واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
رافا بنیتز و شرنگ واقعیت رئالی
خیلی ها اعتقاد دارند رافا بنیتز در سانتیاگو برنابئو پا در راهی گذاشته که کارلو آنچلوتی در فصل پیش گذاشته بود و کنار گذاشته خواهد شد، ولی چرا؟
طرفداری - حمیدرضا صدر: این که نتایج رئال مادرید در نیم فصل اول خوب بوده یا بد نیازمند مجادله است و تفسیر. جدول لالیگا نشان می دهد مردان برنابئو با 45 گل زده در 17 دیدار بهترین خط حمله را معرفی کرده اند و فقط 2 امتیاز با آتلتیکو مادرید و بارسلونا فاصله دارند و در لیگ قهرمانان هم بدون شکست بالاتر از پاری سن ژرمن و شاختار و مالمو صدرنشین گروه شان شده اند و با زدن 19 گل کنار مونیخی ها بهترین خط حمله را هم به نمایش گذاشته اند. رئال در دو دیدار پیاپی آخرش در برنابئو 18 گل زده – بله 18 گل شامل 8 گل به مالمو و 10 گل به رایو وایکانو - که رکوردی حیرت آور است. آنها هم می توانند به قهرمانی 33 لیگ بیندیشند و هم رویای " Undecima " - یازدهمین قهرمانی اروپا – را در سر بپرورانند. با این وصف طرفداران رئال، نتایج کسب شده را نومید کننده می خوانند.
ولی چرا؟ چرا رافا بنیتز در حال پیمودن همان مسیری است که کارلو آنچلوتی فصل پیش در برنابئو پیمود؟ چرا طرفداران رئال، رافا را همان جوری هو می کنند که طرفداران چلسی هو می کردند؟ آیا به قول رسانه های انگلیسی این همان " Real Reality / واقعیت رئالی" است؟ واقعیتی که اصولش را بر قربانی کردن بنا نهاده تا سازندگی، بر بی قراری تا شکیبایی.
اکنون که به نیمه دوم سال 2015 رئال، به آنچلوتی – به ارمغان آورنده دسیما - فکر می کنیم حذف از جام حذفی در همان اواسط ژانویه برابر آتلتیکو مادرید را به یاد می آوریم. همان دیداری که فرناندو تورس نمک بر زخم های کهنه پاشید و در برنابئو دو گل زد. سپس شکست دوباره از آتلتیکو در آغاز فوریه با نتیجه 0-4 در ویسنته کالدرون را. سپس شکست از آتلتیک بیلبائو و بارسلونا را و کمی بعدتر شکست از یوونتوس در لیگ قهرمانان را. رئال در آن دوران گرانادا را 1-9 خرد کرد و ختافه را 3-7. آمارها نشان می دادند سپید پوش ها تا دقیقه شصت بازی ها آهنگ خوبی دارند و سپس نزول می کنند. چیزی که در دو شکست 1-2 از بارسا و یووه عیان بود. ال کلاسیکو 1-1 جلو می رفت که لوییز سوارز در دقیقه 56 ضربه نهایی را درون دروازه کاسیاس جای داد و دیدار برگشت مقابل یوونتوس تا دقیقه 57 با نتیجه 1-1 جاری بود که کارلوس توز سنگر کاسیاس را گشود.
آن زمان خیلی ها رفتن ژابی آلونسو را مترادف با نزول خط میانی رئال خواندند. این که آنچلوتی نتوانست بدون او در میانه میدان به ترکیب موزونی دست پیدا کند. چنان که او در دیدار برابر بارسا ترکیب مودریچ – کروس – ایسکو در میدان بودند و او لوکاس سیلوا و خسه را جای مودریچ و ایسکو راهی میدان کرد و به جایی نرسید. کارلو برابر یووه به سیستم 2-4-4 روی آورد از چهار هافبک پشت سر رونالدو و گرت بیل استفاده کرد، از رودریگز، راموس، کروس و ایسکو و از دقیقه 64 با آوردن چیچاریتو جای ایسکو به سیستم 3-3-4 متوسل شد، ولی معمای خط میانی اش در نبردهای بزرگ حل نشد.
نتایج آغازین این فصل هم پس از تساوی مقابل اسپورتینگ خیخون خوش بینانه بودند: پیروزی با 5 گل برابر رئال بتیس، با 6 گل برابر اسپانیول، با 4 گل برابر شاختار دونتسک... ولی آن صلابت تدریجا رنگ باخت و رافا با این پرسش روبرو شد چرا تیمت حریفان کوچک را له می کنند – مثل پیروزی 2-10 برابر رایو وایکانو – ولی مقابل تیم های بزرگ لنگ می زنند؟ چنان که رئال به تساوی 1-1 برابر آتلتیکو مادرید، شکست 3-2 از سویا و سقوط خفت بار 0-4 مقابل بارسلونا تن داد. خرده گیران اشاره می کردند ستاره های رئال در نبردهای تن به تن برابر بزرگان نزول می کنند و از نظر ذهنی – خصوصا وقتی گل نخست را دریافت می کنند – آشفته می شوند.
در حالی که بی تردید چند رئالی در این فصل بالاتر از انتظار بازی کرده اند. کیلور ناواس معرکه بوده و این تردید که شایسته پوشیدن پیراهن شماره یک کاسیاس نبوده را از بین برده است. دنیل کارواخال نیم فصل خوبی را سپری کرده و مارسلو به روزهای اوجش بازگشته و هم جانانه دفاع کرده و دو گل هم زده است. کاسمیرو یکی از نوظهورهای اروپا بوده و پس از کلود ماکه له له بهترین هافبک تخریبی رئال به شمار می رود. لوکاس واسکز هم هر بار بازی کرده قابلیت هایش را به رخ کشیده و جان دیگری به گوش راست رئال بخشیده است. ناچو فرناندز حدود هزار دقیقه بازی کرده و هم در قلب دفاع قابل قبول بوده و هم در دفاع کناری و آن گل کلیدی را هم به پاری سن ژرمن زد. کریم بنزما هم به رغم حواشی خارج میدان در 16 بازی 15 گل در همه رقابت ها زده و کریستیانو رونالدو هم به رغم آن که در هشت بازی لیگ دروازه ای را نگشوده در همه رقابت ها 25 گل در 23 دیدار زده است. گرت بیل به رغم قرار گرفتن زیر تازیانه مورد حمایت رافا قرار گرفت و حتی به عنوان مهاجم آزاد هم راهی میدان شد و عیان شده در کناره ها بهترین عملکرد را دارد. ایسکو نه فوق العاده بوده و نه نومید کننده و همان رویکرد تدافعی اش که از دوران آنچلوتی شروع به قوام گرفتن کرده بود را ادامه داده است. خسه نمایش متوسط الحالی داشته است. رودریگز هنوز از بند مصدومیت رهایی پیدا نکرده و مرد سرنوشت ساز نشده است. احتمالا بازیکن نومید کننده، تونی کروس بوده که فصل پیش یکی از بهترین ها به شمار می رفته و همین طور سرخیو راموس که در فصل کاپیتانی اش با آسیب دیدگی دست و پنجه نرم کرده است. بازگشت این دو به روزهای خوب شان رئال را جان دیگری خواهد بخشید.
با این وصف همه بی تابی می کنند و از اخراج بنیتز حرف می زنند. این که بازی با والنسیا برای رافا حکم مرگ و زندگی گرفته است. این که فلورنتینو پرز گزینه هایش را برگزیده است. یادمان باشد سه مربی بزرگ از میان چهار مربی بزرگ جهان پیشترها روی نیمکت رئال آمده و رفته اند، هم مورینیو، هم پیگرینی، هم آنچلوتی... و پپ گواردیولا هم طبعا روی نیمکت رئال نخواهد نشست. بنابراین نام آنتونیو کونته، یواخیم لو و زین الدین زیدان به گوش می رسد و وارد آوردن شوک – واژه ای که معمولا در چنین برهه هایی در فوتبال بدان اشاره می کنند – به رئال. ولی می توان جو ضد بنیتزی و هو کردن ها را – حداقل برای لحظاتی - نادیده گرفت و به جداول و قرعه ها نگاه کرد. به این که رئال فقط 2 امتیاز با صدر جدول لالیگا فاصله دارد (با 1بازی بیشتر نسبت به بارسلونا) و هنوز یکی از تیم های مدعی قهرمانی اروپا است. به این که رافا قهرمان اروپا شده است.
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۳۹۴ - ۰۷:۴۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]