واضح آرشیو وب فارسی:اتاق نیوز: طی سالیان اخیر کارگردانان مطرحی مسیرشان را از سینما به سمت سریال سازی کج کردند تا در این عرصه طبع آزمایی کنند.به گزارش اتاق خبر، طی سالیان اخیر کارگردانان مطرحی مسیرشان را از سینما به سمت سریال سازی کج کردند تا در این عرصه طبع آزمایی کنند. در آمریکا خیلی از این کارگردانان توانستند سریال های موفقی تولید کنند. یکی از این کارگردانان استیون سودربرگ است که در سینما با ساخت آثاری چون «ترافیک» و «یازده یار اوشن» همه را غافلگیر کرد. او در عرصه سریال سازی هم با همان مولفه های آشنای دنیای فیلمسازی اش سریالی با عنوان «نیک» را کارگردانی کرد؛ سریالی که فصل اول آن در 10 قسمت عرضه شد و موفقیتش موجب شد تا ساخت فصل آن را هم به سودربرگ پیشنهاد بدهند. پخش فصل دوم این سریال الان چند هفته ای است که شروع شده و توانسته ضمن حفظ مخاطبان خود، تعداد آنها را افزایش دهد و در جلب نظر منتقدان هم موفق بوده است. به بهانه شروع فصل دوم سریال «نیک» مروری داشته ایم بر این مجموعه. پزشکی خشن بیشتر مجموعه های تلویزیونی مرتبط با دنیای پزشکی از کلیشه های مختلف این ژانر رنج می برند. از حضور تعدادی دکتر خوش چهره، تحصیلکرده و البته کمی هم چاشنی کمدی گرفته تا بیماری هایی لاعلاج؛ بیماری هایی که هر چند تاکنون روش های مختلفی برای مبارزه با آنها پیدا شده اما به شکلی متفاوت و چالش برانگیز در مقابل پزشک ها قرار می گیرند. استیون سودربرگ که بسیاری او را با ساخت فیلم هایی همچون «یازده یار اوشن»، «شیوع»، «بی استفاده» و «عوارض جانبی» می شناسند این بار سعی کرده دنیای پزشک ها و بیمارستان را به شکلی کاملا متفاوت نمایش دهد. برخلاف بیشتر مجموعه های تلویزیونی اینچنینی، سودربرگ با ساخت «نیک» به دنیایی کاملا جدید و البته دست نخورده وارد شده. حضور مستقیم سودربرگ باعث شده نیک تبدیل به اثری شود که در خلاف جهت تمامی ساخته های این ژانر حرکت می کند. ساخته سودربرگ فضایی به شدت خشن، غیرمنصفانه و بی رحم را نمایش می دهد که عملا در دنیای امروزی به هیچ وجه حضور ندارد. نیک به نوعی نسخه تکامل یافته سریال های پزشکی است. در کنار نمایش نحوه درمان بیمارها مخاطب در این مجموعه با حواشی روبرو می شود که در ابتدای قرن بیستم جریان داشته و درگیری های بسیاری را در سطح جامعه برای سیاه پوست ها به وجود آورده؛ بازه ای از تاریخ آمریکا که مواد مخدر مدرن روزهای ابتدایی خود را پشت سر گذاشته و آسیب های جبران ناپذیری را حتی در افراد رده بالای جامعه به وجود آورده است. هرج و مرج در آمریکای قرن بیستم نیک داستان بیمارستانی با همین نام را در اوایل قرن بیستم روایت می کند که در کنار درگیری های داخلی آن زمان آمریکا باید نحوه کشف بسیاری از روش های درمانی را به نمایش درآورد؛ مسائلی که امروزه در علم پزشکی تبدیل به امری طبیعی شده اند، در آن بازه زمانی عملا به عنوان افسانه هایی شناخته می شدند که «نیک» سعی دارد تعدادی از آنها را به تصویر بکشد. داستان سریال در رابطه با شخصیتی به نام دکتر تکری با بازی «کلایو اون» است؛ بازیگر مطرح سینمای آمریکا که با «فرزندان انسان» به شکلی جهانی مطرح شد، این بار نقش دکتری را بر عهده دارد که از سویی جاه طلب بوده و از طرفی، گرفتار مسائل حاشیه ای است. دکتر تکری در شرایطی تبدیل به پزش ارشد بیمارستان نیک می شود که عطش بسیاری برای پدید آوردن روش های درمانی جدید و البته ابزار مورد نیاز برای اجرای آنها دارد. طبق گفته سازندگان سریال این کاراکتر بر اساس شخصیت ویلیام هالستد طراحی شده که یکی از پزشک های مطرح قرن بیستم بوده. بعد از معرفی خصوصیات مختلف داستانی در قسمت های ابتدایی، بخش عمده ای از داستان روایتگر درگیری تکری و دانش نهفته در خون انسان است. در شرایطی که تکری موفق شده تا حدودی به عمل سزارین امروزی نزدیک شود، با یک مشکل بزرگ مواجه است. زمانی که بیمار دچار کمبود خون می شود، در بیشتر مواقع با انتقال خون جان خود را از دست می دهد. دکتر تکری متوجه می شود که مشکلی در این میان وجود دارد که امروزه ما آن را تحت عنوان گروه خونی می شناسیم. تشخیص ساختار گروه خونی و تفاوت هر کدام از آنها یکی از اصلی ترین کلیدهای پیشبرد داستانی در نیک است. ماجرای اعتیاد آقای جراح هر کدام از شخصیت های دنیای نیک با مسائل حاشیه ای مختلفی روبرو هستند. دکتر تکری با وجود در اختیار داشتن دانش پزشکی بالا، گرفتار اعتیاد به کوکائین شده. هر چند در ابتدای قررن بیستم کوکائین تحت عنوان ماده مخدر شناخته نمی شود و تنها استفاده پزشکی دارد اما تکری از آن برای افزایش تمرکز استفاده و در نهایت به آن اعتیاد پیدا کرده است. بخش عمده ای از داستان فصل ابتدایی این مجموعه پیرامون اعتیاد تکری به کوکائین می گذرد که در انتها سعی می کند با داروی جدیدی به نام هروئین آن را ترک کند اما عوارض اعتیاد هروئین در آن زمان هنوز به شکلی مشخص ثابت نشده. تکری در بخش های مختلف داستان برای فراهم کردن مواد مخدر خود به مشکل خورده و حتی در بخشی از فصل ابتدایی به زندان می افتد. یکی از نکاتی که نویسندگان سریال توجه ویژه ای به آن داشته اند، استفاده از اتفاقات تاریخی است که در ابتدای قرن بیستم در جریان بوده. جنگ آمریکا و افزایش نیاز سربازها به کوکائین عملا تمامی منابع اولیه بیمارستان را می بلعد و همین موضوع تکری را در چالشی برای پیدا کردن مواد قرار می دهد. دیگر مسئله کلیدی مربوط به شخصیت پردازی تکری پیامدهایی است که مواد مخدر روی پیشبرد پژوهش های علمی او قرار داده. مصائب جراح سیاه پوست دیگر شخصیت اصلی نیک، پزشکی سیاه پوست با نام الجرنون ادواردز است. ادواردز با وجود تحصیل در دانشگاه هاروارد انگلیس از سوی جامعه نژادپرست آن سال های آمریکا مورد قبول قرار نمی گیرد. حتی بیمارها نیز راضی نمی شوند که ادواردز آنها را درمان کند. در این میان خبر مرگ پلیسی فاسد توسط یک سیاه پوست، تعداد زیادی از مردم شهر نسبت این موضوع خشمگین شده و تصمیم می گیرند تمامی سیاه پوست های نیویورک را از بین ببرند. ادواردز هر چند در ابتدا نقش آنچنانی در مجموعه ندارد اما به مرور پیشرفت کرده و با شروع جنجال های نژادپرستی خود را به عنوان شخصیت مکمل ثابت می کند. در تمام مدتی که بیمارهای سفیدپوست حاضر به درمان توسط پزشکی سیاه پوست نبودند، ادواردز بخش پایینی بیمارستان را به شکلی مخفی تبدیل به درمانگاهی برای بیمارهای سیاه پوست می کند؛ درمانگاهی که هر چند در ابتدا رابطه او با تکری را وارد چالشی سخت می کند اما در ادامه شرایط را برای بهبود وضعیت فراهم می سازد. داستان نیک پر از شخصیت هایی است که بخش خاصی از جامعه آن روزهای آمریکا را به نمایش درمی آورند؛ جامعه ای که سعی دارد به شکلی صنعتی پیشرفت کرده و به کمال برسد اما همچنان در زمینه رفتار اجتماعی مشکلات بسیاری دارد. جامعه آن روزهای به خصوص نیویورک به عنوان یکی از شهرهای مهم آمریکا به شدت از نژادپرستی رنج می برد؛ شرایطی که سودربرگ در نیک توانسته آن را به خوبی به نمایش درآورد. البته در این میان نباید از نقش پر رنگ جک امیل و مایکل بگلر صرف نظر کرد که نه تنها ایده اولیه ساخت مجموعه را مطرح کرده اند بلکه به عنوان نویسنده های اصلی آن نیز شناخته می شوند. هر سال بهتر از پارسال شبکه سینمکس یکی از جوان ترین شبکه هایی است که فعالیت خود را به شکلی جدی در آمریکا پشت سر می گذارد. تا پیش از شروع نیک، این شبکه تنها یک مجموعه مهم دیگر به نام «بنشی» را در اختیار داشت که البته آن هم از لحاظ سطح کیفی در مرتبه بالایی قرار نمی گیرد. تاکنون سه فصل از این سریال پخش شده و فصل چهارم این مجموعه در حال اتمام است. با توجه به کم سابقه بودن سینمکس «بنشی» با متوسط 500 هزار بیننده به عنوان پربیننده ترین مجموعه آن شناخته می شود. در مقابل نیک به هیچ وجه وضعیت خوبی نداشته و این روزها متوسط بیننده های ان به چیزی حدود 200 هزار نفر کاهش پیدا کرده اند. البته باید به این مسئله توجه کرد که نیک با حضور در هر شبکه دیگری می توانست چند میلیون بیننده را به خود اختصاص دهد اما شرایط سینمکس تفاوت های بسیاری داشته و این حجم از بیننده برای یکی از مجموعه هایش به عنوان موفقیت در نظر گرفته می شود. تا زمان نگارش این مطلب، قسمت ششم فصل دوم نیک نیز پخش شده و واکنش های مثبتی از سوی مخاطب ها و کارشناس ها در پی داشته است. فصل ابتدایی نیک از 17 نقد ثبت شده، متوسط امتیاز 75 را به خود اختصاص داده بود اما با پیشرفت های صورت گرفته در فصل دوم، این مجموعه در دومین سال پخش خود توانسته متوسط امتیاز 85 را به خود اختصاص دهد. تیم گودمن از هالیوود ریپورتر در رابطه با فصل دوم نیک توضیح داده که همچنان موسیقی نقش پررنگی در نیک ایفا کرده و تفاوت آن با نحوه تصویربرداری باعث شده ترکیبی جالب توجه شکل گیرد که تاکنون سابقه نداشته. نیک در دومین فصل خود نه تنها از لحاظ داستانسرایی و شخصیت پردازی پیشرفت قابل ملاحظه ای داشته، بلکه همچنان سطح بازی هنرمندان خود را بالا نگه داشته و از نهایت پتانسیل آنها استفاده می کند. منبع:هفته نامه همشهری جوان
جمعه ، ۱۱دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اتاق نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]