واضح آرشیو وب فارسی:تابناک ایلام: روزنامه جوان در تاریخ 30 آذر 94، طی یادداشتی از سیدحسن خمینی این پرسش را مطرح نموده که چه شده است که دشمنان امام، لیبرال ها و سکولارها مانند صادق زیباکلام که از بارزترین چهره های ضد امام در ایران است، سینه زن و دلبسته تو شده اند؟ آیا نباید به خود بیایی و این پرسش را در ذهن خود بپرورانی و مطرح کنی؟ و در آخر هم اعلام نگرانی از اینکه قضاوت و تصویر سیدحسن در آینده از امام، ضد امام باشد.روزنامه جوان در تاریخ 30 آذر 94، طی یادداشتی از حاج سیدحسن خمینی این پرسش را مطرح نموده که چه شده است که دشمنان امام، لیبرال ها و سکولارها مانند صادق زیباکلام که از بارزترین چهره های ضد امام در ایران است، سینه زن و دلبسته تو شده اند؟ آیا نباید به خود بیایی و این پرسش را در ذهن خود بپرورانی و مطرح کنی؟ و در آخر هم اعلام نگرانی از اینکه قضاوت و تصویر سیدحسن در آینده از امام، ضد امام باشد. در پاسخ به این سؤال ذکر چند نکته ضروری است: 1- اولا صغرای قضیه صحیح به نظر نمی رسد. این یک رفتار سطحی و غیرعقلانی است که اگر اندیشمندی با برخی از افکار اساسی فردی زاویه فکری و اختلاف مبنایی دارد، وی را از بارزترین چهره های ضد وی بخوانیم. امام رضوان الله تعالی علیه، به عنوان رهبر فقیه یک نهضت جهانی، تفکراتی در عرصۀ بین المللی دارند که زیباکلام با مشی و مدل غربی خود به عنوان یک دانشمند علوم سیاسی ندارد مانند مدل استکبارستیزی، نحوه مواجهه با رژیم اسرائیل و ... که نگارنده در چند یادداشت به نقد آرای وی پرداخته است. مثلا زیباکلام اسرائیل را بخاطر مصوبه مشروط سازمان ملل به رسمیت می شناسد در حالیکه اگر مسائل ایدئولوژیک را هم کنار بگذاریم، از لحاظ سیاست بین الملل، پذیرش و رسمیت قائل شدن در مورد استقلال سیاسی دولت های نوظهور، امری وابسته به تصمیم داخلی در کشورها است و نه وابسته به سازمان ملل متحد. در مورد رضاخان هم وی قائل است که چکمه رضاخانی یکپارچگی ایران را حفظ نموده و بسایری از ترقی های مدرن ایران از اوست، لذا باید در این موارد از رضاخان ممنون هم بود که این هم غلط است، لکن اکنون مجال پرداختن به آن نیست و البته آن مطلب نیز یک بحث تاریخی است. به نظر نمی رسد وجود این اختلاف های علمی و فکری سریعا کسی را بارزترین چهره ضد امام نماید. 2- بهتر است روزنامه جوان و همفکران وی این سؤال را از خود امام راحل بپرسند که چرا وقتی به ایران آمد نهضت آزادی، لیبرال ها و حتی مجاهدین خلق و سایرین هم ذوق زده شدند و در استقبال از وی کیلومترها در خیابان دویدند و در رکابش حرکت نمودند. مگر همان موقع امثال بازرگان با امام در مورد رفتن شاه، حکومت جایگزین ایران و غیره (مبانی اساسی انقلابی امام) احتلاف شدید نداشت؟ نخیر! این مشی امام راحل بود که با جاذبه و بزرگی و رفتار دوراندیش خود با تمام توان سعی در یکپارچگی و استفاده از تمام ظرفیت های فکری با وجود تمام اختلافات برای رسیدن به هدف بالاتر مشترک که رهایی از استبداد و استعمار نو و برپایی و جاری ساختن تفکر اسلامی در نظام حاکم بعد از انقلاب بود، داشت. امام این توان عظیم در بسیج تفکرات بعضا متضاد را در دستیابی به هدف بالاتر داشت، توانایی که به هر دلیل علما و بزرگان مشروطه نداشتند و نتیجه آن نهضتِ هر کس به ساز خود، هم دیده شد. امروز نیز بسیاری از تفکرات متضاد داخل کشور، به اصل همگرایی برای رسیدن به یک نتیجه مهم تر رسیده اند و آن نتیجه مهم تر عبور از جاهلیت سیاسی سال های اخیر است! جاهلیتی که هشت سال بلای ویرانگر احمدی نژادیسم محصول آن است که در نهایت منجر به آن شد که دوست و دشمن از او برائت جویند. جاهلیتی که محصول آن بی قانونی، خودسری، هتاکی، تخریب، انحصارگرایی، فتنه و اختلافات حتی در سطح سران قوا بود. جاهلیتی که ریشه در رفتار و تسلط اصلاح طلبان و اصول گرایان افراطی دارد. مطمئن باشید وقتی هدف بزرگ تر حاصل شد، آنگاه اختلافات اساسی امثال سید حسن با زیباکلام ها بصورت فاحش تری نمایان می شود، امری که هم سیدحسن آقا آن را می داند هم زیباکلام و همفکرانش از آن بی خبر نیستند. 3- غیر از چهره هایی که با طیف ارزشی و انقلابی زاویه فکری اساسی دارند، تعداد بیشماری از چهره های برجسته، از فقیه و عالم و عادلِ عاشق امام و مبارزین اولیه در رکاب امام هم شدیدا از سیدحسن خمینی و مشخصا ورود وی به مجلس خبرگان دفاع نموده اند. بزرگانی مانند حضرات آیات، جوادی آملی، موسوی اردبیلی، سیدجعفرکریمی (رئیس شواری استفتاء مقام معظم رهبری)، محفوظی، هاشمی رفسنجانی، غرویان، مقتدایی، طباطبائی، مسعودی خمینی، ابراهیم امینی، حج اسلام سیدمحمود دعایی، و افراد بسیار زیاد دیگری از مبارزین و رجال انقلابی که مجال ذکر نام همگی آنان در این یادداشت نیست. پس وزن این سو بسیار سنگین تر است. 4- مطمئن باشید خمینی جوان این پرسش را از خود پرسیده، که در هنگام ثبت نام به صراحت اعلام استقلال در کاندیداتوری نمود، وگرنه وی هم می داند که امروز در میان کنش گران سیاسی از آن سو حامیان بسیار جدی تری دارد و از این سو بیشتر باران آتشِ تهمت و تخریب داشته و خواهد داشت. این دوستان اصول گرای نوظهور ما هستند که از خود نپرسیده اند که چرا با این همه هتاکی و تخریب و نشان دادن چهره ای خلاف سیره امام از وی، امروز دست پیش گرفته اند و وی را متهم می سازند؟ مگر این دوستان نبودند که وی را نواده واقعی امام ندانسته، نامش را سیدحسن مصطفوی خواندند و حتی یکپارچه سخنرانی وی را در مرقد امام بهم زدند و سپس از آن عمل پلید مورد عتاب رهبر معظم انقلاب و قاطبۀ مراجع معظم تقلید و علمای بلاد، حمایت نمودند؟ و پس از روشن شدن خلافشان هرگز ابراز عذر و ندامتت ننمودند؟ مگر همین برادران نبودند که با ساختن و ترویج شایعه های پی درپی و نگارش و بیان صدها مطلب تخریبی علیه وی، که او را در چشم جوانان انقلابی روز به روز مظلومانه تخریب می نمود، او را از اردوگاه اصول گرایی ظاهری، دورتر و دورتر می ساختند؟ با این برخوردهای وقیح و جاهلانه برخی دوستان نادان انقلاب، چگونه است که سید حسن صبورانه سیلی های ناجوانمردانه مدعیان نوظهور را تحمل نموده و امروز حرف از استقلال در مشی و طریق خود می زند؟ هر کسی از ظن خود شد یار وی، اما او مسیرش مشخص است. به دنبال جرم اصلی خمینی جوان باشید و از این سطحی نگری ها بگذرید. جرم اصلی امروز وی این است فهمیده است و با این پدیده مبارزه می کند که: قرار بود ما دنباله رو راه و روش امام باشیم، نه اینکه راه و روش امام دنباله رو کج روی های ما باشد .... * سهراب زند منبع:سایت انتخاب
شنبه ، ۵دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک ایلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]