تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1838038959
نیلوفر مسیح در گفتوگو با فارس مطرح کرد گذری انتقادی بر ادبیات معاصر از نگاه مکتب ادبی اصالت کلمه
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نیلوفر مسیح در گفتوگو با فارس مطرح کرد
گذری انتقادی بر ادبیات معاصر از نگاه مکتب ادبی اصالت کلمه
چند صباحی است در محافل ادبی با چندین پرسش مکرر از جانب ادب دوستان، منتقدان، شاعران و نویسندگان مواجه هستیم که فرزندان مکتب اصالت کلمه را به ارائه پاسخی معقول واداشته تا به برطرف شدن مسائل ایجاد شده در ذهن سوق داده شود.
به گزارش خبرگزاری فارس از جنوب استان تهران، چند صباحی است در محافل ادبی با چندین پرسش مکرر از جانب ادب دوستان، منتقدان، شاعران و نویسندگان مواجه هستیم که فرزندان مکتب اصالت کلمه را به ارائه پاسخی معقول واداشته تا به برطرف شدن مسائل ایجادشده در ذهن سوق داده شود. حال ذکر یک نکته الزامی است و آن اینکه نام بردن از افراد خاص در این حال به معنی رد نظریات این بزرگان و نادیده گرفتن ظرفیتی که این عزیزان در ادبیات این مرزوبوم کشف کردهاند نیست بلکه تنها یک انتقاد از سوی یکی از صاحبنظران این عرصه است که نیت خود را پیشبرد ادبیات این سرزمین اعلام میکند. بر این اساس به سراغ نیلوفر مسیح یکی از کارشناسان ادبیات رفته تا پاسخگوی ابهامات پیش آمده باشد. لازم است متذکر شوم مطالبی که در ادامه باهم آن را میخوانیم نظرات یک از کارشناسان این حوزه است و تائید یا رد آن برعهده خود صاحبنظران و مخاطبان ارجمند است و خبرنگار فارس بر آن شده است در این مجال نظر یکی از کارشناسان ادبیات را برای مخاطبان خود منتشر کند. فارس: تعریف شعر ازنظر مکتب ادبی اصالت کلمه چیست؟ مکتب ادبی اصالت کلمه تعریف به خصوصی از شعر ارائه نمیدهد چون اصولاً شعر از نظر تئوریسین این دیدگاه آرش آذرپیک یک وسیله در خدمت کلمه و یک ماهیت از کلمه است و پدیدهای قائم به ذات نیست به همین دلیل هم گذشتگان نتوانستهاند تعریف دقیقی از آن ارائه دهند و تعاریفی که ارائه کردهاند ناقص بوده است، برخلاف گذشتگان که شعر را هدف و کلمات را وسیله و مصالحی در خدمت آن میدانستند ما کلمات را با تمام ظرفیتهایشان هدف میدانیم و شعر را وسیلهای درخدمت آن. فارس: کسانی مانند نیما، رؤیایی، براهنی، شفیعی کدکنی، خواجه نصیر و دیگران هر یک تعریفی از شعر ارائه میدهند؛ چرا شما از شعر تعریفی ارائه نمیدهید؟ چون تعریف کردن شعر و یا داستان و یا سایر نحلهها یعنی محدود کردن کلمه به یک بعد و یا باید خاص است و کلمه به اعتقاد ما یک وجود بسیط است که اعم بر شعر و داستان و سایر ظرفیتها است و یک وجود بسیط قابل تعریف کلی و جامع نیست فقط خود را در پدیدههای خاصی به اسم شعر، داستان، شعر سورئال، شعر نیمایی، شعر حجم، شعر زبان پدیدار میسازد. فارس: وقتی مکتب اصالت کلمه برای شعر و داستان محدوده و چارچوب خاصی در نظر نمیگیرد پس از کجا باید بدانیم یک متن شعر است یا داستان؟ ابتدا باید گفت که شعر یا داستان بودن یک متن قراردادی است که از طرف بشر متصور شده و برحسب مکان و زمان و منطقه زیست و ذوق سلیقه مردمان آن اقلیم در نظر گرفته میشده و دوم اینکه هدف ادبیات کلمه گرا، فراروی از شعر و داستان و سایر نحلهها و همافزایی این ظرفیتها بهمنظور بازگشت آوانگارد و معرفت یافته به حقیقت راستین کلمه است و البته آشناییزدایی از این پتانسیلهای بالفعل برای رسیدن به جنس سوم کلمه و ظهور ابعاد زیبایی شناسیک بکرتر و تازهتر است. فارس: وقتی ما با شعر روایی و داستان شاعرانه مواجه هستیم پس یعنی گذشتگان از این مرز فرا روی کردهاند و جدایی وجود ندارد که شما بخواهید آنها را دوباره به وحدت و جنس سوم برسانید، اینطور نیست؟ وقتی ما میگوییم مرزی بین شعر و داستان و سایر ظرفیتها نیست و میخواهیم این جداییافکنیها را که کلمه را در خود تعریف و محدود کردهاند برداریم بدان معنا نیست که در ذات، یکی بودن آنها را انکار کنیم بلکه اتفاقاً هدف ما وحدت ظرفیتهای کلمه در یک متن منسجم است که بر مدار کلمهها میشود و نه صرفاً یک تعریف خاص شعریت محور یا قصویت محور، هرچند بزرگان ما بر این جداییافکنیها صحه گذاشتهاند مثلاً جناب براهنی میگوید: «شعر موقعیتی عالی است که در آن عامل قصویت به حداقل برسد و این یعنی جدایی افکندن بین ظرفیتهای کلمه؛ نکته دیگر اینکه وقتی این بزرگان میگویند شعر داستان یا داستان شعر در اصل برای شعر و داستان وجودی قائم به ذات متصور شدهاند در حالی که آنها از خود وجودی مستقل در برابر کلمه ندارند و سرچشمه و مادر آنها کلمه است و بدون کلمه وجود خارجی ندارند. فارس: نیما هم عنصر روایت و نقالی و داستان را به خدمت شعر درآورد اما خیلی از منتقدان میگویند اینچنین نوشتههای نیما از اقبال عمومی برخوردار نبوده است، چرا؟ نیما بزرگترین انقلاب را در ادبیات ما ایجاد کرد و اگر کسانی بر طبق دیالکتیک تز و آنتیتز میخواهند آنتیتزی علیه تز نیما ارائه بدهند باید گفته شود که تز آنها آنقدر قوی و مستحکم نیست که آنتیتزی برای تئوریهای نیمای بزرگ محسوب شود و اگر کسانی از معاصران و نو پردازان به نیما میتازند خودشان فرزند مکتب نیما هستند و جیرهخوار خوان او، نیما پدر این ادبیات است و ما وارثان او؛ اصالت کلمه هم از گذشته جدا نیست اتفاقاً یکی از اهدافش بازگشت آوانگارد و پیش رفتهای به سمت اصالتهای فرارو است و آشناییزدایی از آن ظرفیتها ... مکتب ادبی اصالت کلمه هم ضرورت وجودی ادبیات امروز است و گریزی از آن نیست به گفته آذرپیک مکتب اصالت کلمه یک مکتب شناختشناسی است که ادبیات را هم شامل خود میشود چون اصالت کلمه دارای یک سیستم باز خودتنظیم است که با دیدی انتقادی درصدد تکامل ادبیات، فلسفه و هنر است و دریچهاش را رو به هیچ علمی نمیبندد ولو این علم، علم ژنتیک باشد، یک روز نیما با کوتاه و بلند کردن مصرعها و ساخت وزنهای تازه و بکرتر تحول تازهای در ادبیات به وجود آورد و ادبیات را جان تازهای بخشید و میگفت شعر کلاسیک سابژکتیو است و باید از سابژکتیویته به سمت ابژه و عینیت حرکت کند ما میگوییم موسیقی جز لاینفک کلمه است و برای ایجاد تحول و کلمه گرا شدن متن عناصر شعریت و قصویت و سایر عناصر بالقوه در خدمت کلمه قرار میگیرند نه کلمه در خدمت آنها، یکی از این عناصر موسیقی است موسیقی در خدمت کلمه است نه کلمه در خدمت موسیقی و به قول بزرگانی چون خواجه نصیر که دستی در تعریف شعر و توصیف عناصر موسیقی و خیال دارد موسیقی از لوازم لازم در شعر نیست و شعر بهصورت مجازی هم میتواند موزون باشد نیما میگوید به دنبال شعر در مجرای طبیعی کلمات است، ما میگوییم به دنبال ارائه متنی هستیم که ابعاد زیباییشناسیک کلمات را در مجرای طبیعی کلمات به ما عرضه دارد نه بهواسطه شعریت یا قصویت چون شعر در مجرای طبیعی کلمات یعنی همچنان شعر هدف و کلمه وسیله است درحالیکه این بردگی کلمات است در خدمت نحلهای به نام شعر و حتی باعث از خود بیگانگی ظرفیتهای ذاتی کلمات نیز شده است. فارس: گفته شد که اصالت کلمه یک مکتب فکری ـ ادبی شناختشناسی است و دارای یک سیستم باز خودتنظیم، یک سیستم باز چه خصوصیاتی دارد؟ یک سیستم باز اطلاعاتش را فقط از یک منبع دریافت نمیکند مثلاً ادبیات کلاسیک ما در عرفان به اشباع رسید و ادبیات امروز ما عرفان گریز است علت این فرایندها هم استفاده از یک آبشخور فکری و ادبی بوده است اما مکتب ادبی اصالت کلمه به گفته آذرپیک: «به علت اینکه یک مکتب شناختشناسی است از پنج سرچشمه مهم تغذیه میکند سرچشمه اول آنقدر مهم و فرا بشریست که ما نمیتوانیم در مورد آن صحبت کنیم و آن وحی است و چون جنس وحی از دیگر مقولات جداست نمیتوانیم آن را در ردیف حس و عقل و شهود قرار دهیم پس برای اینکه سوء برداشتی پیش نیاید از آبشخورهای دیگر با عنوان آبشخورهای چهارگانه یاد میکنیم نخستین آبشخور از دسته مقولات چهارگانه مرجع باز است، مرجع باز یعنی تمام دستاوردهای اندیشگانی تاریخ بشریت در همه علوم و هنرها مثلاً تمام دستاوردهای فلسفی تاریخ و شرط رویارویی با مرجع باز آن است که با ارتباط بیواسطه با آنها برخورد داشته باشیم و این برای داوری درباره اندیشه ما یک هیئتمنصفه تاریخی میسازد، دومین آبشخور عقل است، سومین آبشخور تجربه حواس پنجگانه است، چهارمین آبشخور شهود است که ادبیات کلاسیک ما و خصوصاً ادبیات عرفان محور ما بر آن تکیه دارد و مهمترین کاری که انجام داده این است که در مرجع باز دست به گزینش میزند و فقط آراء مطابق راه خود را انتخاب میکند و بعد اینکه با اصالت دادن به شهود اشکال گوناگون عقل و تجربه را تحقیر میکند و دچار مطلق اندیشی در پارادایم نظری خود میشود و البته این نقد بر ساختار فلسفه هم وارد است چون بسیاری از نحلههای فلسفی با تحقیر و رد آبشخورهای فلسفی بزرگی مانند شهود دچار مرجع بسته میشود مثلاً برای مارکسیستها، مانیفست مارکس یعنی همهچیز! و البته ما ریشهگاه و متعالیترین راه شناخت همه این آبشخورها را در شناخت ساحتها و قیود کلمه میدانیم». فارس: متن کلمهگرا همچنین سیستمی دارد طبعاً و عناصر شعر و داستان در این متن، که اصالت کلمه آن را متن عریان هم مینامد چه جایگاهی دارند؟ متن کلمهگرا و اصولاً ادبیات کلمهگرا هم از چنین سیستمی پیروی میکند و مراقبه شناور در متن و حرکت بسیط حاصل نگاه همهجانبه و سیستمیک به این منابع و مراجع است درواقع کلمه نسبت به ساحتهای خودش طبق قانون ما در ما که یکی از مؤلفههای ارائه شده توسط آذرپیک است احاطه بسیط و کامل دارد و از آن جدا نیست بگذارید مثال سادهای بزنم جعبه معروف زنون یونانی را که به یاد دارید در آن هر جعبه درون جعبه دیگری قرار دارد و الی انتها قاعده ما در ما هم همینطور است، مثلاً نسبت به هستی انسان درون خانهاش زیست میکند، خانه در یک شهر است شهر در یک کشور، کشور در یک قاره، قاره در زمین، زمین در مدار خورشید و خورشید در مدار کهکشان راه شیری، در مورد کلمه هم همینطور است کلمه دارای لایههای پنهان و مادر مایی در ذات هولوگرام گونه خودش است که این لایهها شعر، داستان، عناصر شعری و داستانی و انواع و اقسام ظرفیتهای کلمه را در بردارد و اگر شخص در مراقبه شناور در متن حضور بسیط داشته باشد قاعدتاً در حین فرا روی ترکیب اتفاق نخواهد افتاد. فارس: زمان و مکان در آن به چه صورت نقش ایفا میکند؟ در فراروی از شعر به سمت داستان بهمنظور کلمهگرا شدن متن و یا بالعکس و همافزایی طریقتهای ادبی «فرا داستان و فرا شعر» با توجه به مکان و زمان و شرایط حضور کلمات این عناصر و ابعاد یعنی عناصر شعری و داستانی به وحدت میرسند و ظرفیتهای تازهتر و بکرتری که به علت واسطگی شعر و داستان فرصت حضور نداشتهاند نمایان خواهند شد چون در متن کلمهگرا و در سطح نازلتری طریقتهای فرا شعر و فرا داستان محور متن آزاد از هرگونه انتخابی است و لازم نیست مابین ظرفیت و عناصر شعری و داستانی دست به انتخاب بزنیم و یکی را بر دیگری ارجحیت دهیم و این سخن اشتباهی است که آنچه داستان را داستان میکند و شعر را شعر عناصر و لوازم کار آنهاست میگویند داستان بهواسطه شخصیت، لحن، تم موضوع، راوی و ... است که داستان میشود و شعر بهواسطه عناصر شعر؛ اما باید گفت که حضور عناصر به خصوصی را در شعر و عناصر بهخصوص دیگر را در داستان قراردادها و ذوق و سلیقه مخاطبان تعیین کرده است و جدا دانستن عناصر شعر از عناصر داستان یعنی مرز قائل شدن بین شعر و داستان و مرکب دانستن کلمه، پس این مرز را ما نگذاشتهایم و یک توهم است چراکه یک متن شعر محور هم میتواند دارای راوی، شخصیت، عناصر داستان باشد و بالعکس و ما در متن کلمهگرا قائل به وحدت این عناصر هستیم و تمام این ظرفیتها جزو ماهیتهای کلمه، ساحتهای از کلمه هستند و از خارج بر متن شعر محور یا داستان محور تحمیل نشدهاند که بتوان در متن آنها را جدا کرد و به تماشا نشست فقط میتوان کلمات را از لحاظ ابعاد زیباییشناسیک مورد تجزیهوتحلیلی قرار داد. وقتی در یک متن کلمات حضور دارند بدون یک نگرش و نگاه تحمیل شده یعنی متن شبیه همان جعبه زنون است که جعبههای شعریت و قصویت و عناصر شعری و قصوی در آن قرار دارد. اصالت کلمه تعاریف را کمی پیچیده کرده است، رضا براهنی در مؤخره خطاب به پروانهها «من دیگر شاعر نیمایی نیستم» این صحبتها را به گونهای دیگر بیان کرده است و به کلمات و علیالخصوص به زبان اصالت داده است!! تا آنجایی که بنده میدانم و در مطالعه چندین و چندباره این مؤخره فهمیدهام رضا براهنی ضمن نقد نیمای بزرگ و شاملوی گرانقدر به ارائه مانیفست شعر زبان و پستمدرن پرداختهاند و هنوز کلمات را محکوم به یک قالب و باید از پیش تعیین شده به نام شعر میکند و در پی دست یافتن به شعر ناب است و شعر را در خدمت شعر قرار میدهد، البته با تأسی از قضیه هنر برای هنر که شعار پارناسینها بود این در حالی است که اصالت کلمه شعر را فقط و فقط ساحتی و ماهیتی از کلمه میداند و نه تمام آن پس ما شعر را در خدمت شعر قرار نمیدهیم شعر را در خدمت ارائه وجود گشتالتی کلمات در متن کلمه گرا قرار میدهیم. فارس: ایشان همانطور که گفته شد در شعر اصالت را به زبان داده است و کوچکترین جز معنادار زبان کلمات هستند و آیا این به معنای اصالت دادن به کلمه نیست؟ البته کوچکترین جزو معنادار زبان کلمات هستند و البته زبان ساحت اجتماعی کلمات است و این دو نسبت به هم رابطهای متقابل دارند و این رابطه سبب پویایی آنها شده است اما جناب براهنی زبان را به مثابه وسیله و ابزار و یا به قول ادبیاتیها، مخصوصاً ادبیاتیهای پیش از اصالت کلمه مصالحی در خدمت شعر قرار داده است یعنی باز هم کلمات شی، مصالح و ماتریالهایی هستند در خدمت شعریت شعر و نه در خدمت ارائه ظرفیتهای وجودی خود کلمات و ساحت اجتماعی آنها زبان. ایشان با قرار دادن زبان در خدمت شعر ابتدا کلمات را محدود به شعر و سپس شعر را هدف زبان قرار داده است، اما اصالت کلمه از شعر و داستان فرا روی میکند. فارس: مثلاً همین کلیدواژه فرا روی، براهنی از فرا روی تعریفی ارائه داده است و خواهان در هم ریختن عادتهای گذشتگان در عرصه شعر و ادبیات شده است؟ تعریف فراروی از نگاه ما با تعریف ایشان تفاوتهای زیادی دارد ازجمله اینکه اغلب تعاریف ایشان بر مبنای دیالکتیک هگل یعنی تز و آنتیتز و سنتز استوار است درحالیکه اصالت کلمه به گفته آذرپیک به دیالکتیک ادراکی معتقد است دیالکتیک هگل یک تسلسل بیپایان ایجاد میکند که در آن هر تز خود یک آنتیتز است و تعامل این تز و آنتیتزها یک سنتز جدید ایجاد میکند اما ازنظر تئوریسین این دیدگاه «آرش آذرپیک» هیچ آنتیتزی ضد و یا برخلاف و یا متضاد تزهای پیشین نیست، وسیله دانستن کلمه در درجه اول و جدا دانستن و مرز قائل شدن بین پتانسیلهای کلمه شبهه ایجاد میکند که ما با تزها و آنتیتزهای فراوانی مواجه هستیم مثلاً منتقدان نیما را ضد کلاسیک میدانند، اما از نظر ما نیما ضد کلاسیک نیست بلکه نیما پتانسیل دیگری از کلمه را کشف کرده است که بهعلت واسطه شدن دیدگاه کلاسیک مجبور شد در مقابل خیل عظیمی از نویسندگان و گذشته بایستد تا ظرفیت کشف شده در عمل به منصه ظهور برسد و چه کلاسیک و چه شعر نیمایی هر دو ابعادی از کلمه هستند. که در ظاهر متضادند چون در شرایط متفاوت بروز کردهاند، فراروی هم از دیدگاه ما با توجه به دیالکتیک ادراکی با به هم ریختن عادتهای گذشتگان و شکستن قوانین پیشینیان متفاوت است، اصالت کلمه فراروی را محصور نبودن و محدود نکردن قلم و اندیشه خود به یک تعریف و باید خاص میداند با تمام احترامی که برای تعریف ایشان از فراروی قائلیم؛ تعریف ایشان یک نقص بزرگ دارد چون از نظر ما فراروی درست مانند گذر از پلههای یک نردبان است، برای هرچه بیشتر پدیدار شدن ظرفیتهای بالقوه کلمه با احترام تمام به تمام پلههایی که تاریخ ادبیات و ما از آن عبور کردهایم درحالیکه جناب براهنی پلهها را پس از طی کردن میشکند تا خرق عادت کند اصالت کلمه بههیچوجه اصالت را به لفظ کلمه نمیدهد بلکه از نظر ما پیشینه تاریخی یا بار ژنتیکی که کلمات از لحاظ عاطفی، فرهنگی، ادبی، سیاسی، روانشناسی، فلسفی و ... بهدست آوردهاند، حائز اهمیت است چون به کلمه با تمام ظرفیتهای تاریخی آن اصالت دادهایم و فراروی به معنای نادیده گرفتن یا شکستن این ظرفیتها نیست. نکته دیگر اینکه براهنی با تبعیت از اصل عدم قطعیت معنا که یکی از اصول پستمدرن است شعر و زبان را به سمت معنا گریزی سوق میدهد درحالیکه زبان و شعر بدون معنا و صرفاً شعر در خدمت شعر کلمات و زبان را به شیر بی یال و کوپال و چنگالی تبدیل میکند که دیگر نه صاحب ماهیتهای خود هستند و نه میتواند صاحب ماهیتهای بکرتر و تازهتری شود چراکه ما کلمه را کل فراتر از همافزایی ساحتهای جوهری و ماهیتیاش میدانیم و جوهره معنایی گستردهترین و زایندهترین ساحت کلمه است که مدام در حال پویندگی و شدن است. فارس: براهنی در مقاله «من دیگر شاعر نیمایی نیستم» میگوید: «کلمه معنایش را پس از ورود به شعر پیدا میکند و به همین دلیل در شعر چیزی بهوجود میآید به نام بافت مشترک که در آن نه معنای تکتک کلمات بلکه معنای ارجاعی آنها به یکدیگر، نه صدای تکتک آنها بلکه صدای ارجاعی آنها به یکدیگر اهمیت پیدا میکند» و این یعنی شعر ظرف است و کلمات مظروف، و وسیلهای در خدمت آن؟ بله این نظر براهنی است و البته قابل احترام، اما آذرپیک با ارائه مؤلفه اصالت وجود گشتالتی واژگان در متن، هر واژه را صاحب وجودی منحصربهفرد میداند که صاحب جوهر و ماهیت است و همانند انسان، زنده و پویا و مدام در استحاله خویشتن است و این توهین مستقیم به ساحت کلمات است که آنها را به واسطگی شعریت و قصویت باید نگریست؛ چرا که شعریت و قصویت وجود قائم به ذاتی از خود ندارد که بهواسطه و هدف تبدیل شدهاند، آنهم واسطههایی مطلق که کلمات را بردهوار به بند کشیدهاند و عرصه خلاقیت و نوآوری را از آنها گرفتهاند کاری که مکاتب ادبی غربی با کلمه کردند که هم مثبت بود و هم منفی! مثبت بود چون ظرفیت تازهای را کشف و به منصه ظهور میرساندند، منفی بود چون روح کلمه را تکهتکه کردند و بر سر این تکه جنگ مکاتب در میگرفت و هرکدام به نوبه خود در دورانهای زمانی متفاوت کلمه را اول در شعر و شعر را مثلاً در رمانتیسم خلاصه میکردند و این یعنی محدود کردن کلمه به یک یا چند ساحت خاص و محروم کردن قلم از سایر ظرفیتها. درحالیکه کلمه تماماً خرد، تماماً احساس، تماماً نماد، تماماً فراواقعیت و ... است و مرکب نیست و با ارتباط بیواسطه با ساحتهای آن میتوان به ظرفیتهای آن دست یافت و متنی فارغ از انتخاب بین واسطگی شعریت یا قصویت خلق کرد که واژگان در آن وجود مدارانه با توجه به مکان و زمان و فضای متن ظرفیتهای شعریت و قصویت را نمود میبخشند. فارس: یکی از اهداف واژانه نمود بخشیدن به وجود واژگان است، در واژانهای که فرضاً از چهار یا شش کلمه شکل گرفته است ما چگونه میتوانیم عناصری شعری و داستانی را تشخیص بدهیم؟ همانطور که گفته شد ما به کلمات بدون پیشفرضها و ظرفیتهایشان اصالت ندادهایم اگر به یاد داشته باشید یکی از شعارهای ما بازگشت آوانگارد به اصالتهای فرارو است کلمات در طول زمان چند هزار سالهشان بارها و بارها دچار استحاله نگارشی و نگرشی شدهاند و بار ژنتیکی آنها تکاملیافتهتر شده است در طول تاریخ ابعاد و ساحتهای زیادی از کلمه کشف شده است بعد تخیل، بعد واقعیت، بعد نمادین، بعد فراواقعیت، بعد حرکت، بعد احساس، بعد روایت و ... مثلاً در مورد کلمه گل سرخ، بعد واقعی و رئال آن همین درختچهای است که ریشه و ساقه و برگ مخصوص به خود دارد و بعد نمادین آن این است که این کلمه نماد عشق است و عشق خود یک کلیدواژه است که کلیدواژگان دیگری را در دل خود دارد بعد فراواقعی آن این است که ما میتوانیم آن را منشأ راز و رمزها و اسطورههای بسیاری بدانیم که میتواند سحرآمیز هم باشد و میتواند به گفته حجم گراها ما را با یک عبور آنی از واقعیت به فرا واقعیت ببرد و ایجاد حجم کند و سورئال نیز باشد، اما بنابر تئوری «انسان ـ کلمه» و به گفته آذرپیک ما از لحاظ وجود شناختی وقتی اصالت را به انسان میدهیم صرفاً به یک انسان نوعی با اسم خاص مثلاً پروین اصالت نمیدهیم بلکه به انسان بهعنوان یک موجود مدنی اصالت میدهیم که توسط خانواده، مدرسه و... با انسانهای دیگر در تعامل و تکامل است و طی این فرا شد هر انسانی مثلاً پروین میتواند با حضور در متن اجتماعات گوناگون استعداد و ظرفیتهای گوناگون و ذاتی خود را بالفعل سازد، در مورد کلمات هم به همین نحو است ما به یک واژه خاص مثلاً گل سرخ یا سنگ در فردیت مطلق اصالت نمیدهیم بلکه به کلمههایی اصالت میدهیم که با حضور پویا در متون هنری گوناگون با تعامل با سایر واژگان استعدادهای گوناگون خود را که در هولوگرام معنایی آنها نهفته است به منصه ظهور میرساند و بهتبع هرچقدر نوع نگاه و زاویه دیدی که متن را خلق میکند ابعاد عمیق زیبایی شناسانهای را کشف کرده باشد و گستردهتر باشد، ظرفیتهای بیشتری شکوفا میشوند بنابراین عناصر شعری و داستانی همانطور که گفته شد جدای از کلمات نیستند و در ذات هولوگرام گونه آنها نهفته است چون شعر خود بعدی از کلمه است و از کلمه زاده میشود و عناصر شعری هم همینطور و کلمه علت شعر است و البته علتالعلل ظرفیتهای شعری و داستانی است ما نمیتوانیم بگوییم مثلاً وزن جدای از کلمه است هر کلمهای که در متنی حضور دارد ولو این متن واژانه باشد که از چند کلمه تشکیل شده است و تصویری واضح با بار معنایی عمیق را به نمایش میگذارد با تمام ظرفیتهایش حضور دارد منتها در متن شعر محور این ظرفیتها تنها به شعر محدود میشود اما کلمه تمام این ظرفیتها را بهصورت بالقوه در خودش دارد و وقتی وارد متن تخیل محور میشود ساحت تخیلیاش متبلور میشود و به همینگونه اگر وارد متن واقعیت محور شود ساحت واقعی و رئال آن متبلور میشود. اما نکته اینجاست که اینگونه متون یعنی متن کلمه محور که ما آن را متن عریان نیز مینامیم محور متن فرا قطبی است و هیچ ساحتی محور اصلی نیست مثلاً توجه کنید به تلمیح که یک عنصر شعری است وقتی ما کلمهای مانند ایوب را به کار میبریم یک اسم خاص و لایه سطحی و ظاهری این واژگان منظورمان نیست بلکه این کلمات درباره ژنتیکیشان داستانها و روایتهایی را در ذهن من مخاطب برجسته میکند و همین گذشته این کلمه است که حضور در یک متن شعر محور از آن عنصری به نام تلمیح ساخته است که به گذشته این کلمه ارجاع پیدا میکند پس عنصر تلمیح در ذات این کلمه و کلمههای دیگر نهفته است و چیزی جدای از آنها نیست. به سخن دیگر وزن و دیگر عناصر شعری و داستانی جدای از کلمات نیستند، بعضی از عناصر در ارتباط کلمات با همدیگر در یک متن شکل میگیرند یعنی باید ارتباط را کشف کرد تا عامل زیبایی شناسانه کشف شود مثلاً مراعاتالنظیر، کسانی که میخواهند عناصر شعری و داستانی را جدای از کلمات ببینند اینان کلمه را جدای از ساحت اجتماعیشان در نظر گرفتهاند کلمه وجودی بسیط است و این اندیشه حاصل یک تفکر بعد گرایانه در مورد کلمات است. بارها و بارها گفته شده که مهمترین ساحت کلمه ساحت اجتماعی آن است همانند انسان، اما بعضی از اجتماعات هم بعد گرایانه رفتار میکنند مانند شعر، مگر اینکه شعر هدف ما نباشد و به اصل فراروی و رسیدن به جنس سوم کلمات معتقد باشیم .در مورد واژانه هم ذکر یک نکته حائز اهمیت است و آن اینکه واژانه فقط ویژگی فرا دستوری کلمات را به نمایش میگذارد و در مکتب اصالت کلمه هدف نیست، بلکه یک وسیله است در خدمت متن کلمه محور. فارس: چیزی شبیه به استعمال کلمات در اشعار یدالله رؤیایی! چون ایشان هم در مقالاتشان در مورد نحوه کاربرد کلمات و استعمال آنها در کتاب از سکوی سرخ که مجموعه مقالات ایشان است، صحبت میکند و نقش گزینش کلمات را در شعر برجستهتر میکند، آیا نمیتوان گفت رؤیایی در شعر حجم اصالت را به کلمات داده است؟ اصالت دادن به کلمه با صحبت کردن در مورد ساختمان کلمه، نحوه کاربرد آنها و از همه مهمتر در مورد نحو کلمات و ساختن ترکیبات جدیدتر و از قید اسم ساختن یا از فعل اسم ساختن متفاوت است، رؤیایی در شعر حجم چند کار انجام داده است و نقش کلماتی چون «از، به، برای، با و...» را برجستهتر کرده است و نقش تازهتر و متفاوتتری به کلمات داده است باید دقت داشت ایشان میگویند: «در شعر خطر کردهام تا بتوانم در نظام صوتی و عناصر آوایی، در ساختمان دستوری زبان رخنه کنم و با این رخنههای کوچک گستاخانه عاشقی کردهام، رفتار تازه با لغتهای نه تازه، که نقشی دیگر و مسکنی دیگر در عبارتها و مصرعهایم برای آنها میساخت، از اندیشهای که بر سر حرف اضافهای مثلاً «از» مصرف کردهام تا کشف استعمال تازهای از یک قید و...» پس رؤیایی در مورد کاربرد کلمات صحبت میکند همانند یک ابزار و وسیله که کهنه و نو میشوند ایشان میگویند: «در شعر نو یکباره کلمات تازه بسیاری بهکار رفتند، این کلمات در اثر تکرارهای فراوان به تدریج قدرتی را که در آغاز داشتند از دست دادند ... و رسانههای گروهی ارزش آنها را کم کردند.» رؤیایی با نگرش ماتریالیستی که به کلمات دارد آنها را تا حد وسیله و شیء تنزل داده است. دقت کنید بر روی کلید واژگان رؤیای: «فقر اقتصادی و عدم وجود ابتداییترین مصالح شعری کلمه و فرم در جوانها موجب ازدیاد اینگونه اشعار شده است...» و یا اینکه: «به گمان من وزن، کلمه، خیال و عواملی از این قبیل هر یک مصالح شعر هستند...» ایشان کلمه و ساحتهای بالفعلش را در یک سطح قرار میدهد و وزن و فرم و خیال را که ساحتهایی از کلمه هستند، با کلمه برابر میدانند و در خدمت شعر یعنی کلمه یک وسیله است و شعر هدف. درحالیکه در مکتب اصالت کلمه ما وارون این نگرش میاندیشیم و کلمه را هدف میدانیم و شعر را هم سنگ، وزن و خیال و فرم و روایت و... ساحتهایی از کلمه میدانیم، رؤیایی هرچقدر هم که ارزش کلمه را بالا ببرند و اظهار کنند که: «تمام عطش من و جستجوی من و ارضاء من همه در کلمه است...» بازهم کلمه را در شعریت محدود کردهاند درحالیکه هم شعر و هم فرم هر دو از ظرفیتهای کلمه هستند و کلمه اعم بر این ظرفیتهاست، کسانی که میاندیشد صحبت در مورد نحو کلمات، ساختمان و چگونگی کاربرد آنها اصالت دادن به کلمه است یا معنای اصالت قائل شدن را نمیدانند و یا معنای هدف و وسیله بودن را. مابین اینکه وسیلهای باارزش را تبدیل به هدف کنیم و اینکه یک پدیده قائمبهذات هدف و نهایت خودش باشد تفاوت بسیار هست. رؤیایی برای هر چه بهتر نمود یافتن شعر به دنبال مصالح الماسنشان میشود حتماً اگر چنین قداستی به کلمه داده باشند بازهم بهعنوان یک وسیله مطلوب که برده و در خدمت شعر است و محدود به شعر است ارجوقرب داده است، رؤیایی بهجای اینکه برای کلمه یک وجود مستقل و به ذات قائل باشد آن را شیء ارزشمندی میداند نه یک وجود بسیط که بسیاری از ظرفیتها را در دل خودش دارد فرم و شعر هر یک ساحتهایی از کلمه هستند و نه تمام آن. درواقع رؤیایی به دنبال بهترین کلمات هستند و نحوه کاربرد آنها و البته به دنبال مسخ شدن در کلمات. درحالیکه تمام کلمات هر یک در جایگاه خود ارزشمندند همانند تمام انسانها که سفید و سیاه و زردپوست بودن آنها از ارزش و حقیقت انسان بودنشان نمیکاهد. فارس: پس اصالت کلمه شعر حجم و تئوریهای رؤیایی را رد میکند؟ نه! هرگز! اشتباه نکنید انتقاد و گوشزد کردن کمیها و کاستیها هرگز به معنای رد کردن نیست، مکتب اصالت کلمه و شخص آرش آذرپیک و شاگردانشان بههیچوجه ظرفیتهای کشفشده توسط رؤیایی، نیما، براهنی و دیگر عزیزان در عرصه ادبیات را نه رد میکند و نه نفی بلکه مخالف مادهانگاری کلمه است و رؤیایی، نیما و براهنی صریحاً اعلام کردهاند که کلمه مصالح خلق شعر و داستان است و رؤیایی اعلام میکند که البته میگوید دیگر شاعران هم اینگونه نگاه میکنند. فارس: وقتی رؤیایی میگوید: «درباره اینکه من بعد از پیدا کردن کلمه دلخواه از چند جهت به آن نگاه میکنم و در مصرف آن کدام جهتش را ترجیح میدهم باید بگویم که برای من شاعر و هر شاعری بهطورکلی کلمه در اول یک هیئت مادی دارد... کلمه غیرازاین هیئت مادی وقتیکه از مقام مصرف در شعر قرار میگیرد یک ساختمان هجایی و یک ساختمان صدایی دارد...» آیا این به معنای کلیت قائل شدن برای کلمه نیست؟ ببینید بازهم میگویم رؤیایی در این گفتهها بازهم دیدگاه ماده انگارانهاش را در مورد کلمات تکرار و تأیید میکند و میخواهد کلمات را در شعر مصرف کند تا ابعاد وجودیش نمایان شود یعنی جهت نگرشش را پیشاپیش تعیین و انتخاب کرده است دیگر جای انتخابی باقی نمیماند در این نگرش رویایی نمیخواهد بداند که کلمه کلی است فراتر از همه ابعاد و ساحتهای وجودیش و یکی از این ساحتها شعر است و این کلمه است که شعر را مصرف میکند تا ابعاد وجودیش نمایان شود و دینامیسم زبان همچنان به پویایی خود ادامه دهد چراکه پویایی زبان در گروه پویایی و نمایان شدن ظرفیتهای کلمه است و یکی از این ظرفیتها شعر است. هر لایهای که از حقیقت کلمه کشف میشود لایهای به پویایی زبان افزوده میشود و شعر یک ابزار است نه هدف، تا این لایهها خود را بهتر نمود ببخشند ایشان در جای دیگری میگوید: «تو (شاعر) کلمه را حاوی رنگپذیری و مفهوم تازه میکنی و تحویل دنیای ادب میدهی» این در حالی است که شاعر ظرفیتهای بالقوه کلمات را بهعنوان یک هدف کشف میکند و شعر و شاعرانگی را به خدمت میگیرد تا کلمه را از زوایای متفاوت وجود گشتالتیش به نمایش بگذارد شاعر یا نویسندهای که فقط یک بعد از کلمه را میبیند قلمش و نگاهش را از سایر ابعاد محروم میکند. فارس: علاوه بر اینکه شما کلمه را هدف ادبیات میدانید و جنابان براهنی و رؤیایی و نیما و دیگران شعر را هدف خود قرار میدهند مکتب اصالت کلمه چه تفاوتی با این نگرشها و خصوصاً نگرش رؤیایی دارد؟ ما از شعر و داستان به سمت متن کلمه محور فراروی میکنیم و متن کلمه محور حاصل همافزایی ظرفیتهای بالفعل و بالقوه کلمه است تا یک متن بسیط خارج از بعد نگری را سامان بدهد نکته دیگر اینکه همافزایی به معنای ترکیب کردن نیست اما خیلی از شعرا و ازجمله این شعرا رؤیایی برای رسیدن به این کل بسیط از در هم ریختن و ترکیب کردن عناصر صحبت میکند مثلاً میگوید: «زیرکی ما در اینجاست که چطور این عوامل (صدا، حرکت، رنگ، عاطفه و ...) را به هم میریزیم، کنار هم میگذاریم و ترکیب میکنیم مثلاً ترکیب ما میشود (عاطفه، صدا، حرکت) و یا (رنگ، صدا، عاطفه) و ... و این دیگر خاصیت ساختن و آفرینش است مضمون شاعرانه، شاعرانه فکر کردن و ... همه حرف است.» ازآنجاییکه ایشان کلمه را در شعر و شعر را در فرم محدود کرده است تمام ظرفیتها را در خدمت این دو عرصه میخواهد و با ترکیب ظرفیتهای دیگر درصدد رسیدن به این مهم است درحالیکه شعر و فرم از ماهیتهای کلمهاند و خاصیتی ذاتی در کلمات هستند حرکت، صدا، رنگ، عاطفه، فرم، عناصر شاعرانگی همه و همه در ذات کلمات هستند البته نه بهصورت مرکب، مثلاً بهصورت فرم بهعلاوه شعر بهعلاوه عاطفه بهعلاوه صدا و... بلکه بهصورت بسیط و همانطور که آذرپیک اذعان میدارند این ظرفیتها در لایههای بسیط کلمات نهفته هستند و بهصورت مادر ما در آن قرار دارند، دقت کنید رؤیایی میگوید: «موفقیتت بسته به مهارتی است که در ساختن فرم داری، هرچقدر روی فرم بیشتر تمرین کنی بیشتر موفق هستی و بیشتر شاعری» ؛ یعنی هرچقدر شاعر تکیه بیشتری بر روی فرم داشته باشد نوشتهاش شعرتر است این در حالی است که مکتب ادبی اصالت کلمه بههیچوجه شاعرتر و شاعرانگی را در محدود کردن کلمات به فرم نمیبیند بلکه فرم را همچون ظرفیتهای دیگری در نظر دارد که در خدمت متن کلمه محور است و غایت متن کلمه محور جنس سوم است البته به اقتضای مکان و زمان و فضایی که متن میطلبد حتی رؤیایی پا را از این فراتر گذاشته است و مصالح شعر را که شامل کلمه، تصویر، وزن، قافیه، کشیدگی هجاها، طنین کلمات و ... است، در خدمت فرم قرار میدهد چون به نظر ایشان در شعر اول از همه فرم تکوین مییابد همانطور که گفته شد تصویر، وزن، قافیه، کشیدگی هجاها و طنین کلمات تنها و تنها ابعادی از کلمات هستند و نمیتوانند با کلمات برابر باشند حتماً در مورد فرم! فرم برابر با کلمه نیست خیزش، جهش، جایگشت و حرکت درونی کلمات برای انتقال معنا، حس، عاطفه و نگاه زیباییشناسیک خود ایجاد فرم میکند پس فرم جدای از کلمه نیست که از خارج بر کلمه و کلمات در یک متن وارد شود ما بههیچوجه ظرفیت حجم را در شعر ایران، نادیده نمیگیریم اما جدا دانستن فرم از کلمه همانند جدا دانستن چشم یا گوش از کلیت موجودی به نام انسان است و اصالت قائل شدن برای چشم یا گوش به تنهایی، برابر دانستن فرم یا شعر با کلمه نیز برابر دانستن رودخانه یا جوی حقیری است با اقیانوس، درحالیکه رودخانه به اقیانوس میریزد و بهطور غیرمستقیم و مستقیم وجودش را از اقیانوس میگیرد و شعر رودخانه ایست که به اقیانوس کلمه میریزد بهعبارتدیگر مکتب ادبی اصالت کلمه میگوید که کلمه «کل فراتر از ابعاد و ساحتهای جوهری و ماهیتی» است و همسنگ دانستن کلمه که دارای ساختاری هولوگرام گونه است با وزن، فرم، تصویر، قافیه و... درست همانند برابر دانستن نطفه با انسان است ازلحاظ علمی و علم ژنتیک نطفه هیچگاه برابر با انسان یا هر موجود دیگری که از آن تکوین مییابد نیست، بلکه چیزی فراتر از آن است و شامل آن میشود و اعم بر آن است یک نطفه اطلاعات مربوط به پیدایش خلقت را از تکسلولیها گرفته تا تکاملیافتهترین آنها یعنی بشر را در خود دارد تنها بنابر شرایط فیزیولوژیکی و طبیعی و محدودیتهایی طبیعی از آن انواع خاصی پدید میآید و هیچگاه نطفه که مخزن زایش در هستی است برابر با نوعی که از آن پدید میآید نیست و نخواهد بود. پس کلمه که نطفه زایش نطق و کلام و ادبیات و علم و فلسفه و... است هیچگاه برابر با یکی از ساحتهایش نخواهد بود بلکه کلمه همچون نطفه تمام ظرفیتهای جوهری و ماهیتی را بهصورت بالفعل و بالقوه در خود دارد البته جای شکرش باقیست که رؤیایی در پاسخ نوری علاء که میگوید: «شاعر باید هر کلمه را مثل یک جراح تشریح کند بعد بر اثر ممارست و آشنایی با آن کلمه خودبهخود با همه جهات و معانی و بارهایش ملکه ضمیر او میشود...» فارس: در پایان نقش تأثیرگذار مکتب ادبی اصالت کلمه را با تعریف مختصر بفرمایید؟ هر چه هست کلمه است و در ابتدا نیز کلمه بوده که توانسته نقش تأثیرگذاری بر روند اصالت کلمه بگذارد و از همه مهمتر کلمات تقدس میبخشند و ادبیات را ازلحاظ بارهای عاطفی و معنایی و فرهنگی در تکامل و استحاله میبیند البته ناگفته نماند که در این مصاحبه صحبتهای نوری علاء در مورد بار عاطفی و فرهنگی کلمات پسندیدهتر است هرچند ازنظر آذرپیک کلمات در ذاتشان حقیقتهای عمیقی را ابراز میدارند که دارای ابعاد ثابت و متغیری است چراکه کلمات در بعد ثابت تنها یک معنا و مفهوم بهخصوص را انتقال میدهند اما در بعد متغیر بر طبق زمان، مکان، شرایط و حالت بیان هالهای از معانی را با خود حمل میکنند کاری که رویایی و نوری علاء انجام داده بودند گزینش بین کلمات از لحاظ مکان و زمان و شرایط حضور آنها در متن است و گزینش بین کلمات بهعنوان یک وسیله با اصالت دادن به کلمات بهعنوان یک هدف بسیار متفاوت است. انتهای پیام/2462/ر40/
http://fna.ir/81WVYV
94/09/28 - 02:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]
صفحات پیشنهادی
احمدی در گفتوگو با فارس مطرح کرد سه عامل کاهش آمار تولید علم ایران/ برنامهریزی وزارت علوم برای خروج از رکود
احمدی در گفتوگو با فارس مطرح کردسه عامل کاهش آمار تولید علم ایران برنامهریزی وزارت علوم برای خروج از رکود علمیمعاون پژوهشی و فناوری وزارت علوم گفت برنامهریزی کردیم که با بینالمللی کردن مجلات داخلی و امتیاز قائل شدن برای کیفیت مجلات تغییرات آییننامه ارتقا و ارتباط بیشتر بادر گفتوگو با فارس مطرح شد بخور و نخورهای روزهای آلوده/ تغذیه مناسب هنگام آلودگی هوا را بشناسید
در گفتوگو با فارس مطرح شدبخور و نخورهای روزهای آلوده تغذیه مناسب هنگام آلودگی هوا را بشناسیدمتخصص تغذیه با اشاره به بخور و نخورهای روزهای آلوده گفت کسانی که فقر آهن ید و سلنیوم در بدن داشته باشند بیشتر تحت تأثیر آلودگی هوا قرار میگیرند منصور رضایی در گفتوگو با خبرنسورین ورمرش در گفتوگو با فارس: بعد از اتفاق پاریس ما هم باید به فکر ظهور مستند بحران باشیم/ نگاه کارگردان حقی
سورین ورمرش در گفتوگو با فارس بعد از اتفاق پاریس ما هم باید به فکر ظهور مستند بحران باشیم نگاه کارگردان حقیقت استسورین ورمرش گفت به نظرم با انفجارهایی که چندی پیش در پاریس رخ داد و تروریستها در آنجا آشوب کردند ما هم باید به سمتی حرکت کنیم که دارای مستند بحران شویم شرایط کنودر گفتوگو با فارس مطرح شد کیسههای خونی که ۱۰ هزار دلار هزینه داد/ ایران به تولید خون مصنوعی دست مییابد
در گفتوگو با فارس مطرح شدکیسههای خونی که ۱۰ هزار دلار هزینه داد ایران به تولید خون مصنوعی دست مییابدرئیس آزمایشگاه ایمنوهماتولوژی سازمان انتقال خون با اشاره به اینکه ایران تنها کشور اسلامی عضو انجمن بینالمللی خون نادر است گفت پتانسیل ساخت و تولید خون مصنوعی در ایران وجود دنایب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در گفتوگو با فارس مطرح کرد عزم جدی در مسئولان آموزش و پرورش برای جبران
نایب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در گفتوگو با فارس مطرح کردعزم جدی در مسئولان آموزش و پرورش برای جبران کسری بودجهای این وزارتخانه وجود نداردنایب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس گفت عزم جدی در مسئولان آموزش و پرورش برای جبران کسری بودجهای این وزارتخانه وجود ندارد و مسئولدر گفتوگو با خسرو آقایاری مطرح شد تشریح برنامههای «دفتر ادبیات و هنر عاشورایی»/ از نشستهای علمی ت
در گفتوگو با خسرو آقایاری مطرح شدتشریح برنامههای دفتر ادبیات و هنر عاشورایی از نشستهای علمی تا مسابقه بزرگ کتابخوانیمدیر دفتر ادبیات و هنر عاشورایی حوزه هنری از برگزاری مسابقه بزرگ کتابخوانی با محوریت ادبیات عاشورایی خبرداد خسرو آقایاری مدیر «دفتر ادبیات و هنر عاشوراییرستمی در گفتوگو با فارس مطرح کرد قلعهنویی مربی کارنامهداری است، اما!
رستمی در گفتوگو با فارس مطرح کردقلعهنویی مربی کارنامهداری است اما بازیکن سابق تیم تراکتورسازی تبریز گفت قلعهنویی مربی بزرگ و کارنامهداری است ولی الان شرایط کار در تراکتور برای وی سخت شده که امیدوارم تیم با برد مقابل استقلال به آرامش نسبی دست یابد داود رستمی امروز در گفتدر گفتوگو با فارس مطرح شد ساخت نماهنگ عتبات در پرده ابهام/ محدثیخراسانی: پاسخ دقیق نمیدهند
در گفتوگو با فارس مطرح شدساخت نماهنگ عتبات در پرده ابهام محدثیخراسانی پاسخ دقیق نمیدهندمصطفی محدثی خراسانی ضمن اشاره به سرایش شعری در وصف بازسازی عتبات و اینکه قرار بود در قالب نماهنگ ساخته شود گفت شعر آماده شد اما آن مجموعه علیرغم حرارت اولیه اکنون پاسخ دقیقی نمیدهد بهنماینده مردم دشتستان در مجلس در گفتوگو با فارس مطرح کرد دلایل طرح استیضاح مجدد وزیر آموزش و پرورش/ عدم رفع مش
نماینده مردم دشتستان در مجلس در گفتوگو با فارس مطرح کرددلایل طرح استیضاح مجدد وزیر آموزش و پرورش عدم رفع مشکلات فرهنگیان و مسائل آموزشینماینده مردم دشتستان در مجلس گفت نمایندگان از عدم انجام تعهدات وزیر آموزش و پرورش ناراحت شدند و اعتراض کردند و نمایندگان درخواست استیضاح بعدیدر گفتوگو فارس با نوازنده کمانچه گروه «کامکارها» مطرح شد گلایههای اردشیر کامکار از برگزاری کنسرت د
در گفتوگو فارس با نوازنده کمانچه گروه کامکارها مطرح شدگلایههای اردشیر کامکار از برگزاری کنسرت در خرمآباد هدف ما پیشبرد موسیقی لری استاردشیر کامکار گفت هدف ما پیشبرد موسیقی لری است تصمیمگیران موسیقی لرستان خیلی سخت میگیرند مطمئنا من اگر خودم تنها برای کنسرت به خرمآباد می-
گوناگون
پربازدیدترینها