تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ياران مهدى جوان‏اند و ميان‏سالى در ميان آنان نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804699638




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

زندگی دردناک پسربچه ای با قلاده ای بر گردن +تصاویر


واضح آرشیو وب فارسی:شفا آنلاین: به گزارش شفا آنلاین ، معلولیت ذهنی در این پسر زمانی که بسیار کم سن و سال بود، تشخیص داده شد و از وقتی که حدوداَ شش سال داشت، از خانه بیرون می رفت و به اموال همسایه ها خسارت می زد.  خویشاوندان او که چای کارانی فقیر هستند، مجبور شدند که درآمدِ نزدیک به یک سال خودشان را برای جبران خسارتهایی که این پسر به بار آورده بود، صرف کنند.  حال آنها ظاهراً راهکار دیگری جز بستن او پیدا نکرده اند. پدربزرگ گوبیائو می گوید که نوه اش هنگام تولد دچار آسیب مغزی شد.  آن روز به دلیل رانش زمین، رساندن مادر به بیمارستان برای زایمان میسر نبود. خانوادۀ او که از رفتارش به تنگ آمده بودند، پولهایشان را جمع کردند تا او را پیش پزشکان محلی ببرند.  پدربزرگ گوبیائو می گوید که تنها کاری که این پزشکان کردند این بوده که توصیه کنند تا پسر را به پکن یا شانگهای ببرند تا درمانهای تخصصی تری برایش انجام شود. سفری که خانوادۀ او امکان مالیش را ندارد.  هر روز صبح که ژی جانتو (پدربزرگ) از خواب برمی خیزد، نوه اش را به یک ستون می بندد. البته او قصد آزار پسر را ندارد، بلکه هدفش حفظ سلامتی پسر و جلوگیری از ورشکستگی خانواده است.  وقتی که اولین بار، گوبیائو را دهکده اش دیدم، به نظر یک پسربچۀ 11 سالۀ معمولی می رسید. با این تفاوت که یک طناب مانع از آن می شد که از جایی که به آن بسته شده بود بیش از چند قدم فاصله بگیرد. جانتو ماجرا را برایم توضیح داد. گوبیائو دچار معلولیت ذهنی است و رفتار "جسورانۀ” او به این معناست که خانواده می بایست هر بار که او برای بازی به گوشه ای از دهکده می رفت، زمان زیادی را صرف یافتن او می کردند.  رفتارهای او همچنین خرج زیادی هم روی دست خانواده می گذاشت. آنها مجبور بودند که خسارت شیشه هایی که گوبیائو می شکست و کاشی هایی که از سقفهای مردم می شکست را بپردازند. تا زمانی که پسر به 11 سالگی برسد، خانواده اش مجموعاً مجبور به پرداخت 1600 دلار خسارت شده بودند. این میزان تقریباً برابر با درآمد یک سال خانواده است. از نظر آنها چارۀ دیگری جز محدود کردن تحرک گوبیائو وجود نداشت.  بستن گوبیائو به سایر اعضای این خانوادۀ شش نفره اجازه می دهد تا به کارشان در مزارع چای بپردازند. در دهکدۀ دویست نفره ای که این پسر و خانواده اش در آن زندگی می کنند، کار اغلب ساکنان کشاورزی است. پدربزرگ و مادربزرگ گوبیائو چای کار هستند و همچنین مسئولیت مراقبت از او را بر عهده دارند. والدین گوبیائو هم از خواهر او مراقبت می کنند و هم در مزرعه کار می کنند.  این خانواده یک بار موفق شدند تا 150 دلار پس انداز کنند و گوبیائو را به دکتر ببرند.  جانتو (پدربزرگ) می گوید که پزشکان روستایی او را در بیمارستان نپذیرفتند و فقط توصیه کردند که پسر را به پکن یا شانگهای ببرند.  این خانواده که به سختی شکم خود را سیر نگه می دارند، توان تامین خرج چنین سفرهایی را ندارند. جانتو گاهی اوقات که به سر مزرعه می رود، مجبور است که پسر را به کمر خود ببندد. او می گوید که بزرگترین کابوسشان این است که گوبیائو خودش را از طناب خلاص کند. او می گوید: "اوضاع بدتر و بدتر می شود؛ ما پیر می شویم و روز به روز بزرگتر و قویتر می شود.”


پنجشنبه ، ۳دی۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شفا آنلاین]
[مشاهده در: www.shafaonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن