واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
يك فيلم خصوصى از يك هنرپيشه به تيراژ ميليونى تكثير مى شود، درباره آن زياد شنيده ايد. مسئله از پچ پچ گذشته و علنى تر از اين حرف ها شده بود. آنقدر كه به دست آوردن و ديدن آن از تهيه فلان موسيقى يا فيلم روز نيز راحت تر شده بود. فاصله شما تا حمل اين سى دى تا دستگاه دى وى دى يا كامپيوتر شخصى تان به اندازه يك لب تر كردن بود. با اين حال قضيه با تمام حواشى و موضوعى كه داشت چندش آورتر از آن بودكه اين سى دى را به خانه ببرم. جسارت اين نكته كه شاهد حريم خصوصى فردى ديگر در حريم خصوصى خودم باشم را نداشتم. تصور آنچه شنيده بودم حتى رغبتى براى تماشاى آن سى دى كه آن روزها خبر هر محفل رسمى و غيررسمى بود را برايم ايجاد نمى كرد.***در جلسه ماهانه آپارتمان پس از صحبت در مورد چند قضيه اصلى، يكى از همسايگان در حاشيه حرف هاى همسايگى گفت از كانال هواكش گاهى بوى سيگار مى آيد. همسايه مجاور او كه يك زن تنها بود نيز فوراً براى تبرئه خودش گفت اتفاقاً گاهى اين بوى سيگار به مشام من هم از طبقات ديگر مى رسد. پيرزن طبقه سوم با گله مندى از دختر جوان همسايه پائينى نام برد كه شب ها ساعت ۱۰ در ورودى را محكم مى كوبد و در ادامه با لحنى كشدار گفت: معلوم نيست اين موقع شب از كجا مى آيد ! چند نفر به هم نگاه كردند. آن شب بارها به كانال هواكش و در ورودى فكر كردم اما نمى توانستم تصور كنم كه آيا بايد به سيگار كشيدن يا نكشيدن آن زن تنها يا ساعت ورود و خروج آن ديگرى هم فكر كنم يا نه. فقط مى دانستم هر دو آنها همسايه هاى دوست داشتنى هستند.***كانال چهار تلويزيون محبوب ترين دكمه روى كنترل تلويزيون براى من است. با اين حال دزدكى، سركى به يك كانال ديگر مى كشم. شايد به دنبال سرگرمى بيشترى هستم. در يك آگهى براى منشى گرى، دخترك به نحو فريبنده اى با دوربين وارد مطب مى شود و از عكس العمل مخاطب فيلم مخفى تهيه مى كند. همه چهره ها مشخص هستند. حتماً خيلى هاى ديگر و از جمله خانواده، خويشان و دوستان اين پرده بردارى اخلاقى را تماشا مى كنند. سرم حتماً گرم شده است آنقدر كه ترجيح مى دهم آن شب زودتر بخوابم شايد شب كوتاه تر شود.***و اين آخرى، «دانشجو» يكى از دوست داشتنى ترين واژه هاى لغت نامه من است. آنها هميشه زنده و پويا هستند، هميشه حرفى براى گفتن دارند. چند نفر من را صدا مى كنند. سرنخ همه اطلاعاتم از روزنامه ها و سايت ها از يك رخداد دانشگاهى در يك بلوتوث چند دقيقه اى است. يك عمل غيراخلاقى در هر شرايطى غيراخلاقى است. اما براى خراب كردن اخلاق بهترين وسيله، بد دفاع كردن از آن است. واژه دانشجو هنوز برايم پاك و دوست داشتنى است اما مى دانستم زبانى كه اين بار آنها توسل به آن پيدا كرده بودند، نبايد زبان آنها باشد. اما اين بار گويا همه ما آلوده شده بوديم. شر بلوتوث رسوايى، افشاگرى و مسائل هتك حرمت انسان ها بر خير عنصرى به نام قانون فائق آمده بود.اما پس از همه اينها اشتباه نشود هر بار خبرهاى پراكنده اى از رسوايى اخلاقى يا مالى سياستمداران، رقباى حزبى، اقتصاددانان و يا حتى هنرمندان و انسان هاى معتبر بسيارى در گوشه و كنار جهان مى شنويم. مردم معمولاً به پرونده اخلاقى يا مالى رؤسا و سياستمداران و يا حتى افراد محبوب خود حساسيت نشان مى دهند. اما تفاوت اين است كه نحوه برخورد با اين مسائل به نسبت جوامع پيشرفته و فرهنگ هاى مختلف متفاوت است.افراد مى توانند در معرض نقد يا حتى دادرسى قانونى در يك پروسه سالم قرار گيرند اما هتك حرمت و رواج فرهنگ پرده درى اخلاقى و يا تجسس، يك مسئله ديگر است.اصل هاى ۲۲ ، ۲۳ و ۲۵ قانون اساسى جمهورى اسلامى تصريح كرده است: تفتيش عقايد و تجسس ممنوع است و حيثيت، جان، مال، حقوق، مسكن و شغل اشخاص از تعرض مصون است. تأييد ديگر اين ادعا به سال ها پيش برمى گردد. پس از هر تغيير سياسى خواه ناخواه مرزبندى هاى جديد فكرى، سياسى، حزبى و عقيدتى وارد عرصه زندگى عمومى مى شود. اين موج در دهه هاى پيش تا آنجا پيش رفت كه سرانجام شمارى از مسئولان كشور از امام(ره) خواستند تا به اين روند افراطى پايان دهند. بنيانگذار جمهورى اسلامى در واكنش به اين گزارش ها در ۲۴آذر سال ۶۱ فرمانى مشهور به فرمان هشت ماده اى خطاب به قوه قضائيه و همه ارگان هاى اجرايى صادركردند. امام خمينى (ره) در اين فرمان يادآور شدند: هيچ كس حق ندارد كسى را بدون حكم قاضى كه بايد از روى موازين شرعى باشد، توقيف يا احضار كند. چنين عملى به عنف جرم است و موجب تعزير شرعى است. هيچ كس حق ندارد مال كسى چه منقول و چه غيرمنقول را تصرف كند يا توقيف و مصادره كند مگر به حكم حاكم شرع، آن هم پس از بررسى دقيق و ثبوت حكم از نظر شرعى. هيچ كس حق ندارد به خانه يا مغازه يا محل كار شخصى كسى بدون اذن صاحب آنها وارد شود يا كسى را جلب كند يا به نام كشف جرم يا ارتكاب گناه تعقيب و مراقبت نمايد...»امروز تصور اين كه در حال رانندگى هستيد و يا داخل اتومبيل هستيد و در عين حال موسيقى مورد نظرتان را گوش مى دهيد، كسى از شما بپرسد «چه نوع موسيقى گوش مى دهيد، چرا » تقريباً وجود ندارد. به بيانى كسى نمى تواند موسيقى كه در داخل اتومبيل هاست را ضبط و مورد پرسش قرار دهد. اين بدين معنى نيست كه هر نوع موسيقى در بازار رسمى كشور مجاز است اما بدين معنى است كه مرجع قضايى و رسمى دولتى به اين مسئله به خوبى آگاه است كه وظيفه دولت برآورده كردن خواست هاى مردم و اداره عمومى مملكت است و بازرسى از عقايد شخصى و يا سلايق خصوصى آنها در اين حوزه نمى گنجد. در حقيقت اين مسئله يكى از دستاوردهاى سال هاى گذشته در حوزه حريم خصوصى بود نكته آن كه پرونده اى كه در آن زمان در دادگاه وجود داشت و تلاش شهروندى كه صاحب آن پرونده بود در نهايت موجب شد كه اين قانون از طرف مرجع قضايى زيرسؤال برود.يكى از اساتيد حقوق با استناد به آيات قرآن مى گويد: «قرآن فرموده است و «لاتجسسوا» و اصل در رفتار مسلمانان بر صحت و درستى است. يعنى وقتى مى بينيم افراد در رستوران يا كافه نشسته اند و يا در مجامع عمومى در حال رفت و آمدند، اصل بر اين است كه رابطه بين آنان شرعى و قانونى است و تجسس برخلاف قانون است. تبصره ماده (۴۳) قانون آئين دادرسى كيفرى صراحت دارد كه تحقيق در جهت منافى عفت ممنوع است مگر در جايى كه شاكى خصوصى باشد. حتى در برخى سيستم هاى كيفرى ديگر كشورها پيش بينى شده است اگر كشف جرم به روش هاى غيرقانونى باشد، متهم تبرئه و كاشف به مجازات آن جرم، محكوم مى شود كه جاى اين حكم در مقررات كيفرى ما خالى است، اما دفاع از حريم خصوصى افراد تنها جزو وظايف دولت ها نيست و به نظر مى رسد بى اعتنايى به چنين اصلى در نهايت به يك فرهنگ عمومى در ميان شهروندان تبديل مى شود. چه بسا در عرف سنتى نوعى كنترل اجتماعى نامحسوس وجود داشته اما تشديد چنين قضيه اى نشانه سرايت نقض حق خصوصى به دايره تفكرات شهروندان است. اين كه همسايه روبه رو چه موزيكى گوش مى دهد، در خانه چه لباسى مى پوشد، چه بسته پستى يا مراسلاتى دارد... نشانگر اين نكته هم هست كه تفتيش به نوعى سرگرمى تبديل مى شود و اين همه نيازمند الگوسازى هاى سالم فرهنگى است. تكنولوژى در جهان مى تواند در خدمت رفاه عمومى يا اطلاع رسانى باشد، در يك حادثه طبيعى و يا غيرمنتظره در غيبت دوربين هاى خبرنگاران، گوشى هاى همراه مى توانند اولين شاهدان عينى ماجرا در رسانه ها باشند، و يا مى توانند به عكسبردارى و فيلمبردارى مخفى از استخرهاى زنانه، ميهمانى هاى خصوصى و... بپردازند. شايد بارها و بارها خبر علنى شدن فيلم يك ميهمانى خصوصى كه فلان هنرپيشه يا فرد سرشناسى در آن حضور داشته دستاويزى بر حذف بسيارى نام ها از عرصه حرفه اى و يا هتك حرمت و آبروى آنها شده است. اين مسئله در نهايت چنان پيش مى رود كه حرمت خود را براى مردم عادى نيز از دست مى دهد. شايد همان چيزى كه در يك كلام مختص زهرا شيرزادى جامعه شناس بيان مى كند: «پدر و مادر مى توانند هر روز به فرزند خود بگويند دروغ گفتن كار زشتى است تو نبايد هيچ گاه دروغ بگويى، اما به محض اين كه يكبار تلفن زنگ بزند پدر به پسر خردسالش بگويد بگو من در خانه نيستم» كافى است تا ارزش همه آن نصايح براى هميشه به باد رود پس از آن، دروغ گفتن براى آن پسر بچه هم يك امر عادى خواهد شد.با اين حال شكستن مرز ميان امر خصوصى و عمومى مى تواند يك فاجعه باشد.در اين ميان مسائل بنيادى تر و ريشه اى ترى هم در پرداختن به زندگى خصوصى و دامنه آن در سيستم هاى مختلف وجود دارد. تجربه بسيارى از كشورها نشان داده هرچه دايره زندگى خصوصى تنگ تر باشد، يعنى افراد اختيار كمترى در شكل زندگى خصوصى خود داشته باشند، نشانگر تسلط بيشتر حوزه سياست بر زندگى شهروندان است. در حوزه هاى اقتصادى نيز وضعيت به همين نحو است. كوچك بودن دولت، اقتصاد مبتنى بر بازار آزاد و خصوصى بودن بازرگانى موجب هرچه شفاف شدن و آشكار بودن روابط و موضوعات اقتصادى مى شود. در چنين شرايطى است كه حوزه عمل براى افشاگرى ها و جنجال هاى اقتصادى نيز تنگ تر مى شود در نهايت اگر براى زندگى خصوصى افراد حريم و ارزش خاصى وجود دارد، چه بسا در مقابل بتوان گفت حرمت سياست نيز تا حدى است كه در جهان حرفه اى سياست و به عبارتى سياستمداران حرفه اى هيچ گاه از دستاويز زندگى خصوصى افراد براى مبارزات سياسى خود استفاده نمى كنند. اين مسئله ولو اين كه گرايش به هر تفكر سياسى داشته باشيم صدق مى كند. در عوض گسترش تفكر نقد و بررسى و سيستم هاى قانونمند و دادرسى عادلانه حكم نوعى پالاينده و تصفيه اجتماعى دارد. چنين سيستمى در نهايت موجب فرهنگسازى درميان شهروندان عادى، خانواده ها و جوانان يك جامعه مى شود. چه بسا كه مهمترين آسيب شناسى اين قضيه آن باشد كه پويايى جامعه دانشجويى نيز دستخوش آلوده شدن به ورطه اى نشود كه خود مى توانند بهترين نقادان آن باشند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 351]