تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس مى خواهد دعايش مستجاب شود و غمش از بين برود بايد گره از كار گرفتارى باز كند....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836611758




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

“خشکسالی” چگونه آتش جنگ سوریه را شعله ور کرد؟/ یک میلیون راه برای مردن!


واضح آرشیو وب فارسی:جنوب پرس: فرارو- کمال علی به مدت سی سال به کسب و کار چاه کنی مشغول بود و با کندن چاه برای کشاورزان شمال سوریه به موفقیت رسیده بود. او هر چیزی را که برای شغلش نیاز داشت را در اختیار داشت: یک رانندۀ ماشین سنگین برای لوله گذاری، یک وانت قراضه ولی روبه راه که با آن ماشین آلاتش را جابه جا می کرد و چند کارگر جوان که کارهای یدی را برایش انجام می دادند. مهمتر از همه، شم خوبی برای اینکه کجا را بکند داشت و همینطور دارای ارتباطات مناسبی هم با دولت محلی که به او اجازه می داد بعضی جاها قانون را دور بزند. اوضاع اما تغییر کرد. دربه گزارش فرارو به نقل از American Scientific، علی دچار مشکل شد. او می گوید: “قبل از خشکسالی، ۶۰ یا ۷۰ متر می کندم تا آب برسم. بعداً مجبور بود ۱۰۰ تا ۲۰۰ بکنم. وقتی که خشکسالی خیلی شدید شد، مجبور بودم ۵۰۰ متر بکنم. بیشترین عمقی که مجبور شدم حفر کنم، ۷۰۰ متر بوده است. آب مرتب پایین و پایین تر می رفت. از آن زمستان، تا سال ۲۰۱۰، سوریه شدیدترین خشکسالی ای که تاکنون در این کشور ثبت شده را تجربه کرد. کسب و کار علی محو شد. او به دنبال کار رفت، اما تلاشش بی نتیجه بود. قیامهای اجتماعی در کشور شروع به شدت گرفتن کرده بود. حتی یکبار چیزی نمانده بود که به ضرب گلوله کشته شود. حال، علی در صندلی چرخدارش در اردوگاه مخصوص بیماران و مجروحان در جزیرۀ لسبوسِ یونان نشسته است. یک میلیون راه برای مردن در سوریه وجود دارد، فکرش را هم نمی کنید که مردم به چه روشهای هولناکی در آنجا می میرند اقلیم شناسان اعتقاد دارند که سوریه پیش پرده ای از آن چیزی است که انتظارِ خاورمیانۀ بزرگ، سرزمین های مدیترانه ای و سایر نقاط دنیا را می کشد. به باور آنها، تغییرات اقلیمی به شدت بیشتر خشکسالی دامن زده است. “هلال حاصلخیز” که ۱۲۰۰۰ سال پیش اولین خاستگاه زراعت بشر بود، در حال خشک شدن است. خشکسالی سوریه باعث از بین رفتن محصولات کشاورزی، مردن دامها و آواره شدن حدود ۱٫۵ میلیون کشاورز سوری شده است. و بنا بر نتایج تحقیقی که در نشریۀ آکادمی ملی علوم آمریکا به چاپ رسیده، عامل تشدید شعلۀ ناآرامی های اجتماعی ای که به جنگ داخلی انجامید را نیز بوده است. دهها نفر از کسانی که همچون علی در سوریه به کسب وکارهای مرتبط با کشاورزی اشتغال داشته اند و با من در اردوگاههای پناهجویان سوری به گفتگو نشستند، بر این موضوع مهر تایید می زنند. علی اردوگاهی که در ماه نوامبر من با علی در آن ملاقات کردم، پیکپا نام دارد و برای پناهجویانی که از سفر دریایی خطرناک از ترکیه جان سالم به در برده اند، دروازۀ ورود به اروپا محسوب می شود. او و خانواده اش به همراه هزاران پناهجوی دیگر که مزارع ویران شدۀ سوریه به اینجا گریخته اند، نماد تهدیدی هستند که سقوط دولتهای بی ثبات و سرکوبگر تحت فشار ترکیب مسموم تغییرات اقلیمی، روشهای کشاورزی ناپایدار و سومدیریت آب، متوجه جهان خواهد کرد و به آواره شدن میلیونها تن دیگر خواهد انجامید. ۴۰ سال خشم بحران آب سوریه تا حد زیادی تقصیر خود این کشور بود. در دهۀ ۱۹۷۰، رژیم نظامی به ریاست حافظ اسد، برنامه ای معیوب را برای خودکفایی در کشاورزی به راه انداخت. ظاهراً هیچکس به این موضوع فکر نکرده بود که آیا سوریه آبهای روی زمینی و بارش باران کافی را برای آبیاری آن محصولات زراعی در اختیار دارد یا خیر. کشاورزان با حفر چاه و استفاده از ذخیرۀ آبهای زیرزمینی به کمبود آب دامن زدند. در سال ۲۰۰۵، دولت بشار اسد، پسر و جانشین حافظ اسد، حفر چاههای جدید بدون کسب مجوز از مسئولین را غیرقانونی اعلام کرد؛ اما این قانون بنا به اضطرار عمدتاً نادیده گرفته می شد. کالین کِلی، کارشناس مسائل آب، می گوید: “اتفاقی که در سطح جهان و به خصوص خاورمیانه در حال افتادن است، افت سطح آبهای زیرزمین با سرعتی نگران کننده است. تقریباً مثل این است که با سرعت هر چه تمامتر به سمت لبۀ پرتگاه حرکت کنیم.” سوریه مستقیم با کله از این پرتگاه پرید. مصطفی عبدالحمید، کشاورز ۳۰ ساله از شهر عزاز در نزدیکی حلب، می گوید: “جنگ و خشکسالی دقیقاً یک چیز هستند.” با او در بعد از ظهری گرم در کارا تِپه، کمپ اصلی پناهجویان سوری در لسبوس، به گفتگو نشستم. بیرون از اتاق، رختهای بچه ها را روی یک درخت زیتون پهن کرده اند تا خشک شود. دو پسر در میان ردیفهای چادرها و پناهگاه های موقت می دوند و وانمود می کنند که شاخه هایی که در دستشان گرفته اند تفنگ است. حمید می گوید: “شروع انقلاب به آب و زمین برمی گشت.” حمید می گوید که پیش از خشکسالی زندگی خوب و خوشایند بوده است. در سوریه، او و خانواده اش در زمینی به وسعت ۳ هکتار کشاورزی می کردند و می گوید که خاک زمینشان از شدت غنا به رنگ حنا بوده است. آنها گندم، گوجه و سیب زمینی کشت می کردند. حمید می گوید که پیشترها از هر هکتار زمین سه چهارم تن گندم برداشت می کرده است. سپس باران بی وفایی کرد، و میزان برداشت او به کمتر از نصف رسید. او می گوید: “تنها چیزی که نیاز داشتم آب بود. من هم آب نداشتم. اوضاع خیلی بد شد. دولت به ما اجازۀ حفاری چاه آب را نمی داد. اگر حفاری می کردید به زندان می افتادید.” حمید اوایل، علی از حمید خوش اقبالتر بود، چرا که پارتی داشت. تا زمانی که چَپَش پر بود می توانست بدون مزاحمت به حفاری ادامه دهد. او می گوید: “اگر پول داشته باشید، سریع می توانید مجوزهایی که لازم دارید را بگیرید. اگر پول نداشته باشید، می توانید سه تا پنج ماه منتظر بمانید. باید آشنا داشته باشید.” او لبخند می زند. داستانی که او نقل می کند، یکی دیگر از معضلاتی را که افول سوریه را رقم زد برملا می کند: فساد مسئولان. سوری ها عمدتاً به کارکنان فاسد دولت به چشم بخش ناگزیر و طبیعی زندگی نگاه می کردند. بعد از چهار دهه حکومت خانوادۀ اسد، مردم به انواع سختی ها عادت کرده بودند. اما بحرانی عمیق در حال شکل گیری بود. در سالهای اخیر، پناهجویان جنگ عراق و کشاورزان آوارۀ سوری به شهرهای سوری هجوم آوردند و جمعیت شهری این کشور از ۸٫۹ میلیون نفر در سال ۲۰۰۲ (دقیقاً پیش از تجاوز نظامی آمریکا به عراق) به ۱۳٫۸ میلیون نفر در سال ۲۰۱۰ (تقریباً اواخر خشکسالی) جهش یافت. یک مطالعه در رابطه با سوریه، اتفاقی که در این کشور افتاد را اینگونه خلاصه کرده است: “رشد سریع حاشیۀ شهرهای سوریه که مشخصۀ آن سکونت غیرقانونی، جمعیت بیش از اندازه، زیرساختهای ضعیف، بیکاری و جرائم بود، مورد بی توجهی دولت اسد قرار گرفت و به نقطۀ ثقل ناآرامی ها رو به فزونی این کشور بدل شد.” تا سال ۲۰۱۱، بحران آب سرخوردگی را به حداکثر رساند. ریچارد سیگر، متخصص امور آب، می گوید: “کشاورزان می توانستند یک سال یا شاید دو سال دوام بیاورند، اما بعد از سه سال منابعشان ته کشید. آنها کار دیگری جز ترک زمینهایشان از دستشان برنمی آمد.” حمید موافق است: “خشکسالی سالها طول کشید و کسی حرفی علیه دولت نمی زد. اما در سال ۲۰۱۱، کاسۀ صبرمان لبریز شد. و انقلاب شد.” در فوریۀ آن سال، قیامهای بهار عربی خاورمیانه را فراگرفته بود. در سوریه، اعترضات افزایش یافت، سرکوبها تشدید شد و خشم چهل سالۀ مردم فوران کرد. بدون کشاورزی، بدون آینده امسال، حمید مجبور به ترک مزرعۀ خانوادگیش شد. خشونت موجود از حد تحمل او بیشتر بود. او می گوید: “من سوریه را به خاطر جنگ و به خاطر اینکه کاری نبود، ترک کردم.” علی هم تا جای ممکن سعی کرد تا در سوریه بماند، اما تعداد اندکی از مشتریان سابقش هنوز پول لازم برای حفاری عمیقی را که برای رسیدن به سفرۀ آب زیرزمینی لازم بود را داشتند. جنگ هم کارهای سابقاً معمولی را عملاً غیرممکن کرده بود. شهری که او در آن زندگی می کرد، فاصلۀ اندکی از خرابۀ کوبانی و مرز ترکیه داشت. این شهر تا زمانی که نیروهای کرد موفق به بازپس گیری آن از دست داعش شدند، به ویرانه ای بدل شده بود. او در جولای گذشته روانۀ دمشق شد به این امید که کار و جایی امن برای خانواده اش پیدا کند. ترکشهای یک انفجار وارد ستون فقراتش شدند. خانواده اش موفق شدند او را به شمال بازگرداند و از آنجا از ترکیه گذشتند و خود را به سواحل دریای اژه رساندند. هلال حاصلخیز غریبه های ناامید از هر سنی هر روز در ساحل ترکیه جمع می شوند. آنها تنها از سوریه نمی آیند، بلکه از سراسر خاور نزدیک و فراتر از آن به اینجا آمده اند. آنها روی کرجی های بزرگ خود را می چپانند و برای سفری ۱۶ کیلومتری به لسبوس آماده می کنند. قایقها اکثراً بیش از حد مجاز مسافر سوار می کنند و خیلی مواقع در دریاهای متلاطم چپ می شوند. اکثراً شنا بلد نیستند و ۲۰ درصدشان را کودکان تشکیل می دهند. به هر ترتیبی اما، بسیاری زنده به لسبوس می رسند و تا جای ممکن سریع به راه می افتند. در سواحل شمالی جزیره، اولین پرتوهای طلوع خورشید، بر روی جلیقه های نجات نارنجی و قایقهای شکسته می افتد و تا جایی که چشم کار می کند، منظره همین است. به گفتۀ سازمان جهانی مهاجرت، در ماه نوامبر گذشته، بیش از ۱۰۰۰۰۰ مهاجر خارجی از یونان گذشته اند (شمار چشمگیر ۷۷۶۳۷۶ مهاجر از آغاز سال ۲۰۱۵ به یونان وارد شده اند). یک نقطۀ نارنجی در افق، خبر از ورود قریب الوقوع قایق دیگری از ترکیه می دهد. با نزدیک شدن به ساحل، مردی از میان مسافران چمباتمه زده بلند می شود و با دستانش علامت V را به نشانۀ پیروزی نشان می دهد. لوی الشرانی، مردی ۲۵ ساله ای از دمشق به همراه برادر بزرگترش روی ساحل می پرد. آنها دوان دوان، چمدان به دست از جادۀ پرشیب ساحلی بالا می روند. آنها هر دو می خواهند به سریعترین شکل ممکن خود را به نروژ برسانند. برادرش عجله دارد تا زودتر کار پیدا کند و پیش از تابستان زنش را پیش خود بیاورد. آنها در انتظار اولین فرزندشان هستند. الشرانی می گوید که مشتاق است تا زودتر شروع به تحصیل کند و دومین فوق لیسانس خود را بگیرد. او می گوید: “من یه دنیا آمده ام که از مغزم استفاده کنم. به دنیا نیامده ام که مسلسل دستم بگیرم و به مردم شلیک کنم.” مادر آنها همۀ جواهرتش، از جمله حلقۀ ازدواجش را فروخت، تا ۶۰۰۰ دلار خرج سفر را به آنها بدهد. آنها تا همین جا ۲۴۰۰ دلار خرج کرده اند. اما چاره چیست؟ پیش از جنگ، شرانی فوق لیسانس اقتصاد کشاورزیش را گرفت، اما هیچ آینده ای برای خود و کشاورزان هموطنش در سوریه نمی بیند. جدای از خشکسالی شدید، هجوم داعش، چشم انداز آیندۀ سوریه را تاریکتر هم کرده است. او مدعی است که طرفهای درگیر در حال حاضر به ذخایر گندم دستبرد می زنند و از آن به عنوان ابزاری برای کنترل مردم استفاده می کنند. او می گوید: “امروز یک کشاورز نه می تواند آبی برای زراعت پیدا کند، نه حمایت دولت را پشت خود دارد، و همیشه هم از سوی شورشیان یا ارتش تحت فشار است. یک میلیون راه برای مردن در سوریه وجود دارد، فکرش را هم نمی کنید که مردم به چه روشهای هولناکی در آنجا می میرند. آنچه که من متاسفانه می بینیم، این است که در ۱۰ سال آینده، سوریه افغانستانی جدید خواهد شد.” هلال (نا)حاصلخیز سیگر، کارشناس امور آب، چندان هم بدبین نیست. از نظر او، بحران پناهجویان نهایتاً فروکش خواهد کرد و جنگ در سوریه نیز به پایان راه خواهد رسید. از طرفی، می گوید که خشکسالی های منطقه پرتکرارتر و شدیدتر خواهند شد. او و کلی دهها مدل اقلیمی را به دقت مطالعه کرده اند و به همراه همکاران دیگرشان به این نتیجه رسیده اند، که ادامۀ تولید گازهای گلخانه ای سلول هادلی، یعنی نوار هوایی را که نواحی استوایی زمین را دربرگرفته، را عریضتر خواهد کرد و به این ترتیب سرزمین های شرقی مدیترانه را خشکتر خواهد کرد. سیگر می گوید که در واقع حتی ممکن است که هلال حاصلخیز شکل فعلی خود را از دست بدهد و به خاطر کاهش شدید جریان آب در رودهای اردن و فرات، ممکن است تا پایان این قرن اثری از آن باقی نماند. علی و خانواده اش پس از گریختن از سوریه، قصد دارند به طریقی خود را به آلمان برسانند. جایی که پزشکان و جراحان شاید بتوانند توانایی راه رفتن را به علی برگردانند. بیرون از اتاق، روی صندلی و زیر نور آفتاب، علی به دوستانی فکر می کند که در سوریه جا گذاشته است: “زندگی کشاورز همیشه سخت بوده است. بزرگترین مشکل آب بود؛ همین و بس. چرا که آب یعنی زندگی.” پسرش صندلیش را به داخل هل می دهد تا استراحت کند. نور ضعیف آفتاب تابستان، بخشی از اتاق بزرگی را که دهها تخت در آن است را روشن کرده است. کیسه های پلاستیکی و چمدانهای ارزان در جای جای اتاق روی هم تلنبار شده و داشته های اندک صاحبانشان را در برگرفته اند. وقتی بچه های علی او را بلند می کنند تا روی تخت بگذراند، صورتش از درد و خستگی به هم می پیچد. فردوس، دختر ۱۹ سالۀ او، پتو را رویش می کشد. علی تکرار می کند: “در قرآن نوشته که آب یعنی زندگی.”


سه شنبه ، ۸دی۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جنوب پرس]
[مشاهده در: www.jpnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن