تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خوشبخت كسى است كه سراى باقى را كه نعمتش پايدار است بر سراى فانى كه عذابش بى‏پاي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831390848




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

این شهید، برادر شاه را در روستای سیف آباد خنج تحقیر کرد


واضح آرشیو وب فارسی:خنج کهن: او آرزوی شهادت داشت و میگفت: اگر اسیر شوم و تکه تکه ام کنند، باز هم دست از امام و آرمانش برنمی دارم و می گویم یا مرگ یا خمینی.به گزارش خنج کهن ، در هفتمین روز از مردادماه سال 1347 پسری چشمان پرفروغش را به روی دنیا گشود که نام "اسداله" زیبنده وجودش گشت؛ او دومین فرزند خانواده بود؛ دوران کودکی را در کنار کانون گرم و صمیمی خانواده بی بضاعتش گذراند و از شش سالگی راهی مدرسه شد و هنوز دوران تحصیلات ابتدایی را به پایان نرسانده بود که انقلاب شروع شد. او از اولین افرادی بود که در مدرسه، شجاعانه شعار "مرگ بر شاه" را سر داد و همکلاسی های خود را به تظاهرات علیه رژیم پهلوی ترغیب کرد. اسداله، شیرمردی جسور و شجاع بود، چرا که در دامان شیرزنی از تبار زینب(س) رشد یافته بود که وقتی مسئولان مدرسه شکایت مرگ بر شاه گفتن پسرش را برایش آوردند، مقتدرانه شکایتشان را رد کرد و گفت: من به پسرم افتخار می کنم و خودم نیز همصدا با او هزاران بار مرگ بر شاه می گویم. مسئولین مدرسه، اسداله را از مدرسه اخراج کردند و تصمیم گرفتند در صورتی به او اجازه آمدن به مدرسه دهند که دست از شعار دادن بردارد، اما او ترک کردن مدرسه را بر کنار گذاشتن مبارزه با رژیم ترجیح داد و در روزی که غلامرضا پهلوی (برادر شاه ملعون)، به دعوت خان سیف آباد به این روستا آمده بود، باز هم دوستانش را گرد هم آورد و همه با هم با شعار دادن، آنها را تحقیر کردند. اسداله پس از پیروزی انقلاب اسلامی به مدت سه ماه به عضویت بسیج لارستان درآمد و با آغاز جنگ تحمیلی، پس از گذراندن دو دوره شش ماهه و عضویت در بسیج خنج و جهرم، در 14 سالگی صدای رسای امام(ره) را با گوش دل شنید و آمادگی خود را برای مبارزه با رژیم بعثی و رفتن به جبهه اعلام کرد. او آرزوی شهادت داشت و میگفت: اگر اسیر شوم و تکه تکه ام کنند، باز هم دست از امام و آرمانش برنمی دارم و می گویم یا مرگ یا خمینی. وقت رفتن به جبهه فرارسید. قرآن را بوسید و دستهای مادرش را فشرد و به او سفارش کرد: اگر شهید شدم گریه نکن که مبادا گریه تو باعث نگرانی مادران دیگر رزمنده ها گردد و مانع از رفتن فرزندانشان به جبهه شوند. او همچنین مکانی را در قبرستان روستا نشان داده بود که در صورت شهادت، او را در آنجا به خاک بسپارند. اسداله داوطلبانه به جبهه رفت و با مسئولیت تک تیرانداز در لشکر "محمد رسول الله(ص)" ، مردانه با هجوم ناجوانمردانه دشمن مقابله کرد و در تاریخ 22 اسفند 1362 که تنها هفت روز به آغاز سال نو مانده بود، در عملیات "خیبر" در جبهه طلاییه با اصابت ترکش به کتف و کمرش، عیدانه خود را از خداوند گرفت و آرام و سبکبال تا بیکران آسمان پرگشود. مادر، خبر شهادت پسر دلاورش را زمانی که برای خرید عیدانه به شهر رفته بود در بازار شهر شنید اما صبوری کرد و برای اینکه به وصیت پسرش عمل کند و مادر دیگر رزمنده ها آزرده خاطر نشوند، یک شبانه روز سکوت کرد و شب عید زمانی که جنازه فرزندش را آوردند، گفت: "پسرم فدای علی اکبر امام حسین(ع) ..." پیکر پاک شهید اسداله حسینی در همان جایی که خودش تعیین کرده بود، در روستای سیف آباد شهرستان خنج به خاک سپرده شد. فرازی از وصیت نامه شهید اسداله حسینی از روستای سیف آباد شهرستان خنج: از خانواده ام میخواهم که از رفتن من به جبهه ناراحت نباشند و گریه نکنند، چرا که قرآن میفرماید: "گمان نبرید آنان که در راه خدا کشته شده اند، مرده اند؛ بلکه زنده بوده و نزد پروردگار روزی می خورند"، لذا از آنان میخواهم برای اسلام گریه کنند.


یکشنبه ، ۶دی۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خنج کهن]
[مشاهده در: www.khonjekohan.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن