واضح آرشیو وب فارسی:کردتودی: تضاد و فاصله طبقاتی که به معنای تفاوت در میزان برخورداری افراد یک جامعه از منابع ثروت است تقریبا در همه جوامع وجود دارد. با این حال عاملی که سبب می شود افراد بتوانند پایین بودن طبقه اقتصادی خودشان را به نسبت دیگران قبول کنند...به گزارش کُردتودی، تضاد و فاصله طبقاتی که به معنای تفاوت در میزان برخورداری افراد یک جامعه از منابع ثروت است تقریبا در همه جوامع وجود دارد. با این حال عاملی که سبب می شود افراد بتوانند پایین بودن طبقه اقتصادی خودشان را به نسبت دیگران قبول کنند، متفاوت بودن سطح لیاقت هاست. در جوامعی که افراد با سازوکارهای درست و اصولی و بر اساس شایستگی و طی سلسله مراتب به جایگاه های روشن دست می یابند دارا تر بودن برخی افراد از برخی دیگر نمی تواند الزاما مشکل آفرین باشد. روانشناسان اجتماعی مشکلات روانی اعضای یک جامعه را در خلال رخدادهای خرد و کلان اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بررسی می کنند و سعی می کنند در تلاطم مشکلات ریز و درشت اجتماعی و فردی برای او یک پناهگاه عمیق فکری ایجاد کنند. اینکه چطور ممکن است فقر و نداری باعث سرخوردگی و رقابت ناسالم نشود مساله مهمی است که حسن عشایری، پژوهشگر مسائل اجتماعی به واکاوی آن پرداخته است. او معتقد است در حال حاضر در وضعیت نامطلوب فاصله طبقاتی اقتصادی در کشور هستیم. تضاد طبقاتی به چه معناست و آیا این واژه فقط بیانگر شکاف اقتصادی است؟ فاصله طبقاتی تنها به معنای فاصله اقتصادی افراد نیست، بلکه فرهنگ و سایر شئون زندگی نیز می تواند مورد تضاد و فاصله عمیق قرار بگیرد. طبقه متوسط در کشور ما سال هاست که روبه اضمحلال رفته است در حالی که این طبقه عامل اصلی پاسداشت و نگهداشت فرهنگ یک جامعه است. در بعد اقتصادی شاهد این مسأله هستیم که اقلیت ناچیزی از مردم در رفاه کامل به سر می برند و در رفاه اقتصادی بسیار مطلوبی به سر می برند، در مقابل افراد زیادی که متاسفانه بخش وسیعی از مردم را تشکیل می دهند و تعدادشان قابل مقایسه با آن جمعیت محدود نیست در وضعیت معیشتی مطلوبی به سر نمی برند و شاید به سختی بتوانند امرار معاش کنند. نوسانات و تنش های اقتصادی در این چند سال اخیر نیز برخی ها را از آن چیزی که بودند فقیرتر کرد، در حالی که در مقابل برخی دیگر از این تنش ها به نفع خود استفاده کردند و پول های بادآورده بیشتری کسب کردند. فقیرتر شدن برخی ها در اثر فشارها تعبیر فقر را عوض کرده و مفهوم آن را از زندگانی به زندمانی تغییر داده است. آیا تضاد طبقاتی می تواند باعث افزایش خشونت در جامعه شود؟ مشکل کار این نیست که فقر و فاصله طبقاتی رقابت ایجاد می کند بلکه مشکل اساسی خشونتی است که در پس این رقابت ایجاد می شود، در حالی که این خشونت برای خود فرد، خشونتی توجیه پذیر است. وضعیتی را تصور کنید که در آن یک جوان که تازه به سن بلوغ رسیده و در جست وجوی یافتن هویت است فرد یا افرادی را در نزدیکی محل زندگی خود یا کمی بالاتر ببیند که خودروهای میلیاردی سوار هستند در حالی که خود او شاید توان خرید یک موتورسیکلت یا دوچرخه را هم نداشته باشد. در ذهن این جوان این تفاوت ها و تعارض ها خشونتی را ایجاد می کند که برای خود او و به ویژه برای جامعه بسیار خطرآفرین است. شاید روانشناسان از این افراد تحت عنوان عقده ای نام ببرند یا آنها را افرادی بدانند که احساس حقارت می کنند اما ایجاد چنین وضعیتی در روان یک جوان طبیعی است. مشکل اینجاست که آن فرد متمول، همه امکانات را در اختیار دارد. امکانات پزشکی، مسافرت به خارج و حتی دور زدن قانون در اختیار این افراد است و گویی می توانند با ثروت و دارایی خود همه چیز را به نفع خودشان رقم بزنند. نوکیسگی و دستیابی برخی افراد به منابع ثروت به صورت یک شبه چه مشکلاتی را ایجاد می کند؟ کسانی که به مقاطع بالای اقتصادی می رسند الزاما فرهنگشان نیز به تناسب افزایش دارایی رشد نمی کند و برای همین از این افراد تحت عنوان نوکیسه یاد می شود. فرهنگ افراد نوکیسه یک فرهنگ مخصوص به خودشان است که این فرهنگ مورد تمسخر بخش بافرهنگ جامعه مانند معلمان، دانشگاهیان و اصحاب اندیشه است. در سال های اخیر در کنار فاصله طبقاتی در بعد اقتصادی شاهد فاصله فرهنگی و تضاد فرهنگی در کشور نیز هستیم که این پدیده تا حدودی نشات گرفته از فاصله اقتصادی است. طبقه جوان کشور ما در حال حاضر در اثر این تضادها و فاصله های بی دلیل طبقاتی و اقتصادی دچار سردرگمی شده است و نمی داند کدام روش را باید برای خودش برگزیند. برای جوان امروزی رسیدن به پایگاه اقتصادی بالا، مشابه آن کسانی که حسرتشان را می خورد مقدور نیست در حالی که نمی تواند و راضی نیست در طبقه ای که خودش در آن زندگی می کند برای همه عمر باقی بماند و این بزرگ ترین تضاد را در ذهن او ایجاد می کند. افرادی که در جوامعی زندگی می کنند که در آن تحت تاثیر فشارها و تضادهای طبقاتی و اقتصادی هستند به طور حتم رفتارهای ضد اجتماعی خواهند داشت. این افراد دیگر جامعه ای که در آن زندگی می کنند و مردم آن را دوست خود نمی دانند و حتی در بسیاری از موارد دنبال ضربه زدن و انتقام گیری از اجتماعی هستند که آن را مسبب توزیع ناعادلانه ثروت ها و دارایی ها می دانند. در بین افراد و به ویژه نسل جوانی که شاهد و درگیر تضادهای طبقاتی هستند جرم و ارتکاب آن معنایی متفاوت دارد. برای این افراد جرائم مختلف از قبیل دزدی تعریفی متفاوت دارد چون آن را راهی برای گذران زندگی خود می دانند که از آن گریزی نیست. از دزدی های خرد گرفته تا سرقت های کلان در کنار انجام انواع و اقسام کارهای خلاف و غیرقانونی نظیر قاچاق مواد مخدر برای کسب پول در این نگاه و سیستم فکری توجیه پذیر است و ممکن است از هر فردی که در معرض چنین تضادهای اجتماعی و اقتصادی قرار دارد، سربزند در حالی که نباید چنین باشد و این موضوع نیازمند آسیب شناسی جدی است. آیا فقر می تواند مانع از تحقق توانایی ها و استعدادهای فردی شود؟ تنها راه علاج تضادهای طبقاتی آن است که برای توزیع عادلانه ثروت در کشور تمهیداتی اندیشیده شود. اگر دنبال توزیع عادلانه ثروت در جامعه هستیم باید برای طبقه متوسط سرمایه گذاری کنیم تا بتواند دوباره احیا شود و بالندگی داشته باشد. طبقه متوسط ارتباط دهنده طبقات بالا و پایین اقتصادی است و اجازه نمی دهد شکاف های اقتصادی به خلأهای عمیق و غیرقابل جبران تبدیل شود. از سوی دیگر طبقه متوسط تربیت کننده نخبگان و افراد فرهیخته در همه جوامع است. پول و ثروت برای خیلی از افرادی که یک شبه به آن دست یافته اند عاملی برای رشد اجتماعی می شود و آنها تلاش می کنند با کارهای مختلفی نظیر خرید مدرک یا صندلی دانشگاهی در حقیقت با پول موقعیت و تحصیلات برای خود ایجاد کنند در حالی که افرادی که پول ندارند نمی توانند به خوبی تحصیل کنند و از توانایی ها و استعدادهای خود استفاده کنند؛ به این وضعیت تاخیر فرهنگی و اجتماعی گفته می شود. در واقع فقر و نداری از سویی چرخه فقیر تر شدن برخی را تسریع می کند در حالی که به همان میزان باعث افزایش فاصله فرهنگی و اجتماعی نیز می شود. امکان تحصیل در خارج از کشور و بهترین دانشگاه های جهان برای هر کسی مطلوب است، اما یک فرد فقیر نمی تواند حتی تصور کند که به این دانشگاه ها پاگذاشته و بتواند در این کشورهای زندگی کند در حالی که برای فرد متمول این امکانات فراهم است در حالی که شاید استعدادها و توانایی های آن فرد فقیر بسیار بیشتر از فرد متمول باشد. تاخیر فرهنگی وضعیتی است که در آن شایسته سالاری به حداقل می رسد. منبع: انتخاب طبقه متوسط نوکیسگی تضاد طبقاتی
سه شنبه ، ۲۴آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کردتودی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]