واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: قطعنامه سیاه است یا آنها سیاه می بینند؟!
قطعنامه را سیاه می دانند چون دنیا را سیاه و سفید می بینند. سیاه می دانند چون عینک سیاه به چشم زده اند. چون می گفتند آژانس دبه می کند و حالا از آنها می پرسند چرا دبه نکرد و سیاه می خوانند تا بگویند دبه کرده و متوجه نشده اند.
عصر ایران- «قطعنامه سیاه»؛ این توصیف دلواپسان است درباره آخرین قطعنامه شورای حکام سازمان بین المللی انرژی اتمی که تمام 12 قطعنامه قبلی را کنار میگذارد و نگاه تعاملی به آینده و همکاری در حال حاضر را جانشین نگاه تردید آمیز به گذشته میکند.
واقعیت این است که رادیکال ها و دلواپسان انتظار نداشتند شورای حکام با این صراحت و در همان موعد مقرر – 24 آذر- پرونده پی ام دی (ادعاهای مربوط به ابعاد نظامی فعالیت هسته ای) را ببندد و غافلگیرشده اند.
یادمان نرفته که بعد از گزارش مدیر کل با چه ذوق و شوقی نقاط سیاه آن را بزرگ میکردند و اصرار داشتند وزارت خارجه باید به سرعت واکنش نشان دهد و پاسخ دهد و از عباس عراقچی انتقاد میکردند که چرا به نکات مثبت و خاکستری بیش از وجوه منفی پرداخته است.
مشکل دلواپسان و رادیکالها با حل و فصل پرونده هستهای این است که وضعیت را از حالت فوق العاده به عادی تبدیل میکند در حالی که بحران زاها و بحران زی ها به زندگی در وضعیت غیر بحرانی خو نکرده اند.
در وضعیت فوق العاده بجث بر سر انتخابات اولویت ندارد اما در وضع عادی دولت و مردم با دقت و حساسیت بیشتری به موضوعات سیاسی و فرهنگی می پردازند.
محور انتقاد اینان به قطعنامهای که سیاه میخوانند این است که در گزارش آمانو از اتاقکی در پارچین سخن به میان آمده که در آن آزمایشهای هیدرودینامیک (مرتبط با موضوعات هسته ای) انجام می شده است.
بر این اساس نتیجه می گیرند که قطعنامه شورای حکام ابزار نظارت و بازرسی های فراپادمانی و فراپروتکلی را در اختیار آژانس قرار می دهد و آژانس می تواند به بهانه های مختلف از همه تاسیسات موجود در ایران اعم از نظامی و غیرنظامی و هستهای از جمله پارچین بازدید کند.
مشکل مخالفان این است که نمی توانند باور کنند وارد فاز تازه ای شده ایم در حالی که معلوم است که دوران پسا برجام با پیشا برجام تفاوت دارد.
درباره بازرسیها نیزهمانگونه که بارها توضیح داده شده سرزده نخواهد بود و فرصت کافی قبلی داده می شود و اراده ایران نیز این است که سوء تفاهمات موجود خصوصا بر سر پارچین رفع شود.
تفاوت هواداران توافق و برجام با دلواپسان این است که گروه اول که اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران در آن قرار دارند فعالیت هسته ای را می خواهند اما نه با تهدید و کابوس جنگ و نه به قیمت تحریم. یعنی می ارزد اما نه این قدر که به خاطر آن زیر بار تحریم له شویم و اخلاق جامعه به انحطاط رود و به نام دور زدن تحریم ها بابک زنجانی هایی ظهور کنند و اعتماد مردم آسیب ببیند.
آنان اما برای خود فعالیت هسته ای اصالت قایل هستند و به قیمت آن وقعی نمی نهند که اگر می دادند آن 6 سال را به آن شکل سپری نمی کردیم.
سیاه خواندن قطعنامه ای که بر یک دوره 12 ساله نقطه پایان می گذارد و فصل جدیدی را پیش روی سیاست و اقتصاد ایران قرار داده است نه به خاطر سیاهی که به دلیل عینکی است که این جماعت به چهره زده اند.
مدعیان مالکیت انحصاری حقیقت حاضر نیستند دنیا و سیاست و اقتصاد را از نگاه های مختلف ببینند. سیاه می بینند چون عینک سیاه به چشم زده اند. سیاه می بینند چون دوست دارند سیاه ببینند.
در این که قطعنامه پایانی هم ادعاهایی دارد و استخوانهایی لای زخم باقی گذاشته تردیدی نیست. اما این قطعنامه شورای حکام یا هیات امنای آژانس است. قطعنامه پیشنهادی ایران نیست.
قطعنامه را سیاه میدانند چون از برچیدن تحریم ها خبر می دهد و دست دولت را برای اجرای برنامه های اقتصادی باز می گذارد هر چند کاهش فاحش قیمت نفت مشکلات جدی پیش پای دولت قرار داده است.
جالب این که ازفشار بیشتر به ایران برای بازرسی و با بهره گیری از ابزار پروتکل الحاقی و کمیسیون مشترک در حالی ابراز نگرانی شده که این صحبت ها مربوط به قبل از برجام و قطعنامه بود و از این مرحله عبور کرده ایم و به تعبیر صریح رییس جمهور روحانی « در عصر پسا برجام و بعد از توافق دیگر هر حرفی را نمی توان زد».
منظور او این نیست که منتقدان خفقان بگیرند. این است که نمی توان دنبال مرواریدی بود که هم لرزان باشد هم لغزان و هم ارزان. باید انتخاب کنیم و جمهوری اسلامی دست به انتخاب زده است. انتخاب سختی هم بوده است.انتخاب درستی هم بوده است و گذر زمان نشان خواهد داد.
هنگامی که ایران را به قدرت بالاتر منطقه بدل کرد. همان گونه که گذر زمان نشان داد پذیرش قطعنامه 598 کار درستی بوده است.
قطعنامه را سیاه می دانند چون دنیا را سیاه و سفید می بینند. سیاه می دانند چون عینک سیاه به چشم زده اند. چون می گفتند آژانس دبه می کند و حالا از آنها می پرسند چرا دبه نکرد و سیاه می خوانند تا بگویند دبه کرده و ما متوجه نشده ایم.
اگر شعرسهراب سپهری را این قدر دست مالی نکرده بودند می توانستیم بگوییم « چشم ها را باید شست. جور دیگر باید دید.» اما این قدر این شعر را به جا و نا به جا به کار برده اند که تکرار آن لطفی ندارد. هر چند که در عصر پسابرجام ناگزیرند جور دیگر ببینند.
مشکل نه با مفاد قطعنامه که با تبعات آن است. همان که رییس جمهور روحانی در نطق غروب چهارشنبه گفت : تحول در داخل و تعامل با خارج.
از24 آذر 94 وارد فاز جدیدی شده ایم. مرحله تازه به ادبیات تازه و نگاه تازه نیاز دارد.
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۵ - ۲۶ آذر ۱۳۹۴ - 17 December 2015
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]