واضح آرشیو وب فارسی:الف: راویان انحطاط فوتبال ایران
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۰۳
نزدیک به چهل سال است، هیچ فوتبالیست ایرانی در رقابتهای فوتبال المپیک حضور نیافته است. بیشک باید پاسخ اینکه چرا یکی از قدرتهای فوتبال آسیا نزدیک به چهار دهه نتوانسته تیمی در حد المپیک آماده کرده و به این رقابتها راه پیدا کند، در ساختار فوتبال ایران دید؛ فوتبالی که تیم بزرگسالانش توانسته بر خلاف امیدها در این چهار دهه، چهار بار به جامجهانی راه یابد که یک بار آن پس از انقلاب رخ داده؛ اما هنوز همین فوتبال که سالهای بیشماری از این چهار دهه را در سکوی اول آسیا ایستاده، نتوانسته از پس رقابتهای انتخابی المپیک در آسیا برآید تا مونترال ۱۹۷۶ آخرین خاطره فوتبالی ایران از المپیک باشد.به گزارش تابناک، برای اینکه بدانیم ناکامی مستمر و همیشگی تیم ملی امید، نشانهای از انحطاط سازمانی فوتبال ایرانی است، نیاز نیست راه دوری برویم. کافی است مجادلات دو هفته اخیر فوتبالمان را مرور کنیم تا بفهمیم چگونه نبود سیستم و ساختار، منجر به نابودی آمال و آرزوهای چند نسل فوتبالیست و هواداران آنها شده است.علی کفاشیان، رئیس فدراسیون فوتبالی است که همین چندی پیش نمیخواست تیم ملی فوتسال بانوان را راهی مسابقات جهانی کند. شما در ویترین فدراسیون علی کفاشیان، یک محصول مهم میبینید و آن تیم ملی بزرگسالان ایران است. اینچنین است که بلاتکلیفی طولانی تیم مهم و تأثیرگذار فوتسال یا حضور تیم فوتسال بانوان در رقابتهای جهانی چندان برای او اهمیت ندارد. همین بیتوجهیها در مرتبههای بالاتری به تیمهای پایه و ردههای سنی ملی میرسد. در یک سیستم توسعهیافته، شما هیچ گاه با یک محصول خوب و چندین و چند محصول معیوب مواجه نمیشوید، بلکه در چنین سیستمی، همه محصولات با هم بزرگ میشوند و رشد مییابند. مثال سادهاش ترکیه است که همپای تیم ملیاش، شاهد رشد فوتبال باشگاهی و تیمهای ردههای پایه آن هستیم که در سطحی همانند تیم ملی این کشور در فوتبال اروپا حاضر است؛ اما آیا قدرت اول فوتبال اروپا، مثلا تیم باشگاهی در سطح اول آسیا دارد؟مثال واضح نبود. یک سیستم فوتبال ایران را میتوان در جدالهای کلامی این چند وقت محمد مایلیکهن و کارلوس کیروش و اطرافیانش دید. در اینکه محمد مایلیکهن یک منتقد مادرزاد است و به بیشتر شرایط و اتفاقات اعتراض میکند، بحثی نداریم، زیرا مواضع و اظهارنظرهای او نه تنها درباره کیروش که درباره علی دایی و امیر قلعهنویی و بسیاری دیگر نشان دهنده کارنامه وی است؛ اما این روزها، انتقادات دامنهدار و بلا انقطاع محمد مایلیکهن از کارلوس کیروش و تیمش، در حالی انجام میشود که محمد مایلیکهن به عنوان مدیر فنی تیم ملی امید، یکی از ارکان مهم و تأثیرگذار این تیم است. شما کجای دنیا ساختاری سراغ دارید که دو عضو یک سیستم چنین بیپرده و بیرحمانه علیه هم سخن بگویند و مهمتر از آن سیستم را دچار مشکل کنند؟در فدراسیونهای پیشرو و موفق غالبا تیم امید جوانان، نوجوانان و سایر ردههای سنی به عنوان اعضای یک پیکره هستند و علاوه بر تعاملات مربیانشان در امر پرورش بازیکنان و کسب موفقیت بیشتر هم به یکدیگر کمک میکنند و موجب همافزایی میشوند. در چنین سیستمهایی، روابط میان تیمها و مربیان آنها چنان تنظیم میشود که نه مربیان به همدیگر به چشم رقیب نگاه میکنند و نه چنان سخن میگویند و حرف میزنند که شأن یکدیگر را زیر سؤال ببرند. نه تنها برای همدیگر شاخ و شانه نمیکشند که بازیکن به تیم یکدیگر نمیدهند که حتی در موارد بسیاری دیده شده که از بازیکنان تیمهای هم استفاده هم کردهاند. حالا این را مقایسه کنید با سیستمی که مدیر فنی هر روز علیه سرمربی و مربی تیم بزرگسالان مصاحبه میکند و در این میان، اعضای مهم و تأثیرگذار این سیستم تنها در حد یک ناظر شاهد این روابط تخریبگرانه هستند.علی کفاشیان همین دو هفته پیش اعلام کرده بود برای مایلیکهن در صورت تکرار اتفاقات این چنین جریمه در نظر گرفته است؛ اما حتی خود کفاشیان و مایلیکهن هم به خوبی میدانند که این اقدامات در یک سیستم بیمار به هیچ وجه اقدامات پیشگیرانه نیست و اینچنین میشود که بعد از این ماجرا بار دیگر شاهد مصاحبههای تند مایلیکهن علیه کیروش و گاسپار، دستیار کیروش از سوی مایلیکهن بودیم اما هیچ اتفاقی رخ نداد.شاید نمود بهتر همه این حرفها را بتوان در یک روایت دیگر از این ماجرا شنید. همین چند وقت پیش وقتی محمود اسلامیان، نایب رئیس اول فدراسیون با ناراحتی رو به رئیس فدراسیون گفته بود که «این چه وضعی است، مایلی کهن علیه ما مصاحبه می کند»، کفاشیان جواب داد: «ایرادی ندارد. مایلی کهن یک سال در تیم امید است و قراردادش هم بسته نشده است! شما زیاد سخت نگیرید».
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]