واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: raya17th December 2010, 07:05 PM8 میلیون ازدواج نیاز داریم امروزه از حدود 25میلیون جوان کشور ، بیش از 9میلیون نفر از آنها در سنین بین 24 – 20 سال می باشند و بر اساس همین آمارها 12 میلیون جوان مجرد در کشور نیز وجود دارند که همه آنها خواسته های مشروع و قانونی خود را طلب می کنند . از طرفی اگر میانگین سن ازدواج درکشور را بر طبق آمارهای ارائه شده حدود 22سال برای دختران و 26 سال برای پسران در نظر بگیریم (که البته این سن در بعضی از استان ها مانند تهران بسیار بالاتر است) و در کنارِ باورها و اعتقادات نادرست فرهنگی مربوط به ازدواج بگذاریم ، کم کم به عمق فاجعه ای می رسیم که رسیدگی به آن در شرایط کنونی دیر می باشد چه رسد به تعلل بیشتر در این خصوص.متاسفانه سن بلوغ جنسی در کودکان بر خلاف گذشته ، روز به روز کاهش پیدا می کند و امروزه فرزندان ما در سنین حدود 12 سالگی در معرض تحریکات جنسی بوده و بلوغ جنسی آنها آغاز می شود. متاسفانه سن بلوغ جنسی در کودکان بر خلاف گذشته ، روز به روز کاهش پیدا می کند و امروزه فرزندان ما در سنین حدود 12 سالگی در معرض تحریکات مختلف بوده و بلوغ آنها آغاز می شود. حال این نوجوانان و جوانان بعد از حدود 15-10 سال بعد که می خواهند ازدواج نمایند باید چه زجر زیادی بکشند تا به گناه نیافتند و اگر هم نخواهند خویشتن داری نمایند چه عواقبی گریبان گیر او و جامعه خواهد شد. هر روز که می گذرد کشور به مرز بحران اجتماعی در این خصوص نزدیک می شود که ابعاد اقتصادی، فرهنگی و حتی امنیتی و سیاسی آن نگران کننده می شود. ایجاد فسادهای اجتماعی، به تعویق افتادن استقلال جوانان و تأخیر شکل گیری هویت آنها، شیوع بیماری های روانی و عصبی، افزایش تقاضا برای اشتغال (به خصوص بخش دختران مجرد)، اتفاقات جدید در نظام خانواده ها و روابط بین آنها، بهم خوردن تعادل هرم جمعیتی در آینده های دور، از بین رفتن بعضی از تعصبات ملی، کاهش مشارکت های اجتماعی، گرایش به مکاتبات و عرفان های مختلف، افزایش آشوب های اجتماعی، ترویج زندگی های غیر قانونی و توافقی، گسترش مشاغلی که سرویس دهنده به مجردین می باشند و رکود بعضی مشاغل که برای ازدواج و زندگی های مشترک رواج دارند؛ از حداقل آفت هایی است که در نگاه گذرا از این اتفاق نامیمون استنباط می شود. هر روز که می گذرد کشور به مرز بحران اجتماعی در خصوص ازدواج جوانان نزدیک می شود که ابعاد اقتصادی، فرهنگی و حتی امنیتی و سیاسی آن نگران کننده می شود. طبق محاسبه سر انگشتی، افراد در انتظار ازدواج بین سنین 29- 20 ، تا سال 1390 حدود 18 میلیون نفر می باشند و اگر در کنار آن افراد ازدواج نکرده ی بالای 30 سال ( و افراد بی همسر به دلایل طلاق و فوت همسر ) و در اصطلاح معوقه های قبلی را محاسبه کنیم، در طی 5 سال آینده حداقل به 8 میلیون ازدواج و به طور میانگین 1.600.000 ازدواج در هر سال نیاز است. حال اگر این عدد را در کنار بهترین سالِ شرایط ازدواج در کشور یعنی سال 1386 قرار دهیم که حدود 840.000 مورد ازدواج داشته ایم، متوجه می شویم که در این مسیر چقدر رسالت کشور، دولت، مردم، رسانه ها و در یک کلام نظام سنگین خواهد بود که انشاءالله مشکلات فرهنگی و اجتماعی آن در مقاله های بعدی بررسی می گردد. جنس مخالف ، جاذبه ای برای همیشه همچنان که در مقاله قبل ذکر شد حدود 12 میلیون جوان مجرد در کشور وجود دارند و اگر سن ازدواج آنان را بین 29 -20 سال در نظر بگیریم و معوقه های افراد در انتظار ازدواج از سال های گذشته را نیز به آن اضافه کنیم در طی 10 سال حدود 5/11 میلیون واقعه ازدواج باید داشته باشیم و اوج نیاز به ازدواج ها در 5 سال اول(91 – 87) می باشد که به طور میانگین حدود 1 میلیون و ششصد هزار واقعه ازدواج باید صورت گیرد. هم اکنون طبق نظر سنجی های به عمل آمده اولین مانع ازدواج از نظر جوانان مشکلات مالی و اشتغال بیان شده است و خانواده ها شاید منتظر فرجی هستند که این دو مانع رفع شده و شرایط تسهیلات ازدواج جوانان فراهم شود. خواستگار بی خواستگار ، فقط درس همیشه سؤال اساسی اینجانب در برابر کسانی که مشکلات مالی و اشتغال را مانع اصلی ازدواج می دانند این است که اگر این مشکلات رفع نشود ( که حداقل در چشم انداز کوتاه مدت رفع آنها متصور نیست. برای این خیل عظیم جمعیت جوان مجرد چه باید کرد و در برابر نیاز او چه پاسخی باید داد؟ به نظر می رسد موانع فرهنگی بخش اعظم و اصلی موانع ازدواج محسوب می شوند ولی وقتی به صورت ریشه ای به موانع مالی و اشتغال برای ازدواج نگاه می کنیم در می یابیم که این مسئله نیز نشأت گرفته از فرهنگ عموم جامعه می باشد. امروزه شعار زیبایی تحت عنوان ازدواج به هنگام، آگاهانه، آسان و پایدار مطرح شده است . اگر مسیر یک ازدواج در ذیل این عناوین طی شده و همه آنها با هم دیده شود ، انتظار بر این است که در آینده از نسبت میزان طلاق هم کاسته شود و گرنه اگر صرفاً از دریچه ورودی به ازدواج نگاه کرده و آن را وسعت دهیم به همان نسبت طلاق های کشور نیز افزایش یافته و شاید می توان گفت که اثرات مخرب طلاق به مراتب بیشتر از مجردی خواهد بود. هم اکنون خانواده ها (به خصوص مادران) خوشبختی دختران خود را فقط قبولی در کنکور و کسب مدارک آموزش عالی می بینند و تمامی شرایط مالی و تسهیلات خانواده را در جهت تحقق این منظور قرار می دهند و به علت های مختلف ( بی انگیزه شدن پسران به علت بیکاری، پایین بودن سطح درآمد فارغ التحصیلان دانشگاهی، وجود سربازی و فاصله در توالی درسن خواندن پسران ، انجام امور خارج از منزل توسط پسران و ...) درصد های بالایی از سهم رشته های مختلف دانشگاهی مربوط به جمعیت زنان می باشد (که این آمار در بعضی از رشته ها تا بالای 90% می باشد) لذا از این به بعد شاهد افزایش نسبت فارغ التحصیلان زن به مرد خواهیم بود که این مطلب خود عوارض اجتماعی زیادی به همراه دارد که منظور این مقاله نمی باشد ولی دیده می شود که دختران از سن 18 سالگی به بعد به علت حضور در کلاس های متعدد و داشتن امتحانات مختلف برای طی این مسیر از انجام ازدواج شانه خالی می کنند و مادران برای اینکه مبادا حواس دخترانشان پرت شود ، دورادور درخواست خواستگاران را رد می کنند و حتی کارهای روزمره ای که به طور معمول در خانواده ها توسط ماردان به دختران خود آموزش می دادند تا آنان را برای همسر داری آماده نمایند نیز متوقف می شود و این دختر فقط باید هیچ فکر دیگری به غیر از درس خواندن نداشته باشد . حال سؤال مهم در اینجا این است که حاکمیت می خواهد مسیر تربیتی دختران، چگونه باشد ما در آینده دخترانمان یک همسر یا مادر خوب تربیت شوند و یا یک شاغل و مدیر موفق؟ کدام، اولویت استراتژیک می باشد؟ هم اکنون با این استراتژی چه فاصله ای داریم؟ نهادهای فرهنگی و آموزشی به خصوص آموزش و پرورش و صدا و سیما چقدر در این مسیر قدم بر می دارند؟ اینجانب هرگز با تحصیلات دختران مخالف نیستم ولی سؤال اصلی اولویت دادن به یکی از این دو مسیر می باشد که انتخاب یکی از این دو طی طریق خاص خود را می طلبد. در یک دوره زمانی ازدواج دغدغه اصلی جوانان مجرد است ولی در مقابل والدین آنان نگران شغل و مسائل اقتصادی آنان بوده و این موضوع برای آنان مهم است . یعنی زمانی که ازدواج اولویت جوان است اولویت خانواده او نیست. باز مشاهده می شود که وقتی فرد جوان از سن ازدواج گذشت و نیاز های عاطفی و جنسی خود را به هر طریق یا جبران نموده و یا سرکوب کرد و به مسائل مالی و شغلی مناسب دست پیدا کرد ، دیگر ازدواج اولویت اول او نمی باشد ولی اینبار برای والدین اولویت اول محسوب می شود ولی هرچه اصرار به خرج می دهند دیگر جوان آنان تن به این خواسته نمی دهد! چرا هم اکنون خانواده ها به این نتیجه رسیده اند که باید در اولین قدم های ازدواج تمامی مسائل اصلی زندگی مانند مسکن، شغل ، تحصیلات و ... حل شده باشد تا زندگی با خوشبختی همراه گردد مگر واقعاً تا 2 دهه قبل روند به این گونه بوده است این اصلاح نگرش فرهنگی از کجا باید شروع شود. آیا نمی شود به خانواده ها آموزش داد که در گفتمان خواستگاری علاوه بر مهریه ، شغل، مسکن، جهیزیه و ... از ارزیابی توانمندی عروس و داماد در خصوص میزان مسئولیت پذیری، توانایی حل اختلاف و مشکل در زندگی ، جنم کار کردن ، پایبندی به اخلاقیات و ... نیز سخن به میان آورند؟! راستی چرا ریش سفیدان خانواده ها که قبلاً نقش بسزایی در ترغیب و مجاب کردن خانواده برای ازدواج جوان او داشتند پا پس گذاشته اند و واسطان این امر خیر دیگر جرأت این واسطه گری را ندارند؟! چرا فرزندان ما و به خصوص دختران خانواده باید طوری تربیت شوند که تمامی آمال و آرزوهای خوشبختی خود را در شب عروسی جستجو نمایند به نحوی که تمام دار و ندار خود را تحت عنوان "یک شب هزار شب نمی شود" به پای مراسم عروسی خرج نمایند و بعد از آن دیگر چه اتفاقی می افتد را بررسی نمی کنند. چرا خانواده ها حاضرند بر خلاف اعتقادات و فرهنگ خودشان به ارتباطات غیر شرعی فرزندان دختر و پسر خود رضایت دهند و اگر این مسئله سالیان سال هم طول بکشد با اصطلاح "زمانه عوضه شده و جوانان امروز مثل قدیم نیستند" با آن کنار می آیند ولی اگر این دو نفر به علت نداشتن شغل و مسکن بخواهند برای مدت طولانی شرعاً و قانوناً ازدواج نموده و دوران عقد طولانی داشته باشند تا به مرور زمان برای آینده زندگی خود شرایط مناسبی دست و پا کنند .از این دست مسائل فرهنگی بسیار زیاد است که نمونه های دیگر آن را در مقاله بعد ارائه خواهم نمود. منبع : تبیان marjan shahsavar18th December 2010, 08:18 AMممنون رایا جان آره منم با اینایی که گفتی موافقم کاسان دان18th December 2010, 11:26 AMمطلب بالا بیشتر از این که علمی باشه از بعد مذهبی به این قضیه نگاه کرده و البته سنتی . رایا جان این مطلب از کدوم سایته؟؟؟ سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 705]