تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):وصول به خداوند عزوجل سفری است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830275390




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

زيادي مانده‌ام مادر، خدا كند شهيد شوم


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: زيادي مانده‌ام مادر، خدا كند شهيد شوم
شهيد مهدي زين‌الدين از فرماندهان بزرگ دفاع مقدس در عمليات ‌مختلفي حضور داشته و نقش زيادي در پيشبرد اهداف عملياتي رزمندگان كشورمان ايفا كرده است.
نویسنده : احمد محمدتبريزي 


شهيد زين‌الدين در عمليات الي‌بيت‌المقدس مسئوليت اطلاعات – عمليات قرارگاه نصر را برعهده داشت و به خاطر لياقت، ايمان، خلوص، استعداد رزمي و شجاعت فراوان، در عمليات رمضان به عنوان فرمانده تيپ علي‌بن ابيطالب(ع) - كه بعدها به لشكر تبديل شد– انتخاب شد. در عمليات رمضان، تيپ علي‌بن‌ابيطالب(ع) جزو يگان‌هاي مانوري و خط‌شكن بود و با قدرت فرماندهي شهيد زين‌الدين در به كارگيري صحيح نيروها، موفق عمل كرد. لشكر علي‌بن‌ابيطالب(ع) در عمليات‌هايي چون محرم، والفجرمقدماتي، والفجر3 و والفجر4، خط‌شكن بود و به عنوان يكي از يگان‌هاي هميشه موفق، نقش حساس و تعيين‌كننده‌اي را برعهده داشت. اما در بعد زندگي شخصي، شهيد مهدي زين‌الدين دو سال قبل از شهادتش يعني در سال 1361 با خانم منيره ارمغان ازدواج كرد. ازدواجي كه همسر شهيد آن را به خوابي شيرين و كوتاه تشبيه مي‌كند: «مي‌گويند آدم‌ها خوابند وقتي مي‌ميرند بيدار مي‌شوند. شايد او بيدار شده و من هنوز خوابم. شايد همه اين مدت خواب او را مي‌ديده‌ام. از آن خواب‌هايي كه وقتي آدم مي‌بيند توي خواب هم مي‌خندد. خوابي غيرمنتظره. خواب زندگي با يك فرشته.» همسر شهيد زين‌الدين در كتاب «زين‌الدين به روايت همسر شهيد» از مجموعه «نيمه پنهان ماه» از اين خواب كوتاه و شيرين گفته است. از زندگي با يكي از فرماندهان نام‌آشناي جنگ و نيمه پنهاني در زندگي اين شهيد كه غالباً كمتر به آن پرداخته شده و تنها خانواده شهدا هستند كه از اين بخش از زندگي شخصي و خصوصي آنها خبر دارند. در روزهايي كه جنگ در اوج خودش قرار داشت و هر روز منطقه‌اي توسط هواپيماهاي عراقي بمباران مي‌شد، شهيد زين‌الدين و همسرش پس از دو ماه و نيم نامزدي رسمي، ‌بدون هيچ مراسم و تشريفاتي به اهواز مي‌روند تا سنگ‌بناي زندگي جديدشان را بگذارند. مهدي سرگرم جبهه و جنگ مي‌شود و همسرش نيز با تدريس در مدرسه خودش را سرگرم مي‌كند. بودن و ماندن در يك شهر جنگي كه هر لحظه امكان هر اتفاقي در آن مي‌رود ‌زندگي هر انساني را از حالت طبيعي خارج مي‌كند. اما باز با تمام اين مشكلات مهدي زين‌الدين و همسرش بدون مشكلي در كنار هم زندگي مي‌كردند. همسر شهيد در بخشي از كتاب مي‌گويد: «هميشه خودش لباس‌هايش را مي‌شست. يك جوري هم مي‌شست كه معلوم بود اينكاره نيست. انگار مشت و مال مي‌داد. بهش كه مي‌گفتم، مي‌گفت: نه اين مدل جبهه‌اي است. مي‌گفت از زماني كه خودم را شناخته‌ام به كسي اجازه نداده‌ام كه جوراب و زيرپوشم را بشويد. لباس‌هاي جبهه‌اش را خودش مي‌شست. گاهي اصرار مي‌كردم كه بگذارد ثواب شستن لباس رزمنده را ببرم، تبرك است. زير بار نمي‌رفت. تازه در شستن ظرف‌ها هم كمكم مي‌كرد.» آنطور كه از خاطرات ارمغان برمي‌آيد، آنها در مدت اقامتشان در اهواز در غربت به سر مي‌بردند و تنها مجيد، برادر مهدي به خانه‌شان مي‌آمده است. او هم به دليل اينكه مهدي پايش را به جبهه باز كرده بود و در گردان تخريب فعاليت مي‌كرد گاهي به خانه برادرش سر مي‌زد. يك سال پيش از شهادت مهدي، فرزندشان به نام ليلا متولد مي‌شود و زندگي‌شان بيش از پيش رونق مي‌گيرد. در همين روزها وقتي شهيد زين‌الدين همراه با همسرش به خانه پدري مهدي مي‌روند، او با مادرش درددل مي‌كند و از شهادت حرف مي‌زند: «مامان ديگه خسته شده‌ام. مي‌خواهم شهيد شوم... بچه‌هاي سپاه شش ماه بيشتر توي جبهه دوام نمي‌آورند. زود شهيد مي‌شوند. من زيادي مانده‌ام! خسته شده‌ام.» مدت كوتاهي پس از بيان اين جملات، مهدي به آنچه كه آرزو كرده بود، مي‌رسد. در روايت‌هاي همسر شهيد آمده است: «مهدي راه مي‌افتد از بانه برود پيرانشهر. جلسه‌اي داشته‌اند... مي‌روند كه منطقه را براي عمليات شناسايي كنند. در راه برگشت، هوا باراني مي‌شود و ديدشان محدود. مجبور مي‌شوند آهسته بروند كه به كمين ضدانقلاب مي‌خورند. آنها آرپي‌جي مي‌زنند كه مي‌خورد به در ماشين و مجيد همانجا پشت فرمان شهيد مي‌شود. مهدي از ماشين پايين مي‌آيد تا از خودش دفاع كند كه تير مي‌خورد. فردا صبح مجيد و مهدي كه شهيد شده بودند را پيدا مي‌كنند.» پس از شهادت مهدي، همسرش قرص و محكم و با صبوري زياد مراسم خاكسپاري همسرش را برگزار مي‌كند: «خيلي‌ها گفتند چرا گريه نمي‌كند؟ چرا به سر و صورتش نمي‌زند؟ مي‌خواستم همانجوري باشم كه او خواسته؛ قرص و محكم.»

منبع : روزنامه جوان















تاریخ انتشار: ۰۵ دی ۱۳۹۴ - ۲۱:۱۸





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن