تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815401119
فارس گزارش میدهد حنابندانی که مادر برای فرزند شهیدش برپا کرد + تصاویر
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فارس گزارش میدهد
حنابندانی که مادر برای فرزند شهیدش برپا کرد + تصاویر
جنازه علیاصغر برای آخرین شب وارد خانه شد، رختخواب دامادی برایش پهن کرد، حنابندان گرفت و فردا صبح هم او را به غسالخانه برد.
به گزارش خبرگزاری فارس از ساری، پای صحبتهای رزمندگان و خانوادههای شهدا که مینشینی، خاطرات تلخ و شیرینی را بیان میکنند که میتوان از این خاطرات منشوری از سیره شهدا به نسل جدید و آینده ارائه کرد، آنها که چه از کودکی و چه در دوران رزمندگی با شهید مأنوس بودند، میتوانند بهترین راوی در معرفی شهیدشان باشند. در مکتب سرخ شهادت قلم سلاح است و جبهه کلاس درس و حسین (ع) آموزگار شهادت و آنانی که در مدرسه عشق غیبت ندارند، درک میکنند که در آنجا همه قلمها، جز قلم عشق از کار میافتد، شهیدان معلمانی هستند که توانستهاند با ایثار و حماسهآفرینی خود به ما درس انسان بودن و انسان زیستن بدهند و با عملشان به ما نشان دادند که باید روح زنگارگرفتهمان را که در هیاهوی پرزرق و برق دنیا غرق شده است، صیقل دهیم، شهدا اگرچه به ظاهر در دوردستها هستند، اما یاد و نامشان برای همیشه تاریخ بر سرلوحه قلبمان جاویدان میماند.
خبرگزاری فارس در استان مازندران بهعنوان یکی از رسانههای ارزشی و متعهد به آرمانهای انقلاب اسلامی در سلسله گزارشهایی در حوزه دفاع مقدس و بهویژه تاریخ شفاهی جنگ احساس مسئولیت کرده و در این استان پای صحبتها و خاطرات رزمندگان و خانواده شهدا نشسته و آنها را بدون کم و کاست در اختیار اقشار مختلف جامعه قرار داده است که در ذیل بخش دیگری از این خاطرات از نظرتان میگذرد. احمد مهردادی پدر شهید علی اصغر (فرزاد) میگوید: علیاصغر کوچکترین پسرم بود که موقع شهادت 15 سال داشت، یک روز به من گفت: «پدر اجازه بده بروم جبهه.» من مخالفتی با حضور پسرانم در جبهه ها نداشتم اما به او گفتم: «تو با این سن کمی که داری نمیتوانی برای جبهه مفید باشی، صبر کن کمی که بزرگتر شدی آنوقت برو.» گفت: «نه! شاید از نظر شما رفتن من به جبهه فایدهای نداشته باشد اما شاید بتوانم یک لیوان آب دست رزمندهها بدم، این کار را که دیگر میتوانم انجام دهم، بگذار بروم.»
گفتم: «باشد حالا که اصرار میکنی من حرفی ندارم، اگر مادرت اجازه داد، برو خدا پشت و پناهت.» پسر بزرگم از زمان آغاز جنگ حضور مستمری در جبههها داشت و از روزی که علیاصغر پایش را در یک کفش کرد که من هم باید بروم جبهه، این دو برادر مدت کوتاهی را با هم گذراندند.
یک روز علیاصغر زنگ زد که میخواهم فردا بیایم مرخصی، همسرم بهدلیل همنامی علیاصغر با پدرش، علاقه زیادی به این پسرش داشت، همین که شنید او فردا میخواهد بیاید مرخصی، دست به کار شد و منزل را برای ورود پسر کوچکش تمیز کرد.
علیاصغر میدانست همسرم سواد خواندن و نوشتن ندارد، برای همین، هنگامی که به رسم آنروزهای جبههها، قبل از آغاز عملیات وصیتنامهاش را مینوشت، متن وصیتنامه را روی نوار کاست پیاده کرد تا بهخوبی بتواند وصیتش را به گوش همسرم برساند.
وسایل مرخصیاش آماده شد، ماشین کمین چپ کرد، بیسیمچی دستش شکست، او چون بیسیمچی بود، برگشت و به همراه گروه کمین عازم منطقه مورد نظر شد، کمین زدند اما موقع برگشت گرفتار کمین دشمن شدند و از آن گروه کمین، علیاصغر گرفتار عراقیها شد. باوجود شکنجه های فراوانی که از دشمنان دید، حاضر به افشای اطلاعات کشفشده توسط گروه کمین نشد و به همین دلیل به ناجوانمردانهترین شکل ممکن به شهادت رسید.
همسرم منتظر علیاصغر بود و خانه هم برای پای گذاشتن او لحظهشماری میکرد، حوالی ظهر بود که از سپاه بهشهر تماس گرفتند و خواستند هرچه سریعتر خودمان را به آنجا برسانیم، پسر بزرگم که در مرخصی بهسر میبرد، به سپاه بهشهر رفت، آنجا به او گفتند یک جنازه شهید منتقل شده و در سردخانه است، ببینید اگر متعلق به شما نیست، به مراجع بالاتر اطلاع دهیم تا برای شناسایی هویت این شهید اقدامات بعدی را انجام دهند. جنازه بر اثر شکنجههای زیاد قابل شناسایی نبود اما پسر بزرگم، برادرش را شناخت و با دادن نشانیهای بیشتر آنها را قانع کرد که هویت این شهید بر خلاف آنچه که به همراه جنازه ارسال شده، علیاصغر مهردادی و اعزامی از بهشهر است. پسرم که به منزل آمد، همسرم روی سکوی خانه نشسته بود، پسرم همین که چشمش به مادرش افتاد، گفت: «مادر اگر منتظر علیاصغر هستی او آمده و الان در سردخانه سپاه بهشهر است.»
همسرم خودش را به سپاه رساند و پس از آن که از شهادت پسرش مطمئن شد، به منزل حضرت آیتالله جباری امام جمعه رفت و از ایشان خواست اجازه دهند برای آخرینبار در منزل میزبان پسرمان باشیم، ایشان هم موافقت کردند و جنازه علیاصغر برای آخرین شب وارد خانه شد، رختخواب دامادی برایش پهن کرد، حنابندان گرفت و فردا صبح هم او را به غسالخانه برد. گفته بودند چون در جنگ تن به تن شهید نشده است، باید با کفن به خاک سپرده شود، همسرم که آرزویی جز خوشبختی فرزندانش در دنیا و آخرت نداشت، دست به کار شد و پسرش را که برایش آرزوهای بزرگی تدارک دیده بود، غسل داد و کفن کرد و با دستان خودش به خاک سپرد.
پسرم همیشه به مادرش می گفت: «مادر من خواب دیدهام هر زمان که به شهادت میرسم شما لباسهای سفید و روشن به تن دارید، نمیخواهم اگر روزی به توفیق شهادت رسیدم، عزادار من باشید.» همسرم با پیروی از این وصیت پسرم، روز شهادتش لباس سفید پوشید تا علاوه بر عمل کردن به این وصیت، نشان دهد خانوادههای شهدا از این که فرزندانشان جانشان را برای سربلندی کشور و میهن فدا کردهاند، نادم و پشیمان نیستند و خریدن بهشت توسط جگرگوشههایشان را با هیچ متاعی در دنیا عوض نمیکنند. یک روز سوار پشت یک وانت از کنار مزار شهدای بهشهر رد میشدم، طبق عادت دیرینهام برای شادی ارواح شهدا فاتحه خواندم و از ته دلم برای شادی روح پسرم دعا کردم، همین که خواندن فاتحهام تمام شد، وارد عالم رویا شدم، احساس کردم پسرم با لباسی زیبا روبهرویم نشسته است، دهانم قفل شده بود، دلم میخواست فریاد بزنم و به همسرم که جلوی این ماشین وانت نشسته بود، بگویم و خبر بدهم اما نتوانستم.
پیش از این بارها علیاصغر را دیده بودم اما اینبار دیدنش برایم خیلی دلچسبتر و رویاییتر بود، به همین دلیل پس از آن که رسیدیم خانه تمام ماجرا را برای همسرم تعریف کردم اما پس از آن دیگر شهیدم را در خواب ندیدم و گمان میکنم تعریف کردن آن ماجرا دلیل اصلی خواب ندیدنش بود. هیچ وقت خودم را بهدلیل بازگو کردن آن ماجرا نبخشیدم چرا که باید برای دیدن دوباره پسرم در انتظار فرا رسیدن روز قیامت باشم. انتهای پیام/86029/ش40
http://fna.ir/SASMCO
94/09/26 - 09:37
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]
صفحات پیشنهادی
مادر ۷۵ سالهای که خواندن و نوشت آموخت تا وصیتنامه فرزند شهیدش را روی قالیچه ببافد/ تصاویر
مادر ۷۵ سالهای که خواندن و نوشت آموخت تا وصیتنامه فرزند شهیدش را روی قالیچه ببافد تصاویر چند رسانهای > عکس - مادر ۷۵ ساله یکی از شهدای شهرستان نهاوند باهدف اثبات عشق مادرانه وصیتنامه فرزند شهیدش را بر روی قالیچه میبافد مادران شهدا همواره بهعنوان اسوه&zwnمادر ۷۵ ساله ای که خواندن و نوشتن آموخت تا وصیت نامه فرزند شهیدش را روی قالیچه ببافد/ تصاویر
مادر ۷۵ ساله یکی از شهدای شهرستان نهاوند باهدف اثبات عشق مادرانه وصیت نامه فرزند شهیدش را بر روی قالیچه می بافد مادران شهدا همواره به عنوان اسوه های صبر و تحمل در جامعه شناخته می شوند و عشق و محبت مادرانه آن ها نسبت به فرزندانشان همیشه در زندگی جاری و ساری بوده است در شهرستان نهفارس گزارش میدهد اعتراض فرزندان امام روح الله به دستگیری وحشیانه «خمینی» نیجریه/ همه ما شیخ زکزاکی
فارس گزارش میدهداعتراض فرزندان امام روح الله به دستگیری وحشیانه خمینی نیجریه همه ما شیخ زکزاکی هستیم تصاویربرخورد منفعلانه رسانههای دنیا با ظلم و جنایت وحشیانه در نیجریه کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی را بر آن داشت تا نسبت به این اقدام غیرانسانی اعتراض کرده و صدای شیعیان مظلفارس گزارش میدهد شرح 21 سال برپایی تعزیه در روستای لتینگان/ دستهایی که مشکلگشایی میکند
فارس گزارش میدهدشرح 21 سال برپایی تعزیه در روستای لتینگان دستهایی که مشکلگشایی میکندهمهساله تعزیهخوانی بهمناسبت دهه آخر ماه صفر و از اربعین حسینی تا سالروز شهادت امام رضا ع به سرپرستی حاجآقا سقا از تعزیهخوانان بهنام و مشهور مازندران در روستای لتینگان و در محل گلزاروصال عاشقانه پدر و مادر با فرزند شهیدشان پس از 30 سال
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از نورآنلاین شهید علی شیر بویر احمدی 5 سال پیش به عنوان شهید گمنام در شهرستان زرقان به خاک سپرده شده بود که پس از تطابق DNA هویت آن بزرگوار شناسایی شد با شناسایی هویت خانواده این شهید صبح امروز پس از 31 سال انتظار بر سر قبر شهیدشانفارس گزارش میدهد بهرهبرداری از پروژه موقوفه خورشیدخانم در ساری+تصاویر
فارس گزارش میدهدبهرهبرداری از پروژه موقوفه خورشیدخانم در ساری تصاویرآیین بهرهبرداری از ساختمان تجاری و مسکونی موقوفه خورشیدخانم در هفته وقف در شهرستان ساری برگزار شد به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان سرای شامگاه دوشنبه در ششمین روز از هفته وقف آیین بهرهبرداری از ساختمافارس گزارش میدهد حال آشفته کشاورزان و باغداران مازندرانی از بازار و نظارت نامناسب
فارس گزارش میدهدحال آشفته کشاورزان و باغداران مازندرانی از بازار و نظارت نامناسبنبود بازار مناسب و نظارت بیدقت بر محصولات کشاورزی از جمله مرکبات یکی از ضعفهای اساسی کشاورزی بهشمار میرود به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان میاندورود مازندران باتوجه به اینکه از موقعیت اقلیمیفارس از بلاتکلیفی طرحی 3 ساله گزارش میدهد گلزار شهدای کوهان؛ قربانی کشوقوسهای دولتیها+ تصاویر
فارس از بلاتکلیفی طرحی 3 ساله گزارش میدهدگلزار شهدای کوهان قربانی کشوقوسهای دولتیها تصاویرطرح ساماندهی گلزار 12 شهید کوهان که قرار بود سال گذشته اجرا شود تاکنون با کشوقوسهای دستگاههای متولی به مرحله اجرا نرسیده است و امروز مشکلات این محله از شهر کیلان در سایه بیتوجهی مفارس گزارش میدهد تشییع فرمانده یگان تکاور نیکشهر در یاسوج+ تصاویر
فارس گزارش میدهدتشییع فرمانده یگان تکاور نیکشهر در یاسوج تصاویرپیکر شهید غلامی فرمانده یکان تکاور ناجا امروز بر دستان مردم یاسوج تشییع شد به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج ظهر امروز و با حضور فرماندهان ارشد نظامی و انتظامی کهگیلویه و بویراحمد مسئولان استانی و شهرستانی و آحادگزارش فارس از حواشی اینترنتی حادثه تلخ اصفهان موج سواری ضدانقلاب روی بخیههای کودک ۵ ساله/ پای شاه مخلوع ایران
گزارش فارس از حواشی اینترنتی حادثه تلخ اصفهانموج سواری ضدانقلاب روی بخیههای کودک ۵ ساله پای شاه مخلوع ایران نیز به بخیه صدرا باز شد تصاویرحادثه تلخ بیمارستان خمینی شهر اصفهان مورد سوء استفاده معاندان جمهوری اسلامی قرار گرفت و دشمنان ایران اسلامی سعی کردند براساس کینه قدیمیشان-
گوناگون
پربازدیدترینها