واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: زنان امريكايي به خانه برميگردند
چندي پيش مركز تحقيقاتي Pew تحليلي در مورد تغيير روند مادران در مورد اشتغال و خانهداري منتشر كرد كه نتايج آن جالب توجه است.
نویسنده : فاطمه عماني
با توجه به تحليل مركز تحقيقاتي Pew از دادههاي دولت ايالات متحده امريكا، سهم مادراني كه خارج از خانه كار نميكنند، به 29درصد در سال 2012 رسيد، كه از 23درصد در دوره مدرن در سال 1999 بالاتر رفته است. اين افزايش طي چند سال اخير، حاكي از بازگشت يك افت طولانيمدت در آمار مادران «خانهدار» است كه طي سه دهه انتهايي قرن بيستم ميلادي پا بر جا بود. به نظر ميرسد بازگشت اخير به خاطر تركيبي از عوامل جمعيتشناختي، اقتصادي و اجتماعي از جمله افزايش مهاجرت و نيز كاهش نقش نيروي كاري زنان باشد و به طور موازي با عوامل ترديد عمومي هميشگي راجع به تأثير مادران شاغل بر كودكان قابل مطالعه است. سهم عمده اين آمار متشكل است از مادران خانهدار متأهل با پدران شاغل. آنها تقريباً دو سوم از جمعيت 4/10 ميليون نفري مادران خانهدار در سال 2012 را تشكيل ميدهند. اين آمارها گوياي آن است كه زنان امريكايي در حال بازگشت به خانه و خانواده هستند. مادر خانهدار، بهترين گزينه به احتمال قوي نوسانات اقتصادي دهه اخير، بر تصميمگيريهاي مادران راجع به ماندن در خانه يا كار كردن تأثير گذاشته است. سهم مادران خانهداري كه با فرزندانشان در خانه زندگي ميكردند از سال 2000 تا 2004 افزايش يافت اما اين افزايش در سال 2005 متوقف شد و اين در بحبوحه عدم قطعيت اقتصادي بود كه شروع رسمي ركورد بزرگ اقتصادي در سال 2007 را خبر ميداد. اما اين افزايش در تعداد و سهم نهايتاً از سال 2010 تا 2012 اتفاق افتاد، به گونهاي كه سهم مادران خانهدار 29درصد از مورد مربوط به سال 2008، 26درصد يعني اوج ركود، حدود 3 درصد افزايش يافت. مردم امريكا همچنان بر اين باور هستند كه داشتن يك مادر (يا پدر) در خانه بهترين گزينه براي فرزند است. در بررسي اخير Pew، 60درصد پاسخدهندگان اعلام كردند هنگامي كه هركدام از پدر يا مادر در خانه ميماند تا بر امور خانواده تمركز و رسيدگي كند، فرزندان شرايط بهتري دارند، در مقابل نظر 35 درصد پاسخدهندگان اين بود كه فرزندان با والدين شاغل نيز شرايط مطلوبي دارند. «در ستايش مادران خانهدار» به روايت خانم دكتر امريكايي خانم دكتر لورا شلسينگر، مشاور مسائل خانوادگي و ازدواج، جزو 10 نويسنده كتابهاي پرفروش نيويورك تايمز است، او پرمخاطبترين برنامه را در بيش از 25 ايستگاه راديويي بينالمللي داشته است. وي در كتاب «در ستايش مادران خانهدار»، به تحسين مادراني ميپردازد كه عمر و انرژي خود را صرف رسيدگي به امور فرزند و همسر ميكنند و سعي دارد عبارت «مادران هستيبخش خانه» را جايگزين «مادر خانهدار» كند. او از تجربيات شخصي خود و مخاطبان برنامه راديويياش ياد ميكند تا بگويد كه زنان امريكايي چگونه تصميم ميگيرند افق ديد خود را از موفقيتهاي دوردست به جايي بسيار نزديك، يعني خانه و كاشانه خود تغيير دهند و به شئونات طبيعي خود، خصوصاً مادري رسيدگي كنند. وي راجع به گذشته خود چنين ميگويد: «تا 35سالگي اصلاً دوست نداشتم مادر شوم، به اين دليل كه دهه 1960 را بيشتر در دانشگاه سپري ميكردم و داراي عقايدي شده بودم كه اعتبار، موفقيت و قدرت شخصي، همه آن چيزي است كه يك زن واقعي ميتواند آرزويش را داشته باشد. به طور يقين ميدانستم نميخواهم مانند مادر عصباني و نااميدم باشم كه هميشه به گونهاي رفتار ميكرد كه گويي خود را قرباني ميپندارد، گرچه من و پدرم هيچ وقت مانع كارهايي كه دوست داشت انجام دهد نميشديم. مشكل اينجا بود كه بدون توجه به موفقيتها و پيشرفتهايم، هميشه كمبود چيزي را احساس ميكردم. بله و اين فقدان، احساس مادر شدن بود. ... در سه ماهه اول [بعد از فرزنددار شدن]، زندگي واقعاً برايم سخت شده بود. بيخوابيهاي پيدرپي و گريههاي مدام كودكم باعث شده بود تا از خودم بپرسم چرا اين كار را كردم... از آنجا كه مادرم نسبت به خود و دخترانش بيقيد شده بود، هيچ اندرز يا همياري مادرانهاي هم نداشتم... اهميتي ندارد تا چه اندازه درباره بچهداري و كودك، كتاب خواندهايد، هنگامي كه وضع حمل ميكنيد همه آنچه ميدانستيد را از ياد ميبريد و به شدت احساس نگراني، عدم اعتماد به نفس، سردرگمي، ترس و فرسودگي ميكنيد...» دكتر لورا ميگويد به خاطر نياز مالي كه او و همسرش داشتند بايد كار ميكرد، با اين وجود كاري را انتخاب نكرد كه به خاطرش مجبور باشد، فرزندش را تنها بگذارد. او برنامه كارياش را طوري تنظيم كرده بود كه شبها ساعت 9 بعد از به خواب رفتن كودكش كار كند و صبحها حدود ساعت 5 بيدار شود و تا زمان راهي كردن فرزندش به مدرسه به انجام امور تحقيقاتياش بپردازد. او از تجربه يك سفر تحقيقاتي براي نوشتن يكي از كتابهايش ياد ميكند كه تكاليف يك هفته فرزندش را از معلمش گرفت تا بتواند او را نيز همراه خود ببرد. به واسطه اين تجربه وي به مادري رياكارانه متهم شد اما در پاسخ منتقدانش، اين كليدها را براي رسيدگي به فرزند و زندگي خانوادگي و شخصي معرفي كرد: - تعهد به اينكه خودتان فرزندتان را بزرگ كنيد. - چشمپوشي از برخي فرصتهايي كه ممكن است برايتان رخ دهد، به انتخاب خود و به نفع خانواده. - استوار ماندن بر عقايد خود صرف نظر از توجه به شرايط و عدم تأييد ديگران. او دردسرهايي كه ممكن است در اين شرايط براي فرزند ايجاد شود و سختيهاي پرداختن همزمان به امور خانواده و اهداف شخصي را انكار نميكند، در عين حال به اين اصل معتقد است كه هرچه صميميت و گرماي روابط خانوادگي بيشتر باشد، فرزندان نيز در دوران بحران جواني تحت قواعد بيشتري عمل ميكنند پس احتمال آسيب خوردن و تمايل به انحرافات در اين شرايط در نوجوانان و جوانان كمتر ميشود. نبايد منافع زن را جعل كرد مطلب مهم ديگري كه لازم است به آن اشاره شود اين است كه منافع زن را نبايد از آنچه ميتواند از پيوند زناشويي و تشكيل خانواده عايدش شود جدا كرد، آن گونه كه فمنيستها با تكيه بر آنچه رفاه و سعادت زن معرفي ميكنند و ميخواهند او را از اصل و طبيعت خود جدا كنند. دكتر شلسينگر كه خود زماني به افقهاي دوردست موفقيتهاي علمي و شغلي ميانديشيد و با اولويت دادن به پرورش فرزند خود، بين امور خانه و كاري خويش توازن برقرار كرد، به دو نكته مهم اشاره ميكند: 1- زن دوست دارد فضاي گرم و دلنشيني براي خانواده خود فراهم كند و استعداد اين كار را دارد. 2- تقسيم كار و وظايف براي محقق كردن چنين امري در خانواده مهم و ضروري است. از ميان خطوط نامههاي زناني كه خانهدار شدند از لابهلاي حرفهاي برخي زنان امريكايي كه براي برنامه راديويي دكترلورا نامه مينوشتند يا با برنامه او تماس ميگرفتند، ميتوان اين دلايل را براي خداحافظي با كار بيرون از خانه برشمرد: - تبديل شدن زندگي به مسابقه پررقابت - مستولي شدن عجله و اضطراب در رسيدگي به كارهاي خانه - موفق نشدن به ديدار همسر و فرزند طي شبانهروز و گاهي تنها يكبار در شبانهروز - خستگي از وظايف شغلي و سر و سامان دادن به امور خانه و برنامهريزي آشفته و بينظم براي كارها - تصميم به عدم واگذاري تربيت فرزند به شخص ثالث و پذيرش مسئوليت آن بازگشت به خانه هدف از آنچه گفته شد به انتقاد گرفتن مادران شاغل نبود. زني كه در خانه بنشيند الزاماً به اين معني نيست كه از زني كه در بيرون از خانه كار ميكند، در انجام امور خانه و تربيت فرزند موفقتر عمل كند، همچنين نبايد زناني را كه به دلايل مختلفي در بيرون از خانه كار و فعاليت ميكنند به بيعاطفگي و بيانضباطي و نقص در رسيدن به امور خانه متهم كرد، اي بسا زناني كه تمايل دارند با برقراري تعادل بين اين دو مهم بهرهوري چندگانه داشته باشند و موفق هم ميشوند، با مشكلاتي نيز دست و پنجه نرم ميكنند. آنچه در اين گزارش آمده، بيشتر بر تغيير تمايل زنان امريكايي به ماندن در خانه تمركز دارد. اگر ديده ميشود كه افرادي نظير دكتر لورا شلسينگر نيز چنين موضعي داشته و طبق آمار ثبت شده در سايتي تحقيقاتي نظير PEW، درصد قابل توجهي از مادران امريكايي گرايش به خانهداري پيدا كردهاند، جالب توجه بوده و اين سؤالات را قابل تأمل ميكند: آيا زنان امريكايي سرانجام به وضعيتي بازميگردند كه زنان سرزمين ما سالها پيش، از انجام آن راضي بودهاند؟ و آيا زنان امروز سرزمين ما قصد دارند همان مسيري را طي كنند كه زنان امريكايي رفتهاند و امروز آمارها حاكي از بازگشت آنها به فضاي گرم خانه است؟
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۳۹۴ - ۰۸:۲۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]