واضح آرشیو وب فارسی:پایتخت: محمدرضا ورزی می گوید «معمای شاه» یکی از ارزان ترین سریال های فاخر تلویزیون است؛ سریالی که به گفته او، بیشتر برای نسل چهارم انقلاب ساخته شده است.به گزارش پایتخت ، این روزها سریال «معمای شاه» حرف و حدیث های زیادی را برانگیخته است و نقل محافل و گروه های تلگرامی و شبکه های مجازی شده است. بخش هایی از مصاحبه کارگردان این سریال با خبرآنلاین را در زیر می خوانید: منابع تاریخی تان چه آثاری بود؟ من دیدم که خیلی استناد داشتید به خاطرات فردوست، درست است؟ البته خاطرات فردوست که به تنهایی نمی توانست منبع ما باشد. ما 150 عنوان کتاب رصد کردیم، مثلاً خاطرات اسدالله علم، خاطرات فردوست، پهلوی ها به روایت اسناد که سه جلد است و ... آن تاریخ شفاهی که هاروارد چاپش کرد هم جزو منابعتان بود؟ خیر. مرکز پژوهش های سیاسی وزارت اطلاعات، کتاب هایی را به روایت اسناد چاپ کرده بود. یعنی در این مجموعه انتشارات، رجال و شخصیت های عصر پهلوی به روایت اسناد مورد بررسی دقیقی قرار گرفتند. ما از این منابع هم استفاده کردیم. کتاب «شاه» و «هویدا»ی آقای میلانی چطور؟ من این کتاب ها را مطالعه کردم. اما به عنوان سند از آن ها استفاده نکردم. چون زاویه نگاهش را نپسندیدم. احساس کردم با زیرکی خاصی می خواهد شاه را در نهایت موجه جلوه دهد. عباس میلانی روش خاصی از بیان تاریخ دارد. درست به سبک و سیاق بی بی سی. مثلاً در مورد محمدرضا پهلوی، اول یکسری اشکالات و انتقاد ها را مطرح می کند، بعد می آید صحبت های شاه را مثلا راجع به نفت یا یک موضوع خاص که آن موضوع می تواند برای مخاطب جذاب باشد، پخش می کند و دیگر از پس پرده چیزی نمی گوید. این شیوه کارش هم تأثیر می گذارد. یک جور ضد تبلیغ که در نتیجه بیشتر جنبهٔ تبلیغاتی دارد تا نقد عملکرد فردی مثل محمدرضا پهلوی. عباس میلانی هم به همین شیوه جلو می رود و به اعتقاد من کتاب ایشان بروز یک محتوای مستند تاریخی نیست، بلکه تحلیل و برداشت شخصی عباس میلانی از زندگی شاه یا هویدا است. چرا هیچ کدام از شخصیت ها حد وسط ندارند؛ یا سفیدند یا سیاه؟ من نمی گویم شخصیت خود شاه خاکستری بود، اما بسیاری از کاراکتر ها شخصیت خاکستری را دارند. مثل خود فردوست، فردوست آدم کمی در رژیم پهلوی نبوده. بلکه نزدیک ترین فرد به محمدرضاشاه بود. یا اسدالله علم و اشخاصی نظیر دکتر عبدالکریم ایادی و ارنست پرون. این ها نزدیک ترین افراد به پهلوی دوم بودند. اما خب نمی توان انکار کرد برخی از شخصیت ها و رجال عصر پهلوی کارنامهٔ سیاهی در تاریخ دارند. تمام اسناد و پرونده های موجود آن اشخاص بیانگر عملکرد آن شخص است. آقای ورزی! یک حکومتی بوده، یک انقلابی صورت گرفته، به هر دلیلی از بین رفته است؛ چه لزومی دارد 90 میلیارد بابت به تصویر کشیدن زندگی شخص اول آن حکومت در حکومت بعدی هزینه شود و این فیلم ساخته شود؟ ارقامتان اشتباه است. من از همین جا تکذیب می کنم. ما 90 میلیارد هزینه نکردیم. شاید به قدر یک چهارم این رقم هم هزینه نشده باشد. جالب توجه است که ما ارزان ترین تولید را نسبت به آثار ساخته شده در این ژانر و برهه زمانی و حتی نسبت به تورم زمان ساخت داشتیم، اما درمورد لزوم ساخت چنین سوژه ای باید عرض کنم نسل چهارم یک مقداری از فضای تاریخ انقلاب مهجور مانده. به اعتقاد من به تصویر کشیدن تاریخ دوره پهلوی و بررسی پیروزی انقلاب اسلامی بسیار ضرورت دارد؛ حتی اگر کارگردان فرد دیگری بود. پس مخاطب سریال نسل چهارم است؟ من این اثر نمایشی را برای یک ملت ساختم. پیر و جوان تفاوت نمی کند. ولی نسل چهارم مهم ترین هدف من برای اطلاع رسانی بود. نسل چهارم نسل مهمی ست. باید توجه ویژه ای به این نسل بشود. آیندهٔ انقلاب متعلق به این نسل است. اما درمورد محتوای تاریخی این قصه باید عرض کنم من مورخ نیستم. این کار را مورخان و پژهشگران به خوبی انجام دادند. کار من ساختن فیلم است و تاریخ را از منظر نمایش می بینم. چیزی که در یک اثر نمایشی مطرح است، زاویه دید فیلمساز است. این نکته ای است که همه فیلمسازان به آن توجه داشته اند. یعنی هر فیلمسازی یک زاویه دیدی دارد. آنچه را که در درام لازم است، به خدمت می گیرد. اینکه فرض بگیریم مثلاً ساختمانی را که فلان شخصیت تاریخی در آن زندگی می کرده، این رنگی نبوده در نظر نمی گیرد. تأثیر حضور آن شخصیت بر فضای نمایشی اهمیت دارد، نه رنگ اتومبیل او یا محل زندگی او. یعنی شما معتقدید که جزییات در روند فیلمسازی اهمیتی ندارد؟ من می گویم از جزئی نگری مهم تر هم هست، نه که بگوییم جزئیات را نبینیم، تلاشمان را می کنیم که جزئیات را ببینیم. من می گویم این ریزبینی و جزئی نگری که شما از آن حرف می زنید، برای مخاطب مهم است؛ چرا این اتفاق برای علی حاتمی و سریال «هزاردستان» پیش نیامد؟ بله برای آقای علی حاتمی هم پیش آمد. همین الان می توانم بگویم، رادیو. آقای حاتمی در صحنه اول هزاردستان سرشماری داشت، رادیو اعلام می کرد محله فلان، اصلاً رادیو در آن سال وجود نداشته. بعد با علی حاتمی مصاحبه می کنند. حاتمی هم پاسخ خوبی داد. پرسیدند در آن سال که رادیو نبوده است چرا رادیو گذاشته ای، آقای حاتمی جواب داد من رادیو را در آن سال لازم داشتم. آقای حاتمی یک داستان تخیلی را در یک بستر تاریخی روایت می کند، مثل شما که مستندسازی نکرده است. کمال الملک که دیگر یک اثر تاریخی است. شما فکر می کنید کمال الملک بری از اشکالات اینچنینی بود. کمال الملک که یک شخصیت حقیقی بوده، خود کارگردان در جایی می گوید این کمال الملک من است.
یکشنبه ، ۲۲آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایتخت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]