واضح آرشیو وب فارسی:پیام نو: ادامه تحلیل به این شرح است: در شماره های قبلی به مواضع کشورهای روسیه، پاکستان، عراق و دول آسیای مرکزی در قبال مسایل گوناگون ایران اشاره شد. در این شماره نیز اهمیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک رابطه ایران با دول چین و مجموعه اتحادیه اروپا مورد کنکاش قرار می گیرد. چین، کشوری با جمعیت حدود یک میلیارد و چهارصد میلیون و تولید ناخالص ملی ۱۸۰۰۰ میلیارد دلار (بیش از ۱۶ برابر ایران) از اعضای کلیدی مهم ترین نهادهای اقتصادی و سیاسی از قبیل SIKA، G8، G20، BRICKS و … به شمار می آید. چین همان کشوری است که هانتینگتون؛ نظریه پرداز برخورد تمدن ها، نگران اتحاد آینده آن با کشورهای اسلامی و تشکیل محور اسلامی- کنفسیوسی برای نابودی تمدن غرب می باشد. روابط تجاری و دیپلماتیک ایران و چین به دوران امپراطوری پارت ها و بیش از ۲۰۰۰ سال قبل بر می گردد، چین به عنوان ابرقدرتی که از خاکستر جنگ سرد برخاسته، به نظر نگارنده، نقش مهمی را در برنامه های کلان کشورمان در زمینه های متعدد ایفا می کند. از علل مهم رویکرد دوستانه ایران و کنش های مشترک بین دو کشور می توان به موارد زیر اشاره کرد: ۱- ایران بخش مهمی از رشد صنعت دفاعی خود را مدیون حمایت های چین و متحد او کره شمالی است، در طی جنگ تحمیلی، چین از معدود کشورهایی بود که در مواردی به یاری ایران شتافت. بطور مثال این موشک های کرم ابریشم چینی بود که در نبرد حماسی نفت کش ها به یاری ایران آمدند. ۲- نیاز رو به رشد چین به سوخت های فسیلی (چین به عنوان دومین مصرف کننده نفت خام بعد از آمریکا) زمینه حضور ایران را به عنوان دارنده منابع غنی نفت و گاز، در این کشور تضمین می نماید. ۳- در حال حاضر ایران در حال نوسازی صنایع خود است و در این راستا چین می تواند بسیاری از این نیازهای فن آوری را با توجه به تجربه نوسازی اش در دهه های ۸۰ و ۹۰ میلادی تأمین نماید. ۴- با توجه به ژئوپلتیک ایران و همچنین اتخاذ موانع ضد لیبرال و ضد امپریالیستی توسط این کشور، چین نیز با توجه به رویکردهای مشابه ایدئولوژیک، در بعضی از این زمینه ها می تواند تکیه گاهی استراتژیک برای موضع گیری های منطقه ای و فرامنطقه ای ایران به شمار آید و در منازعات احتمالی، در قلمرو بحران زده خاورمیانه، حامی ایران باشد. ۵- اقتصاد شکوفای چین جزو مهمترین بازارهای صادرات غیرنفتی ایران از قبیل (صنایع دستی، چرم، سرامیک، پارچه و …) می باشد. ۶- در مجامع بین المللی، چین در موارد متعددی، از شکل گیری اجماع بر علیه ایران، از جمله در رابطه با مسایل حقوق بشری و تحریم های نظامی و نیز در جریان گفتگوهای کشورهای ۱+۵، در کنار ایران بوده است و ایران می تواند از نفوذ چین در این مجامع، بهترین استفاده را همچون گذشته داشته باشد. ۷- نفوذ چین در کشورهای حوزه شرق و جنوب آسیا (مالزی، اندونزی، ویتنام، تایلند و …)، این فرصت را به ایران می دهد تا به بازارهای بکر آن کشورها نیز دست یابد. بدیهی است ایران نیز از جنبه های متعدد هویتی، تاریخی و اجتماعی در معادلات سیاسی چین از نقش ممتازی برخوردار است. ایران تنها کشور با ثبات خاورمیانه است که هژمون مهندسی شده آمریکایی محورِ خاورمیانه را ، به لحاظ نرم افزاری و حتی سخت افزاری به چالش کشیده و از عمق نفوذ استراتژیک در سرزمین های پیرامون خود و گاها مناطقی فراتر از آن نیز برخوردار است و نشان داده است که هرگز با هم پیمانان و همراهان خود بدعهدی نمی کند. پس می تواند همچنان از مهمترین تأمین کننده های منابع انرژی برای چین بوده و نظام امنیتی آمریکا را در جنوب خلیج فارس که برای چین بسیار خطرناک است را به چالش بکشد، علاوه بر این، جمعیت ۷۸ میلیونی ایران بازار مناسبی برای صادرات چین است. ایران می تواند قلمرو ژئواستراتژیک اوراسیای چین را وسعت بخشد و پیمان های منطقه ای متحدان آمریکا را در این بخش از جهان تضعیف نماید. همچنین ایران می تواند بخشی از جهان اسلام را خصوصا جامعه تشیع را نسبت به سیاست های چین و خواست های آن کشور متمایل نماید. از سویی دیگر ایران در کریدور ارتباطی چین با غرب آسیا و اروپا قرار گرفته و یکی از مهمترین کشورهای مسیر جاده ابریشمی است که اخیرا آنها قصد احیای آن را دارند. علاوه بر این چین می تواند با استفاده از اهرم ایران به امتیاز خواهی از غرب و به ویژه آمریکا بپردازد، آمریکایی که اخیرا توجه خود را معطوف به دریای جنوبی چین نموده (منطقه ای که در آن، بین چین، ویتنام، فیلیپین، ژاپن و کره جنوبی اختلافات فراوانی است) و هدف بلند مدت آمریکا ایجاد بحران های متعدد در این منطقه غنی از سوخت های فسیلی برای مهار بلند پروازی های چین است. کشورهای اتحادیه اروپا نیز با بیش از ۵۰۰ میلیون جمعیت و ۱۹۰۰۰ میلیارد دلار تولید ناحالص ملی در چند دهه اخیر، روابط پرفراز و نشیبی را با ایران داشته اند. در دوران پیش از انقلاب بسیاری از پروژه های مهم از قبیل احداث نیروگاه های اتمی، سدسازی و … توسط کشورهای اروپایی انجام می گرفت و سطح روابط دیپلماتیک آنها با ایران به تبع سیاست های آمریکا در منطقه که ایران را ژنرال خاورمیانه کرده بود در سطح بالایی قرار داشت. به دنبال انقلاب اسلامی و در طی ۸ سال جنگ تحمیلی، عمده کشورهای اروپایی، رویکرد غیردوستانه ای را نسبت به ایران در پیش گرفتند. در طی ۸ سال دولت سازندگی و خصوصا پس از حوادث میکونوس، رابطه طرفین رو به سردی بیشتری گرایید، اما در ۸ سال دولت اصلاحات سطح روابط دیپلماتیک تقویت گردید و سران کشورهای اروپایی و رییس جمهور وقت ایران چندین بار با یکدیگر ملاقات داشتند. تحت تأثیر این فضای دوستانه، تهدیدهای آمریکا که در قالب طرح هایی مانند «داماتو» مطرح می شد هرگز مورد تایید کشورهای اروپایی قرار نگرفت و عمده مشتریان نفت ایران و صادرات غیرنفتی و همچنین وارد کننده های کالاهای ایرانی، ۲۸ کشور اروپایی بودند که در طی آن ۸ سال سرمایه گذاری های کلانی را در پروژه های مختلف از جمله میادین نفتی ایران نمودند. پس از مناقشه هسته ای و در طی ۸ سال زعامت دولت های نهم و دهم، بار دیگر سطح روابط طرفین کاهش یافت به نحوی که اتحادیه اروپا میزان واردات نفت خام را از ایران به بیش از ۸۰ درصد کاهش داد و تمامی سرمایه های ایران را در بانک های مختلف خود بلوکه نمود. اکنون به دنبال دستیابی به توافق جامعه هسته ای یخ روابط ایران با اروپا در حال آب شدن است و با توجه به نیاز روزافزون صنایع ایران بخصوص صنعت نفت به سرمایه های اروپایی (در این زمینه چین تکنولوژی لازم را ندارد) و واردات فنآوری نوین، اهمیت این روابط دو چندان می شود. اروپا از مهمترین و جذاب ترین بازارها برای کالاهای استراتژیک ایران است و همچنین در صورت اجرایی شدن انتقال گاز آن از طریق ترکیه و قفقاز به کشورهای این اتحادیه، میلیاردها دلار سود نصیب کشورمان خواهد شد و پهنه نفوذ استراتژیک ایران را در دل سرزمین های غرب تعمیق خواهد بخشید. علاوه بر این، تقویت روابط ایران با ۲۸ کشور اروپایی، توان چانه زنی اش را با قدرت هایی از قبیل چین و روسیه افزایش خواهد داد و مانع امضای قراردادهای یک طرفه با آنها خواهد گردید. همچنین، نگارنده معتقد است اتحادیه اروپا به خاطر بهره مندی از مؤلفه هایی مهم از قبیل برخورداری از تکنولوژی پیشرفته، حضور مؤثر در سازمان ها و مجامع بین المللی و بهره مندی از قدرت نرم و هنجاری است که می تواند در جهت منافع ایران به کار گرفته شود. از سوی دیگر، ایران نیز شریک بسیار مهمی برای این اتحادیه به شمار میآید، جمهوری اسلامی ایران، سرزمینی امن در دل خاورمیانه ای درگیر با بحران های پیچیده و چند بعدی قرار گرفته و یکی از مهمترین اهرم های سرکوب تفکرات خطرناک تکفیری – وهابی به شمار می آید. در شرایطی که گروه های سرکش و هنجار ستیز از قبیل داعش لرزه بر اندام بعضی از کشورهای عرب حامی آنها انداخته بودند، ایران توانست با اقتدار از مواضع متحدان استراتژیک خود به بهترین نحو دفاع نماید و بسیاری از توطئه های چند بعدی عربی – ترکی و آمریکایی را به شکست بکشاند. بدیهی است دول اروپایی به چنین کشوری که اتفاقا دارای غنی ترین منابع گاز و نفت در جهان بوده و بازار مصرف ۸۰ میلیونی نیز دارد بسیار نیازمند است. اما نباید نیز فراموش کرد که دو قدرت چین و اتحادیه اروپا از بسیاری لحاظ قابل اطمینان نیستند پس نباید تمام تخم مرغهای مان را در سبد رابطه با چین و اروپا بگذاریم. برای مثال حجم تجارت چین با آمریکا و اروپا ۲۵ برابر تجارت با ایران است و از سوی دیگر مهمترین شریک تجاری اتحادیه اروپا، ایالات متحده است که فعلا بیشترین چالش ها را با ایران دارد. حال پرسش این است که ایران چه باید بکند؟ در پاسخ باید گفت بهترین راه، اتحاذ رویکردی پراگماتیک و رئالیست در قبال این دو قدرت بزرگ است. به عبارت دیگر، ایران می تواند با تقویت روابطش با کشورهایی از قبیل هند، برزیل، دول آسیای مرکزی و در دیدی کلان، کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، در موقعیت ممتاز جهانی قرار گرفته و به ایفای نقش مهم خود به عنوان ژنرال خاورمیانه، بپردازد. ۲۰۴۷/
شنبه ، ۵دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پیام نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]