عرضه گردد.
رويكرد سنتى
اين رويكرد قديمى ترين و كهن ترين و مشهورترين ديدگاه غالب در دوره هاى مختلف تاريخ اسلامى به شمار مى رود. با همه اين سابقه و شهرت در دوران معاصر كه زن به عنوان مسأله مطرح شد به صورت يك رويكرد هويت يافت. نخستين بروز اين رويكرد با نوشته هاى عديده اى در خصوص حجاب زنان و پرهيز دادن از اختلاط و حضور زنان در صحنه هاى مردانه است. مخالفت با تأسيس مدارس آموزش زنان در اين راستا قرار دارد. با گذشت زمان اين ديدگاه ها به مباحث انسان شناختى و تفاوت هاى زن و مرد و كمالات هر يك مستند مى گردد.
البته به حق بايد دغدغه اين نويسندگان و صاحبان آرا را در دفاع از عفت و پاكى زن مسلمان و پرهيز از بى بندوبارى جدى تلقى كرد, گرچه نوع واكنش هاى آنان را مى توان نقد كرد.
براساس آنچه در مقدمات بحث ياد شد نخست گزارشى از اهم منابع و سپس ديدگاه ها و در آخر تحليلى از منطق و منهج اينان ارائه مى شود:
1. اهمِ منابع
چنان كه گذشت اين رويكرد با سابقه ترين ديدگاه مذهبى به شمار مى رود و منابع اين رويكرد را بايد در دو نوع منظور كرد: يكى منابع عام علوم اسلامى از قبيل كتب تفسير, حديث, فقه, تاريخ, كلام, فلسفه, عرفان, اخلاق و… و ديگرى كتاب هاى ويژه مسائل زنان كه عمدتاً در اين يكصد سال تدوين شده است. بسيارى از ريشه ها و مستندات اين رويكرد در منابع عام يافت مى شود كه اگر تلفيق گردد چهره اى ناموزون را از زن تصوير مى كند و البته پاره اى از آنها در كتب خاصى با تعديل و توجيهاتى راه يافته است. ابتدا به طرح برخى از اين نمونه ها در كتب گوناگون علوم اسلامى اشاره مى گردد:
كتب تفسير و علوم قرآنى
مفسران نوعاً در ذيل آيات الرِّجَالُ قَوّمُونَ عَلَى النِّسَآءِ22 وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَة 23 و آ يه شهادت و… 24 به تفاوت هاى زن و مرد و ناتوانى هاى آنان پرداخته اند. زركشى در البرهان فى علوم القرآن براى بيان معناى (مِنْ) از حروف جاره كه به معناى جنس است, چنين مثل مى زند: (الرجل خير من المرأة25; جنس مرد از جنس زن بهتر است).
كتب حديث و محدثان
در لابه لاى كتب حديث نيز رواياتى در اين زمينه وجود دارد, رجوع شود به كتاب النساء فى اخبار الفريقين و شخصيت و حقوق زن در اسلام26 و زن در سخن و سيره امام على27 و… . ملا امين استرابادى روايات مشورت با زن و مخالفت با آنان را نعمت الهى اى مى داند كه خداوند به عنوان شاخص و ترازوى سنجش درستى و نادرستى راى در اختيار مردان قرار داده است.
كتب كلام, فلسفه و عرفان
ضياءالدين جرجانى از متكلمان قرن نهم مى نويسد: (پس ناچار بايد كه كردگارى و پديد آورنده اى باشد و آن خداى تعالى است كه بى همتا و بى همباز است و زن و فرزندش نيست كه زن از بهر راندن هوا و شهوت نفس و جستن راحت و لذت بايد و اين بر خداى تعالى روا نباشد).28
ملاصدرا در كتاب الاسفار الاربعة ضمن برشمردن نعمت هاى خداوندى به انسان, يكى از نعمت ها را تولد حيوانات گوناگون مى داند كه بعضى براى خوردن, بعضى براى سوارى, بعضى براى راحتى و برخى براى ازدواج است و آن گاه اين آيه را مى آورد: وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَ جًا; حاج ملاهادى سبزوارى در تعليقه بر اين عبارت مى نويسد:
اين كه زنان را در سلك حيوانات قرار داد اشاره اى لطيف است به اين كه زنان به جهت ضعف عقل و جمود بر ادراك جزئيات و ميل به زيورهاى دنيايى گويا در زمره حيواناتند, چرا كه سيرت غالب آنان سيرت چهارپايان است و خداوند لباس انسانى بر آنان پوشاند تا مردان بتوانند با آنان همنشين شوند و ازدواج كنند. بدين جهت در شريعت ما جانب مردان رعايت شده و بر زنان در بسيارى از احكام مسلطند مانند طلاق و نشوز.29
كتب فقه
گذشته از تفاوت هايى كه در كتب فقه ميان احكام مردان و زنان وجود دارد و به پيش از 150 مورد مى رسد30 برخى ديدگاه ها و تحليل ها نيز درخور تأمل است, از قبيل مردان را در انجام نماز ميت اولى از زنان دانستن همچون اولويت افراد آزاده بر برده,31 غلبه فسق بر زنان و قلت عدالت در ميان آنان,32 تشبيه ازدواج به كرايه دادن و كرايه گرفتن,33 شمردن دنده هاى مرد و زن براى تقسيم ارث افراد خنثى34, شايسته دانستن مردان براى كمال35 و….
از اين منابع عام كه بگذريم, كتاب هاى تدوين شده ويژه مسائل زنان در اين يكصد ساله كم نيست. اين آثار نخست با محوريت مسأله حجاب آغاز شد و سپس با عنوان هاى زن در اسلام يا تفسير برخى از آيات و يا موضوعات خاص دنبال شد; اينك به معرفى اجمالى اهم اين آثار مى پردازيم:
* رساله وجوب حجاب, تأليف محمد صادق ارومى فخرالاسلام (م1330ق). وى در سال 1339ق/1290ش اين كتاب را نوشت و به استناد انجيل و قرآن از وجوب حجاب زنان دفاع كرد; در بخشى از رساله تلخيص ديدگاه مسيحيان و نيز مسلمانان را در باب زن چنين بيان مى دارد:
ـ زينت زن حيا و تقواست نه طلا و مرواريد.
ـ زن دين دارى اش را با اعمال صالح به اثبات مى رساند نه تجارت و اختلاط با مردها.
ـ زن نبايد مسلط بر شوهر شود, الرجال قوامون على النساء.
ـ خدا اول آدم را آفريد بعد حوا را پس مرد هميشه بايد مقدم باشد.
ـ آدم فريب شيطان را نخورد, بلكه حوا فريب خورد; پس زن زود فريب مى خورد, پس مطلوب حجاب و نقاب و سكونت در خانه است, نه زينت و كشف و مخالطه با مرد.36
رساله هاى ديگرى نيز در اين دوره با همين مضامين تدوين شده است مانند: سدول الحجاب فى وجوب الحجاب از بلادى بوشهرى; رساله شريفه لزوم حجاب, تأليف چند نفر مشروطه خواه; رساله ردّ كشف حجاب, نوشته اسداللّه خرقانى; فلسفه حجاب, اثر ابو عبداللّه زنجانى; صواب الخطاب فى اتقان الحجاب, تأليف ميرهاشم مجتهد مرندى خويى; حجاب پرده دوشيزگان, تأليف محمد حسن صابرى مازندرانى; لب اللباب, نوشته سيد على اكبر رضوى برقعى و… .37
* وسيلة العفايف يا طومار عفت, نوشته يوسف نجفى جيلانى (1245 ـ 1327ش). اين كتاب نخست در سال 1306ش/1346ق در رشت به چاپ مى رسد و براى دومين بار در سال 1334ش در قم منتشر مى گردد و چاپ سوم آن نيز در سال 1372ش در قم به انجام رسيده است.38 اصل كتاب دو جلدى است كه ظاهراً جلد دوم آن تاكنون به طبع نرسيده است. نويسنده از آثار نويسندگان عرب چون الاسلام روح المدنيّة از مصطفى غلايينى و مبدأ ارتباط التمدن بدين الاسلام از عبدالحميد افندى جابرى و المرأة المسلمة از محمد فريد وجدى و مجلاتى چون العرفان, العلم, الهلال, المنار, حبل المتين والاسلام استفاده برده است.39 نويسنده درباره زن در ادوار پيشين, مقايسه زن و مرد از ديدگاه هاى مختلف, بررسى و تحليل برخى تفاوت هاى حقوقى زن و مرد در اسلام و حجاب سخن گفته است.
* مدنية الاسلام روح التمدن, شيخ احمد شاهرودى. اين كتاب در سال 1346ق/1307ش در نجف منتشر شده است. كتاب داراى 363صفحه است كه 66 صفحه آن مربوط به زن و حجاب است 40 ومباحثى پيرامون تفاوت زن و مرد, تساوى حقوق, ازدواج, امتيازات زن در اسلام [11 مورد], محدوديت هاى زن [10 مورد] و حجاب را به بحث گذارده است.
* المرأة المسلمة, نگارش محمد فريد وجدى, 1878 ـ 1954م. اين اثر را سيد مفيد حسينى ملجائى خلخالى [م 1318ش] در سال 1349ق (1309ش) ترجمه كرده و در همان سال با نام بانوى اسلامى به چاپ رسيده است. چاپ دوم آن در سال 1337ش/1378ق از سوى كتابفروشى بنى هاشمى تبريز صورت مى گيرد. كتاب در سيزده فصل تنظيم شده و نويسنده در آن به نقد ديدگاه هاى نو و جديد به ويژه ديدگاه هاى قاسم امين پرداخته است. در پايان كتاب خلاصه فصول سيزده گانه را در نُه بند جمع بندى مى كند كه برخى از آن بندها چنين است:
ـ زن از جهت خلقت بدنى و جسمى از مرد ضعيف تر است و از حيث قبول علم نيز از مرد كمتر است و اين ضعف در زن نه به قصد پست قرار دادن زن از مرد و يا الزام نمودن زن براى خضوع و اطاعت نمودن از مرد است, بلكه وظيفه مخصوصه زن بيش از اين مقدار اقتضا و ظرفيت ندارد (ص 190 ـ 191).
ـ براى هر موجودى كمالى است مخصوص به او و كمال زن در اين نيست كه عضلاتش محكم و دايره معلوماتش اتساع داشته باشد, بلكه كمال زن در يك هويت روحيه است (ص 191).
ـ زن نمى تواند به آن كمال برسد مگر آن كه عيال باشد از براى مرد و مادر باشد براى اطفال كه آنها را با تربيت صحيحه تربيت كند و اين مطلب نه تنها از باب اعطاى وظيفه به صاحب وظيفه است, بلكه نمو ملكات زن و تهذيب مواهب زن حاصل و ميسر نمى شود مگر به اين وسيله, زيرا زن جسماً و روحاً براى همين موضوع خلق شده (ص 191 ـ 192).
* الحجاب فى الاسلام, قوام الدين وشنوى. اين كتاب چنان كه در پايان آن آمده (ص 101) در سال 1372ق [1330ش] نگارش يافته و در چاپخانه حكمت قم به چاپ رسيده است. زبان كتاب عربى است. نويسنده از وجوب ستر وجه و كفين دفاع مى كند و ادله و مستندات فقهى آن را بيان مى دارد و در ضمن كتاب به مباحثى در مورد جايگاه زن و مرد و تفاوت هاى آنان و رواياتى در مذمت زنان اشاره دارد.
* الفروق بين المرء والمرأة فى نظر الشرع, نوشته حاج سيد على مولانا تبريزى. اين كتاب در سال 1379ق/1338ش در تبريز به چاپ رسيد. نويسنده تفاوت هاى موجه در كتب فقهى را در 171 بند برشمرده و براى هر يك در پاورقى ها شرح و توضيحى ارائه مى دهد.
* زن و انتخابات, شماره اول از مجموعه (از اسلام چه مى دانيم), نگارش زين العابدين قربانى و محمد شبسترى و على حجتى كرمانى و عباسعلى عميد و حسين حقانى. انتشارات كتابفروشى طباطبايى قم, اين كتاب را در سال 1339 به چاپ رسانده است.41
اين كتاب با مقدمه آيت اللّه ناصر مكارم شيرازى آغاز مى شود و داراى پنج بخش است. در بخش اول با عنوان چرا زنان حق حكومت ندارند از تفاوت هاى جسمانى و روانى زن و مرد سخن مى رود و با نقل كلماتى از دانشمندان در اثباتِ اين نظريه تلاش مى شود. در بخش دوم با عنوان تمدن و آزادى زنان نخست ديدگاه هاى برخى غربيان را در نفى فعاليت هاى اجتماعى ـ سياسى گوشزد مى كند و سپس به چهار كشور سويس و آمريكا و شوروى و انگلستان اشاره دارد كه زنان در منصب هاى سياسى اين كشورها حضورى ندارند. در بخش سوم ادله اسلامى بر عدم جواز حضور زنان در انتخابات را مى آورد. در بخش چهارم ادله موافقان را نقل و نقد مى كند و در بخش پنجم زيان هاى فردى و اجتماعى چنين آزادى هايى را براى جوامع بشرى برمى شمارد.
* پاسخ هاى استاد به نقدهايى بر كتاب مسأله حجاب, استاد مرتضى مطهرى. پس از چاپ مسأله حجاب مرحوم مطهرى, يكى از فضلا در سال 1349ش نقدهايى در حاشيه چاپ سوم مى نگارد و در اختيار استاد شهيد مرتضى مطهرى قرار مى دهد. اين اثر حاوى آن نقدها و پاسخ هاى استاد مطهرى مى باشد. ناقد ديدگاه هاى مرحوم مطهرى در باب حجاب را مخالف دستورات دينى و لااقل دستورات مستحبى آن مى داند و بر اين باور است كه اسلام نه تنها طرفدار ستر بلكه طرفدار پرده نشينى زنان است (ص7) و ديدگاه هاى استاد مطهرى را نوعى تشويق ورود زنان در ميان اجتماع مردان مى داند كه از نظر اسلام ممدوح نيست (ص22). نام ناقد در كتاب مشخص نشده است.
* مزاياى زن و مرد در اسلام, تأليف سيد ابوالفضل نبوى قمى. ظاهر امر آن است كه اصل نگارش در سال 1348ش پايان يافته است و تاريخ پايان ديباچه نيز بدان صراحت دارد (ص3). در پايان كتاب كه تاريخ قيد شده با تعبير وقع التأليف و النشر ببلدة قم سال 1391ق/1357ش رقم خورده است (ص15). اطلاعات ديگرى نيز در شناسنامه و عنوان كتاب درج نشده است.
به هر حال نويسنده در اين كتاب تفاوت هاى زن و مرد را در اسلام در زمينه هاى حقوقى و طبيعى و دينى در يكصد و شصت بند تنظيم و تحليل كرده است. در مقدمه كتاب وجود اختلاف در جهان كبير و ساير موجودات و جهان انسانى و ميان افراد بشر را بازگو مى كند تا به تفاوت هاى زن و مرد مى رسد. آن گاه مستندات اين اختلاف را از آيات قرآنى برمى شمرد و به بيان فلسفه آن مى پردازد. پس از مقدمه در فصل نخست معامله بشر با زنان را در تاريخ تشريح مى كند و در فصل هاى دوم تا پنجم امتيازات زن و مرد را در سه حوزه عبادات و معاملات و سياسات و معاشرت بيان مى كند.
* رسالة بديعة فى تفسير آية الرجال قوامون على النساء, السيد محمد حسين الحسينى الطبرى (م1358ش). اين كتاب در سال 1399ق تأليف و از سوى انتشارات حكمت به چاپ رسيده است. ترجمه فارسى آن با عنوان ترجمه رساله بديعه از سوى همان ناشر به چاپ رسيده است. در اين اثر نخست بر پايه مبانى عام اسلامى جايگاه زن و مرد را نشان مى دهد و تفاوت هاى آن دو را برمى شمارد, سپس در مبحث دوم به تفسير آيه الرجال قوامون على النساء مى پردازد و محروميت زنان را از منصب قضاوت و جهاد و ولايت بر پايه آيه قواميت و ساير ادله روايى اثبات مى كند. از نتيجه گيرى هاى پايان كتاب اين است:
و بما ذكرنا ظهر عدم جواز دخولهن فى مجلس الشورى و ان كن ّ فقيهات ذوات اجتهاد و استنباط(ص 140); از آنچه گفتيم دانسته شد كه ورود زنان به مجلس شورا روا نيست گرچه زنان فقيه و مجتهد و صاحب قدرت استنباط باشند.
گفتنى است نويسنده ديدگاه هاى خود را درپاره اى از كتاب هاى ديگرش نيز باز گفته است; از ايشان در سال 1415ق كتابى منتشر شده با عنوان كاهش جمعيت ضربه اى سهمگين بر پيكر مسلمين. در بخش هاى اوليه اين اثر با آمار و ارقام از مضرات كنترل جمعيت بحث مى شود. و در مبحث هفتم به تشريح برخى ديدگاه ها در زمينه زن مى پردازد و به برخى نقدها پاسخ مى گويد و بر اين باور است كه مى توان ميان پوشش و جدايى زنان از مردان و تربيت علمى زنان و تشويق و ترغيب آنان به علوم و فنون جمع كرد.42
* النساء فى اخبار الفريقين يا زن در اخبار شيعه و سنى, اثر سيد محمود بن سيد مهدى دهسرخى اصفهانى. اين كتاب در سال 1415ق [1373ش] در قم چاپ شده است. نويسنده در اين كتاب 260 حديث را با ترجمه از كتاب هاى حديثى شيعه و سنى گرد آورده و در پايان حديثى را گوشزد كرده كه حاوى 72 خصلت در زمينه آداب النساء و تفاوت ميان احكام زنان و مردان است.
مضمون بسيارى از روايات تشويق زنان به شوهردارى و اطاعت از آنان در هر شرايط است يا آنان را به خانه نشينى و پرهيز از حضور در اجتماع و اختلاط با مردان تشويق مى كند.
* دين و زن, محمد تقى صديقين اصفهانى. هيچ گونه تاريخ و نشانه اى از ناشر و محل نشر در كتاب نيست و تنها در پايان كتاب آدرس (قم, خيابان صفائيه, كوى ورزشگاه) آمده است. كتاب به قطع رقعى و داراى 91 صفحه مى باشد. نويسنده اوضاع و احوال را پس از انقلاب در حوزه هاى مرتبط با زنان شگفت آور دانسته و از فرط آزادى و يله و رها بودن دسته اى از زنان گله مند است و با توجه به مقدمه كوتاهى كه آورده آن را متأثر از غرب و اروپا مى داند. وى در اين كتاب چهل حديث را در باب زن برگزيده كه با ترجمه و تشريح آنها مى خواهد ديدگاه اسلام را پيرامون زنان باز گويد. محور روايات منقول را حجاب زنان و پرده نشينى و پرهيز از اختلاط با مردان و رعايت حقوق شوهران و… تشكيل مى دهد.
2. ديدگاه ها
در ميان آثار ياد شده اعم از آثار عام يا اختصاصى, ديدگاه هاى مطرح را در سه بخش عرضه مى كنيم: شخصيت زن, توانمندى ها و كمالات; حقوق و تكاليف زن و مرد; حضور اجتماعى زنان.
الف) شخصيت زن, توانمندى ها و كمالات
در تمامى آثار ياد شده آن جا كه به بحث تكوين و خلقت زن و مرد پرداخته اند از برترى مرد بر زن در جنبه هاى تكوينى سخن گفته اند و همان را مبناى تفاوت هاى حقوقى و تبعيت زن از شوهر و نيز خانه نشينى اش به حساب آورده اند و علاوه بر آن تلاش شده از علوم جديد نيز مستنداتى اقتباس گردد و به ادله دينى منضم شود تا آن را موجه نمايد. در كتاب طومار عفت مى خوانيم:
تمام شرايع كه منظورشان هدايت مردم است به سوى حق و مقصودشان تهيه و تنظيم هىآت اجتماعى بشر بوده و هست اتفاق دارند بر اين كه معامله با زنان مانند معامله با شخص قاصر و محتاج به ولى و كافل و قيم كامل مى باشد, چرا كه زنان تكويناً, خلقتاً, بدناً, ادباً, رأياً, عقلاً و عملاً نسبت به مردان ناقص هستند چنان كه علماى اخلاق بيان و وصف نموده و زنان را به مغلوبيت و تسليم در مقابل شهوات معرفى كرده مى گويند: دوست داشتن لهو و لعب و تعلق به اوهام و پذيرفتن دسايس واختلافات و تلون مزاج در زنان بيشتر از مردان است. 43
در جاى ديگرى مى نويسد: (زن در اسلام از فضايل آتيه بى بهره است و به عبارت اخرى شارع مقدّس اسلام خيلى از احكام تكليفه را اختصاص به مردان داده و زن ها را از آن تكاليف آزاد نموده) و در اثر ديگر پس از نقل نه مطلب از كتاب فريد وجدى آنها را مبرهن به ادله علميه مى داند:
1) زن اضعف از مرد است جسماً و اَقل ّ قبولاً است در علم و اين ضعف نه براى آن است كه او را از درجه مرد تنزل دهد, بلكه براى آن است كه وظيفه خاصّه او مقتضى زياده از آن نمى باشد و فطرى طبيعى اوست كه اگر هر قدر بذل جهد كند كه به مرد برسد نمى رسد, زيراكه نه جِسماً و نه ادراكاً با مرد مساوى نخواهد بود.
2) از براى هر موجودى كمال خاصى است كه منحصر به اوست و كمال زن نه به صلابت عضلات اوست و نه به اتّساع دايره معلومات وى, بلكه كمال او منحصر است در موهبت روحيه كه تمتّع به او مطلوب است و آن موهبت, احساسات دقيقه و عواطف رقيقه اوست كه حايز درجه اقصى است و موهبت مذكوره به حد كمال نرسد مگر در تحت قيادت مرد.
3) زن به كمال خاص ّ الخاصى خود نرسد مگر آن كه زنِ مردى باشد و مادر طفلى كه به تربيت صحيحه آنها را مرّبى شود و اين نه براى آن است كه فقط به وظايف خود رفتار نموده, بلكه نموّ مَلَكات و تهذيب اكمال نشود مگر به زن بودن و مادر شدن به علّت آن كه روحاً و جسماً براى آن خلق شده.
4) اشتغال زن به كارهاى مردانه سبب اعدام مواهب و اطفاى مَلَكات و اذهاب بَهْجَت و نزول اوست از مراتب خلقيّه و موجب فساد تركيبى او خواهد بود. به علاوه, سبب خلل در جامعه و حرجى است كه در قلوب امّت باقى خواهد ماند.
5) حجاب ضرورى زنان است براى صلاح نوع انسانى عموماً و صلاح زن خصوصاً, براى اين كه در حجاب ضمانت استقلال و كفالت حرّيّت زن خواهد بود.
6) زن در مدنيّت مادّيه كامل نيست و سير به كمال هم نمى كند و به كمال هم نمى رسد و امروز علماى اروپ از حالت فعلى زن شاكى و سعى مى كنند در وقوف سير او.
7) طريق تعليم امروزى در تمام ممالك اروپا و آمريكا براى زنان صالحيّت ندارد به شهادت علماى همان ممالك هم.
8) تعاليم ديانت اسلاميّه بالنّسبه به زن موافق فطرت طبيعت زن است به تمام موافقت و تعليمات ديانت اسلاميه به منزله قالب تام ّ و تمامى است كه جميع خصايص و ملكات زن را حافظ است و اگر به همان دستورات اسلاميه نموّ كند, شئونات او به اعلى درجه خواهد رسيد.
9) زن مسلمه اگر در علوم كوشش نكند كه خود را به حد كمال برساند نقص او نيست, مگر مبادى علوم ضروريه را كه واجب است تحصيل آن بالضروره.44
در كتاب زن و انتخابات مى خوانيم: (زن و مرد داراى دو خلقت متفاوت بود و هر يك براى كار معين و مخصوصى ساخته شده اند, مراجعه به مختصات طبيعى اين دو جنس و امتيازاتى كه بين ساختمان فكر و عقل و بدن و احساسات و عواطف زن و مرد مشهود است مدعاى فوق را ثابت مى كند).45
در كتاب رساله بديعه مى خوانيم: (هر گاه زن و مرد را در استعدادهاى طبيعى و خدادادى به تنهايى در نظر بگيريم ترديدى نيست كه مردان بر زنان در ساختمان جسمانى و نيروى عقلانى و گستره تفكر و نيروى مديريت برترى دارند, چنان كه مضمون آيه قواميت مى باشد).
يا مى خوانيم: (مرد نيرومند و قوى بنيه و داراى ساختمان بندى استوار و نيز عقلانى قوى و تفكرى بُرّنده و احساساتى متناسب است و زن بنيه ضعيف و استخوان بندى لطيف و احساسات بُرنده و عاطفه اى نيرومند و تفكرى متناسب بر خلاف مرد دارد).46
اين مضمون در بسيارى از كتاب ها و منابع اين رويكرد ديده مى شود.
ب) حقوق و تكاليف زن و مرد
طرفداران اين نظريه بحث را از تفاوت هاى حقوقى و تكليفى زن و مرد آغاز كرده اند و اگر به تفاوت هاى تكوينى و خلقت زن و مرد رسيده اند به عنوان مبنا و دليل بوده است, به تعبير ديگر چنين تفاوت هايى نزد آنان مسلم بوده است. علاوه بر اين در پاره اى از آثار به صورت مستقل يا ضمنى به اين تفاوت ها پرداخته شده است.
در كتاب مزاياى زن و مرد در اسلام چنين مى خوانيم: (به تقريب اكثر مواردى كه در فقه اسلام ميان زن و مرد فرق گذارده شده استقصا كردم يعنى بالغ بر 160 رقم اختلاف حكمى و حقوقى و اخلاقى آنان را جمع آورى نموده در چهار فصل به نام عبادات, معاملات, سياسات و معاشرت قرار داديم).47
مرحوم قوام الدين وشنوى در كتاب الحجاب فى الاسلام به نقل از ادهمى مى نويسد:
جدايى زن و مرد از جهت شرعى روشن است, زيرا براى مردان بسيارى از مسائل مهم اصول دين و فروع آن رواست كه براى زنان جايز نيست, مانند پيامبرى, خلافت و امامت, جهاد, اذان, خطبه خواندن, اعتكاف, تحمل ديه, قسامه, ولايت بر نكاح و طلاق, ازدواج با بيش از يك زن, استفاده از كنيزكان به صورت شرعى, رجوع در طلاق, نسب از راه پدر, مهريه, نفقه, قضاوت, جمعه, جماعت, زيادتى عقل و دين, زيادتى سهم در ارث, لزوم اطاعت زن از شوهر و رعايت خشنودى شوهر و نه بالعكس; بلكه در دين, كسى كه از زن اطاعت كند مذمت و نكوهش شده است, آفرينش زن از مرد و مخلوق منه از مخلوق افضل است, مرد توانايى جسمانى دارد, شجاعتش بيشتر است, به كارهاى بيهوده كمتر مى پردازد, عزت نفس دارد, از خُلق نيكو بهره مند است, دوستى اش پايدار, به عهدهايش پايبندتر است, بيشتر راز نگه دار است و تحملِ سختى هايش از زن بيشتر مى باشد.48
همچنين در كتاب الفروق بين المرء والمراة فى نظر الشرع 171 فرق ميان زن و مرد را بررسى كرده است. يادآورى مى كند كه علامه مجلسى رساله اى در تفاوت هاى زنان و مردان در نماز و وضو تحرير كرده و در آن چهارده اختلاف ميان زن و مرد را برمى شمارد.49
پ) حضور اجتماعى زنان
نظريه مسلم و مقبول نزد صاحبان اين رويكرد پرده نشينى و ارتباط نداشتنِ زنان با مردان است. اين مطلب را در گزارش كتاب پاسخ هاى استاد به نقدها بر كتاب مسأله حجاب آورديم كه ناقد از رجحان پرده نشينى زن در اسلام سخن مى گويد (ص7). همچنين در گزارش كتاب النساء فى اخبار الفريقين به اين مسأله اشاره شد كه نويسنده در احاديث 1 و 10 و 13 و 20 و 23 و 27 و 29 و 32 و… بر اين امر تأكيد مى ورزد. نويسنده كتاب رسالة بديعة با حضور زنان در مجلس شوراى اسلامى مخالفت كرد. نويسندگان كتاب زن و انتخابات حضور زن را براى رأى دادن و انتخاب شدن مورد نقد قرار دادند. از اينها كه بگذريم آراى برخى بزرگان دينى در تاريخ يكصد ساله ايران در اين زمينه درخور توجه است.
مرحوم شيخ فضل اللّه نورى(1258 ـ 1337ق/1824 ـ 1990م) در روز دوشنبه هيجدهم جمادى الثانى سال 1325ق در لايحه اى كه مقاصد خود را بيان داشته, ضمن بيان اين نكته كه چون مجلس داير شد نطق ها و لوايح و جرايد از گوشه و كنار پيدا شد و مطالبى در آنها مطرح شد كه (هيچ كس منتظر نبود و زائد الوصف مايه وحشت و حيرت رؤساى روحانى و ائمه جماعت و قاطبه مقدسين و متديينين شد). سپس نمونه هايى ذكر مى كند از قبيل اباحه مسكرات و اشاعه فاحشه خانه ها و افتتاح مدارس تربيت نسوان و دبستان دوشيزگان و….50
مرحوم مدرس (1287 ـ 1357ق/ 1316ش) در مجلس دوم (1329ق) به هنگام ارائه لايحه انتخابات و نفى صلاحيت زنان براى شركت در مجلس مى گويد: (از اول عمر تا حال بسيار در برّ و بحر, مهالك اتفاق افتاده بود براى بنده, بدن بنده به لرزه نيامد و امروز بدنم به لرزه آمد. اشكال بر كميسيون اين كه اولاً نبايد نسوان را در منتخبين برد كه از كسانى كه حق انتخاب ندارند نسوان هستند مثل اين كه بگويند از ديوانه ها نيستند, سفها نيستند. از روى برهان بايد صحبت كرد و برهان اين است كه امروز ما هر چه تأمل مى كنيم مى بينيم خداوند قابليت در اينها قرار نداده است كه لياقت حق انتخاب را داشته باشند. مستضعفين و مستضعفات و آنها از آن نمره اند كه عقول آنها استعداد ندارد… .51
در نامه اى جمعى از مراجع تقليد و آيات عظام در اسفند 1341شمسى حضور زنان در مجلس مورد مخالفت شديد قرار مى گيرد).52 چنان كه در نامه حضرت امام به آقاى علم در 28/7/1341 (ورود زن ها به مجلسين و انجمن هاى ايالتى و ولايتى و شهردارى مخالف قوانين محكم اسلام) قلمداد مى شود.53
درباره ديدگاه حضرت امام در آن دوره با توجه به ديدگاه هاى ديگر ايشان به حضور اجتماعى زنان مى توان گفت: شرايط سياسى و اجتماعى و مفسده هاى آن دوران منظور بوده است.54 البته به صورت كلى تر نبايد دغدغه خاطر اين بزرگان و خيرخواهى آنان را براى جامعه اسلامى از ياد بُرد, چرا كه در فضاى مسموم و ناسالم آن دوران و همچنين ورود تازه اين گونه مباحث به صورت طبيعى چنين عكس العمل هايى را به دنبال دارد و غرض از اشاره به اين موارد, تنها اشاره به نوع نگاه آنان است.
در پايان مى توان آرا و ديدگاه هاى اين رويكرد را چنين تلخيص كرد: اعتقاد به تفاوت هاى فراوان زنان و مردان در زمينه هاى جسمى, روحى, تعقل و احساسات; ارائه تعريف ويژه از كمالات زن; اصرار بر خانه نشينى زن و مخالفت با حضور اجتماعى زنان; اعتقاد به تفاوت هاى فراوان حقوقى و تكليفى زنان و مردان.
منهج و روش اين رويكرد
همچنين مى توان روش و منهج اين رويكرد را چنين ترسيم كرد: اعتقاد به تعبد در احكام دينى به معناى پرهيز از بيان فلسفه و حكمت و تبيين هاى كلامى; اتكاى شديد بر احاديث و روايات و نپرداختن به پالايش آنها; عدم اهتمام كامل و توجه مناسب به آيات قرآنى در حوزه مسائل زنان به ويژه مشاركت هاى اجتماعى; تكيه بر علوم و دانش هاى جديد جهت تثبيت تفاوت هاى زنان و مردان.
رويكرد كلامى ـ اجتماعى (از دهه چهل به بعد)
رويكرد دوم از دهه چهل به بعد شكل مى گيرد. با چاپ تفسير الميزان و طرح ديدگاه هاى نويسنده درباره زن در جلدهاى دوم و چهارم آغاز مى شود و با كتاب هاى استاد شهيد مرتضى مطهرى در دهه پنجاه وارد فضاى عمومى جامعه مى گردد و در دهه پنجاه نخست با آثار دكتر شريعتى و سپس ديدگاه هاى حضرت امام خمينى وارد عرصه جديدى مى گردد و با اثر استاد آيت اللّه جوادى آملى به اوج مى رسد.مشخصه هاى كلى اين طرز تفكر را مى توان چنين فهرست كرد:
ـ دفاع از هويت انسانى زن و برابرى وى با مرد بر پايه قرآن و برهان و عرفان;
ـ اعتقاد به تفاوت هاى زنان و مردان در عرصه روانى و جسمى و تدبيرى;
ـ تبيين كلامى تفاوت هاى فقهى و حقوقى ميان زنان و مردان;
ـ دفاع از جواز مشاركت اجتماعى زنان و تأكيد بر رجحان آن.
اينك پس از اين گزارش مختصر, بحث درباره اين طرز تفكر را با گزارش نسبتاً تفصيلى اهم آثار و ديدگاه ها و روش و منهج آنان ادامه مى دهيم:
1. آثار علامه طباطبايى (1281 ـ 1361ش). علامه طباطبايى در تفسير گرانقدر الميزان جلدهاى دوم و چهارم به پاره اى از مباحث مربوط به زنان پرداخته است. تفسير الميزان در فاصله سال ها 1375 ـ 1393ق تحرير و چاپ شده است.55 علامه در جلد دوم, ص 260 ـ 278 با عنوان المرأة فى الاسلام [زن در اسلام] نخست گزارشى از وضعيت زن در امت هاى غير متمدن و سپس تمدن هاى پيش از اسلام ارائه مى كند, همچنين وضعيت زن را در ميان عرب ها و دوره جاهليت گزارش مى كند و چنين نتيجه مى گيرد كه در تمامى امت ها:
ـ زن را انسانى در سطح حيوان يا انسانى ناتوان مى دانستند.
ـ زن را از ابزار مورد نياز مردان مانند مسكن و برده و اسير در اختيار او مى دانستند.
ـ او را از تمامى حقوق محروم مى كردند.
ـ زن را در استخدام مرد مى دانستند.
ادامه دارد/
جمعه 17 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 290]
-
گوناگون
پربازدیدترینها