تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):ذكر زبان حمد و ثناء، ذكر نفس سختكوشى و تحمل رنج، ذكر روح بيم و اميد، ذكر دل صدق ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846742293




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

قسم به مسیح که در میان مسلمانان کسی به دانایی رضا (ع) نیست


واضح آرشیو وب فارسی:وارث: یکی از شیوه های هدایتی امامان شیعه، مناظره و احتجاج با مخالفان بوده است؛ از اینرو تمامی امامان معصوم (ع) این شیوه را داشته اند.وارث :با ورود حضرت علی بن موسی الرضا (ع) به خراسان، مامون برای تخریب علمی جایگاه این امام همام پیوسته در پی آن بود تا با دعوت از سران دیگر ادیان، به این امر دست یابد. اما در هر مناظره بنحوی پیشوای هشتم بعد علمی ممتاز خویش را به نمایش نهاده و متعاقبا این امر سرافکندگی مامون را بهمراه داشت. چنانکه یکی از آنان مناظره امام رضا (ع) با جاثلیق مسیحی بود. جاثلیق لفظی است یونانی به معنای رئیس اسقف ها و پیشوای عیسوی ها و لقبی است که به علمای بزرگ نصاری داده می شد و نام شخص خاصی نیست و شاید معرب کاتولیک بوده باشد . هنگامی که علی بن موسی الرضا (ع) وارد بر مأمون شد، او به فضل بن سهل، وزیر مخصوصش، دستور داد که پیروان مکاتب مختلف را مانند جاثلیق (عالم بزرگ مسیحیان) و رأس الجالوت (پیشوای بزرگ یهودیان) و رؤسای صائبین و هربز اکبر (پیشوای بزرگ زردشتیان) و نسطاس رومی (عالم بزرگ نصرانی) و همچنین علمای دیگر علم کلام را دعوت کند تا سخنان آن حضرت را بشنوند و آن حضرت هم سخنان آنان را . پس فضل بن سهل آنها را دعوت کرد. هنگامی که جمع شدند، نزد مأمون آمد و گفت: همه حاضرند. مأمون گفت: «همه آنها داخل شوند.» پس از ورود، به همه خوش آمد گفت، سپس افزود: «من شما را برای کار خیری دعوت کرده ام و دوست دارم با پسر عمویم که اهل مدینه است و تازه بر من وارد شده، مناظره کنید. فردا همگی نزد من آیید و أحدی از شما غائب نباشد». همه گفتند: چشم، همه سر بر فرمانیم! و فردا صبح همگی نزد تو خواهیم بود. حسن بن سهل نوفلی می گوید : ما خدمت امام علی بن موسی الرضا (ع) مشغول صحبت بودیم که ناگاه یاسر خادم که عهده دار کارهای حضرت بود، وارد شد و گفت: مأمون به شما سلام می رساند و می گوید: «برادرت به قربانت باد! اصحاب مکاتب مختلف و ارباب ادیان و علمای علم کلام از تمام فرق و مذاهب جمع اند، اگر دوست دارید قبول زحمت فرموده فردا به مجلس ما آیید و سخنان آنها را بشنوید و اگر دوست ندارید اصرار نمی کنم و نیز اگر مایل باشید ما به خدمت شما می آییم و این برای ما آسان است». امام در یک گفتار کوتاه و پر معنا فرمودند: «سلام مرا به او برسان و بگو می دانم چه می خواهی؟ من ان شاء الله صبح نزد شما خواهم آمد». نوفلی می گوید: عرض کردم: او می خواهد شما را به محک امتحان بزند و بداند پایه علمی شما تا چه حد است؟ ولی کار خود را بر پایه سستی بنا نهاده، به خدا سوگند طرح بدی ریخته و بنای بدی نهاده است. امام رضا (ع) فرمود: «چه بنایی ساخته و چه نقشه ای طرح کرده؟ نوفلی (که گویا هنوز نسبت به مقام شامخ علمی امام معرفت کامل نداشت و از توطئه مأمون گرفتار وحشت شده بود) عرض کرد: «علمای علم کلام اهل بدعت اند و مخالف دانشمندان اسلامند، چرا که عالم، واقعیت ها را انکار نمی کند، اما اینها اهل انکار و سفسطه اند، اگر دلیل بیاوری که خدا یکی است می گویند رسالتش را اثبات کن و خلاصه آنها افرادی خطرناک اند و در برابر انسان دست به مغالطه می زنند و آنقدر سفسطه می کنند تا انسان دست از حرف خود بردارد، فدایت شوم از اینها برحذر باش». امام عرض کرد: ای نوفلی، تو می ترسی دلائل مرا باطل کنند و راه را بر من ببندند؟ نوفلی (که از گفته خود پشیمان شده بود) گفت: نه به خدا سوگند! من هرگز بر شما نمی ترسم، امیدوارم که خداوند شما را بر همه آنها پیروز کند. پس امام فرمود: ای نوفلی، دوست داری بدانی کی مأمون از کار خود پشیمان می شود؟ عرض کرد: آری. امام فرمود: هنگامی که استدلالات مرا در برابر اهل تورات به توراتشان بشنود و در برابر اهل انجیل به انجیلشان و در مقابل اهل زبور به زبور شان و در مقابل صائبین به زبان عبریشان و در برابر مؤبدان به زبان فارسیشان و در برابر اهل روم به زبان رومی و در برابر پیروان مکتب های مختلف به زبان خودشان. آری، هنگامی که دلیل هر گروهی را جداگانه ابطال کردم بطوری که مذهب خود را رها کنند و قول مرا بپذیرند، آنگاه مأمون می داند مقامی را که او در صدد آن است مستحق نیست! آن وقت پشیمان خواهد شد و هیچ حرکت و قوه ای جز به خداوند متعال نیست. نوفلی می گوید: هنگامی که صبح شد، فضل بن سهل خدمت امام آمد و عرض کرد: فدایت شوم، پسر عمویت (مأمون) در انتظار شماست و جمعیت نزد او حاضر شده اند، نظرتان در این باره چیست؟ امام فرمود: تو جلوتر برو، من هم ان شاء الله خواهم آمد. سپس وضو گرفت و شربتی نوشید، سپس همراه حضرت بیرون آمدیم تا وارد بر مأمون شدیم. مجلس پر از افراد مشهور و سرشناس بود و محمد بن جعفر با جماعتی از بنی هاشم و آل ابی طالب و جمعی از فرماندهان لشگر نیز حضور داشتند. هنگامی که امام وارد مجلس شد، مأمون برخاست، محمد بن جعفر و تمام بنی هاشم نیز برخاستند. امام رضا (ع) همراه مأمون نشست، اما آنها به احترام امام همچنان ایستاده بودند تا دستور جلوس به آنها داده شد و همگی نشستند. مدتی مأمون به گرمی مشغول سخن گفتن با امام بود، سپس رو به جاثلیق کرد و گفت: ای جاثلیق! این پسر عموی من علی بن موسی بن جعفر است. او از فرزندان فاطمه، دختر پیامبر ما و فرزند علی بن ابیطالب است. من دوست دارم با او سخن بگویی و مناظره کنی، اما طریق عدالت را در بحث رها مکن. جاثلیق گفت: ای امیرمؤمنان! من چگونه بحث و گفتگو کنم (با اینکه با او قدر مشترکی ندارم) او به کتابی استدلال می کند که من منکر آنم و به پیامبری عقیده دارد که من به او ایمان ندارم. در این هنگام امام رضا (ع) شروع به سخن گفتن کرد و فرمود: ای نصرانی! اگر به انجیل خودت برای تو استدلال کنم اقرار خواهی کرد؟ جاثلیق گفت: آیا می توانم گفتار انجیل را انکار کنم؟ آری به خدا سوگند اقرار خواهم کرد هر چند بر ضرر من باشد. امام فرمود: هر چه می خواهی بپرس و جوابش را بشنو. جاثلیق پرسید: درباره نبوت عیسی و کتابش چه می گویی؟ آیا چیزی از این دو را انکار می کنی؟ امام فرمود: من به نبوت عیسی و کتابش و به آنچه به امتش بشارت داده و حواریون به آن اقرار کرده اند، اعتراف می کنم و به نبوت عیسی که اقرار به نبوت محمد (ص) و کتابش نکرده و امتش را به آن بشارت نداده کافرم. جاثلیق گفت: «آیا به هنگام قضاوت از دو شاهد عادل استفاده نمی کنی؟ امام فرمود: آری. جاثلیق گفت: پس دو شاهد از غیر اهل مذهب خود از کسانی که نصاری شهادت آنان را مردود نمی شمارند بر نبوت محمد اقامه کن و از ما نیز بخواه که دو شاهد بر این معنا از غیر اهل مذهب خود بیاوریم. امام گفت: هم اکنون انصاف را رعایت کردی ای نصرانی، آیا کسی را که عادل بود و نزد مسیح، عیسی بن مریم مقدم بود می پذیری؟ جاثلیق گفت: این مرد عادل کیست، نامش را ببر. حضرت فرمود: «درباره ی «یوحنای دیلمی» چه می گویی؟ جاثلیق گفت: به به! محبوب ترین فرد نزد مسیح را بیان کردی. امام فرمود: تو را سوگند می دهم آیا انجیل این سخن را بیان می کند که یوحنا گفت: «حضرت مسیح مرا از دین محمد عربی با خبر ساخت و به من بشارت داد که بعد از او چنین پیامبری خواهد آمد، من نیز به حواریون بشارت دادم و آنها به او ایمان آوردند؟ جاثلیق گفت: آری! این سخن را یوحنا از مسیح نقل کرده و بشارت به نبوت مردی و نیز بشارت به اهل بیت و وصی اش داده است، اما نگفته است این در چه زمانی واقع می شود و این گروه را برای ما نام نبرده تا آنها را بشناسیم. حضرت فرمود: اگر ما کسی را بیاوریم که انجیل را بخواند و آیاتی از آنرا که نام محمد و اهل بیتش و امتش در آنهاست، تلاوت کند، آیا ایمان به او می روی؟ جاثلیق گفت: بسیار خوب است . امام به نسطاس رومی فرمود: آیا سفر سوم انجیل را از حفظ داری؟ نسطاس گفت: بلی از حفظ دارم. سپس امام به رأس الجالوت (بزرگ یهودیان) رو کرد و فرمود: آیا تو هم انجیل را می خوانی؟ گفت: آری به جان خودم سوگند . حضرت فرمود: سفر سوم را برگیر، اگر در آن ذکری از محمد و اهل بیتش بود به نفع من شهادت ده و اگر نبود شهادت مده. سپس امام رضا (ع) سفر سوم را قرائت کرد تا به نام پیامبر (ص) رسید، آنگاه متوقف شد و رو به جاثلیق کرده و فرمود: ای نصرانی! تو را به حق مسیح و مادرش آیا قبول داری که من از انجیل با خبرم؟ جاثلیق گفت: آری . سپس امام رضا (ع) نام پیامبر (ص) و اهل بیت و امتش را برای او تلاوت کرد، سپس افزود: ای نصرانی! چه می گویی، این سخن عیسی بن مریم است؟ اگر تکذیب کنی آنچه را که انجیل در این زمینه می گوید، موسی و عیسی، هر دو را تکذیب کرده و کافر شده ای . جاثلیق عرض کرد: من آنچه را که در انجیل برای من روشن است انکار نمی کنم و به آن اعتراف دارم . حضرت فرمود: همگی شاهد باشید، او اقرار کرد. سپس فرمود: ای جاثلیق هر سؤالی می خواهی بکن . جاثلیق گفت: از حواریون عیسی بن مریم خبر ده که آنها چند نفر بودند و نیز خبر ده که علمای انجیل چند نفر بودند؟ حضرت فرمود: از شخص آگاهی سؤال کردی، حواریون دوازده نفر بودند و اعلم و افضل آنها «لوقا» بود، اما علمای بزرگ نصاری سه نفر بودند: «یوحنای بزرگ» در سرزمین باخ، «یوحنای دیگر» درقرقیسا و «یوحنای دیلمی» در زجاد و نام پیامبر و اهل بیت و امتش نزد او بود و او بود که به امت عیسی و بنی اسرائیل بشارت داد . سپس فرمود: ای نصرانی، به خدا سوگند ما ایمان به آن عیسی داریم که ایمان به محمد (ص) داشت، ولی تنها ایرادی که به پیامبر شما عیسی داریم این بود که او کم روزه می گرفت و کم نماز می خواند ! جاثلیق ناگهان متحیر شد و گفت: به خدا سوگند علم خود را باطل کردی،و پایه کار خویش را ضعیف نمودی و من گمان می کردم تو اعلم مسلمانان هستی ! حضرت فرمود: مگر چه شده؟ جاثلیق گفت: به خاطر اینکه می گویی عیسی ضعیف و کم روزه و کم نماز بود، در حالی که عیسی حتی یک روزه را افطار نکرد و هیچ روزی را (بطور کامل) نخوابید و صائم الدهر و قائم اللیل بود . حضرت فرمود: برای چه کسی روزه می گرفت و نماز می خواند؟ جاثلیق نتوانست پاسخ گوید و ساکت شد (زیرا اگر اعتراف به عبودیت عیسی می کرد با ادعای الوهیت او سازگار نبود). حضرت فرمود: ای نصرانی، سؤال دیگری از تو دارم . جاثلیق با تواضع گفت: اگر بدانم پاسخ می گویم . حضرت فرمود: تو انکار می کنی که عیسی مردگان را به اذن خدای متعال زنده می کرد؟ جاثلیق، در بن بست قرار گرفت و بناچار گفت: انکار می کنم، چرا که آن کس که مردگان را زنده کند و کور مادرزاد و مبتلا به برص را شفا دهد او پروردگار است و مستحق الوهیت . حضرت فرمود: حضرت «الیسع» نیز همین کار را می کرد و او بر آب راه رفت و مردگان را زنده کرد و نابینا و مبتلا به برص را شفا داد، اما امتش قائل به الوهیت او نشدند و کسی او را عبادت نکرد. «حزقیل» نیز همان کار مسیح را انجام داد و مردگان را زنده کرد . سپس امام رضا (ع) رو به رأس الجالوت کرده فرمود: ای رأس الجالوت، آیا اینها را در تورات می یابی که بخت النصر اسیران بنی اسرائیل را در آن زمان که حکومت با بیت المقدس مبارزه کرد به بابل آورد، خداوند حزقیل را به سوی آنها فرستاد و او مردگان آنها را زنده کرد؟ این واقعیت در تورات مضبوط است، هیچ کس جز منکران حق آن را انکار نمی کنند . رأس الجالوت پاسخ داد: ما این را شنیده ایم و می دانیم . حضرت فرمود: راست می گویی. سپس افزود: ای یهودی این سفر از تورات را بگیر و آنگاه خود شروع به خواندن آیاتی از تورات کرد. پس مرد یهودی تکانی خورد و در شگفت شد . سپس امام رضا (ع) رو به نصرانی کرد و قسمتی از معجزات پیامبر اسلام (ص) را درباره زنده شدن بعضی از مردگان به دست او و شفای بعضی از بیماران غیر قابل علاج را به برکت او برشمرد و فرمود: با اینهمه ما هرگز او را پروردگار خود نمی دانیم، اگر به خاطر این گونه معجزات، عیسی را خدای خود بدانید باید «الیسع» و «حزقیل» را نیز معبود خویش بشمارید، زیرا آنها نیز مردگان را زنده می کردند و نیز ابراهیم خلیل پرندگانی را گرفت و سر برید و آنها را در هم کوبید و آنگاه اجزاء آنها را بر کوههای اطراف قرار داد، سپس آنها را فراخواند و همگی زنده شدند. موسی بن عمران نیز چنین کاری را در مورد هفتاد نفر که با او به کوه آمده بودند و بر اثر صاعقه مردند انجام داد. تو هرگز نمی توانی این حقایق را انکار کنی، زیرا تورات و انجیل و زبور و قرآن از آن سخن گفته اند، پس باید همه اینها را خدای خویش بدانیم. در این هنگام جاثلیق پاسخی نداشت بدهد. پس تسلیم شد و گفت: «سخن، سخن توست و معبودی جز خداوند یگانه نیست». سپس امام رضا (ع) در باب کتاب «اشعیا» از او و رأس الجالوت سؤال کرد. او گفت: من از آن به خوبی آگاهم . حضرت فرمود: این جمله را به خاطر دارید که اشعیا گفت: من کسی را دیدم که بر دراز گوشی سوار است و لباسهایی از نور در تن کرده (اشاره به حضرت مسیح) و کسی را دیدم که بر شتر خود سوار است و نورش مثل نور ماه (اشاره به پیامبر اسلام (ص)). گفتند: آری، اشعیا چنین سخنی گفته است . حضرت افزود: ای نصرانی، این سخن مسیح را در انجیل به خاطر داری که فرمود: «من به سوی پروردگار شما و پروردگار خودم می روم و «بار قلیطا» می آید و درباره من شهادت به حق می دهد (آن گونه که من درباره ی او شهادت داده ام) و همه چیز را برای شما تفسیر می کند؟» جاثلیق گفت: آنچه را از انجیل می گویی ما به آن معترفیم . سپس امام رضا (ع) سؤالات دیگری درباره انجیل و از میان رفتن نخستین انجیل و بعد نوشته شدن آن بوسیله چهار نفر: «مرقس»، «لوقا»، «یوحنا» و «متی» که هر کدام انجیلی را نوشتند (انجیل هایی که هم اکنون موجود و در دست مسیحیان است)، سخن گفت و تناقضهایی از کلام جاثلیق گرفت . پس جاثلیق به کلی درمانده شده بود، به گونه ای که هیچ راه فرار نداشت. لذا هنگامی که امام رضا (ع) بار دیگر به او فرمود: «ای جاثلیق، هر چه می خواهی سؤال کن»، او از هر گونه سؤالی خودداری کرد و گفت: «اکنون شخص دیگری غیر از من سؤال کند. قسم به حقِ مسیح که گمان نمی کردم در میان مسلمانان کسی مثل تو باشد». منابع: 1- پیشوایی، سیره پیشوایان: 526. 2-حسینی قمی، کرامات و مقامات عرفانی امام رضا(ع): 41-31. /1102101305


یکشنبه ، ۲۲آذر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: وارث]
[مشاهده در: www.vareth.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن