واضح آرشیو وب فارسی:خط شکن: بنیان تمدن جدید اسلامی در گرو حضور حوزه و دانشگاه کامل است. این دو هر گاه به هم نزدیک شوند، رشد می کنند و هر زمان از هم دور افتند، هر دو به ورطه کشیده می شوند.خطب شکن : یادداشت تحریریه/ در جامعه ی اسلامی امروز دو نهاد دانشجویی وجود دارد: حوزه، که وظیفه اش تحقیق در مسائل دینی است و دانشگاه، که باید در علوم مربوط به دنیای مردم کار کند. در واقع حوزه معرف هدف است و دانشگاه راه آن را روشن و هموار می کند و اگر هر دو با هم و درست کار کنند، سعادت جامعه حاصل می شود، در غیر این صورت انحراف پیش می آید. انحراف علمی در غرب نمونه ی بارز فقدان یک نهاد اصلاح کننده را می توان در غرب دید که علم آن در خدمت دنیاطلبان درآمده است. در واقع به دلیل فقدان حضور نهادی دینی که راه را نشان دهد و جهت گیری ها را اصلاح کند، علم در راهی افتاده که حاصل آن جنایت ها و اتفاقات ناگواری است که از حد تصور بشری خارج است. هر جا نهادی تعدیل گر در مقابل روحیه ی سرد و سرکش علم (خصوصا علوم تجربی) وجود نداشته باشد، قهرا سرکشی علمی باعث خواهد شد که معنویت نادیده گرفته و دنیاطلبی در راس خواسته ها حاکم شود. هم حوزه، هم دانشگاه وحدت حوزه و دانشگاه به این معنی نیست که هر دو را یکی کنیم و مثلا دانشگاه ها شعبه ای از حوزه های علمیه شوند یا حوزه ی علمیه به دانشگاه تبدیل شود. بلکه هر دوی این نهادهای دانشجویی متناسب با کارکرد خود باید در جامعه حاضر و فعال باشند. بنابراین حتی اگر امروز هم مثل گذشته علوم ریاضی و تجربی رایج در دانشگاه ها در حوزه تدریس می شد، باز هم باید دانشگاه در جامعه وجود می داشت. تلاش استعمار برای جدایی حوزه و دانشگاه در ایران مبارزه با دین، شبیه آن چیزی که در غرب با ظهور بارقه های رنسانس دیده شد، از زمان ناصرالدین شاه شروع شد. از آن دوران تلاش برای غربی شدن، به صورتی غیر طبیعی شروع شد، به طوری که تلاش روشنفکران بر این بود که غربی شدن و کسب ظواهر غربی را به عنوان ارزش، و حتی به عنوان تنها ارزش معرفی کنند. البته این تلاش های پردامنه در دوره هایی موثر واقع شد و حاصل آن این بود که مدتی هم دین از کارکرد اصلی خود خارج شد و هم علم به آن شکلی که در غرب موجب توسعه و رشد صنعت شد، به پیشرفت مملکت نیانجامید. به عبارت دیگر عده ای خواستند با وارد کردن کورکورانه ی غرب زدگی به دانشگاه کاری کنند که ایران نیز به یک کشور توسعه یافته تبدیل شود. منتهی نه تنها توسعه ی غربی در ایران حاکم نشد و رفاه غربی به ایران نیامد، بلکه این کار آنان باعث شد بی بند و باری و نظام های نادرست و زیان بار غربی نیز به ایران وارد شود. دانشگاه بدون دین و مدیران بی دین اگر دانشگاه بدون دین مدیریت شود، کشور در آینده صاحب مدیرانی بی دین می شود و نهایتا جامعه به دینی کشیده خواهد شد. از این رو بود که در گذشته، خصوصا زمان پهلوی، تلاش شد دین از دانشگاه خارج شود. دامنه ی این تلاش ها در حدی بود که در آن فضا دانشجو و استاد دین دار در دانشگاه دچار غربت می شدند و با ترس و لرز از تحقیر همگانی، سخن از دین می راندند. با این حال انقلاب اسلامی شرایطی را ایجاد کرد که دین به عنوان یک ایدئولوژی کامل وارد دانشگاه شده است و حوزه می تواند به راحتی در زمینه های دانشگاهی خود را نشان دهد. دانشجویان تشنه ی دین هستند در شرایط فعلی، دانشجو از دین کسر ندارد و گرایشات دینی دانشجویان و تشنگی آنان برای معارف دینی گواه از این حقیقت است. امروز اگر در ارائه ی معارف دین خللی باشد و جوانان در عملکرد دولت ها خطایی ببینند، به دین مظنون نمی شوند، بلکه می گویند این کارها دینی نیست! یعنی دین را می شناسند و آن را بالاتر از خطاهایی می دانند که در جامعه رایج است. تشنگی دینی جوانان امروز بهترین فرصت برای حضور حوزه های علمیه در دانشگاه است. حوزه های علمیه، خصوصا حوزه ی قم باید خود را قوی و دین را درست معرفی کنند. دین باید طوری که خدا خواسته است به مردم معرفی شود، نه آن چنان که مردم می خواهند و می تواند کسب محبوبیت کند. باید بدانیم که بنیان تمدن جدید اسلامی در گرو حضور حوزه و دانشگاه کامل است. این دو هر گاه به هم نزدیک شوند، رشد می کنند و هر زمان از هم دور افتند، هر دو به ورطه کشیده می شوند.
جمعه ، ۲۷آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خط شکن]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]